اسامي بهشت هاي خداوند متعال را خدمت شما عزيزان عرض ميکنيم و مراتب آنها را نيز ياد آوري ميکنيم و اينکه هر کدام از اين بهشت ها خانه چه جور انساني خواهد بود بعد شما بفرماييد بگوييد در کدام منزل انشاء الله وارد خواهيد شد؟
بايد دانست: بهشتهايي كه در قرآن از آنها نام برده شده است چهار تا است:
جَنّت عَدْن و جنّت فِرْدَوس و جنّت نَعيم و جنّت مأوَي
؛ همچنانكه در روايت وارد است
«... و غير از اين چهار بهشت، خداوند تعالي بهشتهائي دارد كه اين چهار بهشت آنها را احاطه كرده و در برگرفته است.» [1]
امّا جنّة النّعيم در بسياري از آيات قرآن نام برده شده است؛ مانند:
«وَالسَّـابقُونَ السَّـابقُونَ * أُولَـئكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ.» [2]؛ پيشي گيرندگان در أعمال صالحه، پيشي گيرندگان در غفران و رحمت خداوند هستند. و ايشانند مقرّبان خدا كه در بهشتهاي نعيم هستند.
و مانند:
«أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِيءٍ مِنْهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ * كَلاَّ.» [3] ؛ آيا هر فرد از ايشان چنين طمعي دارد كه در بهشت نعيم داخل شود؟ نه، چنين نيست.
و امّا جنّت عَدن نيز در بسياري از آيات قرآن نام آن برده شده است؛ مانند:
«وَ مَسَـاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّـاتِ عَدْنٍ ذَ ا لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.» [4] ؛ و (خداوند شما را داخل ميكند) در مسكنهاي پاک و پاكيزهاي كه در بهشتهاي عدن است؛ و اينست فوز عظيم!
و امّا جنّت فردوس در دو جاي قرآن نام آن برده شده است؛ اوّل: در سورة كهف:
«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـالِحَـاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّـاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً * خَـالِدِينَ فِيهَا لاَ يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلاً.» [5] ؛ حقّاً آن كسانيكه ايمان آوردهاند و أعمال صالحه بجاي ميآورند، براي آنان بهشتهاي فردوس مهيّا و به عنوان پذيرائي و كرامتِ آنان خواهد بود؛ در آن بهشتها بطور جاودان ميمانند و هيچگونه تغيير و جابجائي از آن را طلب نميكنند.
حضرت حقّ وعدة ديدار داده است، و متجاوز از بيست جا در قرآن كريم لقاء و زيارت خود را وعده ميدهد، پس جَنَّت لِقاء يكي از بهشتهاست؛ آنهم چه بهشتي!
دوّم: در سورة مؤمنون:
أُولَـئِكَ هُمُ الْوَ ا رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَـالِدُونَ. [6] ؛ آنان كه فردوس را به ارث برند. و ايشان در آن بهشت فردوس بطور جاودان زيست مينمايند.
و جنّت مأوي نيز در دو مورد از قرآن آمده است؛ اوّل: در سورة سجده:
«أَمَّا الَّذِينَ أمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـالِحَـاتِ فَلَهُمْ جَنَّـاتُ الْمَأْوَيا نُزُلاَ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.» [7] ؛امّا آن كسانيكه ايمان آوردهاند و اعمال صالحه انجام ميدهند، پس براي آنان بهشتهاي مأوي به عنوان پذيرائي و پاداش كارهائي كه در دنيا بجاي ميآوردهاند مهيّا و آماده ميباشد.
و دوّم: در سورة نجم:
«عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَيا * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَي.» [8] ؛در نزد سدرة المنتهي، كه آخرين درخت است. و در نزد آن سدرة و درخت، بهشت مأوي است.
جَنّة الخُلد، بهشتي غير از اين بهشتها نيست كه جزو اين تقسيم بندي باشد، و همانطور كه اشاره شد اضافة جنّت به خُلد براي تحقّق معناي جاوداني بهشت است.
وليكن جَنّة النّعيم بهشت ولايت است؛ و هر جا كه در قرآن نامي از نعمت برده شده است، مراد ولايت است. [9]
بهشت لقاء، و جنّت ذات
حضرت حقّ وعدة ديدار داده است، و متجاوز از بيست جا در قرآن كريم لقاء و زيارت خود را وعده ميدهد، پس جَنَّت لِقاء يكي از بهشتهاست؛ آنهم چه بهشتي!
«وُجُوهٌ يَوْمَنءِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَي رَبِّهَا نَاظِرَةٌ.» [10] ؛ چهرههايي در آن روز، با طراوت و خرّماند؛ و بسوي پروردگارشان نظر مي كنند.
«فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَـالِحًا وَ لاَ يُشْرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا.» [11] ؛ پس هر كس كه اميد ديدار پروردگارش را داشته باشد بايد عمل نيكو انجام دهد و در پرستش پروردگار خود هيچكس را شريک قرار ندهد.
و ميتوان اين نام جَنّت لقآء را از نسبت اين جنّت به خود خدا استفاده نمود، آنجا كه فرمايد:
«يَـا´أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَنءِنَّةُ * ارْجِعِي´ إِلَيا رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً* فَادْخُلِي فِي عِبَـادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي.»[12] ؛اي نفسي كه به مقام سكينه و اطمينان و آرامش رسيدهاي! بسوي پروردگارت بازگشت كن در حاليكه هم تو از پروردگارت راضي و خشنود هستي و هم او از تو راضي و خشنود است! پس داخل شو در ميان بندگان من، و داخل شو در بهشت من!»
در اينجا ملاحظه ميشود كه جَنَّتِي فرموده است، و اين بهشت مخصوص چنين بندگاني، نسبت به خود داده است.و يا بعضي از بهشتها را به عنوان جَنّت تعبير نكرده، بلكه به عنوان دار يعني خانه ذكر كرده است؛ مانند جَنّة السّلام: لَهُمْ دَارُ السَّلَـامِ عِندَ رَبِّهِمْ. [13]
و در تفسير آمده است كه گفته شده است: سَلام، خودِ خداست؛ و خانة او بهشت اوست. [14]
و از جمله مقامات سالک بسوي خدا، مقام فَناء في الله است من از همه جهات است، و بنابراين حتماً جَنّةُ الذّات يكي از بهشتهائي است كه حضرت حقّ به مؤمن وعده داده است.
به زيورها بيارايند وقتي خوبرويان را تو سيمينتن چنان خوبي كه زيورها بيارائي
مقامات و درجات مختلف بهشت
در «مناقب» ابن شهرآشوب از أميرالمؤمنين عليه السّلام روايت كرده است كه:
إنَّ لِلْجَنَّةِ إحْدَي وَ سَبْعِينَ بَابًا، يَدْخُلُ مِنْ سَبْعِينَ مِنْهَا شِيعَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي، وَ مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ سَآئِرُ النَّاسِ. [14]
«بهشت هفتاد و يک در دارد، از هفتاد در آن شيعيان من و اهلبيت من وارد ميشوند، و از يک در آن سائر افراد مردم.»
همچنانكه در «كافي» از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه:
إنَّ لِلْجَنَّةِ بَابًا يُقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ، لاَ يَدْخُلُهُ إلاَّ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ. وَ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي ا لاْ خِرَةِ. [15]
؛براي بهشت دري است كه به آن مَعْروف گويند، و در آن در داخل نميشوند مگر اهل معروف و كارهاي خير و پسنديده و نيكوكاران. و اهل معروف در دنيا همان اهل معروف در آخرت هستند. و در «أمالي» صدوق از حضرت صادق، از جدّش (عليهم السّلام) روايت كرده است كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند:
لِلْجَنَّةِ بَابٌ يُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِينَ، يَمْضُونَ إلَيْهِ فَإذَا هُوَ مَفْتُوحٌ، وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ سُيُوفَهُمْ، وَالْجَمْعُ فِي الْمَوْقِفِ. الْمَلاَ´ئِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِمْ.
پس هر كس كه اميد ديدار پروردگارش را داشته باشد بايد عمل نيكو انجام دهد و در پرستش پروردگار خود هيچ كس را شريک قرار ندهد.
فَمَنْ تَرَكَ الْجِهَادَ، أَلْبَسَهُ اللَهُ ذُلاًّ فِي نَفْسِهِ، وَ فَقْرًا فِي مَعِيشَتِهِ، وَ مَحْقًا فِي دِينِهِ. إنَّ اللَهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَعَزَّ أُمَّتِي بِسَنَابِكِ خَيْلِهَا وَ مَرَاكِزِ رِمَاحِهَا. [16]؛ بهشت دري دارد كه به آن درِ مجاهدان گويند، كه مردم مجاهدِ در راه خدا بسوي آن در روانه ميشوند و آن در باز است، در حاليكه مجاهدان همگي شمشيرهاي خود را به نيام بستهاند، و هنوز خلائق در موقف حساب هستند. فرشتگان به آنها تهنيت و خير مَقدم ميگويند.
كسيكه جهاد را ترک كند، خداوند در نفس او لباس ذلّت را ميپوشاند، و در معيشت او فقر و فاقه را ميآورد، و در دين او نابودي و هلاكت را پديد ميكند. خداوند تبارک و تعالي امّت مرا به سُمهاي اسبانشان، و محلّ كوبيدن و فرو كردن نيزههايشان عزّت بخشيده است.
البتّه بهشت داراي درجات و مقاماتي است كه بعضي از بعضي برتر و بالاتر است. و همينطور خود بهشتهاي هشتگانه متفاوت هستند. درهاي ورود به آنها نيز مختلف است. فلذا ميتوان براي بهشت درجات و ابواب بسياري دانست.
حضرت أميرالمؤمنين عليه السّلام ميفرمايد:
دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ. لاَ يَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا، وَ لاَ يَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لاَ يَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَ يَبْأَسُ سَاكِنهَا. [17]
بهشت داراي درجات مختلف و متفاوتي است كه برخي بر برخي فضيلت دارد، و داراي منزلهاي متفاوتي است. نعيمش أبداً منقطع نميشود، و ساكن در آن هيچگاه كوچ نميكند، و شخص مخلّد در آن پير نميشود و ساكن در آن نيازمند و محتاج نميگردد.
خوشا بحال شما از کدام دسته بوديد؟
پي نوشت:
1 ـ «علم اليقين» فيض كاشاني، ص 224.
2 ـ آيات 10 تا 12، از سوره الواقعة.
3 ـ آية 38 و 39، المعارج .
4 ـ ذيل آية 12،: الصّفّ .
5 ـ آية 107 و 108الكهف .
6 ـ آية 10 و 11، المؤمنون.
7 ـ آية 19، از سوره السّجدة
8 ـ آية 14 و 15، از سورة النّجم 9- ر. ک. معاد شناسي علامه طهراني جلد 8مجلس 58 .
10 ـ آية 22 و 23، از سورة 75: القيامة.
11 ـ قسمتي از آية 110، از سورة 18: الكهف .
12 ـ آيات 27 تا 30، از سورة 89: الفجر .
13 ـ صدر آية 127، از سورة 6: الانعام.
14 ـ «بحار الانوار» طبع حروفي، ج 8، ص 139 .
15 ـ «كافي» ج 4، ص 30.
16 ـ «أمالي» صدوق، مجلس 85، طبع سنگي، ص 344.
18 ـ «نهج البلاغة» خطبة 83 از طبع عبده مصر، ص 149.
نظرات 1
محمد علی
1398/11/15 | 19:17 |ای خدا زود گناهانم را پاک کن و به بهشتم ببر
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید