اختلاف كليساى ارتدكس شرق و كاتوليك رومى از تقسيم بندى جغرافيايى و موضوع نسبتاً جزئى هم رتبه بودن اسقف اورشليم و اسقف روم آغاز شد، اما كم كم به برخى مسائل اعتقادى و آموزه هاى مذهبى كشيده شد. مى توان اختلافات عمده ى ميان اين دو فرقه را به شرح ذيل بر شمرد:
1. «روح القدس» براى عمل كردن در مؤمنان از «پدر» صادر مى شود. اين متن اظهار نامه ى ايمان است كه مورد توافق كليساى شرق و غرب بوده است; اما كاتوليك ها روح القدس را صادر از «پدر و پسر» مى دانند و معتقدند براى صدور روح القدس خداى پدر و عيساى پسر با هم عمل مى كنند.)1(
2. ارتدكس ها برخلاف كاتوليك ها به «عصمت پاپ» و مقامات كليسايى اعتقاد ندارند، بلكه معتقدند «كليساى جامع» يعنى مجموعه ى مؤمنان مسيحى، جامعه اى مصون از خطاست. البته مصونيت جامعه ى كليسايى را كاتوليك ها هم به رسميت مى شناسند، اما معتقدند كه اين عصمت از طريق «معصوميت پاپ» اعمال مى شود.[2]
3. در كليساى شرق، روحانيانى كه مقامى كم تر از اسقف دارند، مجاز به ازدواج هستند، ولى در كليساى غرب كشيشان و روحانيون از ميان افراد مجرّد انتخاب مى شوند و مجاز به ازدواج نيستند.
هم چنين كشيشان در غرب بايد صورت خود را بتراشند اما در شرق بايد ريش نگاه دارند.[3]
4. كليساى كاتوليك براى مسئله ى «عصمت مريم» و «بكارت مريم تا پايان عمر» اهميت ويژه اى قايل اند، در حالى كه ارتدكس ها چنين اعتقادى ندارند.[4]
كليساى غرب حضرت مريم(عليها السلام) را هم چون حضرت عيسى(عليه السلام)، مبرا از گناه اوليه مى دانند، در حالى كه ارتدكس ها آن را ويژگى منحصر به حضرت عيسى(عليه السلام) مى دانند.[5]
5. منابع و مآخذ اصول اعتقادى ارتدكس، كتاب و سنت است، در حالى كه اصول عقايد كاتوليك، تعاليم رسمى كليسا را نيز شامل مى شود.
سنت عبارت است از مجموع شعارها و اصول عقايدى كه از حواريون به دست آمده و آنها نيز آن را به طور شفاهى از خدا يا روح القدس دريافت كرده اند. و منظور از تعاليم كليسا، مصوّبات كليسا و اعتقادنامه ها و شوراها و اظهارات پاپ در مسند و مقام پاپى خود است.[6]
6. در هيچ كليسايى عقيده به مؤثر بودن «رستاخيز حضرت عيسى» در امر «نجات» به اندازه ى كليساى ارتدكس نيست.[7]
در عوض كليساى ارتدكس هيچ گونه تعليمات تفصيلى درباره ى «فيض خدا» ندارد و لذا متكلمان مسيحى شرق تا حدى به «پلاجيانيسم» متمايل شده اند و اراده ى انسان را هم، علاوه بر فيض خداوند، در نجات، سهيم مى دانند.[8]
7. «عشاى ربانى» مهم ترين عبادت در مذهب ارتدكس به شمار مى آيد و اين مسئله ى به ظاهر جزئى باعث جنجال آفرينى بسيارى شده است. در بخش شرقى براى برگزارى آيين عشاى ربانى از نان «ورآمده» و در بخش غربى از نان «ورنيامده و فطير» استفاده مى كردند. در سال 1054 م، «ميكائيل سرو لاريوس»، كليساى غرب را به دليل استفاده از نان فطير در مراسم عشاى ربانى محكوم كرد. متقابلاً هيئت رومى اعلاميه اى مبنى بر تكفير وى و پيروانش بر مذبح عالى كليساى جامع (سنت سونى) نصب كرد. در عوض ميكائيل سرولاريوس كه نمى خواست عقب مانده باشد، مجمعى ترتيب داد و پاپ روم و پيروانش را لعنت و تكفير كرد. از آن تاريخ به بعد كليساى كاتوليك رومى و كليساى ارتدكس يونانى هر يك جداگانه راه خود را رفتند. اين تكفير متقابل در دسامبر 1965 م به فرمان پاپ پل ششم و پاتريارك آتناگوراس ملغى شد.[9]
علاوه بر اين ها اختلافات ديگرى هم در عقايد، مراسم، اعياد و آداب و رسوم بين كليساى شرق و غرب ديده مى شود.[10]
پينوشتها:
[1]. توماس ميشل، كلام مسيحى، ص 106; و آرل كرنز، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ص 168.
[2]. جهان مسيحيت، ص 35.
[3]. سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ص 168.
[4]. جهان مسيحيت، ص 34.
[5]. همان، ص 63; تونى لين، تاريخ تفكر مسيحى، ص 476.
[6]. ر.ك: جهان مسيحيت، ص 57 ـ 59; و مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 246 ـ 247.
[7]. ر.ك: جهان مسيحيت، ص 34.
[8]. همان.
[9]. آرل كرنز، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ص 168; و محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 248 ـ 249.
[10]. ر.ك: رابرت وير، جهان مذهبى، ج 2، ص 759; و جان الدر، تاريخ اصلاحات كليسا، ص 36.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید