فرازهايي از کلام مسيح (ع) در نخستين روزهاي سال ميلادي
خداوند بشارت مي دهد تو را به کلمه اي از خويش که اسم او مسيح، عيسي پسر مريم، است...
همانا او پسر مريم، پيامبر خدا و کلمه اوست.» اين، وصف قرآن کريم است از مسيح (ع). در نخستين روزهاي سال نوي ميلادي، نگاهي انداخته ايم به گوشه هايي از نصايح اين پيامبر الهي.
شما دستورات مهم خدا را کنار گذاشته ايد و سنت ها و رسوم خود را جانشين آن ساخته ايد و حاضريد احکام خدا را زير پا بگذاريد تا سنت ها و رسوم خودتان را حفظ کنيد! موسي از طرف خدا به شما دستور داد که: «به پدر و مادرت احترام بگذار و هر که پدر و مادرش را ناسزا گويد، بايد کشته شود.» ولي شما مي گوييد: «اشکالي ندارد اگر کسي به پدر و مادر محتاجش کمک نکند و بگويد من نمي توانم به شما کمک بکنم، چون آنچه مي بايست به شما بدهم، در راه خدا صدقه داده ام» و به اين ترتيب فرمان خدا را زير پا مي گذاريد تا دستورات خودتان حفظ شود و اين فقط يک نمونه است.
گفته شده است که هرکس مرتکب قتل شود، محکوم به مرگ است. اما من مي گويم که حتي اگر نسبت به برادر خود خشمگين شوي و بر او فرياد بزني، بايد تو را محاکمه کرد؛ و اگر برادر خود را «ابله» خطاب کني، بايد تو را به دادگاه برد؛ و اگر به دوستت ناسزاگويي، سزايت آتش جهنم است. پس اگر نذري داري و مي خواهي گوسفندي در خانه خدا قرباني کني و همان لحظه به يادت آيد که دوستت از تو رنجيده است، گوسفند را همان جا نزد قربانگاه رها کن و اول از دوستت عذر بخواه و با او آشتي کن؛ آنگاه بيا و نذرت را نثار خدا کن. هر گاه کسي از تو شکايت کند و تو را به دادگاه ببرد، کوشش کن پيش از آنکه به دادگاه برسيد و قاضي تو را به زندان بيندازد، با شاکي صلح کني؛ وگرنه، در زندان خواهي ماند و تا دينار آخر را نپرداخته باشي، بيرون نخواهي آمد.
گفته شده است که زنا مکن. ولي من مي گويم که اگر حتي با نظر شهوت آلود به زني نگاه کني، همان لحظه در دل خود با او زنا کرده اي. پس اگر چشمي که برايت اينقدر عزيز است، باعث مي شود گناه کني، آن را از حدقه درآور و دور افکن. بهتر است بدنت ناقص باشد، تا اينکه تمام وجودت به جهنم بيفتد و اگر دست راستت باعث مي شود گناه کني، آن را ببر و دور بينداز. بهتر است يک دست داشته باشي، تا اينکه با ?دست به دوزخ بروي.
گفته شده است که قسم دروغ نخور و هرگاه به نام خدا قسم ياد کني، آن را وفا کن. اما من مي گويم که هرگز قسم نخور؛ نه به آسمان که تخت خداست و نه به زمين که پاي انداز اوست. حتي به سر خود نيز قسم نخور؛ که قادر نيستي مويي را سفيد يا سياه گرداني. فقط بگو: «بلي» يا «نه»؛ همين کافي است. اما اگر براي سخني که مي گويي، قسم بخوري، نشان مي دهي که نيرنگي در کار است.
اگر کسي از تو چيزي خواست، او را دست خالي روانه نکن.
گفته اند که با دوستان خود دوست باش و با دشمنانت دشمن؛ اما من مي گويم که دشمنان خود را نيز دوست بداريد و هر که شما را لعنت کند، براي او دعاي برکت کنيد. به آناني که از شما نفرت دارند، نيکي کنيد و براي آناني که به شما ناسزا مي گويند و شما را آزار مي دهند، دعاي خير نماييد. اگر چنين کنيد، رستگاريد؛ مثل آفتاب که خود را بر همه مي تاباند، چه بر خوبان و چه بر بدان؛ مثل باران که خود را بر همه مي باراند؛ چه بر نيکوکاران و چه بر ستمکاران. اگر فقط به آناني که شما را دوست مي دارند، محبت کنيد؛ چه برتري بر مردمان پست داريد که ايشان نيز چنين مي کنند؟ اگر فقط با دوستان خود دوستي کنيد، با کافران چه فرقي داريد که ايشان نيز چنين مي کنند؟
به پرندگان نگاه کنيد. آنها هرگز غصه ندارند که چه بخورند؛ نه مي کارند و نه درو مي کنند، ولي خدا خوراک آنها را فراهم مي سازد. غصه خوراک و پوشاک، غصه بي ايمانان است که دايم درباره اش فکر مي کنند و سخن مي گويند. شما با ايشان فرق داريد. خدا مي داند شما به چه نياز داريد. اگر شما در زندگي خود، به خدا بيش از هر چيز ديگر دل ببنديد، او نيازهاي شما را برآورده خواهد ساخت. غصه فردا را نيز نخوريد که مشکلات هر روز براي همان روز کافي است.
از کسي ايراد نگيريد تا از شما نيز ايراد نگيرند. زيرا هر طور که با ديگران رفتار کنيد، همان گونه با شما رفتار خواهند کرد. چرا پر کاه را در چشم برادرت مي بيني اما تير چوب را در چشم خودت نمي بيني؟ چگونه جرأت مي کني بگويي که اجازه بده پرکاه را از چشمت درآورم، در حالي که خودت چوبي در چشم داري؟ اي متظاهر! نخست چوب را از چشم خود درآور تا بهتر بتواني پرکاه را در چشم برادرت ببيني. مرواريدهاي خود را نزد خوک ها نگذاريد چون قادر به تشخيص ارزش آنها نيستند. آنها مرواريدها را لگدمال مي کنند و به شما حمله ور مي شوند. هرگز چيزهاي مقدس را در اختيار انسان هاي بدکار نگذاريد.
بخواهيد تا به شما داده شود. بجوييد تا بيابيد. در بزنيد تا در به روي شما باز شود. هر که بجويد، خواهد يافت. کافي است در بزنيد تا در به رويتان باز مي شود.
جمع آوري: فريدا نرسيسيان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید