بهاء در كتاب اقدس گفته است:
خداوند ازدواج موقت را حرام كرده است در اين دوره پاك، مردم از هوي پرستي منع شده اند تا متلبس به لباس پرهيزگاري باشند.
نكات:
1 - ازدواج با بيش از دو زن حرام كرده ولي خدمت گرفتن دختر باكره را حلال و بي عيب دانسته است.
به همين دليل، بهائيان ازدواج شرعي و قانوني با بيش از دو تن از زنان را مباح نمي دانند اما ارتباط حرام را جايز مي شمارند.
عامر النجار، البهائيه و جذورها البابية، ص 102.
2 - از نظر اسلام ازدواج با 9 گروه از زنان آنها حرام است ولي در مسلك بهائيت فقط يك گروه حرام مي باشند و آن گروه تنها زنان پدران است.
بهاء الله (ميرزا حسين علي نوري) در كتاب اقدس (ص 30، سطر 10) اظهار مي دارد: من براي شما ازدواج با زنان پدرانتان را حرام كردم و از ذكر حكم پسران حياء مي كنم.
دكتر ـ ح ـ م ـ ت، محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 2، ص 162، دوم، كتاب سراي سعادت، تهران، 1338 ش، و به احمد وليد سراج الدين، البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 2، ص 277، اول، داودي، دمشق، 1994 ميلادي
و به همين دليل، هيچ يك از بزرگان بهائيت چه شوقي افندي، چه عبدالبهاء و پسرش عباس، در كتابهايشان به غير از حرام بودن نكاح زنان پدران، كسي را از نزديكان، چه خواهران، و چه دختران آنها، و چه دختران برادران، و چه عمه ها و خاله ها، و چه مادراني كه انسان شير آنها را خورده (مادران رضاعي) و خواهران رضاعي، مادر زن، جمع كردن ميان دو خواهر در زوجيت و... متعرض نشده اند تا جايي كه عباس عبدالبهاء فتوي به حلال بودن ازدواج با نزديكان مي دهد و مي گويد:
مادامي كه بهائيون ضعيف و در قلت هستند نكاح نزديكان از زنان حرام نمي باشد، تا اينكه بهائيت تقويت شود و تعدادشان فزوني پيدا بكند.
عامر النجار، البهائيه و جذورها البابيه، ص 101، اول، دارالمنتخب العربي، بيروت، لبنان، 1419 هـ، 1999 ميلادي.
و لذا محمد فاضل در كتاب "الحراب في صدر البهاء و الباب" به نقل از محمد مهدي خان صاحب كتاب "مفتاح باب الابواب" تصريح مي كند: حتي ازدواج با زناني كه در نزد يهوديان و مسيحيان حرام بوده، بهائيان تجويز كردند.
عامر النجار، البهائيه و جذورها البابيه ص 279، چاپ دارالمدني، جده، 1407 هـ. 1986 ميلادي.
و جلال الدين شمس در تعليقي كه بر قول بهاء در كتاب اقدس زده مي گويد:
اكتفاء بهائيان به تحريم ازدواج با زنان پدران، و سكوت از ذكر سائر زنان اقارب، دليل قاطعي بر جايز بودن ازدواج با آنان و حلال بودن آنها به مردان نزديك مي باشد. سپس تصريح مي كند: ما نمي دانيم علت حيا "بهاء" از ذكر حكم پسران نوجوان چيست؟ كه مي گويد: "ما حيا مي كنيم حكم پسران را ذكر كنيم." بلي سكوت او از ذكر حكم پسران سبب شده است كه عده اي از پيروان وي به اين عمل زشت (لواط) مرتكب شوند، و ذكر نكردن بهاء را، دليل عمل خود قرار دهند.
عامر النجار، البهائيه و جذورها البابيه، ص 101.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید