منابع بهائي، رفتن بهاء (پس از ترور شاه و دستگيري بابيان توسط حکومت ايران) به خانه منشي سفارت روسيه در زرگنده (محل ييلاقي سفارت روس) را، امري ساده (رفتن بها به ميهماني شوهر خواهرش!) تلقي کرده و بسادگي از کنار اين مساله مهم گذشتهاند.?
حال آنکه دقت در زواياي مساله، و بويژه اقدام بعدي سفير در حمايت جدي از بها، نشان ميدهد که مساله لوني ديگر داشته است. دهکدههاي زرگنده و قلهک در عصر قاجار تحت مباشرت مستقيم روس و انگليس قرار داشتند و رعاياي اين دو قريه عملاً اتباع روسيه و انگلستان شمرده ميشدند. امتيازي که اين دو دولت دراين مورد به دست آورده بودند ناشي از حق کاپيتولاسيون بود
سعيد نفيسي مينويسد: «…چون جايگاه تابستاني سفارت انگلستان در قلهک بود سراسر آن آبادي جزو خاک انگلستان شمرده ميشد و نه تنها شهرباني ايران حق دخالت در کارهاي آنجا را نداشت حتي کدخداي قلهک را سفارت انگلستان عزل و نصب ميکرد. جايگاه تابستاني سفارت روسيه تساري هم در زرگنده بود و آن سفارت نيز همان امتيازات را در آن ناحيه داشت» .?
در واقع، ساکنان و پناهندگان ايراني به قلهک (و نيز زرگنده)، از حقوق و مزاياي برون مرزي و مصونيت قضايي (کاپيتولاسيون) برخوردار بودند و «مقامات قضايي و انتظامي ايران، حق تعقيب و توقيف» آنها را نداشتند?
و «هرگاه ميان سکنه اين دهات، نزاعي واقع شود بايد سفراي مزبور، حکم آن را بنمايد، مثل اينکه در خود مملکت انگليس و روس هستند» .?از نوشته عباس امانت (مورخ بهائي تبار معاصر) برميآيد که پس از ترور شاه، چند تن از بابيان، «لابد به اميد تحصيل تحتالحمايگي روس» در زرگنده تحصن جسته بودند. به توضيح او: «قصبه زرگنده به صورت تيول به هيات نمايندگي روسيه واگذار شد، وزير مختار روسيه آنجا را اداره ميکرد، و بخشي از محوطه تابستاني سفارت به شمار ميرفت و بنابراين مصونيت سياسي داشت (قلهک نيز به همين ترتيب در اختيار انگليسيها بود» ).?
برخورد تند و غيرعادي، و بعضاً خارج از نزاکتي هم که (طبق گزارش سران بهائي همچون شوقي افندي و اشراق خاوري) دالگوروکي در حمايت از بها نسبت به دولت ايران نشان داد، کاملاً نشان ميدهد که موضوع رفتن «شتابزده» بها به خانه منشي روس در زرگنده و بهتر بگوييم: «اقامتگاه تابستاني سفارت روس» ، يک مهماني عادي! نبوده بلکه درواقع، حکم نوعي «پناهندگي به سفارت روسيه» را داشته است. تعبير عباس امانت، به حقيقت نزديکتر است، آنجا که مينويسد: «مهدعليا [مادر شاه] علناً ميگفت که بهاء الله «درصدد قتل» پسرش بوده است… در برابر اين اتهام، بهاءالله شتابزده خود را به محل اقامتگاه تابستاني سفارت روسيه در زرگنده رساند. زيرا اميدوار بود که در خانه برادر زنش ميرزا مجيد آهي، منشي ايراني آن سفارتخانه، ايمني يابد…» .?
ديديم که طبق نوشته منابع معتبر بهائي (گزارش شوقي و اشراق خاوري) سفير روسيه هنگام تحويل بها به مأموران ايران، در پيغام به صدراعظم، از بها به عنوان «امانت دولت روس» ياد کرده و شديداً خواستار «حفظ» و حراست از جان وي شد و اخطار کرد در صورت رسيدن هرگونه آسيبي به بها، شخص او «مسؤول سفارت» خواهد بود! سخناني که برخي از محققين، از آن، بوي «تحتالحمايگي» بها توسط سفارت روس، و بهرهگيري سفير از مقررات کاپيتولاسيون (مفاد قرارداد ترکمانچاي) براي دفاع از وي، فهميدهاند…پي نوشت ها:
?? براي نمونه ر.ک، مطالع الانوار، اشراق خاوري، ص ???
?? نامههاي خصوصي سر سسيل اسپرينگ رايس…، ترجمه دکتر جواد شيخ الاسلامي، ص ??
?? تاريخ شهرياري شاهنشاه رضاشاه پهلوي، ص ??
?? خاطرات سياسي آرتور هاردينگ، ترجمه شيخ الاسلامي، پاورقي ص ??? و نيز: نامههاي خصوصي سر سيسل اسپرينگ رايس، پاورقي ص ??
?? ايران و ايرانيان، ص ???? نيز ر.ک، حيات يحيي، يحيي دولت آبادي، ?/??? - ???
?? همان، ص ???، پاورقي ??
?? همان، ص ????
منبع:ايام ??
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید