برای پاسخ به این سوال ابتدا باید محدوده سوال روشن شود که حجاب اجباری یعنی چه ؟ و منظور اجبار در کجا است ؟
یک وقت حجاب بعنوان یک امر عقلائی یا یک امر ایمانی و دینی مطرح است؛ یعنی من می خواهم به طرف مقابلم مسئله حجاب را یا بعنوان یک فکر و اندیشه جدید و برتر معرفی کنم که او هم آنرا بپذیرد، یا بعنوان امری ایمانی و الهی ابلاغ کنم که به آن ایمان بیاورد؛ بدیهی است که ابزار اجبار در این دو محدوده اساسا بی معنا است؛ نه اجبار در اندیشه و فکر؛ و نه اجبار در ایمان و باور، هیچکدام معنا ندارد و امکان پذیر نیست تا بگوئیم شما با آن مخالفید یا موافق ؟!
و یک وقت حجاب بعنوان یک قانون اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ یعنی اینکه جدای از بحث اندیشه و ایمان، وارد جامعه ای می شویم که تحت قوانین خاصی اداره می شود و فرض ما بر این است که رعایت حجاب بعنوان یکی از قوانین اجتماعی در این جامعه تعریف شده و به تصویب رسیده است؛ در اینجا نیز سوال از اینکه آیا با حجاب اجباری موافقید یا مخالف سوال صحیحی نیست. زیرا اجبار در اینجا به معنای پایبندی و اصرار بر اجرای قانون است و مخالفت با اجرای قانون، نظری نیست که در میان افراد عاقل و فهمیده طرفدار داشته باشد.
قوانین، هنجارهایی هستند که توسط حکومتها به عنوان اصولی که شهروندان می بایست از آنها پیروی کنند تعریف و ارائه می شود. و هر شیوه رفتاری که قانون را نقض کند جرم محسوب می شود و حکومت علیه کسانی که از قوانین پیروی نمی کنند از ضمانت های اجرایی رسمی استفاده می کند.
مثال عرفی آن که مورد قبول و فهم همگان باشد را در قوانین راهنمائی و رانندگی می توان مشاهده کرد؛ مثلا در ایران قانون اینگونه وضع شده که اتومبیل ها از سمت راست حرکت می کنند؛ به هر دلیلی - خواه درست یا غلط - قانونگذار این سیستم را وضع کرده و به مرحله اجرا گذاشته است و پلیس راهنمائی و رانندگی ضامن اجرای آن بوده و با متخلفین برخورد می کند. اکنون تصور کنید گروهی بیایند و بگویند ما در انگلستان دیده ایم که اتومبیلها از سمت چپ حرکت می کنند، چرا ما را اجبار می کنید ؟ اگرنتیجه این بشود که باید هرکس آزاد باشد هر که خواست از راست حرکت کند و هر که خواست از چپ ! هرگز به نتیجه مطلوبی دست نمیابیم . تا زمانی که قانون این کشور حرکت از سمت راست است، اجبار در اجرای آن درست است و موافقت یا مخالفت گروه های اجتماعی نمی تواند در آن نقشی داشته باشد.
مبنای وضع قوانین
در هر جامعه سالم و متمدنی مجموعه قوانینی حاکم می شود که به تناسب باور ها و عقائد افراد یا نخبگان آن جامعه، خاستگاه وضع آن قوانین متفاوت است؛ مثلا در یک جامعه قوانین کشور بر پایه نظام و اندیشه لیبرالی بنا می شود و در جامعه دیگر بر پایه نظام و اندیشه سوسیالیستی. خاستگاه این نظام ها هر چه باشد و بر هر اندیشه ای استوار باشد - خواه درست یا غلط - وقتی به مرحله قوانین حکومتی آن جامعه رسیدیم، بحث الزام و اجبار در اجرای قانون، امری بدیهی و معقول است . حال اگر خاستگاه قوانین جامعه ای، نظام و اندیشه اسلامی باشد و بر این اساس قوانین آن کشور تنظیم و تصویب شود، از لحاظ ضمانت اجرا، و الزام و اجبار در اجرای آن، با سایر قوانین تفاوتی ندارد، و اِعمال ابزار اجبار در اجرای این قوانین نیز امری بدیهی و معقول خواهد بود.
اگر بحث حجاب را در این مرحله نگاه کنیم که بعنوان یک قانون در حکومت اسلامی تصویب و ابلاغ شده است، اجبار در اجرای آن امری معقول بلکه لازم است. اینجا بحث اندیشه و ایمان نیست. اما باید مبانی و علت حجاب توسط خانواده ها ،مدارس و رسانه ها به خوبی تبیین شود. اگر کسی پرسید که آیا حجاب صحیح است یا خیر باید برای آن موضوع حجاب را روشن کرد . شما می توانید در سایت تبیان مطالب مناسبی پیرامون علت و چرایی حجاب مطالعه فرمائید.
برخی این روزها می گویند اجبار حجاب در ایران و به صورت یک قانون مانند اجبار بی حجابی در برخی کشور هاست .بهتر است سه نمای زیر را مطالعه کنید و خودتان قضاوت کنید که آیا واقعا چنین است :
نمای یكم: آمار ادیان
با نگاهی كوتاه به جمعیت كشورهای مختلف و درصد گستردگی ادیان میشود اولین تفاوت را دید. بنا به آمار، مردم جمهوری اسلامی ایران بیش از 98 درصد –یعنی اكثریت قریب به اتفاق- مسلمان هستند و حدود دو درصد دیگر مسیحی و یهودی و... به نظر میرسد انشای قانون بر اساس دستورات دینی كه تقریبا همهی مردم، پیرو آن دین هستند امری طبیعی و مقبول است. اما در كشورهای دیگری كه منع حجاب كردهاند درصد اقلیت مذهبی متفاوت است. مثلا فرانسه بیش از 7 درصد مسلمان دارد و عجیبتر این كه تركیه بیش از 90 درصد مسلمان را در خود جای داده است!
ماجرای تركیه و كشف حجاب "آتا تركی"اش هم همان حكایت كشف حجاب رضا خانی ایران است كه در ایران ِ مسلمان شكست خورد اما در تركیهی مسلمان موفق شد!(مدتی است تركیه قانون منع حجاب را برداشته اما هنوز مذهب این كشور لائیك است!)
داشتن پوشش در هیچ دینی منع نشده. اقلیت ایرانی بابت قانون حجاب، لازم نیست تا دستوری از دستورات دینشان را ترك كنند اما در مقابل، مسلمانان كشوری كه حجاب را ممنوع كرده، بابت قانونی كه در هیچ دینی -ولو ساختگی و تحریف شده- وارد نشده، مجبور به ترك یكی از ملزومات دین شان میشوند!
نمای دوم: مغایرت با دین
با كمی دقت مشخص میشود كه دستور منع حجاب، دستوری است كه مستقیما با یكی از دستورات كلیدی اسلام مغایر و در تضاد است اما رعایت حجاب در تضاد با هیچ یك از دستورات دینی مسیحیان و یهودیان و زردشتیان و... نیست! عبارت دیگرش میشود این كه داشتن پوشش در هیچ دینی منع نشده. اقلیت ایرانی بابت قانون حجاب، لازم نیست تا دستوری از دستورات دینشان را ترك كنند اما در مقابل، مسلمانان كشوری كه حجاب را ممنوع كرده، بابت قانونی كه در هیچ دینی -ولو ساختگی و تحریف شده- وارد نشده، مجبور به ترك یكی از ملزومات دینشان میشوند! بی شك این اقدام در مغایرت روشنی با آزادی ادیان است. صورت مثالی این قانون این است كه در كشوری مثل ایران رفتن مسیحیان به كلیسا یا انجام فرایض دینیشان منع شود كه چنین نیست!
نمای سوم: جنبهی بشری
اگر از جنبهی الهی دستورات و بحث دینی فاصله بگیریم و تنها به وجهِ بَشَری قوانین و دستورات برگردیم میتوانیم تفاوت دیگری را نیز ببینیم. نداشتن حجاب موجب آسیبهای مختلفی در جامعه و در رابطه با افراد میشود. البته در مورد مقدار و چهگونگی آن اختلاف زیاد است اما در اصلش نه. در مقابل، داشتن حجاب منافعی انكار ناپذیر برای محجوب و جامعهی محجوبین دارد. با بررسی افرادی كه به واسطهی حجاب به «دین حجاب» روی آوردهاند و حتا كسانی كه بدون تغییر دینشان از دستور خاصِ حجاب به جهت ایجاد مصونیت اجتماعی پیروی میكنند گواه بر این مدعاست!(در همین مدت اخیر چند خوانندهی زن از روسیه و لبنان و... پوشش حجاب را برای ایجاد راحتی و مصونیت برگزیدند!)
قانونی كه مصالحی بشری را در بر داشته باشد، در جامعهی غیر دینی و بر اساس اصولِ اُمانیستی(بشر محورانه) و ماتریالیستی(مادی گرایانه) –نیز- پذیرفته است. شاهد بر این مدعا قوانین دانشگاه آكسفورد و مجامع علمی دیگر در كشورهای غیر اسلامی در مورد منع استفاده از لباسهای باز و محرك است كه در واقع مدلی است از همان قانون حجابِ خودمان؛ البته با حد و حدودی دیگر كه این هم ناشی از همان اختلافی است كه بین فرهنگهای مختلف دنیا در مورد "كم" و "كیف" پوششِ مفید است .در كشور ما حد لازم حجاب، حد اقلِ پوششی است كه دین خواسته اما چون چنین معیاری پیش روی آكسفورد و غیر از آن نیست، حد آن را با توجه به سنجش و علم خود تعیین میكنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید