نام مسيح
عيسى بن مريم. عيسى پيغامبر عليه السلام. ملقب به روح الله از پيامبران بزرگ است. کلمه عيسى لغت عبرانى يا سريانى است و اسم وى مسيح است.
اسمى است عبرانى يا سريانى و گويند مقلوب از يسوع است که آن نيز عبرانى است و شايد تحريفى است از عيسو. عيسى نامى است که مسلمانان براى سيد ما يسوع مسيح به کار برده اند.
مسيح: واژه اى است که ريشه يونانى دارد و در زبان عبرى معادل کلمه مشياء است. معناى اين کلمه، «مسح شده» است و يهوديان با توجه به تعاليم دينى خود از دير باز منتظر ظهورش بودند. نخستين مرجع غير مسيحى درباره وجود مسيح کتابى است به نام روزگار باستان يهوديان که در آن آشکارا چنين اشاره شده «در آن زمان عيسى نامى مى زيست که انسانى مقدس بود، اگر بتوان اساساً انسانش ناميد؛ زيرا کارهاى شگفت مى کرد و به مردم تعليم مى داد و حقيقت را شادمانه در مى يافت. بسيارى از يهوديان و يونانيان پيرو او بودند. اين شخص مسيح بود.»
مسيح: کسى که با روغن مسح شده. شخص صديق، مرد بسيار سياحت کننده. عيسى شکل يونانى واژه است. اصل عبرانى آن «يشوع» بود، که مانند «يوشع» مخفف «يهوشوع» است، به معنى «آن که رستگارى او خداوند است.»
تولد مسيح
عمر وى سى و سه سال و روز تولد عيسى(ع) او مبدأ تاريخ ميلادى است که ??? سال قبل از تاريخ هجرى است.
مسيحيان ايشان را به لقب کريست [کرايست] مى خوانند و غالباً او را پسرخدا مى نامند. مسلمانان او را در زمره پيامبران اولوالعزم مى دانند. عيسى(ع) به دليل آن که ازجانب هيروديس والى روم مورد تهديد بود. خانواده، او را به مصر بردند. عيسى پس از بازگشت در ناصره مستقر شد و جوانى خود را در آنجا گذرانيد. [به همين مناسبت ملقب به ناصرى بود] و او پيامبرى براى قوم بنى اسرائيل است در حالى که مى گويد من با معجزه نزد شما آمده ام، مى توانم از گل، مجسمه اى به شکل پرنده بسازم و در او بدمم و به اذن خدا پرنده شود. مى توانم کور مادرزاد و برص گرفته را شفا بدهم، مى توانم به فرمان خداوند مرده را زنده کنم و حتى مى توانم شما را از آنچه مى خوريد و يا در خانه هايتان ذخيره کرده ايد آگاه کنم و همه اين ها معجزه اى است براى شما. اميد آنکه حقايق را باور کنيد.(??)
(آيات ?? تا ?? سوره مريم) در اين کتاب از مريم ياد کن آنگاه که از خانواده اش فاصله گرفت و به ناحيه طلوع آفتاب آمد (??) سپس پرده اى ميان خود و آنها کشيد. آن گاه ما روح خود را به صورت يک انسان تمام به سوى او فرستاديم(??) مريم گفت: اگر انسان خدا ترس و خداشناسى هستى بدان که من از تو به خداوند بزرگ پناه مى برم(??) گفت: من فرستاده پروردگارت هستم تا فرزند پاکيزه اى به تو عطا کنم(??) پروردگار تو اين چنين گفته که اين کار بر من آسان است ما اين فرزند را معجزه و رحمتى براى همه جهانيان قرار مى دهيم و اين يک فرمان قطعى است(??) سپس آبستن شد و با فرزندش به مکانى دور دست رفت (??) درد زايمان موجب شد تا در کنار درخت نخلى پناه بگيرد در حالى که مى گفت اى کاش قبل از اين مرده بودم و از خاطره ها محو مى شدم!(??) ناگاه ندايى آمد که مى گفت: غمگين مباش که پروردگارت چشمه اى گوارا در زير پايت نهاده است(??) تنه نخل را تکان بده تا خرمايى تازه بر تو فرو ريزد (??) بخور و بياشام و از وجود چنين طفلى شادمان باش و اگر کسى را ديدى با اشاره به او بگو من براى خداوند رحمان نذر کرده ام که با احدى سخن نگويم(??) آن گاه طفلش را در آغوش گرفته به سوى قومش آمد. آنها گفتن: اى مريم تو مرتکب کار بسيار بد و عجيبى شده اى!؟(??) اى خواهر هارون از اين کار تو تعجب مى کنيم در حالى که نه پدرت بد بود و نه مادرت بد کاره!(??)
مريم به طفل اشاره کرد تا از او بپرسند اما آنها گفتند چگونه با طفلى که در گهواره است سخن بگوييم!؟(??) طفل گفت: من بنده خدايى هستم که به من کتاب عطا کرده و پيامبرم گردانيده است(??)
زادگاه مسيح
انجيل ها ? نوع اطلاعات درباره اصل و نسب عيسى(ع) به ما مى دهند. مرقس مى گويد عيسى(ع) از ناصره به جليل آمد و در زادگاه خود به «نجار، پسر مريم، برادر يعقوب و يوسف و يهودا و شمعون» معروف بود و خواهرانى نيز داشت. (مرقس ? و ?) اناجيل متى و لوقا بر اين مى افزايند که عيسى در شهر بيت لحم به دنيا آمد و نام پدر اسمى او يوسف بود، و مادرش باکره بود که آبستن شد. و اما اين که عيسى در بيت لحم زاده شد؛ بيت لحم محل سکونت داوود بود و چه بسا همين موجب گمان فوق شده باشد، و البته مى تواند واقعيت تاريخى هم باشد. جليل از سوى ديگر، جايى است که عيسى(ع) در آن بزرگ شد و در اين باره همه اتفاق رأى دارند. «عيسى(ع) از ناصره به جليل آمد و در رود اردن به دست يحيى تعميد يافت» (مرقس ? و ?)، و دليلى ظاهراً نيست که نپذيريم ناصره در اين هنگام موطن عيسى(ع) بود.
جليل نام استانى در شمال فلسطين بود. خاک آنجا بسيار حاصلخيز، واقتصادش متکى به کشاورزى و صيد ماهى در درياچه جليل بود. رود اردن نيز رو به جنوب از ميان آن مى گذشت. در حدود هزار سال پيش از تولد عيسى(ع)، جليل بخشى از پادشاهى نيرومند داوود بود. پس از دوران آرامش، در قرن هشتم پيش از ميلاد اين سرزمين به تصرف آشوريان درآمد. بابلى ها در ??? پيش از ميلاد آنجا را تسخير کردند و ساکنان اصلى آن را براى بندگى به بابل بردند. اسارت آنها تا ?? سال به طول انجاميد و هنگامى که بالا خره آزاد شدند اما ديگر نتوانستند کشورى قدرتمند بسازند. موفقيت پادشاهى جديد نسبتاً کم دوام بود و خاندان فرمانروا به خاطر منازعات داخلى به دست روميان از کار افتاد؛ گفتنى است که آنها، روميان را به عنوان داور قدرتمندى براى حل اختلافاتشان به اورشليم دعوت کرده بودند. روميان حکام دست نشانده اى سر کار آوردند و زمام نهايى امور تمامى فلسطين را در دست گرفتند. يکى از اين حکام دست نشانده هيروديس اول بود، که خود را پادشاه ناميد. هيروديس ? سال پيش از ميلاد درگذشت و قلمرو او ميان پسرانش تقسيم شد و يکى از آنها، هيروديس انتيپاس زمامدار جليل شد. انتيپاس با آن که تابع روم بود ولى قدرت فراوان داشت.
جليل به اين ترتيب، تاريخى پر فرازو نشيب داشت و بارها دست به دست شده بود.
پيشه مسيح
آيا عيسى(ع) واقعاً پيشه نجارى داشت؟ ظاهراً بعيد است که اين را کسى از خودش در آورده باشد و غالب منتقدان کتاب مقدس آن را پذيرفته اند. اگر چه ياد آور مى شوند که مرقس او را نجار مى خواند و متى پسر نجار و اندکى ترديد پديد مى آيد. واژه اى که در اصل يونانى به کار رفته به معناى کارگر است، نه تنها در کارچوب بلکه در سنگ و فلزات و بدين قرار شايد صنعتگر ترجمه بهترى است.
انجيل عيسى(ع) مسيح
عيسى(ع) کتابى ننوشت يا اگر نوشت که بسيار بعيد است، اثرى از آن به جاى نمانده است. بهترين منبع براى يافتن او انجيل هايى است که از پيروان او بر جاى مانده است. در اين قسمت نگاهى اجمالى به اين انجيل ها و تفاوت و شباهت آنها مى پردازيم.
انجيل مرقس
انجيل هاى چهارگانه (واژه انجيل به معناى بشارت است) احتمالاً در سده يکم ميلادى به يونانى نوشته شده اند. کهن ترين نسخه خطى باقيمانده و بالنسبه وزين به سده چهارم تعلق دارد. اگرچه قطعه هايى از زمان هاى پيشين نيز وجود دارد. از اين ? انجيل آن که «به گفته مرقس» عنوان دارد هم موجزترين است و هم به اعتقاد بيشتر محققان پيش از بقيه نوشته شده است.
انجيل متى
از سه انجيل باقيمانده، آن که عنوانش «به گفته متى» است از همه بيشتر به مرقس شباهت دارد. نه دهم روايت مرقس در آن ديده مى شود و نيمى از واژه هاى مرقس را عيناً به کار گرفته است. ترديدى نيست که يکى از ديگرى رونويسى کرده است و اگرچه اين مطلب هنوز موردبحث است، عقيده عمومى بر آن است که متى از نوشتار مرقس بهره برده است.
انجيل لوقا
ناگاه خود را در جهانى ديگر مى بينيم. مرقس و متى دعوى سبک ادبى ندارند انجيل هاى آنها در بيان طبيعت معجزه گر و توان و اقتدار عظيم عيسى(ع) است و به نقش خود به عنوان نويسنده کمتر توجه مى کنند. اما در سرلوحه انجيل «به گفته لوقا» به ديباچه اى مؤدب و پرنزاکت و اهداى کتاب به ولى نعمتى اشراف زاده برمى خوريم. لوقا خيلى زيرکانه تر از مرقس يا متى حکايت خود را آغاز مى کند. نخستين کسى که ظاهر مى شود زکريا(ع) است؛ کشيشى پير و سالخورده که همسر پير و نازايش معجزه وار باردار مى شود، تا اين دو پدر و مادر يحيى(ع) تعميددهنده شوند.
انجيل يوحنا
«در ازل کلمه بود، کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود». انجيل «به گفته يوحنا» با کلمات تابناک آغاز مى شود. انجيل هاى مرقس، متى و لوقا را معمولاً «تلخيصات» مى خوانند چون با وجود اختلافات بزرگ با همديگر کلام هر ? آنقدر همسانى دارد که مى توان آنها را در ستون موازى تلخيصى جا دادو به کار برد. اما انجيل يوحنا در اين الگو نمى گنجد. چند تايى از رويدادهاى تلخيصات در اينجا هم ديده مى شود و توصيف او از مصيبت مسيح هم کمابيش همان است ولى شباهت ديگرى ديده نمى شود. يوحنا نه تنها تعليم ها و داستان هاى معجزه آميز تازه اى در شرح زندگى عيسى(ع) نقل نمى کند، بلکه تصوير او از عيسى(ع) بر پيش فرضى دگرگونه استوار است. عيسى(ع) را در هيأت انسانى تجلى کلمه خدا مى داند و مقدمه با واژگانى مهيج به اوج خودمى رسد: «پس کلمه انسان شد و درميان ما سکونت گزيد.»
مصايب مسيح
خداى من، خداى من،
چرا مرا تنها گذاشته اى؟
انجيل متى??-??
واقعاً چه کسى مسيح را کشت؟ از لحاظ تاريخى، امپراتورى روم اين کار را کرده است. از نظر الهيات، گناهان جهان مسيح را به سوى صليب راند و کليساى کاتوليک بر آن است که «مسئوليت عذاب هايى که بر مسيح روا داشته شد، بيش از همه بر گردن مسيحيان است.»
شام آخر
?? و ??- شبى که عيسى(ع) با دوازده شاگردش سر ميز مى نشست به ايشان گفت: «يکى از شما به من خيانت مى کند.»
??- از اين حرف عيسى غمگين شدند و با اندوه زياد از او پرسيدند: «آيا منم؟»
??- او جواب داد: «آن که دستش را اول با دست من به طرف بشقاب دراز کرد همان کسى است که به من خيانت مى کند.
??- البته من بايد بميرم، چون قبلاً مرگ من پيشگويى شده است، ولى واى به حال کسى که مرا به مرگ تسليم کند. بهتر بود که اصلاً اين شخص به دنيا نمى آمد.»
??- يهودا هم از او پرسيد: «آيا منم؟» و عيسى جواب داد: «بله، خودت گفتى.»
??- وقتى شام مى خوردند، عيسى(ع) يک تکه نان برداشت، شکر کرد بعد آن را تکه تکه کرد و به شاگردان داد و فرمود: «بگيريد بخوريد اين بدن من است.»
??- بعد، ليوان را برداشت، شکر کرد و به آن ها داده فرمود: «هر کدام از شما از اين بنوشيد.
??- چون اين خون من است که با آن، اين پيمان تازه را مهر مى کنم. خونم ريخته مى شود تا گناهان خيلى ها بخشيده شود.
??- اين حرفم را فراموش نکنيد، من ديگر از اين محصول انگور نمى نوشم تا روزى که تازه آن را با شما در سلطنت پدرم بنوشم.
از انجيل متى
همان شب عيسى در باغ جتيسمانى دستگير مى شود. محاکمه شده و بعد از تحمل شکنجه هاى قبل از تصليب به صليب کشيده مى شود.
روايت ديگر: آيه ??? تا ??? سور نساء
و هم اين که گفتند ما مسيح، عيسى پسر مريم، پيامبر خدا را کشتيم در حالى که نه او را کشتند و نه به صليب کشيدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد و کسانى که در باره عيسى اختلاف مى کنند در شک و ترديدند و به حقيقت ماجرا آگاهى ندارند و جز از ظن وگمان خود پيروى نمى کنند. بدانيد يقيناً عيسى را نکشته اند (???) بلکه خداوند او را به سوى خويش بالا برد و خدا مقتدرى حکيم است (??? و هر اهل کتابى بالاخره به حقيقت مسيح ايمان خواهد آورد ولو در لحظه قبل از مرگش (آن گاه که پرده ها کنار مى روند) و در روز قيامت مسيح شاهد و گواهشان خواهد بود. (???)
رستاخيز مسيح
عيسى از گفتار نااهلان برآمد بر فلک
آدم از وسواس ناجنسى برون رفت از جنان
خاقانى
مسيح با قربانى کردن خويش و شستن آدم و بخشيده شدنش، چنان کرد که آدميان بتوانند راه بهشت در پيش گيرند و به طرد و سقوط در زمين، محکوم نشوند.
بنا به گفته «پولوس» هم چنان که با نافرمانى و گناه يک انسان (= آدم) گناه و مرگ به جهان راه يافت و همه گناهکار و مرگ پذير شدند، با فرمانبردارى و بى گناهى يک انسان ديگر (= مسيح).
و مرگ و رستاخيز او، همه از گناه پاک شدند و زندگى يافتند، چنان که در آدم همه مى ميرند و در مسيح همه زنده مى شوند. مسيح قربانى مى شود و با خون خود گناه آدم را مى خرد. مسيح شبانى است که جان خود را فداى گوسفندانش مى کند. مسيح دروازه نجات است و هر کس که از اين دروازه به درون آيد نجات خواهد يافت. مسيح پيکرى است که همه کسانى که به او ايمان آورده غسل تعميد يافته اند.
منابع:
?. انجيل عيسى مسيح- ترجمه تفسيرى عهد جديد - سازمان ترجمه تفسيرى عهد جديد- چاپ اول ????
?. قرآن کريم- ترجمه مسعود رياحى- نشر کتاب آشنا- چاپ اول????
?. عيسى- هامفرى کارينتر- ترجمه حسن کامشاد- انتشارات طرح نو- چاپ سوم????.
?. تاريخ و شناخت اديان- دکتر على شريعتى- انتشارات البرز.
?. روزنامه شرق- شماره???- ? دى????.
?. ماهنامه سينمايى فيلم- شماره???- خرداد????.
?.لغت نامه دهخدا.
?. فرهنگ فارسى معين.
نويسنده : ضحى اقدامى
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید