واقعه اى در اروپا اتفاق افتاد که بيشترين تاثير را در تاريخ اسلام و مسيحيت نهاد. اسلام قدرتى بود که تازه در جهان آن روز ظهور کرده بود. بعد از فتح ايران و روم و سقوط اين دولت هاى نيرومند توسط امپراتورى جديد اسلامى، دسته اى از مسلمانان با کمک بربرها (که تازه به اسلام گرويده بودند) از شمال آفريقا عزم فتح اروپا را نمودند.
پيروزى اين دسته کوچک از سربازان مسلمان به حدى سريع و شگفت آور بود که اروپا را در بهت فرو برد و اگر در نبرد «تور» مسلمانان بر امپراتورى فرانسه فائق مى آمدند، فتح سراسر اروپا امرى ممکن و نه چندان مشکل بود.
اين حادثه بزرگ جنگ تور يا پواتو نام دارد که ميان سربازان اسلام و فرانسويان در دشت هاى فرانسه و کرانه هاى رودخانه لوار(loire) در اکتبر رخ داد.
امروزه واقعه «سرزمين شهيدان اسلام» در فرانسه گذشته و مسير تاريخ به کلى دگرگون شده و بيش از پنج قرن است که آخرين آثار تمدن اسلام در جنوب اروپا و اسپانيا از ميان رفته است، با اين حال ياد «سرزمين شهيدان» هنوز هم در غرب زنده است و آثار تاريخى آن از ديدگاه مورخين غربى مورد مطالعه و بررسى قرار مى گيرد.
پيشروى مسلمانان در فرانسه در حقيقت دنباله فتوحات آنها در اسپانيا محسوب مى شود. زيرا با هجوم مسلمانان به اسپانيا، حکومت «وزيگت ها» در اين کشور ساقط شد و دو سردار بزرگ اسلام به نام هاى «طارق بن زياد» و «موسى بن نصير» سراسر اسپانيا را فتح کرده و اين کشور را به يکى از استان هاى امپراتورى اسلامى تبديل نمودند.
هنوز بيست سال از فتح اسپانيا نگذشته بود که مسلمانان توانستند ايالات جنوبى فرانسه را تصرف کنند و بر دشت هاى اطراف رود «رن» دست يابند و در قلب فرانسه تا نقاط دوردستى پيش بروند، تا آنجا که خطر پيشروى مسلمانان در اروپا نه تنها فرانسويان، بلکه کل اروپا را دچار ترس و وحشت کرد.
اولين برخورد مسلمانان با فرانسويان به جنگ «تولوز» باز مى گردد. اين جنگ در سال ??? هجرى رخ داد که در آن سربازان «سمح بن مالک خولانى» با «فرانک ها» درگير شدند، و در اين جنگ سمح بن مالک کشته شد و با شهادت تعداد زيادى از فرماندهان سپاه اسلام، مسلمانان مجبور به عقب نشينى شدند.
بعد از جنگ تولوز، مسلمانان فرصت واکنش سريع را به اين شکست نيافتند، زيرا تا مدت ده سال اسپانياى اسلامى سرگرم جنگ هاى داخلى ميان قبايل مختلف غرب و بربر بود. تا اينکه در سال ??? هجرى عبدالرحمن بن عبد الله غافقى به فرمانروايى کل اسپانيا منصوب شد.
عبد الرحمن بن عبد الله غافقى مردى دلير و پرهيزکار بود و از شاگردان اصحاب پيامبر (ص) يعنى تابعين محسوب مى شد. او افسرى بزرگ و عالى مقام بود و قدرت فرماندهى خود را در جنگ هاى «گاليسيا» به نمايش گذاشته بود. عبد الرحمن بعد از اينکه به تنظيم امور در اسپانيا پرداخت و آرامش و امنيت را بر سراسر اين سرزمين حاکم کرد و فتنه ها و بى عدالتى ها را ريشه کن نمود، به جمع آورى نيرو و تجهيز سپاه پرداخت تا انتقام شکست مسلمانان را در جنگ تولوز بگيرد.
هنگامى که عبد الرحمن تهاجم خود را به فرانسه آغاز کرد، پيشروى او در جنوب اين کشور بسيار سريع و خيره کننده بود. سربازان اسلام شهر «بگونيه» را گشودند و «ليون» و «بيزاشون» را اشغال کردند و جلو داران آنها به «سانى» که تنها صد ميل تا پاريس فاصله داشت رسيدند.
عبد الرحمن غافقى سپس از ناحيه غرب روى به کرانه هاى رود «لوار» نهاد تا فتح آن منطقه را تکميل کند و از آنجا آهنگ پايتخت فرانسه را نمايد. پيشروى سربازان عبد الرحمن غافقى در جبهه هاى مختلف با موفقيت هاى زيادى صورت انجام مى گرفت، از اين رو نيمى از جنوب فرانسه از شرق تا غرب در مدت چند ماه تصرف شد.
نبردى که مسلمانان در اسپانيا و فرانسه آغاز کرده بودند، براى اسلام و مسيحيت هر دو حياتى بود. مسلمانان بعد از اين که دامنه فتوحات خود را در شرق به رودخانه سند در هند رساندند، مهمترين هدف خود را فتح قسطنطنيه مرکز روم شرقى قرار دادند. براى فتح قسطنطنيه دو بار سپاه عظيمى از مسلمانان گسيل داده شد و براى ماه ها اين شهر به محاصره درآمد. اما استحکام قسطنطنيه به گونه اى بود که اين محاصره ها نتيجه بخش واقع نشد و سپاهيان و ناوگان مسلمانان نا گزير شدند از پشت دروازه هاى شهر قسطنطنيه عقب نشينى کنند تا روم شرقى همچون سد پولادينى به حيات خود ادامه دهد.
شکست مسلمانان در جبهه شرق با مسيحيت، اين انگيزه را در آنها ايجاد کرد که از راه هاى ديگر، به دنبال فتح قسطنطنيه باشند. اين بار اسپانيا به مجراى حرکت مسلمانان تبديل شد. آنها بعد از فتح کامل اين کشور مى توانستند از راه خشکى و پس از فتح غرب اروپا خود را به شرقى ترين نقطه اين قاره يعنى روم شرقى برسانند و به آرزوى ديرينه خود جامه عمل بپوشانند. زيرا به همان اندازه که رومى ها در جنگ هاى دريايى مهارت داشتند، مسلمانان در جنگ هاى زمينى از مهارت برخوردار بودند.
فتوحات مسلمانان در اروپا براى مسيحيت نيز مهم و حياتى بود. کشور فرانسه در آن روز بزرگ ترين و نيرومند ترين کشور اروپايى محسوب مى شد که در شمال و غرب اروپا قدرتى همانند آن وجود نداشت. از اين رو فرانسه در غرب اروپا به حمايت از مسيحيت بر خاسته بود، همين طور که روم شرقى در شرق اروپا از کيان مسيحيت دفاع مى کرد.
پيشروى مسلمانان در اسپانيا و جنوب فرانسه زنگ خطر را براى اروپا به صدا درآورد. حملات قبايل بت پرست ژرمن از شمال و مسلمانان از جنوب موجوديت قدرت مسيحيت را در غرب اروپا به خطر انداخته بود. فتوحات مسلمانان نيز آنقدر سريع و خيره کننده بود که صداى يک جنگ بزرگ و ناخواسته در فرانسه به گوش مى رسيد و به نظر مى آمد فرانسه و مسيحيت بايد خود را براى نبردى سرنوشت ساز عليه مسلمانان آماده کنند.
عبدالرحمن غافقى با سپاهى حدود هشتاد هزار نفر در سال ??? هجرى وارد جنوب فرانسه شد و در دره «رن» اردو زد و سپس شهر «اکونين» را اشغال کرد و نيروهاى «دوک ايوديس» در جنوب فرانسه را متلاشى ساخت. دوک بعد از شکست از عبدالرحمن از «شارل مارتل» پادشاه فرانسه درخواست کمک کرد. شارل مارتل که به اهميت اين جنگ واقف بود به تلاش وسيعى براى جمع آ ورى نيرو عليه مسلمانان دست زد. اين سپاه از فرانسويان، قبايل مختلف ژرمنى و دسته هاى مزدور که کليه جنگجويان شمال اروپا در ميان آنها موج مى زدند در آن سوى رود «راين» تشکيل شده بود. اين جنگجويان نيمه عريان بودند و بدن هاى خود را با پوست گرگ پوشانده و موهاى سر خود را بافته و بر شانه هاى خود انداخته بودند.
محل تلاقى دو سپاه نيرومند دشتى ميان شهرهاى «پواتو» و «تور» در اطراف رودخانه کلن و دو شاخه رودخانه لوار نزديک شهر تور بود.
متاسفانه در منابع اسلامى از اين جنگ بزرگ به درستى سخن به ميان نيامده است. تفصيل روايات اسلامى را در اين خصوص مورخ اسپانيايى به نام «کندى» بازگو کرده است. بالعکس مورخان فرانسوى و کليسايى به تفصيل در اين باره سخن رانده اند و اين جنگ را مهم و پراهميت جلوه داده اند.
هنگامى که مسلمانان در پيشروى خود به دشت واقع ميان پواتو و تور رسيدند و بر شهر پواتيه واقع در ساحل چپ رودخانه لوار حمله بردند و آن را تصرف کردند، سپاهيان فرانسه بدون اينکه مسلمانان آگاهى يابند به رود «لوار» رسيدند. در اين ميان جلوداران سپاهيان اسلام از تعداد نفرات و ميزان تجهيزات آنها غافل ماندند.
هنگامى که عبدالرحمن غافقى رودخانه لوار را براى جنگ با دشمن در ناحيه چپ آن تصرف کرد، ناگهان «شارل مارتل» با سپاهيان انبوه خود به نزديکى آنها رسيد. تازه در آنجا بود که عبدالرحمن غافقى متوجه کثرت نيروهاى دشمن شد و فهميد که سپاه شارل بر او فزونى دارد و او قادر به حمله مستقيم بر آنها نيست. از اين رو عبدالرحمن از کنار رود لوار به ميان دشت واقع در بين تور و پواتو عقب نشينى کرد و شارل مارتل نيز به طرف غرب تور بازگشت و در چند مايلى سمت چپ لشکرگاه مسلمانان اردو زد.
شرايط جنگ و گذشت زمان به نفع مسلمانان نبود. سربازان مسلمان در تشويش و ناراحتى به سر مى بردند. آتش اختلاف ميان قبايل مختلف بربر که بيشتر سربازان را تشکيل مى دادند شعله ور بود. آنها قصد داشتند با انبوه غنايمى که از جنگ هاى قبلى به چنگ آورده بودند مراجعت کنند، زيرا مسلمانان در جريان فتح شهرهاى جنوب فرانسه ثروت و غنايم زيادى به دست آورده بودند و اين اموال فراوان را همراه با اسيران زيادى با خود حمل مى کردند. همين اموال قيمتى سنگين صفوف آنها را متزلزل ساخته بود و نفاق و اختلاف را در ميان آنان پديد آورده بود.
سربازان عبدالرحمن غافقى در شرايط حساسى قرار گرفته بودند، اما آنها هرگز قادر به درک اين شرايط حساس و جنگ سرنوشت سازى که پيش رو داشتند، نبودند. تشويش و نگرانى و طمع براى حفظ غنايم در روحيه سربازان موج مى زد و بسيارى از آنها به غنايم به دست آمده قانع بودند و از بازگشت به اسپانيا سخن مى گفتند.
عبدالرحمن غافقى متوجه خطرى که اين غنايم در نظم سربازان و آمادگى جنگى آنها به وجود آورده، شده بود و از عاقبت سوءطمع و آزمندى سربازانش نسبت به غنايم بيمناک بود، ولى از ترس اينکه مبادا در آن لحظات حساس از دستورات او سرپيچى شود، سختگيرى نمى کرد.
جنگ هاى پى در پى و قرار دادن سربازان در شهرهاى تازه فتح شده سپاه اسلام را خسته کرده و با تقليل نيرو مواجه ساخته بود. با اين حال عبدالرحمن غافقى با اطمينان تمام خود را آماده اين نبرد بزرگ مى ساخت. بالاخره شيپور جنگ نواخته شد و در اواخر شعبان ??? هجرى (???م) دو سپاه به جان يکديگر افتادند. جنگ مدت هشت روز ادامه داشت و پيکارى خونين آغاز شد. در روز نهم جنگ وارد مرحله جدى ترى شد. صلابت و مديريت جنگى عبدالرحمن غافقى، سربازان فرانسوى را با شکست هاى پياپى مواجه ساخته بود، تا آنجا که آثار شکست در صفوف قواى فرانسه نمودار شد و طليعه پيروزى سربازان مسلمان آشکار گشت.
در لحظه هايى که جنگ به اوج حساسيت خود رسيده بود، دسته اى از سربازان فرانسوى راه خود را به سوى انبار غنايم مسلمانان گشودند و در اين لحظه گوينده ناشناسى فرياد زد: «مسلمانان! چيزى نمانده که غنايم شما به دست دشمنان بيفتد!»
متعاقب آن نيروى زيادى از مسلمانان ميدان جنگ را رها کرده و به منظور حفظ غنايم به سوى انبار غنايم هجوم آوردند. دقايقى بعد موازنه جنگ کاملاً برهم خورد و جريان نبرد به نفع فرانسويان شد و سربازان مسلمان در هر نقطه از ميدان جنگ قليل و ناتوان شدند.
عبدالرحمن غافقى بيهوده مى کوشيد تا نظم سپاه خود را حفظ کند و از پراکندگى بيشتر نفرات جلوگيرى کند و جنگ را در حساس ترين لحظات ادامه دهد. اما درست در هنگامى که اين سردار دلير جلو مى آمد تا نفرات را گرد آورد، تيرى از سوى دشمن به طرف او رها شد. تير به گردن عبدالرحمن اصابت کرد و او از اسب خود پايين افتاد و همانجا جان سپرد.
با مرگ عبدالرحمن غافقى آثار پراکندگى و پريشانى در جنگجويان مسلمان نمايان شد. به همان نسبت فرانسويان جسورتر شدند و بر آن قواى متزلزل و پراکنده حمله آوردند و کشتار سختى به راه انداختند.
اندک اندک شب فرا رسيد و تاريکى ميان دو سپاه فاصله انداخت و سربازان ميدان جنگ را رها کردند و هر کدام به جايگاه خود بازگشتند. اين واقعه در اوايل رمضان سال ??? هجرى رخ داد.
آن شب در اردوگاه مسلمانان آتش اختلاف شعله ور بود. عده اى معتقد به حمله و ادامه جنگ بودند تا از فرانسويان انتقام بگيرند و عده اى ديگر به بازگشت سريع معتقد بودند. اختلاف ها آنقدر بالا گرفت که فرماندهان مسلمان بر روى هم شمشير کشيدند. بالاخره تصميم به بازگشت گرفته شد. فرماندهان لشکر اسلامى را حرکت دادند و آن را به طرف «سينسمانيه» عقب کشيدند در حالى که بيشتر اموال و غنايم خود را در همانجا رها کردند.
با طلوع خورشيد «شارل مارتل» و هم پيمان او «دوک» از سکوت لشکرگاه مسلمانان دچار شگفتى شدند. همين که با احتياط و ترس جلو آمدند ديدند لشکرگاه خالى از سربازان است و جز عده اى مجروح که نتوانسته بودند با لشکر حرکت کنند، کسى باقى نمانده است. سربازان فرانسوى همه زخمى هاى مسلمان را از دم تيغ گذراندند و بر کسى ترحم نکردند.
شارل مارتل از بيم اينکه مبادا مسلمانان نيرنگى زده و پنهانى درصدد حمله ناگهانى و مجدد باشند، درنگ را جايز ندانسته و با سپاهيان خود به طرف شمال بازگشت.
اين تصويرى بود از نبرد «تور» و ميدانى که اسلام در آن شهيدان زيادى داد، اما با پيروزى فرانسويان خاتمه يافت تا مسير فتوحات مسلمانان در اروپا متوقف شود و اين قاره مسيحى از خطر سقوط کامل توسط مسلمانان نجات يابد.
مورخان مسيحى از زواياى مختلف به پيکار تور پرداخته اند و همه آنها پيروزى فرانسويان را در اين جنگ موهبتى براى حفظ تمدن مسيحى اروپا قلمداد کرده اند. چنان که «ادوارد کريزى» مى نويسد: «پيروزى بزرگى که «شارل مارتل» در سال ??? ميلادى بر مسلمانان به دست آورد، حدود فتوحات مسلمانان را در مغرب اروپا متوقف ساخت و مسيحيت را از چنگال اسلام به در آورد و بقاياى تمدن قديم و تمدن جديد را حفظ کرد و برترى قديمى نژاد هند و اروپايى را بر ملل سامى از ميان برد.»
جنگ تور و ميدان شهيدان در فرانسه نقطه پايان پيشروى و فتوحات مسلمانان در اروپا بود، زيرا اين جنگ ها با انحطاط خلافت اموى و ظهور خلافت عباسى همراه بود و بدين ترتيب اسپانياى اسلامى که قبلاً جزيى پيوسته از جهان اسلام محسوب مى شد، به عنوان تنها پايگاه امويان و به تکه اى جدا از جهان اسلام تبديل شد. اسپانياى اسلامى براى سال ها شاهد جنگ و کشمکش ميان مسلمانان و مسيحيان بود که هر يک مدعى خلافت و حکومت بر کل يا بخشى از اسپانيا بودند. همين شرايط سبب ضعف و انحلال قدرت اسلام در اروپا شد تا آنجا که شعله هاى آرزوى پيشروى مسلمانان در غرب اروپا به خاموشى گراييد و حفظ اسلام در اسپانيا به مهم ترين دغدغه مسلمانان اين سرزمين تبديل شد.
پى نوشت:
اين متن با استفاده از کتاب «تاريخ فتوحات مسلمانان» نوشته شکيب ارسلان و «لحظه هاى تکان دهنده در تاريخ اسلام» ترجمه على دوانى نوشته شده است.
نويسنده : آبتين اميرى
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید