راهكارهاى اسلام براى نشر و گسترش علم و دانش
دين مقدس اسلام براى سوق دادنِ مسلمانان و جامعه اسلامى به سوى علم و دانش و نشر و گسترش آن و جلوگيرى از انحرافات علمى گامهايى را برداشته است كه در زير بخشى از آن را بيان مىداريم:
الف) از جهل و جاهل مذمّت فراوان شده است
قالَ عَلِىٌّ(ع): اَلْجَهْلُ اَصْلُ كُلّ شَرٍّ.(1)
حضرت على (ع) فرمود: جهل ريشه همه بدىهاست.
قالَ عَلِىٌّ (ع): اَلْجاهِلُ مَيّتٌ وَ اِنْ كانَ حَيّاً.(2)
حضرت على (ع) فرمود: جاهل مرده است اگرچه به صورت ظاهر زندگى مىكند.
ب) دانش و دانشجو مورد تمجيد فراوان قرار گرفته است
قالَ عَلِىٌّ (ع): اَلْعِلْمُ اَصْلُ كُلّ خَيْرٍ.(3)
حضرت على (ع) فرمود: علم و دانش ريشه همه خوبىهاست.
عَنْ اَبى جَعْفَرٍ(ع) قالَ: كانَ عَلِىّ بْنُ الْحُسَيْنِ 8 اِذا جأَهُ طالِبُ عِلْمٍ فَقالَ: مَرْحَباً بِوَصِيّه رَسُولِ اللّهِ.(4)
از حضرت باقر (ع) نقل شده است كه هرگاه دانشجويى نزد امام سجاد(ع) مىآمد، حضرت (براى تشويقِ او) مىفرمود: آفرين بر كسى كه به وصيّت و سفارش رسولخدا (ص) عمل مىكند.
ج) طلب علم را بر همگان واجب نموده است
قالَ اَبُو عَبْدِاللّهِ (ع): طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَه مِنْ فَرائِضِ اللّهِ.(5)
حضرت صادق (ع) فرمود: يكى از واجباتِ الهى طلب علم و دانش است.
د) براى رشد و گسترشِ علم، بسيج علمى و فرهنگى نموده است
قالَ اَبُو جَعْفَرٍ (ع): اِنّ الّذى تَعَلّمَ الْعِلْمَ مِنْكُمْ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الّذى يُعَلّمُهُ، وَ لَهُ الْفَضْلُ عَلَيْهِ، تَعَلّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَه الْعِلْمِ، وَ عَلّمُوهُ اِخْوانَكُمْ كَما عَلّمَكُمُ الْعُلَمأُ.(6)
امام باقر (ع) فرمود: به تحقيق كسى كه از شما دانش مىآموزد، مانند معلّم اجر مىبرد؛ ولى اجر معلّم بيشتر است، (پس سعى كنيد) از هر كس علمى دارد، دانشش را فراگيريد، و آنچه مىدانيد به مسلمانان بياموزيد همچنانكه دانشمندان به شما آموختند.
ه') در راه تحصيل علم، بيشترِ محدوديتها را برداشته است
.1 محدوديّت سنّى
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): اُطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَى اللّحْدِ.(7)
پيامبراكرم (ص) فرمود: (در همه عمر) از گهواره تا گور در جستجوى علم و دانش باشيد.
.2 محدوديّت جنسى
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَه عَلى كُلّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه.(8)
پيامبر اكرم (ص) فرمود: بر هر مسلمان، چه مرد و چه زن، لازم است كه دانشجو باشند.
.3 محدوديّت مكانى
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالْصّينِ.(9)
پيامبر اكرم (ص) فرمود: علم و دانش را بهدست آوريد اگرچه در چين باشد (ظاهراً دليل اينكه نام چين برده شده، اين است كه چين مكان دورى بوده و يا اين كه چين در آن زمان مهد علم و صنعت بوده است.)(10)
.4 محدوديّت زمانى
قالَ اَبُو عَبْدِاللّهِ (ع): طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَه عَلى كُلّ حالٍ.(11)
حضرت صادق (ع) فرمود: تحصيل علم و دانش در تمام حالات و زمانها لازم است.
. 5 محدوديّت اخلاقى
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): لَيْسَ مِ-نْ اَخْ-لاقِ الْمُ-ؤْمِنِ الْمَلَ-قُ اِلاّ فى طَلَبِ الْعِلْمِ.(12)
پيامبر اكرم (ص) فرمود: از اخلاق مؤمن اين نيست كه در مقابل كسى خودش را كوچك كند (كه گوييا عبد اوست؛ زيرا اين عمل منافات با عزّت نفسِ او دارد) بهجز در طلب علم و دانش (كه حاضر است در مقابل معلّمش مانند عبد او باشد).
و) علم را از معيارهاى برترى و ارزش بيشتر انسانها قرار داده است
قالَ رَسُولُ اللّهِ (ص): اَكْثَرُ الْناسِ قيمَه اَكْثَرُهُمْ عِلْماً وَ اَقَلّ الْناسِ قيمَه اَقَلّهُمْ عِلْماً.(13)
پيامبر اكرم (ص) فرمود: بيشترين ارزش را كسانى دارند كه داراى علم و دانش بيشترى هستند و كمترين ارزش از آنِ كسانى است كه از علم و دانشِ كمترى بهرهمندند.
قالَ عَلِىّ (ع): لَيْتَ شِعْرى اَىّ شَىٍْ اَدْرَكَ مَنْ فاتَهُ الْعِلْمُ بَلْ اَىّ شَىٍْ فاتَ مَنْ اَدْرَكَ الْعِلْمَ.(14)
حضرت على(ع) (درباره ارزش علم و تفاوت افراد عالم و غير عالم) فرموده است: كاش مىدانستم كسى كه از علم بىنصيب مانده چه چيز بهدست آورده است. و آنكس كه از علم بهرهمند شده چه چيز بهدست نياورده است.
علومى كه تحصيل آنها از نظر اسلام ممنوع است
سؤال: دانشجوى مسلمانى است كه معتقد به اسلامِ فقاهتى و انقلابِ اسلامى بوده و از اعضاى انجمن اسلامى دانشكده خود مىباشد، اين فرد تصميم دارد براى فراگرفتن موسيقى به محلّى به نام «مركز حفظ و اشاعه موسيقى ايرانى» كه زير نظر دولت جمهورى اسلامى اداره مىشود مراجعه كند و نواختن يكى از آلاتِ موسيقى را فراگيرد استدلال او در نزد برادران و دوستانش براى انجام اين عمل اين است كه او و امثال او كه معتقد به مبانى اسلام و جمهورى اسلامى هستند بايستى در آينده جانشين معدود از افراد غير متعهّد و غير مسؤولى بشوند كه هم اكنون براى صدا و سيماى جمهورى اسلامى سرود و آهنگ مىسازند و ساختههاى آنان نيز كه ظاهراً مباينتى با اسلام ندارد از صدا و سيما پخش مىشود، حكم شرعى در اين مورد چيست؟ و آيا فرد مذكور شرعاً مجاز است براى هدف مشخصى كه دارد اين كار را انجام دهد يا خير؟
جواب: موسيقى مطرب حرام است و يادگرفتن و ياددادن آن جايز نيست و در غير مطرب اشكال ندارد.(1)
سؤال: لطفاً بفرماييد موسيقى مطرب چيست؟
جواب: موسيقى كه مناسب مجالس لهو و لعب باشد.(2)
مسأله: جادو كردن، ياددادن، يادگرفتن و كسب كردن با آن، حرام است؛ و منظور از جادوگرى آن است كه با نوشتن يا سخن گفتن يا دود نمودن يا با تصوير يا دميدن يا گره زدن و مانند اينها انجام مىگيرد كه در بدنِ طرفِ سحر شده يا قلبِ او يا عقلِ او اثر مىكند.(3)
مسأله: در اين كه تسخير جن، ملائكه و يا احضار ارواح جز مصاديق سحر است يا نه، بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) جز مصاديق آن دانستهاند و بعضى از فقها مانند حضرت آيهالله خوئى(ره) و حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: در صورتى حرام است كه به كسى كه ضرر زدن به او حرام است آن كار ضرر بزند.(4)
مسأله: در اين كه شعبده از مصاديق سحر است يا نه، بعضى از فقها مانند حضرت امام (ره) و حضرت آيهالله گلپايگانى(ره) و حضرت آيهالله اراكى(ره) جز مصاديق سحر دانستهاند و بعضى مانند حضرت آيهالله خوئى(ره) و حضرت آيهالله سيستانى فرمودهاند: در صورتى حرام است كه عنوان حرامى بر آن مترتّب گردد مانند ضرر زدن به مؤمن و مانند آن و بعضى مانند حضرت آيهالله مكارم فرمودهاند: بازىهايى كه به عنوان نمايش و سرگرمى و تفريح در بعضى از مجالس مشاهده مىشود كه تردستى و زرنگى شخص را نشان مىدهد و غرضى جز آن در كار نيست اشكالى ندارد، اما اگر براى اغفال مردم باشد نوعى از سحر است كه كسب آن حرام و حضور در آن مجلس هم حرام است.(5)
سؤال: آيا شعبده بازى و تردستى در صورتى كه انجام دهنده اعلان كند: اين امور حقيقت ندارد، جايز است؟ ديدن آنها چه حكمى دارد؟
جواب: امور مذكوره خالى از اشكال نيست حتى در فرض مزبور و مؤمنين بايد از آنها اجتناب كنند.(6)
سؤال: دانش شعبده و تردستى را فراگرفتن يا ديدن آنچه صورت دارد؟
جواب: تعليم و تعلم شعبده و اِعمالِ آن حرام است.(7)
سؤال: كسى كه سحرِ ساحر را باطل مىكند و شخصى را نجات مىدهد آيا حرام است و گناه دارد اين كار يا نه؟
جواب: اگر سحر مىكند جايز نيست و اگر حفظ نفس يا واجبِ ديگرى بر آن موقوف باشد باملاحظه اهميّت واجب ديگر مانع ندارد.(8)
سؤال: در بعضى از سور قرآنى سحر و جادو تأييد شده است آيا ممكن است اگر خانوادهاى مورد آن قرار گرفته باشد به طور كلى نابود گردد؟
جواب: آرى سحر و جادو داراى چنين اثرى مىتواند باشد از اين جهت سحر و جادو امرى است حرام و براى ساحر حد معين شده، از اين رو لازم است از آن كاملاً اجتناب شود؛ ولى اگر براى ابطال سحر دگران، تعلم و يا اِعمال شود، مانعى ندارد.(9)
سؤال: آيا هيپنوتيزم از نظر اسلام حرام است و اگر هيپنوتيزم در جهتِ انجام عمل خير و نيكو انجام شود چه حكمى دارد؟
جواب: جايز نيست.(10)
سؤال: آيا هيپنوتيزم از نظر اسلام جايز است؟
جواب: مشكل است.(11)
سؤال: آيا هيپنوتيزم از نظر اسلام حرام است؟
جواب: براى مقاصد طبى و مانند آن مانعى ندارد ولى براى كشف امور پنهانى يا خبر از گذشته و آينده و حال جايز نيست.(12)
مسأله: به فتواى بعضى از فقها مانند حضرت امام (ره) «كهانت» ملحق به سحر است و آن عبارت است از اين كه خبر از آنچه در آينده واقع مىشود بدهد به اعتقاد اين كه بعضى از جنها به او خبر مىدهند و يا از روى مقدمات و اسبابى كه به آن بر زمان وقوع آنها استدلال مىكند، مىداند و به فتواى بعضى مانند حضرت آيهالله خوئى (ره) و حضرت آيهالله سيستانى اگر بر نشانههاى مخفيى اعتماد كند و معتقد به صحت آن باشد يا اطمينان داشته باشد بى اشكال است.(13)
سؤال: اشخاصى هستند كه محل گمشده يا دزدى را در آينه به ما نشان مىدهند، كمك گرفتن از آنها چه سودى دارد؟
جواب: اين عمل جايز نيست.(14)
سؤال: بعضى از اشخاص در خارج با فالگيرى از جامعالدعوات و يا دوازده برج، از آينده و گذشته و مرض مراجعين خبر مىدهند و مىگويند فلان گرفتارى را دارى يا خواهى داشت فلان مقدار بايد بدهى تا دعاى حسابى بنويسم و دعاى محبت مابين دخترها و پسرها و زوجها و براى ديوانهها و جنزدهها مىنويسند و پولهاى زيادى دريافت مىكنند بفرماييد پول گرفتن در مقابل اين كارها چه حكمى دارد.
جواب: پول گرفتن در برابر اين كارها جايز نيست.(15)
سؤال: آيا رجوع به فالگيرها و جادوگران براى معالجه جايز است در حالى كه گاهى از اوقات امراض سختى را معالجه مىكنند؟
جواب: رجوع به آنها حرام است.(16)
مسأله: «قيافهشناسى» حرام است و آن عبارت است از اين كه به نشانههاى خاصى استناد كند و بعضى از مردم را به بعضى ديگر ملحق نمايد و بعضى را از بعضى ديگر نفى كند بر خلاف آنچه شارع مقدس آن را ميزان ملحق شدن و نشدن قرار داده است.(17)
سؤال: اينجانب پاى تلويزيون مىنشينم و بچهها از 5 ساله تا 20 ساله، از دختر و پسر از محصّل مدرسه تا... همه به تلويزيون نگاه مىكنند و بنده مواردى خلافِشرع مشاهده مىكنم و به خاطر اينكه فرهنگ اسلامى بچهها خراب نشود و حرام را حلال ندانند و منكر را معروف نشناسند، اين موارد را به آنان گوشزد مىكنم، اما بعضى از افراد برخورد شديدى با بنده مىكنند و مىگويند حضرت امام(ره) همه اين برنامههاى تلويزيون را حلال مىدانند. حال بفرماييد در مقابلِ نشان دادن زنهاى نامحرم با آرايش و... و موسيقى كه پخش مىكنند تكليف چيست؟
جواب: هنوز برنامههاى تلويزيون و راديو صد در صد اسلامى نيست و در ميان آنها احياناً برخى از موارد غير مشروع وجود دارد، كه با عنايت خاص مسؤولين اصلاح خواهد شد؛ ولى لازم است در برخورد با جوانها و نوجوانها بهگونهاى عمل شود كه اعتقاد آنها نسبت به اصل نظام مقدّس جمهورى اسلامى تزلزل پيدا نكند؛ زيرا كه نظام مذكور حافظ اساس اسلام و تشيّع است. پيداست همانطور كه در صدر اسلام احكامِ الهى به صورت تدريج نازل و پياده مىشد، در اين نظام هم كه مسبوق به رژيم ضد اسلامىِ طاغوت بوده، نبايد انتظار داشت كه جميع احكام اسلام در زمان كوتاهى پياده شود؛ بلكه نياز به مرور زمان دارد، اميد است در آينده نزديك شاهد پياده شدن همه احكام اسلام در سايه حكومت اسلامى باشيم. در عين حال از مواردى كه اطمينان به حرمت داريد اجتناب كنيد و چنانچه مفسدهاى در كار نباشد، ديگران را ارشاد كنيد.(18)
مسأله: نگهدارى كردن كتابها و نوشتههاى گمراه كننده و همچنين استنساخ (تكثير) آنها و خواندن و درس گرفتن و تدريس آنها، اگر هدف صحيحى در آن نباشد، حرام است؛ مثل اينكه قصدِ اشكال و ابطال آنها را داشته باشد و براى اين هدف، صلاحيّت نيز داشته باشد و مطمئن باشد كه گمراه نمىشود؛ و اما مجرد آگاه شدن از مطالب آنها براى غالبِ مردم كه ترسِ گمراهى آنان مىباشد جز اغراض صحيح كه مجوزّ حفظ آنها باشد نمىباشد، بنابراين بر چنين افرادى لازم است از كتابهايى كه مشتمل بر مطالب مخالفِ عقايدِ مسلمين است به خصوص كتابهايى كه مشتمل بر شبهات و مغالطه كارىهايى است كه (امثال آنان) از حل و دفعِ آن عاجزند، اجتناب ورزند و براى آنها خريد، نگهدارى و حفظ آنها جايز نيست و بايد آنها را از بين ببرند.(19)
سؤال: آيا خواندنِ كتب غير اسلامى مانند بهائيّت و كمونيستى و ساير مرامهاى الحادى حرام است يا خير؟
جواب: اگر خوفِ انحراف در بين باشد بايد ترك كنند.(20)
سؤال: خريد كتابهايى بهايى جهت رد بر آنها چه صورت دارد؟
جواب: خريد صورت شرع ندارد ولى گرفتن و نگاهداشتن با اطمينان به اين كه از عهده رد بر مىآيد مانعى ندارد به شرط آن كه محافظت كند كه به دست جاهل نيفتد كه خداى نخواسته موجب اضلال شود.(21)
سؤال: آيا درست است كه ما به راديوهاى بيگانه گوش بدهيم؛ چون كسانى هستند كه هر چه از راديوهاى بيگانه مىشنوند قبول مىكنند و براى كسان ديگر هم مىگويند. آيا لازم است كه ما به اين راديوها گوش كنيم و جواب اينطور آدمها را بدهيم يا خير (چون من از بعضىها شنيدهام كه حرام است، حال مىخواستم نظر حضرتعالى را بدانم)؟
جواب: اگر موجب انحراف و مفسده است نبايد گوش كنيد.(22)
پاسخ يك ايراد
مىگويند اينكه اسلام خواندنِ بعضى از كتابها و نوشتهها و همچنين شنيدن سخن بعضى از راديوها و يا شركت در بعضى از كلاسها و... را حرام كردهاست آيا اين منافى با آزادى انسان نيست؟
در پاسخِ اين ايراد، خاطرهاى از مرحوم حجّه الاسلام و المسلمين فلسفى، واعظ مشهور(ره) به ياد دارم كه مىفرمود: روزى چند نفر جوان به منزل ما آمده گفتند: آقا ما امروز در رساله مسألهاى ديدهايم كه خيلى تعجب كردهايم و آمدهايم سؤال كنيم كه آيا اين مسأله دروست است يا نه؟ و آن اين است كه خريد، فروش، نگهدارى و خواندن بعضى از كتابها و نوشتهها حرام است آيا اين منافات با آزادى ندارد؟ گفتم: اين دستور به مصلحت افراد جامعه صادر شده است، گفتند: نمىفهميم. گفتم: با من بياييد. از منزل خارج شديم نزديكِ منزلِ ما يك كيوسك برق كنار خيابان بود كه روى آن علامت «خطر مرگ» بود. گفتم: چرا در اين محل را بستهاند و نوشتهاند نزديك نشويد آيا اين كار منافى با آزادى نيست؟ آيا صحيح است بعضى اينجا بايستند و شعار دهند، مرگ بر استبداد! چرا جلو آزادى ما را گرفتهاند، ما مىخواهيم بدانيم داخلِ اين كيوسك چيست؟ در جواب خواهند گفت: چون شما اطّلاعاتى از برق نداريد احتمال دارد كه خطر جانى براى شما داشته باشد؛ ولى اگر درس بخوانيد و متخصّص شويد نه تنها ممنوع نيست، بلكه جز كار شما خواهد بود كه داخل اين كيوسك را بررسى كنيد.
قالَ الْحَسَنُ بنُ عَلِىٍ(ع) : عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكّرُ فى مَأْكُولِهِ كَيْفَ لايَتَفَكّرُ فى مَعْقُولِهِ فَيُجَنّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ وَ يُودِعُ صَدْرَهُ مايُرديهِ.(23)
حضرت امام مجتبى(ع) فرمود: تعجب مىكنم از كسانى كه در غذاى جسمِ خود فكر مىكنند؛ ولى در امور معنوى و غذاى جان خويش تعقّل نمىنمايند، شكم را از طعام مضّر حفظ مىكنند؛ ولى باك ندارند كه افكار پليدى در روانِ آنها وارد شود.
عَنْ زَيْدِ الْشَحّامِ، عَنْ اَبى جَعْفَرٍ(ع) فى قَوْلِ الله: «فَلْيَنْظُرِ الاًِّنْسانُ اِلى طَعامِهِ» قالَ: قُلْتُ: ما طَعامُهُ؟ قالَ: عِلْمُهُ الّذى يَأْخُذُهُ مِمّنْ يَأْخُذُهُ.(24)
شخصى از امام باقر(ع) از اين آيه شريفه قرآن سؤال كرد (كه خداوند متعال فرموده است): «بايد انسان به طعامش دقت كند» كه معناى طعام چيست؟ امام(ع) فرمودند: مراد علم و دانش اوست كه بايد دقّت كند از چه كسى مىگيرد.
قالَ الْمَسيحُ(ع): خُذُوا الْحَقّ مِنْ اَهْلِ الْباطِلِ، وَ لا تَأْخُذُوا الْباطِلَ مِنْ اَهْلِ الْحَقّ، كُونُوا نَقّادَ الْكَلامِ فَكَمْ مِنْ ضَلالَه زُخْرُفَتْ بآيَه مِنْ كِتابِ الله، كَما زُخْرُفَ الدّرْهَمِ مِنْ نُحاسٍ بِالْفِضّه الْمُمَوّهَه.(25)
حضرت مسيح على نبينا و آله و عليه السلام فرمود: (حرف و سخن) حق را از اهل باطل (بشنويد و) استفاده كنيد، ولى باطل را از اهل حق نگيريد، سعى كنيد (از كسانى باشيد كه) كلام دگران را نقد و بررسى كنيد (يعنى در زندگى متخصّص در امر دين باشيد و بتوانيد هميشه حق را از باطل جدا نماييد؛ زيرا) چه بسيار است مطالب گمراه كنندهاى كه با آيهاى از قرآن تزيين شده است، همچنانكه درهم (تقلّبى) مِسى را با آب نقره روكش مىزنند (و به جاى نقره به بازار عرضه مىكنند)(26).
يك نكته بسيار مهم
قال الشهيد الثانى(ره): العلوم الطبيعى و الرياضى و الصناعى (قد يكون واجباً و) اكثره موصوف بالاباحه بالنظر الى ذاته و قد يمكن جعله مندوباً لتكميل النفس، و اعدادها لغيره من العلوم الشرعيه بتقويتها فى القوه النظريه و قد يكون حراماً اذا استلزم التقصير فى العلم الواجب عيناً او كفايه و من هذا الباب الاشتغال فى العلوم التى هى آله العلم الشرعى زياده عن القدر المعتبر منها فى الآليّه مع و جوب الاشتغال بالعلم الشرعى، لعدم قيام من فيه الكفايه به و نحوه.(27)
شهيد ثانى(ره) مىفرمايد: علوم طبيعى و رياضى و آموختن صنعتهاى غير حرام (هرگاه جامعه اسلامى به آنها نياز داشته باشد واجب است) ولى ذاتاً آموختن بيشتر آنها مباح است و ممكن است اگر آموختن آنها ذهن و فكر انسان را براى فهمِ بيشتر علوم و معارفِ دين تقويت نمايد مستحب شود و گاهى هم حرام است و آن زمانى است كه سرگرم شدن زياد به آنها انسان را از واجبات عينى يا كفايى باز دارد و از همين قسم (حرام) است زيادهروى در علومى كه براى فهم معارف دين جنبه مقدّمى دارند (مانند صرف، نحو، معانى، بيان و...).
علومى كه تحصيل آن واجب است
در كتاب محجه البيضأ مرحوم فيض(ره) نقل مىكند كه علما در بيان مراد از «العلم» در رواياتى كه فرمودهاند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَه» حدود بيست قول نقل كردهاند كه هر كدام با توجه به رشته تخصصى خودشان و آنچه در نظرشان مهم مىآمده روايت را معنا كردهاند كه بعضى از آن اقوال را در زير بيان مىداريم:
.1 علمايى كه با علم كلام يعنى علم اصول عقايد سروكار دارند فرمودهاند: مراد، علم كلام است؛ زيرا بهوسيله اين علم انسان مىتواند مباحث اصول دين را درك كند.
.2 علماى اخلاق فرمودهاند: مراد، علمِ اخلاق است كه انسان به وسيله آن مىتواند بفهمد منجيات و مهلكات كدام است.
.3 فقها و علماى فقه فرمودهاند: مراد، علمِ احكام است كه لازم است هر كس يا مجتهد باشد يا از مجتهدى براى دانستن احكام تقليد نمايد كه علم به حلال و حرام خداوند پيدا كند.
.4 مفسرين گفتهاند: مراد، علمِ تفسير است؛ زيرا بهواسطه علم تفسير، انسان به كتاب خداوند علم پيدا مىكند.
.5 محدّثين گفتهاند: مراد، علمِ حديث است؛ زيرا همه چيز حتّى قرآن هم با روايات تبيين مىگردد.
.6 علماى عرفان گفتهاند: مراد، علمِ سير و سلوك و مقامات نفس است.
... .7.(1)
روشن است كه مقصود پيامبر اكرم(ص) و اولياى دين(ع) هيچكدام از اين علوم به صورت انحصار نيست و حتى به بيست مورد هم محدود نمودن وجهى ندارد و اگر مراد انحصار بود مىبايست در روايات بيان گردد و بعضى از رواياتى كه در تبيين آن وارد شده مصاديق متعدّدى را بيان نمودهاست به طور مثال:
قالَ عَلِىّ(ع): اُطْلُبُوالْعِلْمِ وَلَوْ بِالصّينِ، وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَه النّفْسِ، وَ فيهِ مَعْرِفَه الرّبّ عَزّوَجَلّ.(2)
حضرت على(ع) فرمود: دنبال فراگيرى علم و دانش باشيد اگرچه (ناچار شويد) به كشور چين برويد و آن علم (علمِ) خودشناسى است كه در آن، علمِ خداشناسى وجود دارد.
قالَ النّبِىّ(ص): مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمّ عَلَيْكَ مِنَ الْعِلْمِ بِما لا يَصِحُ الْعَمَلُ اِلاّ بِهِ وَ هُوَ الاًِّخْلاصُ.(3)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: هر كس خودش را بشناسد پس به تحقيق خدا را شناخته است سپس بر تو لازم است كه چيزى را فراگيرى كه اگر آن را نداشته باشى اعمالت صحيح نخواهد بود و آن اخلاص است.
قالَ النّبِىّ(ص): طَلَبُ الْعِلْمِ فِريضِه عَلى كُلّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه اَىْ عِلْمُ التّقْوى وَ الْيَقينِ.(4)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: تحصيل علم و دانش بر هر مرد و زنِ مسلمان واجب است (سپس علم را معنا كرده و فرمود:) علم تقوا و يقين مراد است.
يك نكته
علومى كه به عنوان فريضه و واجب بيان شده است بعضى از آنها واجب عينى است كه بر تمامى مكلّفين واجب است و بعضى واجب كفايى است كه ابتدا برهمه واجب است ولى اگر عدّهاى به اندازه كفايت اقدام كردند، از بقيّه ساقط مىشود، و آنها مأجورند. واگر هيچكس اقدام نكرد، همه افرادِ مكلّف مسؤول خواهند بود؛ مانند تخصّص در امر دين (فقيه شدن) و تمامى علومى كه جامعه اسلامى نيازمند به آن است (مانند طب، رياضيات،شغلهاى اجتماعى و...) و بعضى از علما فرمودهاند: واجب كفايى برتر از واجب عينى است؛ زيرا شخص با انجام واجب عينى خودش را از آتش نجات مىدهد، ولى با انجام واجب كفايى هم خودش و هم ديگران را نجات مىدهد.(5)
سؤال: آيا تحصيل علم، واجب عينى است يا واجب كفايى يا مستحب؟
جواب: نسبت به معارف و احكام مورد ابتلاى دينى، واجب عينى و نسبت به ساير احكام و همچنين علومى كه بقاى نظام جامعه اسلامى نياز به آن دارد واجب كفايى است و در غير اين موارد اگر علوم مفيدى است مستحب است.(6)
زن و تحصيل علم
در اين قسمت، بحث را از شهيد بزرگوار آيهالله مطهرى(ره) نقل مىكنيم كه ايشان فرمودهاند: فريضه علم اختصاص به مردان ندارد؛ زيرا:
اولاً: در بعضى از نقلها كه در كتب شيعه نيز موجود است كلمه «مُسْلِمَه» نيز آمده است.
ثانياً: اگر هم كلمه «مُسْلِمَه» در روايات نبود از اين گونه روايات اختصاص به مردان فهميده نمىشد؛ زيرا «مُسْلِم» در اين روايات يعنى «مسلمان» چه مرد باشد و چه زن، بنابراين در تمامِ مواردى كه شبيه اين تعبير هست همين طور عموميّت دارد. به طور مثال: در حديث آمده است «اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ يَدِهِ» يعنى مسلمان كسى است كه ساير مسلمانان از زبان و دستِ او در امان باشند. بديهى است كه مقصود اين نيست كه فقط مردِ مسلمان بايد اين طور باشد و شامل زن نيست، حتّى اگر به جاى كلمه «مُسْلِم» كلمه «رجل» هم در روايات آمده بود به اصطلاح فقها الغاى خصوصيّت مىشد به طور مثال: از امام(ع) سؤال شده اگر مردى چنين معاملهاى كرده و چنان شده حالا چه بكند؟ و امام(ع) جواب دادند، فقها مىفرمايند: هر چند در متن حديث صريحاً كلمه «مرد» آمده؛ اما در اين گونه موارد خصوصيت جنسى الغا مىشود؛ زيرا معلوم است كه جنسيّت دخالت ندارد.
ثالثاً: فقها سخنى دارند كه مىفرمايند: بعضى از عمومات و كليّات امتناع از تخصيص دارند؛ يعنى لحن و بيان طورى است كه قابل تخصيص نيست؛ مطلب طورى است كه از نظر عقلى قابل تبعيض نيست؛ مانند آنچه درباره تقوا آمده است كه «اِنّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَالله اَتْقيكُمْ» آيا چون صيغه «اكرمكم» و «اتقيكم» مذكر آمده و «اكرمكنّ» و «اتقيكنّ» نيست مىشود كسى ادعا كند كه آنچه درباره تقوا گفته شده اختصاص به مردان دارد. (در مورد طلب علم هم چنين است).
البته يك مطلب هست كه حتماً بايد مورد توجّه باشد وآن اينكه وقتى بنا باشد رشتههاى تخصّصى علمى تقسيم شود، زنان بايد، به طور حتم رشتههايى را بخوانند كه با ذوق و استعداد خودِ آنها و احتياجات جامعه وفق مىدهد. آيا مىتوان گفت: جامعه به پزشك، جرّاح و قابله زن احتياج ندارد؟! براى كدام خانواده است كه حتّى در بيمارىهاى مخصوص زنانگى احتياج پيدا نشده باشد. بسيار باعث تعجّب است كه يك عدّه اشخاص آنجا كه پاى تعليمات بانوان به ميان مىآيد سخت مخالفت مىكنند و امّا همين كه پاى احتياج به ميان مىآيد زنان و دختران خود را براى معالجه در اختيار مردان و حتّى در اختيار مردان كافر قرار مىدهند.(1)
دو نكته مهم در تحصيل بانوان
الف: تحصيل آنان بايد با رعايت كامل حدود شرعى باشد
سؤال: زنى كه مىخواهد به تحصيل خود ادامه دهد كه بعدها شغلى انتخاب كند (البته شغل حلال) ولى فعلاً ادامه تحصيل ملازم با اين است كه با مرد نامحرم روبهرو شود؛ مثلاً در دانشگاه نزد مدرّس مرد درس بخواند و يا اينكه با مردها در يك كلاس باشد، همچو تحصيل جايز است يا خير؟
جواب: ادامه تحصيل در رشتههاى حلال اشكال ندارد و لكن تستّر از اجانب و خوددارى از اختلاط با آنها لازم است و اگر ادامه تحصيل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و مفاسد دينى و اخلاقى در بر داشته باشد ترك كند!(2)
ب: چاره انديشى براى مشكلاتِ تحصيلى بانوان
در اينجا بسيار بهجاست كه نالهاى از نالههاى شهيد بزرگوار آيهالله مطهرى(ره) را نقل نماييم:
بايد گفت اگر در مدارس و فرهنگ عيب هست باز تقصير مردم است كه به اصلاحِ آن همّت نكردهاند، اسلامى كه علم را فريضه و واجب كرده است، مقدّماتِ اصلاحِ كار را هم لازم شمرده است نه اينكه ما در خانه بنشينيم و هر وقت فرهنگى درست شد و آن فرهنگ، مدارسِ صد در صد صالحى براى پسران و دختران ما بهوجود آورد، آن وقت ما بچههاى خود را بفرستيم، و اگر فرهنگ در اين كار كوتاهى كرد آن وقت ما حنجرههاى خود را پر كنيم و زبان انتقاد بازكنيم و هى بگوييم، فرهنگ چنين است، فرهنگ چنان است. ما وظيفه داريم مدارسِ خوب و فرهنگِ خوب ايجاد كنيم؛ بنابراين كسى كه در همه عمر كوچكترين گامى براى فرهنگ بر نداشته و در تأسيس هيچ مؤسّسه فرهنگى شركت نداشته و كوچكترين قدمى براى انجام اين فريضه دينى به نام فريضه علم و جهاد مقدّس بر نداشته حق ندارد بنشيند و انتقاد كند. عيبهاى فرهنگ از آنجاپيدا شده كه همين انتقاد كنندگانِ محترم، فريضه مذهبىِ خود را در مورد آن انجام ندادهاند.(3)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید