زن و شوهر دو ركن بزرگ خانواده هستند ليكن مرد بدان جهت كه آفرينش ويژهای دارد و از جنبه تعقلات قویتر است ركن بزرگ وسرپرستخانواده محسوب ميشود.
خداوند بزرگ نيز او را به عنوان قيم و سرپرستخانواده شناختهدر قرآن كريم ميفرمايد:مردها سرپرست زنان ميباشند،زيرا خدا بعضكسان را بر بعض ديگر برتری داده است (1) .
چون بدين مقام شناخته شده طبعا وظائف سنگينتر و دشوارتریهم خواهد داشت.
اوست كه ميتواند با تدبيرات عاقلانه خويش خانواده را به بهترين وجه اداره كند و اسباب خوشبختی و سعادت آنان را فراهم سازد و محيط خانه را همانند بهشت برين مرتب و منظم گرداند،و همسرش را به صورت فرشته ای در آورد.
رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمود:م رد سرپرست خانوادهاست و هر سرپرستی نسبت به زير دستانش مسؤوليت دارد (2) .
مردی كه مدير خانواده استبايد بدين نكته توجه داشته باشد كه زن نيز انسانی است مانندمرد.خواستهها و آرزوها و حق حيات و آزادیدارد.بايد بداند كه زن گرفتن به معنای بردهگرفتن نيستبلكه به معنایانتخاب شريك در زندگی و يار و مونس گرفتن است.بايد به خواسته های درونی و آرزوهای او نيز توجه داشته باشد.چنان نيست كه مرد مالك مطلق زن باشد. زن نيز حقوقی بر گردن شوهر دارد.
خداوند بزرگ در قرآن مجيد ميفرمايد: همانطور كه زنها نسبت به شوهرانشان وظائفی دارندحقوقی هم بر گردن آنها دارند و مردان را بر آنهابرتری هست (3) .
زنداری
چنانكه شوهرداری بزرگترين وظيفه يك بانوی خانه دار بوده درشريعت اسلام در رديف جهادقرار گرفته است همچنين زنداری بزرگترينو ارزندهترين عمل يك مرد زندار بوده رازسعادتمندی خانواده ميباشد.
اما زنداری كار آسانی نيستبلكه رموزی دارد كه هر كس كاملا بدانهاآشنا باشد ميتواندهمسرش را مطابق دلخواه به صورت يك بانوی ايدهآلبلكه فرشته رحمت درآورد.
مرديكه بخواهد واقعا زنداری كند بايد اخلاق و روحيات همسرشرا كاملا بدست آورد،ازخواستههای درونی و تمايلات نفسانی او آگاه شودو بر طبق آنها برنامه زندگی را مرتب سازد.به وسيله اخلاق و رفتار خويشچنان در او نفوذ كند و دلش را بدست آورد كه به خانه و زندگیدلگرم شدهاز روی عشق و علاقه خانهداری كند.
زنداری كلمه جامع و مبهمی است كه احتياج به شرح و توضيحدارد.در مباحث آينده موردشرح و بسط قرار خواهد گرفت.
مهرورزی كن
زن كانون محبت و يك موجود صد در صد عاطفهای است.ازوجودش مهر و محبت ميبارد.
حيات و زندگی او به عشق و علاقه بستگی دارد.دلش ميخواهدمحبوب ديگران باشد.هر چهمحبوبتر باشد شادابتر خواهد بود.برایبدست آوردن محبوبيت تا سر حد فداكاری كوششميكند.اگر بداندمحبوب كسی واقع نشده خودش را شكستخورده و بیاثر پنداشتهدائماپژمرده و افسرده خواهد بود.بدين جهت ميتوان به طور قطع مدعی شد كهبزرگترينرمز زنداری اظهار محبت و علاقه است.
آقای محترم!همسر شما قبلا از محبتهای بیشائبه پدر و مادر كاملابرخوردار بود.اما ازهنگاميكه پيمان زناشويی را امضا نمود از ديگرانبريد و با تو پيوند دوستی بست.بدان اميد بهخانهات قدم نهاد كه تو تنها بهاندازه همه آنان بلكه بيشتر او را دوستبداری.انتظار دارد عشقو محبتتو از پدر و مادرش عميقتر و پايدارتر باشد.چون به عشق و محبت تواعتماد داشتهتمام هستی و موجوديتخويش را در اختيارت نهاده است.
بزرگترين رمز زنداری و بهترين كليد حل مشكلات زناشويیاظهار عشق و علاقه است.اگرميخواهی دل همسرت را به طوریمسخر گردانی كه مطيع تو باشد،اگر ميخواهی پيوندزناشويی را استوارسازی،اگر ميخواهی او را به خانه و زندگی دلگرم نمايی،اگر ميخواهی او رانسبتبه خودت علاقهمند سازی،اگر ميخواهی تا آخر عمر نسبتبه تووفادار باشد و اگر و اگر،بهترين راهش اينست كه تا ميتوانی نسبتبههمسرت اظهار عشق و علاقه كن.
اگر بداند محبوب تو نيست از خانه و زندگی بيزار خواهد شد،هميشه پژمرده و افسردهخواهد بود،به خانهداری و بچهداری بیعلاقهميگردد،وضع منزل شما هميشه نامنظم خواهدبود.پيش خود فكر ميكندچرا برای شوهری جان بكنم كه دوستم ندارد.
خانه شما كه از عشق و محبتخالی گشتبه صورت جهنم سوزانیتبديل ميگردد.اگر چهاسباب و وسائلش مرتب باشد اما چون بوی عشق ومحبت نميدهد صفا و رونق نخواهد داشت.
ممكن است همسرت به بيماريهای روانی و ضعف اعصاب مبتلاشود.
ممكن استبرای جبران كسری محبوبيتخويش در صدد برآيد دردل ديگران نفوذ كند.
ممكن استبه قدری از شوهر و خانه بيزار گردد كه جدايی را بر آنزندگی سرد و بیرونقترجيح داده تقاضای طلاق كند.
مسؤوليت همه اين حوادث بر عهده مرد است كه نتوانسته بخوبیزنداری كند.باور كنيدبخش مهمی از طلاقها در اثر همين بیمهريهابوجود ميآيد.
به آمار زير توجه فرماييد:
نياز روانی به محبت و بیاعتنائيهای شوهر و اشتغال او به كارهایزياد در نتيجه غفلت از حالروحی زن سبب جداييهای بسيار شده است. در سال 1348 از ميان 10372 زن و مرديكه ازيكديگر جدا شدند،1203زن علت جدايی را خستگی و دلزدگی از زندگی و احساس پوچیوبيهودگی و بیتوجهی شوهر به مسائل عاطفی دانستهاند (4) .
زنی در دادگاه اعلام كرد:حاضر است علاوه بر بخشيدن مهر خودده هزار تومان هم بهشوهرش بدهد تا با طلاق او موافقت كند.از ازدواجآنها چهار ماه ميگذرد.زن گفت:چونشوهرم به طوطيهای خود بيشتر ازمن علاقهمند است نميخواهم بيش از اين با او زندگیكنم. (5)
مهر و محبتخانوادگی از همه چيز ارزشدارتر استبدين جهتخداوند بزرگ در قرآن مجيدآنرا يكی از آثار قدرت و نعمتهای بزرگشمرده بر بندگان منت نهاده ميفرمايد:
«يكی از آيات خدا اينست كه همسرانی برايتان آفريد تا با آنان انسبگيريد.و در ميانتانمحبت و مهربانی افكند.و در اين موضوع برای اهلتفكر آياتی هست (6) ».
امام صادق عليه السلام فرمود:زن از مرد آفريده شده و تمامتوجهش به سوی مردها معطوفميباشد.پس همسرانتان را دوستبداريد (7) .
حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر كس از دوستان ما باشد بههمسرش بيشتر اظهارمحبت ميكند (8) .
رسول خدا (ص) فرمود:هر چه ايمان انسان كاملتر باشد بههمسرش بيشتر اظهار محبتمينمايد (9) .
امام صادق (ع) فرمود:يكی از اخلاق پيمبران اينست كه نسبتبههمسرانشان محبت دارند (10) .
پيغمبر فرمود:اين سخن مرد كه به همسرش ميگويد:واقعا ترادوست دارم،هرگز از قلبشخارج نخواهد شد (11) .
گر چه محبتبايد از صميم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد،زيرا دلها با هم راه دارند،ليكن به محبت قلبی تنها هم نبايد اكتفا كرد،بلكهلازم است صريحا آنرا اظهار نمود.درصورتی ميتوان انتظار نتيجه داشتكه آثار محبت در زبان و افعال و رفتار شخص نمايان باشد.
صريحا و بدون احتياط به همسرت اظهار عشق و علاقه كن:درحضور و غياب از وی تعريفكن،اگر به سفر رفتی برايش نامه بنويس واز درد فراق بنال.گاهی برايش تحفهای خريدهتقديمش كن.اگر دسترسیبه تلفن داری گاه گاهی از احوالش جويا شو.
يكی از موضوعاتيكه بانوان هرگز آنرا فراموش نمينمايند همينعشقها و مهرورزيهای واقعیاست.برای نمونه بداستان زير توجهفرماييد:
خانمی به نام...از شوق گريست و گفت:در يك شب پاييزی باجوانی ازدواج كردم.مدتها زندگیما به آرامی گذشت.خود را خوشبختترين زن روی زمين حس ميكردم.شش سال در خانهكوچكی كهبرايم ترتيب داده بود بسر بردم.تا اينكه روزی خوشبختیام صد برابر شد.
آن روز باردار شده بودم.هنگاميكه اين خبر را به شوهرم دادم مرا درآغوش گرفت و چونكودكان گريه را سر داد.از شوق آن قدر گريست كهبدون اغراق چندين بار نزديك بود نقش برزمين شود.پس از آن بيرونرفت و با پسانداز خود يك گردنبند الماس برايم خريد.هنگاميكهآنرابه من داد گفت:اين گردنبند را به بهترين زن دنيا كه تا به حال ديدهام تقديمميكنم.اماافسوس كه طولی نكشيد كه در يك حادثه غم انگيز رانندگیكشته شد (12) .
به همسرت احترام بگذار
زن نيز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصيتخويش علاقهمند است.
دوست دارد محترم و گرامی باشد.از تحقير و توهين رنجيده خاطرميگردد.اگر مورد احترامقرار بگيرد احساس شخصيت نموده و به كار وزندگی دلگرم ميشود.از احترام و احترام كنندهخوشش ميآيد،از توهين وتوهين كننده متنفر ميباشد.
آقای محترم!همسرت حتما از شما انتظار دارد كه بيش از ديگرانبه وی احترام بگذاری.البته حق دارد چنين انتظاری را داشته باشد.زيراترا شريك زندگی و بهترين يار واقعیخويش ميداند.
شبانهروز برای آسايش تو و فرزندانت زحمت ميكشد.آيا حق ندارد انتظار داشته باشد كهوجودش را،غنيمتشمرده به وی احترامبگذاری؟
بزرگداشت او ترا كوچك نميكند بلكه حق شناسی و صفا و مودتترا باثبات ميرساند.به هماناندازه بلكه بيشتر از آن مقدار كه به ديگراناحترام ميگذاری به همسرت احترام بگذار.درموقع صحبت كردن ادب راكاملا رعايت كن.
با كلمه«تو»او را مخاطب نساز بلكه هميشه از كلمه«شما»كهعلامت احترام است استفاده كن.هيچگاه كلامش را قطع نكن.بر سرشداد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقعنشستن به او احترامبگذار.وقتی وارد منزل ميشوی اگر از سلام كردن غفلت نمود به اوسلامكن.
وقتی از خانه بيرون ميروی خداحافظ بگو.وقتی به سفر ميروی بااو توديع كن.برايش نامهبنويس،اگر شب تولدش معلوم استبعنواناحترام دسته گل يا تحفه ديگری تقديمش كن،درمجالس و در حضورديگران به وی احترام بگذار.از توهين و تحقير جدا بپرهيز.از دشناموناسزا گفتن اجتناب كن.از مسخره كردن و دست انداختن او و لو به طورشوخی جداخودداری كن.خيال نكن چون خصوصی هستيد بدش نميآيدبلكه چنين انتظاريرا هرگز از تونداشته كاملا رنجيده خواهد شد گر چه بهزبان نياورد.
از باب نمونه به داستان زير توجه فرماييد:
خانم موقر و متينی كه بايد 36-35 سال داشته باشد،با حالتخشم و غضب درباره تقاضایطلاق ميگويد: حدود دوازده سال استبا همسرم ازدواج كردهام.مرد خوبیاست.بسياری ازمحسنات يك آدم كامل و دوست داشتنی را دارد.اماهرگز نخواستبفهمد كه من زن او،همسراو،مادر دو فرزند او هستم.بهخيال خودش مرد مجلس آرايی است.اما مجالس را با دستانداختن منميآرايد.نميتوانيد فكر كنيد چقدر زجر كشيدهام.بكلی اعصابم خراب شدهدائمامجبورم دكتر بروم.هزار بار با شوهرم حرف زدهام.خواهش والتماس كردهام كه من زن توهستم،سن و سالی دارم.درست نيست كهپيش آشنا و غريبه صد جور شوخی زننده و غيردوستانه با من ميكنی.متلكميگويی كه ديگران بخندند و مثلا خوش بگذرانند.من اغلب ازهمهخجالت ميكشم و چون از اول شوخ طبع و بذله گو نبودهام هيچوقت نميتوانمبا شوهرممقابله به مثل كنم.بنابراين چون خواهش و تمناهای من فائدهنداشتبا تمام رنجهاييكهميدانم در انتظارم نشسته خواهم ساخت تا از مردقدر ناشناسی كه هيچوقت احترام مرا نگهنداشته جدا شوم (13) .
همه بانوان مانند بانوی مذكور از شوهران خويش انتظار احترامدارند و از توهين و تحقيرجدا ناراحت ميشوند.اگر در مقابلبیاحتراميهای شوهر سكوت نمودند دليل رضايتشاننيست.بلكه يقينداشته باش كه قلبا مكدر خواهند شد و لو اصلا به زبان نياورند.اگربههمسرت احترام بگذاری او نيز به تو احترام خواهد گذاشت.و بدين وسيلهرشته دوستی وصميميتشما روز بروز استوارتر خواهد شد.و در نزدديگران نيز محترم خواهيد شد.اگر همبه او بیاحترامی كردی و تلافی كردتقصير خودت ميباشد.
آقای محترم زن گرفتن با برده گرفتن خيلی فرق دارد.به عنوانبرده و اسير به خانهاتنيامده بلكه انسان آزادی است كه به منظور تاسيسيك زندگی مشترك سعادتمندانه بهخانهات قدم نهاده.همان انتظاراتی راكه تو از وی داری او هم عينا همان انتظارات را دارد.پسچنان با او رفتاركن كه دوست داری با تو رفتار كند.
حضرت صادق (ع) از پدرش نقل كرده كه فرمود:هر كس زنگرفتبايد او را گرامی و محترمبشمارد (14) .
رسول خدا (ص) فرمود:هر كس مسلمانی را گرامی بدارد خدا اورا گرامی خواهد داشت (15) .
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:زنان را گرامی نميدارند مگر افرادبزرگوار.و به آنان توهيننميكنند جز مردم پست و فرومايه.
رسول خدا (ص) فرمود:هر كس به خانوادهاش توهين كند خوشیزندگی را از دستخواهدداد (16) .
پینوشتها:
1-سوره نساء آيه 34
2-مستدرك جلد 2 ص 550
3-سوره بقره آيه 228
4-اطلاعات 15 آذر 1350
5-اطلاعات 6 بهمن 1350
6سوره روم آيه 31
7-بحار جلد 103 ص 226
8بحار جلد 103 ص 223
9-بحار جلد 103 ص 228
10-بحار جلد 103 ص 236
11-شافی جلد 2 ص 138
12-اطلاعات 6 بهمن 1368
13-اطلاعات 8 اسفند 1350
14-بحار جلد 103 ص 224
15-بحار جلد 74 ص 303
16-مواعظ العدديه ص 151
خوش اخلاق باش
دنيا در مسير معين و بر طبق نقشه منظمی میچرخد.حوادثروزگار با نظم و ترتيب مرموزيكی پس از ديگری خودنمايی ميكند.وجودناچيز ما در اين جهان پهناور به منزله ذره كوچكیاست كه هر لحظه بهسويی حركت و با ذرات ديگر در تصادم است.اداره جهان دست ما نيستو حوادث گيتی بر طبق ميل ما واقع نمیشوند.بامداد كه از منزل خارجميشويد تا دوبارهبرگرديد ممكن استبا دهها ناملايم-كوچك يا بزرگ-برخورد نماييد.و در ميدان زندگی وصحنه كسب و كار،كه به ميدان نبردبیشباهت نيست،با مشكلات فراوانی مواجه شويد.برایپيدا كردن تا كسیلنگ شدهايد،فلان كس به شما توهين نموده،مورد عيبجويی وسرزنشقرار گرفتهايد،فلان كس در كسب و كار با شما رقابت كرده،رئيس ومافوقتان ايراد وبهانهجويی ميكند.چك فلان آدم بد حساب برگشتخورده.معلوم نيستسفته فلان شخصوصول شود يا نه.طلبكار در وصولمطالباتش پافشاری ميكند.و دهها بلكه صدها از اين قبيلحوادث كوچكو بزرگ كه خواه ناخواه برای هر كسی اتفاق ميافتد.
ممكن است از وجود ناملايمات چنان خشمگين و ناراحتشويدكه مانند بمب آتشزا هرلحظه در معرض انفجار باشيد.به چرخ گردون ومردم متجاوز كه زورتان نمیرسد،اما وقتی بهخانه وارد ميشويد ميخواهيدقدرت نمايی كنيد و انتقام چرخ و فلك و مردم كج رفتار را از زنو فرزندبيگناهتان گرفته بدينوسيله دق دلی خالی كنيد.
گويا عزرائيل وارد خانه شده است.بچهها مانند موش فرار ميكنند،خدا نكند كوچكترينبهانهای بدستش بيفتند.غذا شور يا بینمك باشد،چای آماده و حاضر نباشد،يكی از بچههاسر و صدا كند،وضع منزل نامرتبباشد،حرف ناپسندی از دهان همسرش بيرون بيايد،وامصيبتا آقا همانندبمبی منفجر خواهد شد.به سر اين داد ميزند،به آن يكی دشنام ميدهد،آنيكی را ميزند،با اين اوقات تلخی ميكند.بدينوسيله محيط با صفای خانه راكه به منظوراستراحتبدانجا پناه آورده بود به صورت جهنم سوزانی تبديل خواهد ساخت.در آن دوزخخود ساخته،هم خودش خواهد سوختهم زن و فرزند بيگناهش.اگر بچهها بتوانند از آنمحيط رعب و وحشتفرار نموده در كوچه و خيابان سرگردان ميشوند.و الا خدا خدا ميكنندكهمالك دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا از شرش خلاص شوند.
وضع رقتبار و سرنوشتشوم يك چنين خانوادهای بخوبیروشن است.هميشه دعوا و اوقاتتلخی برپاست.آب خوش از گلويشانپايين نخواهد رفت.وضع منزل رضايتبخش نخواهد بود.زن از محيطمنزل و ديدن صورت عبوس شوهر بيزار خواهد بود.زنيكه همواره بابداخلاقيهای شوهر مواجه باشد چگونه ميتواند به زندگی دلگرم باشد و ازروی عشق و علاقهخانهداری و شوهرداری كند؟
از همه بدتر وضع دلخراش و سرنوشتخطرناك اطفالی است كهدر چنين محيط ناگواریپرورش میيابند.اوقات تلخيها و ناسازگاريهایدائمی پدر و مادر بدون ترديد در روح حساسآنها اثر بدی خواهد گذاشت.
غالبا افرادی تندخو،عصبانی مزاج،بد بين،كينهتوز،متعدی،پژمرده تربيتخواهند شد.چونبه محيط خانه و زندگی دلخوشی ندارند به ولگردی پناهميبرند.در نتيجه،ممكن است دردامهای گوناگون فساد كه به وسيله شياداناجتماع برای منحرف كردن اينگونه افراد نهادهشده گرفتار شوند و برایهميشه بدبخت گردند.حتی امكان دارد برای حل عقدههای درونیخويش،دستبه كارهای بسيار خطرناكی از قبيل قتل و جنايت و دزدی وخودكشی بزنند.
برای تاييد مطلب ميتوانيد به پروندههای افراد تبهكار مخصوصااطفال مراجعه نماييد. آمار ونقل حوادثی كه از اينگونه اطفال،هر روز در صفحاتروزنامهها و مجلات منعكس ميشودبهترين گواه مطلب است.مسؤوليتهمه اين بدبختيها بر گردن سرپرستخانواده است كهاعصاب خويش راكنترل نكرده در منزل بد اخلاق بوده است.در اين دنيا آسايش وخوشیندارد در سرای ديگر نيز بیكيفر نخواهد بود.
آقای عزيز!اداره جهان در اختيار ما نيست.تزاحمات،ناملايمات،مصيبات از لوازم لا ينفك اينجهان هستند.هر كسی در مسير زندگی باآنها خواه ناخواه برخورد خواهد نمود.بايد برایپذيرش آنها آماده شد.
شخصيت انسان در اين مواقع بظهور ميرسد.بايد بدون جزع و فزع با آنهامواجه شد و درصدد چاره بر آمد.انسان توانايی آنرا دارد كه صدها مشكلبزرگ و كوچك را با آغوش بازبپذيرد و خم به ابرو نياورد.
حوادث روزگار علت تامه ناراحتيها نيستند بلكه اعصاب ضعيفهستند كه متاثر شده اسبابنگرانی و ناراحتی ما را فراهم ميسازند.اگر برنفس خويشتن مسلط باشيم و اعصابمان راكنترل كنيم كه در مقابلپيش آمدها متاثر نشوند ناراحتی و عصبانيت مفهومی ندارد.
امر ناگواريكه برايت اتفاق افتاده يا از امور ضروری اين جهان واز لوازم لا ينفك ماده و مادياتاست كه سعی و تدبير ما در وجود و عدمآنها تاثيری ندارد يا از اموريست كه سعی و تدبير ماهم ميتواند در آنها اثرداشته باشد.اگر از قسم اول باشد جزع و فزع و عصبانيت وتندخويیبدون شك سودی ندارد بلكه يك امر صد در صد غير عقلائی است.زيرا دراينگونهموارد كاری از ما ساخته نيست.بخواهيم يا نخواهيم جهان مادهاينگونه لوازم را دارد.بايد برایوقوع آنها آماده بود و با لب خندان استقبال نمود.و اگر از قسم دوم باشد بايد با سعی و تدبيردر صدد چارهبر آمد.
اگر در مقابل مشكلات خودمان را نبازيم و بتوانيم اعصابمان راكنترل كنيم و با فكر و تدبيروارد كار شويم اكثر مشكلات قابل حل هستند.
در اينصورت هم عصبانيت و بد اخلاقی نه تنها در حل مشكلات بما كمكنخواهد كرد بلكهممكن است مشكلی به مشكلات بيفزايد.بنابراين،انسانعاقل و هوشيار بايد هميشه براعصاب خويشتن مسلط باشد و نگذارد ازحوادث و ناملايمات روزگار متاثر گردند.
انسان موجود نيرومند و توانايی است كه با بردباری و كوشش وتدبير ميتواند بر مشكلاتبزرگ پيروز گردد.آيا حيف نيست كه در مقابلحوادث كوچك خودش را باخته داد و فرياد واوقات تلخی راه بيندازد؟!
از همه اينها گذشته،حوادث و ناملايمات روزگار و رفتار ناپسندمردم اسباب ناراحتی ترافراهم ساختهاند زن و فرزندت چه تقصيریدارند؟
همسرت از صبح تا حال در خانه زحمت كشيده،غذا پخته،لباسشسته،خانه را تميز و مرتبنموده،با بچهها سر و كله زده،با بدن و اعصابخسته در انتظار تو بوده كه وقتی به منزلآمدی با اخلاق خوش و مهربانیدلش را گرم نموده خستگی اعصابش را برطرف سازی.
فرزندانت نيز از بامداد تا حال در مدرسه مشغول بوده با اعصاب ومغز خويش كار كردهاند.يادر مغازه يا در كارگاه به كار اشتغال داشتهاند.
اكنون خسته و ناتوان به منزل بازگشته در انتظار پدرشان هستند كه باسخنان شيرين واخلاق خوش و اظهار محبتخستگی اعصابشان را برطرف سازد و برای كار و كوششتقويتشان كند.
آری زن و فرزندانتبا صدها اميد و آرزو در انتظار تو بودهاند آياسزاوار استبا چهره عبوس واخلاق تند و صورت در هم كشيده تو مواجهگردند؟!
انتظار داشتند تو فرشته رحمتباشی و با اخلاق خوش و چهرهشكفته محيط خانه را نورباران كنی و با سخنان گرم و دلپذيرت اعصابخسته آنان را آرامش دهی.نه اينكه با اخلاقتند و صورت در هم كشيدهمحيط خانه را تاريك گردانی و با عصبانيت و اوقات تلخی اعصابخستهآنها را خستهتر سازی.آيا ميدانی كه تنديها و بد اخلاقيهای تو چه آثار بدیدر روح وجسم آنها خواهد گذاشت كه نتيجهاش دامنگير تو خواهد شد؟بهآنها رحم نميكنی اقلا بهخودت رحم كن.با اين بد اخلاقيهای دائم،جسم واعصاب سالم برايتباقی ميماند؟
با اين وضع چگونه ميتوانی به كسب و كار ادامه دهی و بر مشكلاتزندگی و مصائب روزگارپيروز گردی؟چرا محل استراحتخودت و زن وفرزندت را به صورت زندان اختياری تبديلميسازی كه نتيجهاش عائدخودت شود؟
آيا بهتر نيست كه هميشه خوش و خندان باشی و اگر مشكلی برايتاتفاق افتاد بدونعصبانيت و جزع و فزع،با عقل و تدبير در صدد چارهبرآيی؟
آيا بهتر نيست وقتی ميخواهی برای استراحت و تجديد نيرو بهآسايشگاه خانه قدم بگذاریپيش خودت بينديشی كه تندخويی و بداخلاقیمشكل مرا حل نميكند بلكه اعصابم راخستهتر خواهد نمود و چه بسا مشكلات تازهای بوجود خواهد آورد.فعلا بايد استراحت وتجديد نيرو كنمتا بتوانم با اعصاب راحت و فكر آزاد در صدد چاره بر آيم.آنگاه حوادثوگرفتاريهای زندگی را موقتا بدست فراموشی بسپاری و با چهره باز و لبخندان وارد منزلشوی.با سخنان گرم و محبتهای بیشائبه دل اهل خانه راشادمان گردانی.بگوييد و بخنديد.وتفريح و استراحت كنيد.با خوشی ولذت غذا بخوريد.و با اعصاب آسوده خواب و استراحتكنيد.بدينوسيله هم زن و فرزندت به خانه و زندگی دلگرم شده برای كار و كوششآمادهميگردند هم خودت ميتوانی با اعصاب سالم به كسب و كار ادامه دهیو بر مشكلات زندگیپيروز گردی.
بدين جهت،دين مقدس اسلام اخلاق خوب را جزء ديانت و ازعلائم كمال ايمان ميشمارد.
رسول خدا (ص) فرمود:كاملترين مردم از جهت ايمان،خوش اخلاقترين آنها ميباشد.بهترين شما كسی است كه نسبتبهخانوادهاش احسان كند. (17)
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:هيچ عملی بهتر از اخلاق خوب نيست. (18)
امام صادق عليه السلام فرمود:نيكوكاری و حسن خلق خانهها راآباد و عمرها را زياد ميكند. (19)
امام صادق (ع) فرمود:شخص بد اخلاق خودش را در عذابميدارد. (20)
لقمان حكيم فرمود:مرد خردمند بايد در بين خانوادهاش مانندكودك باشد و رفتار مردانه رابرای خارج منزل بگذارد. (21)
رسول خدا (ص) فرمود:عيشی بهتر از خوش اخلاقی نيست. (22)
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:اخلاق خوب نصف دين ميباشد. (23)
وقتی سعد بن معاذ كه يكی از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورداحترام آنجناب بود درگذشترسول اكرم مانند صاحبان عزا با پای برهنهدر تشييع جنازهاش شركت نمود.بدست مباركخويش جنازه را در قبرنهاده روی آنرا پوشاند.در آنهنگام مادر سعد كه آن همه احترام را ازرسولخدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب قرار داده گفت:ای سعدبهشت گوارايتباد.
پيغمبر اكرم فرمود:ای مادر سعد!اين چنين مگو.زيرا سعد را درقبر فشار سختی وارد شد.بعدا علت فشار قبر سعد را از آنحضرتپرسيدند.فرمود:علتش آن بود كه با خانوادهاش بداخلاقی ميكرد (24) .
17-بحار ج 103 ص 226
18 و 19-شافی ج 1 ص 166
20-شافی ج 1 ص 176
21-محجة البيضاء ج 2 ص 54
22-بحار ج 71 ص 389
23-بحار ج 71 ص 385
24-بحار ج 73 ص 298
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید