حركت سران بابيه به جانب خراسان به منظور تشكيل اجتماعي از بابيان ، براي رهائي بخشيدن علي محمد شيرازي ( كه در زندان به سر مي برد) و بالاخره به زعمشان تسلط بر حكومت و تشكيل حكومت بابي ، صورت پذيرفت.
طراح و گرداننده اصلي اين اجتماع ميرزا حسينعلي نوري با دستياري و همكاري محمد علي بار فروشي و قرة العين (طاهره)بود. لازم به ذكر است كه محمد علي بار فروشي و قرة العين هر دو از حروف حيّ مي باشند.
ميعادگاه محلي به نام بدشت تعيين گرديد. بدشت از توابع شاهرود و در آن زمان محل رفت و آمد مسافران و كاروانان مازندران و خراسان و تهران بوده است. در اين دشت ميرزا حسينعلي نوري بيست و دو روز حدود هشتاد نفر از بابيان را ميزباني كرد. ميرزا حسينعلي نوري در بيان " غضوا ابصاركم " به نقل "تلخيص تاريخ نبيل زرندي" مي گويد : ما يك روز نا خوش شديم ( در دشت بدشت) و در بستر خوابيديم ، جناب طاهره پيغام داده بود كه از ما ملاقات كند، ما متحيّر مانديم كه چه جواب بدهيم ناگهان ديديم طاهره بدون حجاب به صورت گشاده از در وارد شد و جلوي ما ايستاد (صفحه 474 كه در سال 1306 هجري . قمري از لسان عظمت ( حسين ميرزا شنيدم فرمود:...)
قرة العين ، اين فكر را در كميته سه نفري (طاهره- محمد علي بارفروشي- ميرزا حسينعلي نوري) القاء كرده بود كه شريعت اسلام را نسخ كنند و اعلان نسخ شريعت اسلام را خود به اطلاع بابيان برسانند . ولي اعلام بي تكليفي و انحلال همه عقايد اسلامي، شوري بود كه تمامي وجود اين زن جوان و جميله را فرا گرفته بود. از اين رو بر حسب ظاهر ، علي رغم تمايل و خواست ميرزا حسينعلي، و ميرزا محمد علي بار فروشي ، آرايشي تمام كرد و سر را برهنه و لباس فاخر و جذاب پوشيد و به تصريح " "تلخيص تاريخ نبيل زرندي" ، قامت پريوش خود را در برابر ديد و تماشاي همگان نهاد . ( صفحه295)
به اين صورت كه ابتدا در پس پرده اي بنشست و لب به سخن گشود : "... اي اصحاب ، اين روزگار از ايّام فترت شمرده مي شود مروز تكليف شرعيه يك باره ساقط است و اين صوم و صلاة كار بيهوده است . آنگاه كه ميرزا علي محمد باب اقاليم سبعة را فرو گيرد و اين اديان مختلف را يكي كند تازه شريعتي خواهد آورد و قرآن خويش را در ميان امت وديعتي خواهد نهاد، هر تكليف كه از نو بياورد بر خلق روي زمين واجب خواهد گشت . پس زحمت بيهوده بر خويش روا نداريد و زنان خود را در مضاجعت ، طريق مشاركت بسپاريدو در اموال يكديگر شريك و سهيم باشيد كه در اين امور شما را عقابي و عذابي نخواهد بود. ( ظهور الحق صفحه 182 و فتنه باب)
و چون سخن به اين كلام خاتمه يافت، يكباره پرده را كنار زد ، و بابيان بدشت براي اولين بار پيكر زني را در كمال آرايش ديدند. ابتدا در جاي خود ميخكوب شدند و يكباره زبان به اعتراض و هياهو گشودند.
محمد علي بار فروشي ، در اين هنگام و به تصريح " ميرزا ابوالفضل گلپايگاني" بر آشفته شد و طاهره را عايشه خواند و شمشير از نيام خارج ساخت تا كار قرة العين را يكسره كند (كشف الغطاء- صفحه 187) و ( تلخيص تاريخ نبيل زرندي- صفحه 295). ولي قرة العين با چشمان خود و با زباني مليح او را به سكوت و منع از چنين كاري وا داشت. عدّه اي از بابيان به گفته آثار بهائيان ، چون وضع دين سازي را چنين يافتند ، ترك بابيت و بدشتيان كردند.
قرة العين سوار بر اسب شده و رد حاليكه شمشير را به گفته "فاضل مازندراني " به دور سر مي گردانيد ، شعار زنان ، دعوي خدائي خود را به زبان مي راند.
( ظهور الحق - صفحه 325 و مكاتيب جلد 2 - صفحه 255)
لذا قرار بر اين شد كه به هر قيمتي هست باب را از ماكو ... برهانند و ترتيب كار را چنين نهادند كه مبلغين به اطراف بفرستند تا كليه مؤمنين به باب را تشويق به مسافرت ماكو نمايند و پس از آن كه اجتماع به اندازه كافي قدرت يافت ، از شاه درخواست عفو باب نمايند و اگر شاه مخالفت كرد ، با حمله به سربازخانه و قراولان ، سيّد علي محمد باب را از زندان خارج كنند و در مقابل دولت بايستند. و چنانچه دولت سخت گرفت و نتوانستند ايستادگي نمايند به خاك روسيه پناه برند.
( فتنه باب- توضيحات عبدالحسين نوائي - صفحه 179)
در تحليل نهايي بدشتيان همين قدر كافي است كه " ملا حسين بشرويه اي " بزرگترين زعيم بابيان پس از علي محمد شيرازي ، چون از اوضاع بدشت آگاه شد، به تصريح صاحب كتاب تاريخ قديم" نقطة الكاف" و فاضل مازندراني در كتاب ظهور الحق چنين گفت: " اگر من در بدشت بودم ، اصحاب آنجا را با شمشير ، كيفر مي نمودم." يا به بيان صاحب(( تاريخ قديم)) : " من بدشتي ها را حد مي زنم." ( صفحه 155)
نكات مهمي كه در تحليل قضيه بدشت بايد به آن اشاره نمود اين است كه
1- در بدشت ، محمد علي بار فروشي و قرة العين همراه با ميرزا حسينعلي نوري سه نقش را براي رسيدن به يك هدف مشترك ( كه نسخ شريعت اسلام بود) بازي مي كردند.
2- حكم حد را در مورد اشخاصي اجرا مي كنند كه يا مرتد شده باشند و يا زنا كرده باشند لذا ملا حسين بشرويه اي از آنجا كه متوجه شده بود اين سه نفر (محمد علي بار فروشي و قرة العين همراه با ميرزا حسينعلي نوري) مرتد شده بودند ، لذا حكم حد را براي آنان در نظر گرفته بود.
3- عبدالبهاء ، در كتاب مكاتيب ، جلد 2 - صفحه 255 ، بيان داشته كه در بدشت ملا محمد علي بار فروشي ملقّب به قدّوس و طاهره و ميرزا حسينعلي نوري ادّعاي خدايي كرده اند :
كل الالوه من رشح امرى تالهت و كل الربوب من طفح حكمى تربت
كه مضمون آن چنين است كه ميرزا حسينعلي نوري بيان داشته كه از ترشح من خدا، همه خدا گشتند.
4- آخرين نکته اي که بايد به آن اشاره نمود اين است که طاهره با چه اجازه اي ، نسخ شريعت اسلام را بيان نمود در حاليكه باب هنوز در زندان بود و اگر قرار بر اين بود كه اسلام نسخ شود خود باب بايد اين حكم را اعلام مي كرد. و او در آن موقع، دستوري در اين ارتباط صادر نكرده بود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید