چگونه مي توان پاپي براي همه کاتوليک هاي اين جهان متفاوت با همه گوناگوني هايش يافت؟ اين پرسشي است که اکونوميست در مقاله اخير خود همزمان با خاکسپاري پاپ به ان پرداخته است. مراسم خاکسپاري پاپ ژان پل دوم رهبرکاتوليک هاي جهان بدون شک از وقايعي است که در تاريخ به ثبت مي رسد. دهها تن از رهبران جهان در ان شرکت کردند و 2 ميليارد تن از مردم کره زمين از تلويزيون هاي خود شاهد ان بودند.
پاپ به دليل شخصيت کاريزماتيکش توانست بر کارگران لهستاني ، پرستاران فيليپيني ، اتش نشانان ديترويتي و هزاران نفر از مردم 129 کشوري که در طول دوران مسووليتش به ان ها سفر کرده بود ،تاثير بگذارد .
هيچ شخصيتي در دنيا وجود ندارد که در مراسم خاکسپاريش هم جورج بوش شرکت کند و هم محمد خاتمي و کشورهاي مختلف دنيا از ايتاليا وا سپانيا و مصر تا کوبا در سوگش عزاي عمومي اعلام کنند. همچنين در تاريخ مسيحيت کسي نبوده که با اعتراف به خطاهاي گذشته و پوزش خواهي از مسلمانان و يهوديان و مسيحيان غير کاتوليک در صدد ترميم روابط با انها بر ايد.
او زماني به اين سمت رسيد که اهميت عنوانش در دنيا رو به افول گذاشته ونقش مذهب در حال کمرنگ شدن بود. اکنون هم زماني اين سمت را ترک مي کند که چالش هاي متعددي جايگاه کليسا را تهديد مي کند. در نيم کره ثروتمند شمالي به دليل گزارش ها و اتهامات درباره سواستفاده از کودکان توسط کشيش ها اعتبار اسقف هاي کاتوليک به مخاطره افتاده است.
در جوامع غير کاتوليک هم وفاداري به رم به پايين ترين حد رسيده است. در هيچ يک از کشورهاي اروپايي حتي در لهستان ، اسپانيا يا ايرلند هم کليسا به شيوه قديم فرمانروايي نمي کند. اثرات رسوايي اخلاقي کشيش ها هنوز دربسياري از نقاط جهان همچون ايرلند و امريکا از بين نرفته است و تا سالهاي اينده هم از بين نخواهد رفت. حتي در کشورهاي در حال توسعه که مذهب کاتوليک همچنان نفوذ بسياري دارد و رسوايي مانند رسوايي کشيش ها هم به بار نيامده است ، در مقابل بعضي قوانين انعطاف ناپذير کليسا مقاومت هايي ايجاد شده است. ديگر نمي توان به يک مادر برزيلي که 6 فرزند دارد گفت که به خاطر دستورات کليسا نبايد جلوي بچه دار شدنش را بگيرد.
فضاي سرد و بدبينانه کاتوليسم در کشورهاي ثروتمند يک دنيا با شهرهاي مکزيک که که در ان هنوز مردم معتقد در خيابان ها به تصاوير مريم مقدس خيره مي شوند تفاوت دارد. از سوي ديگر برخي سياست هاي واتيکان مورد انتقاد بسياري از کاتوليک ها قرار گرفته است. از جمله اين سياست ها ديپلماسي واتيکان در اعمال نظرات خود از طريق فشارو اعمال نفوذ بر دولتها به جاي موعظه مردم و پيروان کليساست. همه اين موضوعات در انتخاب پاپ جديد تاثيرگذار خواهد بود.
به چالش هاي پاپ جديد بايد موضوع تعامل با اسلام را هم اضافه کرد. پاپ فقيد به ويژه در سال هاي اخير اين موضوع را مورد توجه قرار مي داد. در سال هاي اخير سياست واتيکان از امريکا فاصله گرفته بود تا اين تعامل حفظ شود. با توجه به همه اين ملاحظات کاردينال فرانسيس ارينزه از نيجريه يکي از نامزدهاي مطرح براي جانشيني پاپ ، مي تواند گزينه مطلوبي باشد . او در زمينه گفتگوي اديان هم فعاليت داشته است. ايوان دياس سراسقف بمبئي از ديگر گزينه هاي مناسب است. او به عنوان ديپلمات واتيکان در اندونزي و ماداگاسکار فعاليت کرده است.
گروهي ديگر مي گويند بايد پاپي ليبرال انتخاب شود که غرب را دريابد. در شرايط کنوني انتخاب پاپ از امريکا امري محال و منتفيست چون کليسا را به نماد ابرقدرت تبديل مي کند.
اما يک پاپ کانادايي گزينه اي محتمل است. به جاماندن خاطرات دوران استعمار انتخاب پاپ از فرانسه ، اسپانيا و انگليس را غير ممکن مي کند. اختلافات ميان کيساهاي المان و هلند هم انقدر عميق است که انتخاب پاپ از هر يک از اين کشورها حرف و حديث هاي بسياري به همراه مي اورد. مي ماند کشورهاي کوچکتر اروپايي به ويژه بلژيک که کاردينال گادفريد دانيلز از ان ، که سابقه بيماري هم دارد يکي از نامزدهاي مطرح است . البته بعيد نيست که کاردينال ها به دنبال يک ايتاليايي باشند. گذشته از سوابق فاشيستي ، ايتاليا سابقه
ناخوشايندي در چشم کاتوليک هاي دنيا ندارد.
ايتاليايي ها غربي هستند اما نزديکي چنداني با امريکا ندارند و از ان مهمتر اينکه کليساي ايتاليا در مقابل جنجال ها و مشکلات موجود موفق عمل کرده است. از ايتاليا سر اسقف هاي ميلان وفلورانس و همچنين رييس دپارتمان واتيکان براي برگزيده شدن به عنوان پاپ مطرح هستند .
اما انها که مي گويند پاپ بعدي بايد فردي مترقي و حداقل ميانه باشد ، نمي توانند چندان اميدوار باشند. حقيقت ان است که در کليساي کاتوليک رم امروز افراد مترقي چنداني در رده هاي بالا باقي نمانده است. بازماندگان اين افراد در خارج از کليسا و در چارچوب گروههاي فشار ديده مي شوند. در کالج کاردينال ها ،همان گروهي که پاپ جديد را انتخاب مي کنند و 95 درصد انها توسط پاپ انتخاب شده اند، از اين افراد مترقي خبري نيست. در دمکراسي داخلي واتيکان پاپ کنترل شديدي بر همه امور داشت.
پاپ اينده به اراي دو سوم از 116 کاردينال گزينش کننده نياز دارد. بنابراين يک گروه 39 نفره از کاردينال ها مي توانند مانع از تاييد يک کانديدا شوند. کاردينال هاي امريکاي لاتين که اکنون بيشترين ادعا را براي بدست اوردن اين عنوان دارند ، در شوراي کاردينال ها 21 نفر هستند و مي توانند روي حمايت تعداد زيادي از کاردينال هاي کشورهاي در حال توسعه حساب کنند. بر اساس دستور پاپ در سال 1996 اگر انتخاب پاپ جديد از طريق دوسوم ارا به بن بست برسد اين انتخاب از طريق اکثريت ارا صورت مي گيرد.
منبع: / سايت / آفتاب
نويسنده : نيلوفر قديري
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید