ساليان دراز است که اديان توحيدي با انگيزه گسترش معنويت و عدالت در ميان جوامع بشري رشد وتوسعه يا فته اند.پست مدرنيسم در غرب براي حل بحران مدرنيسم كه از جملة آن حل بحران معنويت است، ايجاد شد، ولي در ايران به دنبال زير سؤال ...
استعمارگران براي استيلا بر كشورهاي اسلامي و دستيابي به منابع ثروت آنان، از هر نوع توطئه و دسيسهاي استفاده كردند؛ بعضي از افراد خودفروخته و يا جاسوس را به عنوان يك پيامبر و امام به ميان مسلمانان فرستادند تا با ابداع دين جديد، عقايد مسلمانان را متزلزل نمايند. در ايران نيز فرقه هايي مانند بابيه و بهائيه را به وجود آوردند. در همين راستا، كارگزاران استعمار، سه نفر را مأمور دين سازي نمودند. يكي ميرزا عليمحمد باب كه ادعاي پيامبري نمود. پيروان او به نام بابيها معروف شدند. ديگري، حسينعلي مازندراني بود كه اتباع او به نام بهائيه ناميده شدند؛ و ديگري ميرزا يحيي بود كه خود را صبح ازل ملقب كرد و اتباع او ازليه ناميده شدند اينها معتقد بودند كه دين اسلام نسخ شده است و به جاي آن اين باب و بهاء آمده است و در اين دين هيچ چيز نجس و حرام نيست و همه چيز مباح است و عقاب و حسابي در كار نيست. هدف و برنامه اصلي آنان ترك احكام و حاضر شدن براي نابودي ايران و تسليم مملكت به اجانب بود. براي اين منظور، درصدد بودند كه مسيحيت را به شكلگيري ترويج كنند وبه اين طريق، همه ويژگيهاي علمي و اخلاقي، علاقهمندي به استقلال و حفظ شؤون مملكت و اعراض ونواميس را از بين بردند و تبليغات آنها در كم رنگ شدن ارزشها تا حدود زيادي موثر واقع شد.
در ايران با اقليتهاي ديني كه دين آسماني ندارند مانند سيك و زردتشت مخالفت نميشود و آنها در انجام مراسم دين خود آزاد هستند. اما شكلگيري بهائيت توطئه استعمار است و انگيزه آنان به تباهي كشيدن اسلام وايران ميباشد. لذا آنها مانند اقليتهاي ديني ديگر آزاد نيستند.
اصل پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران و ثبات و تداوم آن بزرگترين ضربه به اين فرقه ضاله و مدافعان داخلي و خارجي آن بود و توانست جامعه مسلمان ايران را از عقايد انحرافي و گمراه كننده و نقشه هاي شوم اين فرقه رهايي بخشيده و اقدامات فكري و فرهنگي بسيار ارزشمندي در جهت مقابله با توطئه هاي شوم اين فرقه به شيعيان و جهان اسلام عرضه نمايد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب با بصيرت و تيز بيني به همگان و خصوصا به فعالان عرصه فرهنگ کشور هشدار دادند که انقلاب اسلامي ايران در سالهاي اخير مواجه با ناتوي فرهنگي دشمنان اسلام است وتمام ابزارهاي لازم رابراي نظام هاي سلطه گر خود بر کشورهاي اسلامي بکار برده وفرهنگ اسلامي را نشانه رفته است . متفکران دانشمندان اسلامي بايدخود را به آسيب شناسي مدرنيته مجهز کنند تا گروههاي فرصت طلب واديان و مکاتب واپسگرا با بهره گيري از تجهيزات مدرن تبليغي ونيز اطلاع رساني فني و علمي از نياز شديد انسان به معنويات و بويژه عبوديت خداوند سوء استفاده نکنند و به نشر افکار و عقايد انحرافي خود نپرداخته و موجب گمراهي انسان هاي نا آگاه نشوند.
در همين راستا برنامه هاي نهادهاي فرهنگي کشور وسازمانهاي مرتبط با حوزه دين وتبليغات ديني بسيارپر رنگ مي شود.
کتابي که پيش روي شماست گرچه گامي است کوچک براي شناساندن هويت اين فرقه ضاله است اما مقدمه اي است براي تهيه و تامين دستمايه هاي فکري .علمي فرهنگي وتبليغي به ويژه براي پژوهشگران اين عرصه که پرده از چهره مکاتب و مذاهب ساخته دست بشر کنار زده تا چهره زيباي اسلام ناب به نمايش در آيد.
اميد است اين توفيق بخشي از اهداف والاي توسعه فرهنگ ديني را به علاقمندان عرضه کند.
در اين کتابچه با لغات . تاريخچه . اسامي و............... آشنا مي شويد.
مقدمه:
در اواخر قرن دوازدهم هجري قمري فرقه اي منحرف به نام شيخيه با تفکرات واعتقادات شيخ احمد احسايي بوجود آمد.
وي كه در زمان فتحعليشاه در كربلا ميزيست ذاتا مرد تيزهوش وزبانداري بوده و شاگردان زيادي هم داشت كه در ايران و عراق و جنوب عربستان بسيار معروفيت پيدا كردند.
از آنجا كه او هم به تشيع دلبستگي داشت و هم به فلسفه يونان براي آن كه نميتوانست از يكي بريده و به ديگري بپيوندد راهي تازه و چارهاي نو انديشيد و سرانجام تغييرات و دگرگونيهايي در تشيع پديد آورد و آن را درقالبهاي مختلف گاه در لفافه و گاه به طور كنايه عنوان نمود كه باعث خشم شيعههاي زمان خود شد وتفکرات غلو آميز او مورد نقد بزرگان شيعه قرار گرفت.
او معتقد بود که امام زمان (ع) درزمان غيبت کبري در عالم هور قليا است و هرگاه که بخواهد به اقاليم سبعه تشريف بياورد صورتي از صورتهاي اهل اقاليم را مي پوشد.او همچنين باعث طرح مسئله اي با عنوان شيعه کامل در شيخيه وپيدايش بابيه گرديد.
عصر غيبت امام مهدي، مسلمانان بايد رهبري داشته باشند كه او احكام را بدون واسطه از امام مهدي(ع) دريافت كند و به ديگران برساند. (شبيه دوره غيبت صغرا و نيابت خاصه عثمان بن سعيد و...)
ولي او نمي دانست که با طرح اين ديدگاه باعث پيدايش بهائيت مي شود. (1)
شيخ احمد احسايي پس از خود شاگرد خود سيد كاظم رشتي را به جانشيني انتخاب کرد.وي پس از ترويج افکار باطل استاد اينقدر بازاربابيت وواسطه هاي امام زمان (ع) را رونق بخشيد که 38 نفر ادعاي بابيت کردند. شاهد بر اين نکته اينکه بسياري از شاگردان سيد در مسجد کوفه و مسجد سهله معتکف مي شدند و در انتظار امام زمان (ع) به سر مي بردند.
بعد از سه سال که امام ظهور نکرد وقت آن بود که سيد علي محمد شيرازي ادعاي بابيت کند .(2)
ظهور فرقه بابيت
مسلك بابيگري در قرن سيزدهم قمري توسط فردي به نام ميرزا علي محمد شيرازي پديد آمد. او در 1235 قمري در شيراز متولد شد و در نوزده سالگي به بوشهر رفت و به مدت پنج سال در آن جا به تجارت پرداخت، سپس به عتاب "كربلا و نجف" رفت و در درس سيد كاظم رشتي - از پيشوايان شيخيه - شركت كرد و انحراف عقيدتي ميرزا علي محمد شيرازي از اين جا شروع شد.
بعد از ادعاهاي ميرزا علي محمد شيرازي، برخي از شيخيه و پيروان سيد كاظم رشتي به او گرويدند.
حسين خان نظام الدوله، حاكم شيراز به ميرزا علي محمد شيرازي گفت كه صداقت تو را دريافتهام. راه تو پسنديده است. ديشب خواب ديدم به من گفتي: در جبين تو نور ايمان را مشاهده كردهام ؛ بدين جهت با تو مدارا كردهام.
علي محمد باور كرد و گفت: خواب نديدهاي، بلكه بيدار بودهاي و من به بالين تو آمدم و چنان گفتم. حسين خان دست او را بوسيد و گفت: من حاكم شيرازم، لشكر در اختيار من است. به تو ايمان آورده و آمادهام با لشكر خود در خدمت تو باشم.
علي محمد گفت: اگر با من باشي، سلطنت روم را به تو خواهم بخشيد.
حسين خان گفت: سلطنت نميخواهم، همه آرزوي من اين است كه در ركاب تو شهيد شوم. خوب است همان گونه كه حجت را بر من تمام كردي، بر علما هم تمام كني، اگر علما سخن تو را بپذيرند و به دعوت تو لبيك گويند، راه براي پيروزي تو هموار ميشود. ميرزا علي محمد پذيرفت و حاضر شد در جمع علما دعوت خويش را اعلان كند، ميرزا علي محمد دعوت خويش را بيان كرد، نظام الدوله گفت: بهتر است دعوت خويش را در يك صفحه بنويسي تا ديگران هم از آن بهره ببرند، او پذيرفت و قلم را گرفت، چند سطرينوشت، علماي بدان نگريستند و فهميدند خيلي بي سواد است. در اين هنگام حسين خان نظام الدوله گفت: با اين كه چند سطر بيش ننوشتهاي، اين همه غلط! چگونه گفتار خود را گفتار خدا ميداني؟! سپس دستور داد دست و پاي او را بستند و آن قدر زدند تا مجبور شد به انابه و استغفار و فرستادن لعنت به خودش اقدام كند.(3)
او به مدت شش ماه در شيراز محبوس بود، سپس به اصفهان و از آن جا وي را به آذربايجان بردند و در قلعه چهريق، نزديك باكو زنداني كردند، سپس از آن جا وي را به تبريز بردند و در زمان صدارات اميركبير در سال 1362 ه'ق محاكمه و در سال 1363 ه'ق اعدام شد.
ظهور فرقه بهائيت
فرقه بهايي: بهايي به پيروان ميرزا حسينعلي بهاء اطلاق ميشود. توضيح اين كه بعد از آن كه علي محمد ادعاهاي خويش را اعلان نمود، ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاء و برادرش يحيي معروف به صبح ازل به او پيوستند. پس از اعدام باب، يحيي ادعا كرد كه من جانشين او هستم؛ برخي به او پيوستند. ميرزا حسينعلي بهاء در آغاز تسليم او شد، اما پس از مدتي رقابت با او را آغاز كرد. او مانند باب ادعاهايي داشت از جمله ادعاي رسالت، شارعيت و حلوليت خدا. نيز مدعي شد كه ميرزا علي محمد باب زمينه ساز و مبشر ظهور او بود. دعواي اين دو برادر و پيروان آنان (بهائيان و ازليان) سبب شد تا حكومت وقت ايران آنان را به بغداد تبعيد نمايد. در آن جا نيز كشمكش ادامه يافت و كارشان به دادگاه كشيد و محكوم شدند. دولت عثماني يحيي صبح ازل و پيروانش (ازليان) را به قبرس و حسينعلي بهاء و پيروانش (بهائيان) را به عكا در سرزمين فلسطين تبعيد كرد.(4)
پس از مرگ ميرزا حسينعلي حركت انحرافي بابيت و بهائيت به فراموشي سپرده شد، تا اين كه پسر ارشد ميرزا حسينعلي به نام عباس افندي كه عبدالبهاء لقب گرفت، به تجديد آن پرداخت. او در سال 1911 ميلادي به انگلستان و سپس آمريكا سفر كرد و با دولتهاي انگليس و آمريكا رابطه برقرار نمود. دولت انگليس طي مراسمي به او نشان نايت هود (knight Hood) و لقب سر (sir) عنايت كرد. بدين وسيله بهائيگري به عنوان ستون پنجم و يكي از ابزار سياست استعماري انگليس - نيز آمريكا - مبدل شد. مركز بهائيگري اكنون در حيفاي اسرائيل و در ايالت شيكاگوي آمريكا قرر دارد.
فرقههاي بابيه و بهائيه:
بعد از اعدام سيد علي محمد باب بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعي كه بين دو برادر عباس افندي و محمد علي به وجود آمد دو فرقه ديگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند.
1- ازليه (به رهبري ميرزا يحيي نوري، صبح ازل)
2- بهائيه (به رهبري ميرزا حسين علي، بهاءالله)
3- بابيه خالص (فقط رهبري سيد علي محمد را قبول دارند)
4- بابيه بهائيه عباسيه (رهبري عبدالبهاء عباس افندي)
5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد علي برادر عبدالبهاء) . (5)
كتابهاي بهائيها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مباركه، كه وصايايي بهاء به پسران خود ميباشد ؛ 4- كتاب شيخ ؛ 5- الدرر البهية ؛ 6- الحج البهية ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب.
اين كتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولي در حقيقت او ننوشته است بلكه پيروان بهاء اينها را نوشته و به او نسبت دادهاند . (6)
در كتاب شخصيت و انديشههاي كاشفالغطاء نيز از سه كتاب ديگر اسم آورده است. 1- هفت وادي، 2- هيكل، 3- اقدس.
عقايد بهاييت: به چند مورد از عقايد آنها اشاره ميشود.
1- اين فرقه ميگويد، سيد علي محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگي بهايي شوند. (7)
2- پنهان كردن دينشان را ضروري ميدانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند.
3- روزه نوزده روز است قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم ميشود.
4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت.
5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عكا.
6- حج براي مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، آن هم (حج) در خانهاي است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانهاي كه سيد علي محمد باب در شيراز در آن سكني داشته است به جا آورده ميشود.
7- چند تا اعياد دارند:
- عيد ولادت باب، اول محرم.
- عيد ولايت بهاء، دوم محرم.
- عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادي.
- عيد نوروز، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات).
8- نماز پنج تكبير دارد ودر دو وقت خوانده ميشود يكي هنگام تولد و يكي هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا، آتش، خاك، بيان. همه چيز نجس است مگر آنچه آيه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاهها طبق وصيت بهاء بايد از نه كناره و يك گنبد تشكيل بشود و اين عبادتگاهها در فرانكفورت در آلمان و سيدني در استراليا و كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو و پاناما سيتي در پاناما و دهلي نو در هندوستان است،
پي نوشت ها:
بهائيت در بوته نقد
همان
بهائيت از منظر اسلام
محاکمه وبررسي بهائيت
(المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود).
(المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312).
(شخصيت و انديشههاي كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتي، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامي)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید