در روزهاي گذشته، شاهد اظهارات آقاي پاپ بنديکت شانزدهم در آلمان در نقد اسلام به عنوان ديني بيمنطق و همراه با خشونت بوديم.
هرچند بلافاصله پس از اين اظهارات، «فدريکو لونباردي»، رئيس دفتر مطبوعاتي واتيکان، در بيانيهاي عنوان نمود که منظور آقاي پاپ، توهين به اسلام و مسلمانان نبوده و ايشان اين مطالب را به نقل از امپراتور بيزانس ـ روم شرقي ـ بيان کردهاند، وليکن بهرهگيري از نظريات اين فرد در سخنراني آقاي پاپ، اگر در مقام تأييد نظريات ايشان نبوده، پس علت بيان آن چه بوده است؟ براي همين، اين بيانيه قابل توجيه نبوده و نيست.
اين موضوع بلافاصله احساسات مردم مسلمان بسياري از کشورهاي جهان را برانگيخت؛ اندونزي، مصر، ايران، پاکستان، ترکيه، عربستان و بسياري از مردم آزاده و شخصيتهاي مذهبي اسلامي و حتي مسيحي نسبت به اين سخنان، واکنش نشان دادند، چرا که اسلام، دين رحمت است و در کتاب آسماني مسلمانان، قرآن کريم، اصل بعثت پيامبر اسلام(ص)، ايجاد رحمت براي جهانيان گفته شده است. سراسر زندگي اين پيامبر الهي، سرشار از بخشش و عطوفت، حتي در برابر دشمنان ايشان بوده است و اسلام نيز همواره ديني پر از مهرورزي بوده و اعتقاد مسلمانان نيز زندگي همراه با صلح و دوستي حتي با غيرمسلمانان بوده است.
در حال حاضر نيز گذري بر زندگي مسيحيان و يهوديان در کشور اسلامي ايران و بررسي زندگي پر از مهر و دوستي مسلمانان ايراني با پيروان واقعي مسيح(ع)، نمونهاي از عدم خشونت و مهرورزي مسلمانان با ديگر اديان بوده و هست.
از سوي ديگر، تاريخ پر از عصبيت و خشونت کليسا در دوران تفتيش عقايد است که براي حفظ قدرت مسيحيت، هزاران نفر را در زندانها به قتل رساند.
تاريخ فراموش نکرده است که بنا بر مدارک و اسناد تاريخي، «برونو جوردانيو» و بسياري از فيلسوفان رم و ديگر کشورها، چگونه صرفا به دليل نظريات منطقي خود که خلاف نظريات کليسا بود، چگونه در آتش سوزانده شدند.
شمار محکومان به مرگ در اين دوران، تنها در کشور آلمان، 25 هزار نفر بوده است. اين موضوع آنچنان زشت بود که در سال 1383، پاپ قبلي، ژان پل دوم، تاريخ خشن مسيحيت در دوران تفتيش عقايد را رسواکننده خواند.
سخنان آقاي پاپ بنديکت دوم، انسان را ياد سخنان رهبران خشن مسيحي در قرن دوازدهم ميلادي مياندازد که موجبات بروز و شدت يافتن جنگهاي صليبي شدند.
اين خشونت کليسا در تاريخ فراموش نشده است، وليکن مسلمانان هيچگاه در صدد بزرگنمايي اين خشونتها برنيامدهاند و فرهيختگان مسلمان، به جاي دست گذاشتن بر اين تاريخ سراسر بيمنطقي و خشونت، به دنبال راهي ديگر بودهاند و آن تأکيد بر اشتراکات مذهبي ـ تقريب بين مذاهب و تلاش در راستاي انس و الفت ميان پيروان اديان الهي، اعم از مسيحيت ـ اسلام و يهوديت، فارغ از گذشته آنان بوده است.
جناب پاپ با اين سخنان به طور غيرمنتظرهاي، وارد قلمرويي شدهاند که از جايگاه ايشان فاصله زيادي دارد و آن، ورود به قلمرو حساس احساسات مذهبيون است.
سخنان اخير آقاي پاپ از دو حال خارج نيست؛ يا ايشان از شناخت کافي از اسلام و شخصيت پيامبر اکرم(ص) آگاه نيستند که جدا مايه تأسف خواهد بود که رهبر بزرگ کليساي کاتوليک جهان از درک و شناخت اين دين بزرگ که يک ميليارد پيرو دارد، غافل بوده و يا آن که رهبر مذهبي، متأسفانه تحت تأثير سخنان برخي مقامات سياسي معتقد به جنگهاي صليبي قرار گرفته که در اين صورت از شأن و جايگاه ايشان بسيار به دور است.
موضوع ديگر سخنان غيرکارشناسي آقاي پاپ، آن هم با موضوعي کاملا تخصصي؛ يعني بررسي تطبيقي اسلام و مسيحيت به طور يکطرفه بوده است، براي همين، واتيکان در آينده، مجبور خواهد شد براي اين سخنان در جستجوي پاسخ برايد، چرا که در زماني که جنگ و خشونت توسط برخي از قدرتهاي مادي و استثماري شدت يافته است و پيروان اديان الهي، درصدد چارهجويي برآمدهاند تا جلوي اين زيادهخواهي و جنگافروزي را بگيرند، اين نوع سخنان تفرقهافکنانه بسيار سؤال برانگيز بوده است؛ سخناني که شباهت بسياري به سخنان برخي از رهبران سياسي جنگ طلب دارد.
نهايتا اين موضوع، دستکم دو پيامد اساسي را به دنبال خواهد داشت:
1ـ تنزل جايگاه مذهبي پاپ و کليساي کاتوليک
در حالي که جهان در عرصه کنوني در آتش جنگ ميسوزد و پيروان فهيم مسيح(ع)، همگام با ديگر اديان الهي در انتظار تلاش کليسا براي رهايي از اين خشونت هستند، اين سخنان تفرقهافکنانه اول از همه، موجب تنزل جايگاه ايشان و اين کليسا در ميان اديان الهي خواهد شد.
2ـ تخريب روند تقريب بين مذاهب
در حالي که بسياري از انديشمندان اديان الهي، به ويژه فرهيختگان مسلمان جهان با برگزاري سمينارها، کنگرهها و تلاشهاي ديگر، در صدد ايجاد تفاهم و گفتوگوي ميان اديان الهي و برپايي صلح و دوستي ميان مذاهب دارند، اين سخنان از زبان بزرگترين مقام مذهبي کليساي کاتوليک، موجبات تخريب اين تلاشها خواهد شد.
نويسنده : محسن قبادي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید