در تاريكي قبر گرفتار شدن يا گرفتار افكار غلط شدن كدام يك.......؟
بسياري از افراد هستند كه وقتي در تنهايي خود به مرگ فكر ميكنند وحشت وجودشان را ميگيرد زماني را تصور ميكنند كه دست و پاي بسته در گودالي قرارشان ميدهند كه هيچ جاي حركت ندارد و اگر هم داشته باشد چنان صفت و سخت بستهاند كه نميشود كاري كرد و وقتي با سنگ روي آن را ميپوشانند تاريكتر ميشود و هنگامي كه خاك روي آن ميريزند ديگر تاريكي مطلق ميگردد و آن زماني است كه ديگر همه رفتهاند و ديگر كسي نيست نميداند چه زماني گذشته و حالا چه ميشود آيا موجودات براي خوردن گوشت سرد و بيجان ميآيند و يا براي سؤال و جواب فرشتگاني خواهند آمد شايد براي عذاب و شكنجه بيايند اينها تفكراتي است كه انسان وقتي به مرگ ميانديشد به سراغش ميآيد ولي نميدانم چرا باور اينكه پس از مرگ ارتباط روح با جسم قطع ميشود تا اين حد براي عدهاي سخت است كه پس از اين همه شنيدهها باز وقتي صحبت از مرگ ميشود بلافاصله ميگويد واي در آن قبر تاريك چه ترسناك است اگر روح پس از مرگ وابسته به جسم باشد كه ديگر براي به بهشت يا جهنم رفتن هم ميبايست از قبر خارج شود و با جسم برود البته كه اينطور نيست و اينها تصورات غلط سالهاي دور است كه با عدهاي همراه مانده است روح آزاد است و مرگ بشارت آزادي روح است نه اسارت آن در گور .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید