مباني تمام اديان الهي با هم واحد است ، اعم از مباني اعتقادي و مباني احکام و مباني عبادي . در همه اديان  دعوت  به يکتا پرستي، در همه اديان چهره انبياء چهره عصمت و پاکيزگي بوده است. مباني اعتقادي، عبادي ، احکام از نظر حلال و حرام در همه اديان يکي است. در همه اديان جنايت حرام و طيبات حلال است، اينها در همه اديان مشترک است.  پس مباني احکام ، کليات احکام همه با هم مشترکند . يعني اينطور نيست در اسلام حجاب باشد در مسيحيت بي حجابي باشد، در مسيحيت اوليه هم حجاب بوده است .اينطور نيست که در اسلام شراب حرام باشد و در دين يهود حلال باشد، لذا مباني با هم مشترکند . در جزئيات احکام با هم اختلاف داريم. همانطور که اشاره شد، قبل از اسلام در ميان بعضي ملل حجاب وجود داشته است.

در سفر پيدايش آمده:

" و رفقه چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد، زيرا که از خادم پرسيد اين مرد کيست که در صحرا به استقبال ما مي آيد و خادم گفت: آقاي من است ، پس برقع خود را گرفته ، خود را پوشانيد."

(سفر پيدايش ، باب 24، فقره 64و 65 ؛ منش? وجود حجاب در شريعت يهود مستند به همين فقره است.)

ويل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاريخ تمدن(ترجمه فارسي) راجع به قوم يهود و قانون تلمود مي نويسد:

"اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت چنانکه مثلاً بي آنکه چيزي بر سر داشت به ميان مردم مي رفت و يا در شارع عام نخ مي رشت يا با هر سنخي از مردان درد دل مي کرد يا صدايش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم مي نمود همسايگانش مي توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد. "

همچنين در کتاب مقدس چنين آمده:

" پس اقتدا به من نمائيد چنان که من نيز به مسيح مي کنم . اما اي برادران شما را تحسين مي نمايم از اين جهت که در هر چيز مرا ياد مي داريد و اخبار را به طوري که به شما سپردم حفظ مي نماييد. اما مي خواهم شما بدانيد که سر هر مرد ، مسيح است و سر زن ، مرد و سر مسيح، خدا . هر مردي که سر پوشيده دعا يا نبوت کند ، سر خود را رسوا مي نمايد . اما هر زني که سر برهنه دعا يا نبوت کند، سر خود را رسوا مي سازد زيرا اين چنان است که تراشيده شود. زيرا اگر زن نمي پوشد موي را نيز ببرد و اگر زن موي بريدن يا تراشيدن قبيح است بايد بپوشد.زيرا که مرد را نبايد سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست اما زن جلال مرد است. زيرا که مرد از زن نيست بلکه زن از مرد است. و نيز مرد به جهت زن آفريده نشد بلکه زن براي مرد. از اين جهت زن مي بايد عزتي بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان . ليکن زن از مرد جدا نيست و مرد  هم جدا از زن نيست در خداوند. زيرا چنان که زن از مرد است همچنين مرد نيز به وسيله زن، ليکن همه چيز از خدا. در دل خود انصاف دهيد آيا شايسته است که زن ناپوشيده نزد خدا دعا کند. آيا خود طبيعت، شما را نمي آموزد که اگر مرد موي دراز دارد او را عار مي باشد . و اگر زن موي دراز دارد او را فخر است زيرا که موي به جهت پرده به دو داده شده. و اگر کسي ستيزه گر باشد ما و کليساهاي خدا را چنين عادتي نيست.

(انجيل، رساله اول پولس رسول به قرنتيان، باب يازدهم، فقره1-17)

در اسلام نيز به حجاب ت?کيد شده است ، در قرآن کريم  آمده:

وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .( سوره النور -  آيه 31)

ترجمه: و زنان مؤمن را بگو كه ديدگان خويش را فرو دارند و شرمگاه‏هاى خود را- از ديد ديگران- نگاه دارند و [جاهاى‏] آرايش و زيور خويش را آشكار نكنند مگر آنچه پيداست- مانند چهره و دست و روى پا-، و مقنعه‏هاشان را بر گريبانهاشان بيندازند و زيور و آرايش خود را آشكار نكنند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنانشان- زنان همكيش خود- يا آنچه مالك شده‏اند- كنيزان- يا مردان تابع خانواده- طفيلى و كم خرد كه با آنان زندگى مى‏كنند- كه به زنان رغبت و نيازى ندارند يا كودكانى كه از شرمگاه زنان آگاه نگشته‏اند.- به سن تميز و بلوغ نرسيده‏اند- و پاهاى خود را چنان بر زمين نزنند تا آنچه از زيور خويش پنهان مى‏دارند دانسته شود- آواز پيرايه خود يعنى خلخال را به گوش مردم نرسانند-. و اى مؤمنان، همگى به خدا باز گرديد تا شايد رستگار شويد.

و يا در آيه ي ديگري آمده:

"يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ..."

(سوره  الاحزاب - آيه  59)

اي پيامبر ، به همسرانت و دخترانت و همسران مؤمنين بگو که جلبابهاي(روسري ها) خويش را به خود نزديک سازند...

با توجه به مطالب بالا مشخص مي شود که در آئين هاي گذشته حجاب وجود داشته است . حال سراغ بهائيت برويم ، قرة العين در ايران نخستين زني بود که بر خلاف رسم و عرف زمانه بي حجاب در برابر مردان ظاهر شد. سرکيس مبايجيان (آترپيت) در کتاب پيروزي يک عقيده مي نويسد:"قرّه العين (طاهره) ، کسي که حجاب را از سر زن ايراني برداشت."(پيروزي يک عقيده- صفحه 50)

همچنين در کتاب نگاهي تازه به ديانت بهائي آمده:

"در ديانت بهائي حکم حجاب ، به اين معني که زنان بايد حتماً سر خود را بپوشانند ، وجود ندارد ."( نگاهي تازه به ديانت بهائي - صفحه 73)

طبق سند زير هم  بهائيان از کشف حجاب استقبال مي کنند:

طبقه بندي حفاظتي: خيلي محرمانه

گزارش خبر

شماره گزارش: ????/ هـ

تاريخ گزارش: ??/?/??

تاريخ وقوع: ??/?/??

تاريخ رسيدن خبر به منبع: ??/?/??

تاريخ رسيدن خبر به رهبر عملياتي محل: ??/?/??

موضوع: فعاليت بهائيان

جلسه اي با شرکت ?? نفر از بهائيان شيراز تحت عنوان کميسيون نشر نفحات اله در منزل مسيح اله روحاني تشکيل گرديد. پس از قرائت مناجات و صفحاتي از کتاب لوح احمد، آقاي مسيح اله روحاني پيرامون بهائيت سخنراني و اظهار داشت: ديده شده است که يکي دو نفر از شما با افراد تبليغات اسلامي تماس گرفته است. ديگر نبايد اين موضوع تکرار شود. شماها بياد نداريد که در زمان رضاشاه و در زمان سيدنورالدين ما را غارت کردند، ولي شخص رضاشاه از اين موضوع بسيار ناراحت بود و مخفيانه و دور از چشم علما عده اي از مسلمانان را از بين برد، چون او يک بهائي واقعي بود و هميشه از بهائيان پشتيباني مي کرد. کشف حجاب از روي قانون و منطق بهاءاله صورت گرفته است.

نظريه يکشنبه: اظهارات شنبه مورد تأييد است.

نظريه چهارشنبه: نظريه يکشنبه مورد تأييد است.

نظريه ?/ هـ : نظريه چهارشنبه مورد تأييد است.

اينها بيانات بابيان و بهائيان در مورد کشف حجاب بود ، حجابي که طبق آيات قرآن کريم بر هر مسلماني واجب است و در آئين هاي گذشته نيز واجب بوده است. نکته ي مهمي که بايد به آن اشاره نمود ،  اين است که بهاء الله  قرآن را حجت باقيه مي داند .( لوح سلطان - صفحه 44)

پس اگر قرآن حجّت باقيه است ، نيازي به کتابي ديگر نيست .حال به نظر شما نبايد به اين قرآن عمل شود؟!  پس براستي چرا بهائيان حکم حجاب را که در قرآن آمده ، نسخ  شده مي دانند؟!

نويسنده: ماندانا قندهاري