به گزارش آينده روشن، در کتاب «کشف الغطاء» نوشته ميرزا ابوالفضل و مهدي گلپايگاني که از معتبرترين کتب مورد قبول بهائيان است و به سفارش عباس افندي نوشته شده است، شرحي از مجلس توبه باب که در آن توبهنامه معروف باب نوشته شده است، وجود دارد که بدين دليل که بدون هيچ ردي از سوي نويسنده اين کتاب که از مشهورترين مبلغان وقت بهائيت بوده است، نقل شده، بيشک مورد قبول بهائيان است.
به گزارش اديان نيوز ،در کتاب «کشف الغطاء» نوشته ميرزا ابوالفضل و مهدي گلپايگاني که از معتبرترين کتب مورد قبول بهائيان است و به سفارش عباس افندي نوشته شده است، شرحي از مجلس توبه باب که در آن توبهنامه معروف باب نوشته شده است، وجود دارد که بدين دليل که بدون هيچ ردي از سوي نويسنده اين کتاب که از مشهورترين مبلغان وقت بهائيت بوده است، نقل شده، بيشک مورد قبول بهائيان است. اين توصيف مجلس توبه باب، در واقع نامهاي است که در آن وليعهد وقت ايران خطاب به محمدشاه قاجار نوشته و در آن جزئيات اين مجلس تشريح شده است. تصاوير صفحات 201 تا 204 کتاب «کشف الغطاء» را ميتوانيد از بخش فايلهاي ضميمه در انتهاي متن دريافت کنيد که متن آن بدين شرح است: صورت عريضه وليعهد به محمدشاه: قربان خاک پاي مبارکت شوم در باب باب فرمان قضا جريان صادر شده بود که علماي طرفين را احضار کرده با او گفتگو نمايند. حسب الحکم همايون محصل فرستاده با زنجير از اروميه آروده به کاظم خان سپرد ورقه به جناب مجتهد نوشت که آمده بادله و براهين و قوانين دين مبين گفت و شنيد کنند، جناب مجتهد در جواب نوشتند که از تقريرات جمعي از معتمدين و ملاحظه تحريرات اين شخص بيدين کفر او اظهر من الشمس و واضح من الامس است بعد از شهادت شهود تکليف داعي مجدداً در گفت و شنيد نيست لهذا جناب آخوند ملامحمد و ملامرتضي قلي را احضار نمود و در مجلس از نوکران اين غلام امير اصلان خان و ميرزا يحيي و کاظم خان نيز ايستادند. اول حاجي ملامحمود پرسيد که مسموع ميشود که تو ميگويي من نايب امام هستم و بابم و بعضي کلمات گفته که دليل بر امام بودن بلکه پيغمبري توست گفت بلي حبيب من قبله من نايب امام هستم و باب هستم و آن چه گفتهام و شنيدهايد راست است اطاعت من بر شما لازم است به دليل ادخلوا الباب سجدا و لکن اين کلمات را من نگفتهام آن که گفته است، گفته است. پرسيدند گوينده کيست جواب داد آن که به کوه طور تجلي کرد روا باشد انا الحق از درختي چرا نبود روا از نيکبختي مني در ميان نيست اينها را خدا گفته است بنده بمنزله شجره طور هستم آن وقت در او خلق ميشد، الان در من خلق ميشود و بخدا قسم کسي که از صدر اسلام تاکنون انتظار او را ميکشيد، منم. آنکه چهل هزار علما منکر او خواهند شد منم. پرسيدند اين حديث در کدام کتاب است که چهل هزار عالم منکر خواهند گشت. گفت اگر چهل هزار نباشد چهار هزار که هست. ملامرتضي قلي گفت بسيار خوب تو از اين قرار صاحب الامري اما در احاديث هست و ضروري مذهب است که آن حضرت از مکه ظهور خواهند فرمود و نقباي انس و جن با چهل و پنج هزار جنيان ايمان خواهند آورد و مواريث انبياء از قبيل زره داود و عصاي موسي و نگين سليمان و يد بيضاء با آن جناب خواهد بود. کو عصاي موسي و کو يد بيضاء؟ جواب داد که من مأذون به آوردن اينها نيستم. جناب آخوند ملامحمد گفت غلط کردي که بدون اذن آمدي! بعد از آن پرسيدند که از معجزات و کرامات چه داري؟ گفت اعجاز من اين است که از براي عصاي خود آيه نازل ميکنم و شروع کرد به خواندن اين فقره: «بسم الله الرحمن الرحيم سبحان الله القدوس السبوح الذي خلق السموات و الارض کما خلق هذه العصا آية من آياته» اعراب کلمات را بقاعده نحو غلط خواند؛ «تاء» سموات را فتح خواند. گفتند مکسور بخوان! آنگاه «الارض» را مکسور خواند. امير اصلان خان عرض کرد اگر اين قبيل فقرات از جمله آيات باشد، من هم توانم تلفيق کرد و عرض کرد: «الحمد لله الذي خلق العصاء کما خلق الصباح و المساء» باب بسيار خجل شد. بعد از آن حاجي ملامحمود پرسيد که در حديث وارد است که مأمون از جناب رضا عليه السلام سؤال نمود که دليل بر خلافت جد شما چيست، حضرت فرمود آيه «انفسنا». مأمون گفت: «لولا نسائنا» حضرت فرمود: «لولا ابنائنا». اين سؤال و جواب را تطبيق بکن و مقصود را بيان نما. ساعتي تأمل نموده جواب نگفت بعد از آن مسائلي چند از فقه و ساير علوم پرسيدند جواب گفتن نتوانست. حتي از مسائل بديهيه فقه از قبيل شک و سهو سؤال نمودند، ندانست و سر بزير افکند. باز از آن سخنهاي بيمعني آغاز کرد که من همان نورم که به طور تجلي کرد؛ زيرا که در حديث است که آن نور، نور يکي از شيعيان بوده است. اين غلام گفت از کجا که آن شيعه تو بودهاي، شايد نور ملامرتضي قلي بوده. بيشتر از پيشتر شرمگين شد و سر بزير افکند. چون مجلس گفتگو تمام شد، جناب شيخ الاسلام را احضار کرده باب را چون مضبوط زده تنبيه معقول نمود و توبه بازگشت و از غلطهاي خود انابه و استغفار کرد و التزام پا بمهر سپرده که ديگر اين غلطها نکند و الان محبوس و مقيد است منتظر حکم اعليحضرت اقدس همايون شهرياري روح العالمين فداه است امر امر همايوني است./آينده روشن ---------------------------------------------
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید