راديو رسمي شيکاگو در حال انجام گفتوگويي زنده در يکي از استوديوهايش که مشرف بر درياچه ميشيگان پيرامون برخي ازمسائل در ميانه و روابط اسلامي ـ مسيحي با من بود، وقتي يکي از کارمندان از پس شيشه اتاق استوديو، در حالي که برگهاي به دست داشت، وارد شد و بر روي آن با خطي درشت فقط يک کلمه را نوشته بود: «رايتسنگر». در آن لحظه دريافتم، کاردينال آلماني به عنوان جانشين يوحنا پولس دوم انتخاب شده است که جهان او را به عنوان مردي روشنفکر و مدعي گفتوگو و تفاهم ميان پيروان اديان و عقايد مختلف از دست داد. مجري آمريکايي از گفتوگوي خويش پيرامون مسائل خاورميانه باز ماند و فوراً به ايراد سؤالاتي پيرامون پاپ جديد روي آورد...
دکتر محمد سماک، نويسنده و تحليلگر معروف لبناني، در مقاله اي در نشريه «الحوار بين الأديان» نوشت، راديو رسمي شيکاگو در حال انجام گفتوگويي زنده در يکي از استوديوهايش که مشرف بر درياچه ميشيگان پيرامون برخي ازمسائل در ميانه و روابط اسلامي ـ مسيحي با من بود، وقتي يکي از کارمندان از پس شيشه اتاق استوديو، در حالي که برگهاي به دست داشت، وارد شد و بر روي آن با خطي درشت فقط يک کلمه را نوشته بود: «رايتسنگر». در آن لحظه دريافتم، کاردينال آلماني به عنوان جانشين يوحنا پولس دوم انتخاب شده است که جهان او را به عنوان مردي روشنفکر و مدعي گفتوگو و تفاهم ميان پيروان اديان و عقايد مختلف از دست داد. مجري آمريکايي از گفتوگوي خويش پيرامون مسائل خاورميانه باز ماند و فوراً به ايراد سؤالاتي پيرامون پاپ جديد روي آورد:
چگونه از وي در جهان استقبال ميشود، به ويژه در جهان اسلام؟
آيا او پيشينهي برقراري روابط با مراجع مذهبي خاورميانه را داشته است؟
ديدگاه و موضع کليساهاي عربي پيرامون امور و مسائل مربوط به مسيحيت چيست؟
طبيعي بود که دستگاههاي تبليغاتي و اطلاعرساني آمريکا توجه بسيار زيادي جهت پوشش دادن وقايع و حوادث انتخاب پاپ چه از بُعد تلويزيوني و يا راديويي و يا مطبوعاتي نمايند و در زندگي پاپ جديد به دنبال هر چيزي باشند که بتوانند از آن به عنوان اهرم فشار جهت بهرهبرداري سياسي يا مذهبي استفاده نمايند. همچنين طبيعي بود که دستاندرکاران اين امر بر صفحهاي از ايام جنگ جهاني دوم دست يابند، هنگامي که ژوزف رايتسنگر در آن زمان جوان بالغ و برنايي بود. در آن هنگام او به همراه برادرش به سازمان جوانان هيتلري در سال 1941 پيوست، که پيوستن به آن امري لازم و اجباري براي هر جوان آلماني بود. همچنين پدرش در دورهي نازيسم به عنوان پليس مشغول به کار بود.
با اينکه رايتسنگر در خاطرات شخصي و خصوصياش که آن را در سال 1987 مننتشر کرد، نوشت که او در آن زمان همگام و همراه نازيسم نبوده و پيوستنش به سازمان چندان دوام نياورده، چون براي تحصيل لاهوت از اين سازمان خارج شد، اما مقامات نازي از او دست برنداشتند و او را ملزم به پيوستن به نيروهاي نظامي در اواخر جنگ نمودند. به همين دليل او وارد خدمت در يگان پدافند هوايي شد که موظف به مراقبت از کارخانهي بي.ام.دبليو بود و از کارخانهي سازنده و توليدکنندهي ماشين به کارخانه توليد موتورهاي هواپيماهاي جنگي تبديل شد. همچنين از وي در حفر کانالهاي نظامي استفاده شده.
هنگامي که آلمان هيتلري شکست خورد، رايتسنگر يکي از نظاميان آلماني بود که نيروهاي آمريکايي از آنها عکسهايي «سمبليک» گرفت تا انتقال دهنده وقايع و حوادث شکست آلمان نازي و پيروزي آمريکاييها به ايالات متحده باشد! اما رايتسنگر در خاطرات خويش تأکيد ميکندف او از ارتش آلمان فرار کرد و در زندگي خويش از اين اقوام خود در هراس بود. ولي چه بسا نکته قابل توجهتر اين که نيروهاي نظامي آمريکا، پايگاهي نظامي در مزرعه پدرش داير کردند و هنگامي که سربازان آمريکايي با او آشنا شدند و دريافتند، او يکي از سربازان ارتش آلمان بوده است، او را بازداشت کرده و براي چند هفته زنداني و سپس آزاد کردند. از زندان موقت آمريکاييها رايتسنگر به مونيخ منتقل شد تا تحصيل لاهوت خويش را دنبال نمايد و پس از آن توانست، مدرک دکتراي خويش را در رشته لاهوت از روم به دست آورد، موضوع تزاو: کليسا و ملت و خانه خدا در عقيدهي سنت وگوستين بود.
چه بسا فرهنگ آدمي در لاهوت کاتوليکي ريشه دارد، در پس افراط و تعصب معروفش در قبال اجتهادها و تلاشهاي لاهوتي که کليساهاي ديگر بيانگر آن هستند، باعث شود تا برخي از اين کليساها را از خصوصيت و ويژگي کليسايياشان تجريد نمايند و آنها را صرفاً حرکتها و جنبشهاي غيرکليسايي قلمداد کند، چنانکه پيشين نيز کرده بود، به ويژه در وثيقهي معروفش که آن را به پاپ راحل يوحنا پولس دوم در سال 1992 ارائه و تقديم کرد و در آن زمان به شدت در جهان طنين افکن شد. اما نکته قابل توجه اينکه وي در جشن انتصاب خويش به اين سمت در واتيکان از تعدادي از رهبران کليساهاي انجيلي آمريکا از جمله کشيش رابرت شولر، رئيس «کريستال کاتيدرال» لسآنجلس دعوت کرد که يکي از کليساهاي سيار معروف انجيلي و آمريکايي در جهان است و به وسيله ماهواره برنامههايي تلويزيوني براي سراسر جهان پخش ميکند. وي دليل اين دعوت را اينگونه عنوان ميکند، چون رهبران کليساهاي انجيلي آمريکا به ديدگاهها و مواضع پاپ جديد در قبال امور و مسائلي چون سقطجنين کنترل و محدوديت زاد و ولد، از مواج همجنسبازان و انتخاب کاهنان زن براي کليساها توجه دارند و با آن همراه و همگام هستند و اينها از جمله مسائل و اموري بود که پاپ راحل در رود آنها را تأکيد بسيار داشت و شک نيست که پاپ جديد در اين زمينه متعصبتر باشد.
در سال گذشته کاردينال رايتسنگر نامهاي براي اسقفهاي کاتوليک سراسر جهان نوشت و در آن از ايشان خواست از حمايت و پشتيباني از سياستمداراني که حامي سقطجنين و همجنسيبازي هستند، دست بکشند و اين اعمال را اعمالي شيطاني به شمار آورد. همچنين در نامهي خويش درخواست انتصاب زنان در مجالس کاهنانه را توطئهاي عليه کليسا تلقي کرد و کاتوليکها را از آنچه آن را «راديکاليسم زنانه» ناميده بود، برحذر داشت، چرا که باعث ايجاد اختلاف ميان زنان و مردان شده و به ستون و پايه و اساس خانواده به عنوان واحدي استوار بر تکامل و تعالي زن و مرد ضربه وارد کرد. غير از آن از جمله مسائل اخلاقي ديگر، ديدگاه او در قبال تحقيقات علمي ـ پزشکي بود که با سلولهاي بنيادي و کاشت اعضا و غيره ارتباط پيدا کرد.
اما موضوع مهمتر و حساستر که مورد توجه کاردينال بود، مسئله تبليغ و تبشير مذهبي بود. کليساهاي انجيلي به سرعت در کشورهاي آمريکاي جنوبي و مرکزي در حال گسترش هستند و اينها کشورهايي به شمار ميآيند که گنجينه بشري کاتوليک در جهان تلقي ميشوند. آمارها نشان ميدهد، روزانه هشت هزار کاتوليک به تنهايي در آمريکاي جنوبي انجيلي ميشوند و کاتوليکها با رقابت شديد و فشرده انجيليها در آسيا و آفريقا مواجه هستند. اين در حالي است که اسلام نيز در کنار مسيحيت در اين دو قاره در حال انتشار و پراکندگي است. از اين بُعد علامت سؤالي در قبال مواضع و ديدگاههاي پاپ جديد، بنديکت شانزدهم در قبال اسلام و روابط با مسلمانان به وجود ميآيد. وي در سخنراني انتصاب خويش با محبت و مهر از يهود و از مسيحيان کليساهاي ديگر با گشادهرويي سخن گفت. اما اشارهاي به اسلام يا مسلمانان نکرد، برخلاف پاپ راحل و فقط به عبارت کلي مؤمنان به عقايد ديگر، بدون مشخص کردن اين عقايد، اکتفا کرد.
پاپ راحل، يوحنا پولس دوم، جايگاه مهمي در سر دادن شعاري داشت که پس از يازده سپتامبر 2001 و در نتيجه جنايت تجاوز به نيويورک و واشنگتن سرداده شد و اسلام و تروريسم را دو روي يک سکه به شمار آورد. وي با اين اقوام خويش خدمت گرانقدري به روابط اسلامي ـ مسيحي نه فقط در جهان اسلام، بلکه در اروپا نيز نمود. که واتيکان آنها را در شهر اسيزي، شمال روم، داير کرد. اما آيا پاپ جديد، بنديکت شانزدهم اين راسلت را ادامه ميدهد؟
رايتسنگر نام پاپي خويش را بنديکت (به زبان لاتين قديس) انتخاب کرد تا نام پاپ بنديکت پانزدهم را زنده نگه دارد که بين سالهاي 1914 تا 1922 تلاش کرد، به هر قيمت شده مانع وقوع جنگ جهاني اول شود. اما آنچه مورد توجه پاپ جديد است احياي هويت مسيحي اروپاست که برخلاف ميل پاپ راحل بود و در مثل قانون اساسي اروپاي يکپارچه مخالف ذکر هويت مسيحي براي اتحاديه اروپا بود. با انتشار و گسترش لامذهبي در اروپا و کاهش رفتن به کليساها پاپ جديد تلاش بسياري دارد که روح مسيحيت را در جوامع اروپايي بدمد. در حالي که اين مانعي است که آن را در مقابل جنبشهاي ليبرالي ـ کاتوليکي نه تنها در اروپا که در ايالات متحده ميسازد. کاتوليکهاي آمريکا منبع اصلي حمايت مالي واتيکان را تشکيل ميدهند و پس از رسوايي تجاوزهاي جنسي که برخي از کاهنان آنجا به آن متهم شدند، صداهايي به گوش رسيد که خواهان رسميت بخشيدن به ازدواج کاهنان بود. اما آن صداها گوش شنوايي در واتيکان يوحنا پولس دوم نيافتند و انتظار ميرود، در واتيکان بنديکت شانزدهم نيز نيابند. اين مرد با توجه به فرهنگ لاهوتي و التزام و تعهد مذهبياش به نظر نميرسد از اصول ثابت و اعتقادي خويش عقبنشيني کند يا در آنها تجديد نظر نمايد و چه بسا از جمله اين اصول ثابت و غيرقابل تجديد نظر اعتقادات و اديان ديگر باشد. جهان با توجه بسيار پاپ را زير نظر دارد و از او انتظارات بسياري دارد، با اين که يک تير هم در ترکش ندارد.
منبع: / ماهنامه / موعود / شماره73 ????/??/??
مترجم : قبس زعفراني
نويسنده : محمد سماک
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید