هر كسي مي تواند موضوعي را به يك زاويهاي ببيند ، وقتي به مشهد مي رويم مي بينيم که خيلي از زوارها براي بوسيدن ضريح به آن هجوم مي آورند . هر کسي اين صحنه را مي تواند جوري تحليل کند .البته تحليل هرکسي با توجه به عينکي است که زده است ؛ ميشود ديپلماتي برخورد كرد و گفت اينها وحشي هستند ، ميشود عينك عرفان بزنيم و بگوييم كه اينها عاشق هستند .
مي گوييم داماد چكاره است؟ ميگويد بدبخت کارگر است، با ديد افراد تن پرور و لوس كارگري بدبختي است، اما با ديد اولياء خدا پيغمبر دست اولياء خدا را ميبوسد. بعضيها شهادت را از بين رفتن ميدانند اما با ديد قرآن ميفرمايد: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» 1 بنابراين ديدها فرق ميكند ...
عبادت چيست ؟! عبادت زنجير است يا كمند محبت؟!
بعضي ها درس خواندنشان زورکي است، اگر نمره نباشد نميخواند . بعضيها عاشق علم هستند ، حاضر است لباسش را هم بفروشد و كتاب بخرد كه درس بخواند. هر چيزي بلوغ ميخواهد، ديدها فرق ميكند .
عبادت از ديد اولياء خدا زنجير نيست، كمند محبت است. بار نيست، چتر حفاظت است .
براي بعضيها عبادت بار است « وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ ؛ سنگين است »2 ، براي بعضيها چتر حفاظت است؛ «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ»3
عبادت سود خدا نيست، مصلحت ما است. عبادت سربار نيست، سرمايه است. يك ذكر خدا يك درخت را در بهشت خلق ميكند. عبادت پرداختن نيست، بلکه گرفتن است .
چطور حال عبادت را در خودمان زنده كنيم؟
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمْ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»4 اول بايد احساس فقر كنيم، حديث داريم اگر سه چيز نبود انسان گردن كلفتي ميكرد و خود را تا ابد نابود مي کرد: فقر و مرض و مرگ .
قرآن مرتب ميگويد كه شما عاجز هستيد براي اينكه ما را بنده خودش كند، مرتب کمبود ها را به ما ياد آور مي شود؛ ميگويد: «إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا» 5 اگر آب را تلخ كنيم، چه ميكنيد؟
«لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا »6 اگر بهار آمد و درختها سبز نشد چه ميكني؟ «لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا» 7
اگر بخواهيم حركت كره زمين را كند ميكنيم و شب طول ميكشد چه ميكنيد؟ «إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ اللَّيْلَ سَرْمَدًا» 8 بالأخره در يک کلام ميگويد : تو فقير هستي .
اول هيچ بودي ؛ «وَلَمْ تَكُنْ شَيْئًا» 9 يعني هيچي بودي، بعد ميگويد: يك چيزي بودي ولي قابل ذكر نبودي؛ «لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا» 10 بعد ميگويد؛ «مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ» 11 آب پست بودي، بعد ميگويد؛ «فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ» 12 سه تاريكي داشتي. آنجا دست هيچ طراح و نقاشي نبود، «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ» 13 يعني او تو را طراحي كرد، «وَ جَعَلَ لَكُمْ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ» 14 بعد وقتي به دنيا آمدي «لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا» 15 هيچي بلد نبودي !
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمْ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» اول بايد احساس فقر كنيم ، حديث داريم اگر سه چيز نبود انسان گردن كلفتي ميكرد و خود را تا ابد نابود مي کرد : فقر و مرض و مرگ
هيچي نميدانستي ! مار ميديدي خيال ميكردي كه طناب است كه برداري. فرق بين آهن گداخته و سرخ را با گل سرخ نميدانستي، آنوقت براي تو سنگين است كه عبادت كني؟
اگر خواستيم عبادت كنيم بايد بنشينيم و حساب كنيم كه چقدر بيچاره هستيم . بعداً هم همينطوريم «وَالْتَفَّتْ السَّاقُ بِالسَّاقِ» 16دو سه روز ديگر پاي ما را رو به قبله ميكشند ، خودمان ميفهميم كه هيچ هستيم، همه ميخواهند جمع شوند و يك نفس به ما اضافه كنند ، يك دقيقه عمر ما را اضافه كنند اما افسوس که نمي توانند. هم هيچ بودهايم و هم هيچ هستيم و هم هيچ خواهيم شد.
ما بايد احساس كنيم كه فقير هستيم و هر چه داريم از اوست. «الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ »17 اگر معلم گفت از درس دادن من تشكر كن و درس را ياد بگير، تشكر از معلم فايدهاش به جيب خود دانش آموز ميرود. اگر گفتند خانهات را رو به خورشيد بساز، نه اينكه خورشيد به تو نياز دارد، تو اگر خانهات را روبه خورشيد بسازي، از نور خورشيد استفاده ميكني .
چرا عبادت كنيم؟
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛ عبادت بايد خالص باشد، خدا را عبادت كنيد براي اينكه شما را و قبل از شما را آفريد .»18
ما شكر كنيم براي اينكه قبل از ما را آفريد؟ چرا بايد چنين کاري را بکنيم ؟
بله، اگر قبل از ما نبودند ما هم نبوديم، اين معنايش اين است كه تاريخ را فراموش نكن. در تاريخ خيلي ها زحمت كشيدهاند تا ما به اينجا رسيدهايم ، ما الان رسيدهايم به درختي كه ميوهاش را ميچينيم .
خداوند عمل خالص ميخواهد عمل با ريا كه فاسد است را نميخواهد. عمل خالص، عملي است که نه از مردم جزا و نه تشکر بخواهيم؛ «لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا»19
اخلاص اين است كه آدم اگر كاري ميكند نخواهد كه اسمش باشد، آنكه بايد بداند، ميداند. روز قيامت عدهاي ميگويند ما جبهه بوديم خدا و فرشتهها ميگويند: تو دروغ ميگويي، براي خدا جبهه نرفتي، جبهه رفتي تا بگويند شجاع هستي . عدهاي ميگويند: ما قاري بوديم، خدا و فرشتهها ميگويند: دروغ ميگويي، با اخلاص قرآن نخواندي، قرآن مي خواندي به اين نيت که بگويند چه صداي خوشي دارد .
علامت آدمهاي مخلص اين است كه زياد ياد قيامت هستند؛ قرآن ميفرمايد: «إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ» 20
________________________________________
پي نوشت ها :
1- آل عمران / 169
2- بقره / 45
3- عنکبوت / 45
4- طه / 15
5- ملک / 30
6- واقعه / 70
7- همان / 65
8- قصص / 71
9- مريم / 9
10- انسان / 1
11- سجده / 8
12- زمر / 6
13-آل عمران / 6
14- نحل / 78
15- همان
16- قيامت / 28
17- قريش / 4
18- بقره / 21
19- انسان / 9
20- ص / 46
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید