دراسة العقائد النصرانية: منهجية ابن تيمية و رحمت الله الهندى، محمد الفاضل بن على اللاّفى، هرندن ـ فِرجينيا، المعهد العالمى للفکر الإسلامى، 1428ه ـ 2007م، 527 صفحه.
مناظرات اسلامى ـ مسيحى، تاريخى به بلندى مواجهه اين دو آيين آسمانى دارد و مى توان ريشه آن را در آيات قرآن کريم يافت. در اين عرصه جدل هاى شفاهى و مکتوب پرشمارى شکل گرفته است. تلاش متکلمان مسلمان در اين جدل ها در دو جهت بوده است: نخست اثبات تحريف شدگى آيين مسيحيت در گذر تاريخ، و ديگرى نشان دادن برترى اسلام به مثابه دين خاتم. اما آنچه در ادبيات کلامى کمتر بدان توجه شده، روش شناسىِ آثار موجود در اين عرصه و تحليل و بررسى آنها است. کتاب حاضر، که به تازگى در ويرجينياى آمريکا از سوى مؤسسه جهانى انديشه اسلامى منتشر شده، گامى است در اين مسير.
زمينه ها
نويسنده در اين کتاب کوشيده است دو جدلنامه مهم ضدمسيحى را کالبد شکافى و با يکديگر مقايسه کند و ضعف و قوت هر يک را بسنجد: نخست کتاب الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح و ديگرى اظهار الحق. ليکن براى اين کار راهى دراز مى پيمايد و به جاى آنکه يکسره سراغ اين بحث برود، زمينه و بستر شکل گيرى اين دو کتاب، زمانه اى که نويسندگان آنها در آن مى زيسته اند و محتواى آنها را نيز به بحث مى گذارد و تصويرى کامل از آنها به دست مى دهد. براى رسيدن به اين هدف، نويسنده کتاب خود را در سه فصل و هر فصل را در چند مبحث سامان داده است؛ فصل نخست پس زمينه فرهنگى نگارش اين دو کتاب را بررسى مى کند، دومين فصل محتواى اين کتاب ها را به گونه اى تطبيقى مى کاود و در فصل پايانى به روش شناسى اين دو اثر مى پردازد.
ابن تيميه و رحمت الله
نخستين مبحث فصل اول درباره زندگى شيخ الاسلام احمد بن تيميه (661ـ728)، زمانه او و انگيزه نگارش کتابش است. نويسنده نخست علت انتخاب اين دو کتاب را توضيح مى دهد. هرچند کتاب هاى متعددى در نقد مسيحيت به دست مسلمانان نوشته شده است، کتاب ابن تيميه به سبب روشمندى خود از آنها متفاوت است و مى توان آن را کتابى «تأسيسى» در اين عرصه دانست. در زمان ابن تيميه مکاتب کلامى از رشد و گسترش بازمانده و دفاعيه هاى آنان از اسلام فاقد روش بود و بيش از آنکه عامه مسلمانان را مخاطب سازد، به خواص اختصاص داشت. در چنين فضايى ابن تيميه از نوشتن کتاب خود دو هدف اصلى را دنبال مى کرد: نخست توجه به عامه مسلمانان و زدودن هر گونه شبهه از دلهايشان و ديگرى معرفى اسلام به مسيحيان به گونه اى درست و دقيق. به همين سبب چنين کتابى شايان توجه است. کتاب اظهار الحق رحمت الله هندى نيز نماينده اوج روشمندى آثار کلامى در دفاع از اسلام و نقد مسيحيت به شمار مى رود. او در اين کتاب توانست از ميراث گذشته مسلمانان به نيکى بهره گيرد. افزون بر آن اهميت اين کتاب در آن است که، در واقع، شکل نهايى مناظراتى است که شيخ رحمت الله با پيشواى هيئت تبشيرى «فندر» داشته است. رحمت الله در اين کتاب هم به سبک هاى معرفتى ديگر توجه داشته و هم به درستى و به گونه اى عينى تصويرى درست از آموزه هاى مسيحيت به دست داده و سپس منصفانه به نقد آنها پرداخته است.
دو اثر متمايز
پس از اين توضيح، اللافى گزارشى مفصل از زندگانى شخصى و کارنامه علمى ابن تيميه به دست مى دهد، ويژگى هاى او را برمى شمارد و جبهه هايى را که در آنها بر ضد خصم خويش جنگيده است نام مى برد. آنگاه به انگيزه تأليف کتاب الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح[1] روى مى آورد. در واقع اين کتاب را بايد در ادامه رديه هاى ضد مسيحى ديد و آن را منعزل از آنها بررسى نکرد. در اينجا نويسنده فرصت مى کند تا چهل و پنج نمونه از اين آثار را نام ببرد و به بحث اصلى باز گردد. اما ابن تيميه کتاب خود را در پاسخ به نامه يکى از عالمان مسيحى اهل قبرس نوشت. وى در اين نامه با استناد به آيات قرآنى و شواهد ديگر نقلى و عقلى کوشيده بود تا برترى آيين مسيح را بر اسلام نشان دهد. همچنين از نامه اش آشکار مى شد که وى آشنايى خوبى با اسلام و متون آن دارد. ابن تيميه اين فرصت را غنيمت شمرد تا مسيحيان را مخاطب ساخته، به تفصيل مدعيات آن عالم قبرسى را که بازگويى و بازتوليد همان مدعيات پيشين در قالبى تازه بود، به نقد کشد.
مبحث دوم اين فصل زندگى و زمانه شيخ رحمت الله هندى (1233ـ1308ق) را با همان سبک مبحث قبلى باز مى گويد. رحمت الله هندى در زمانه اى مى زيست که انگلستان بر هند مستولى بود و در کنار سلطه سياسى، تلاش مى کرد تا مردم آن خطه را به آيين مسيحيت بگرواند و فعاليت هاى علمى بر ضد اسلام را تشويق کند. رحمت الله خود در کتابش به اين نکته اشاره مى کند که دولت انگلستان پس از تسلط کامل نظامى و سياسى بر هند، بساط تبليغ مسيحيت را گسترد و همزمان به نوشتن رديه هايى بر ضد اسلام دست زد. در اين فضا بود که کتاب هايى همچون تصديق الکتاب، البراهين الالهيه، المرآة المرئية للحق، مفتاح الأسرار، اظهار الدين النصرانى، طريق الحياة و الميزان الحق به دست کشيشانى چون اسکات، يونس و فندر منتشر شد. اين فعاليت ها بى اثر نبود و برخى از مسلمانان مانند عمادالدين، رجب على و صفدر على، مسيحى شدند و حتى آثارى بر ضد اسلام از جمله تحريف القرآن، نيازنامه، آئينه اسلام، التعليم المحمدى، آثار القيامة، نغمه طنبور، و ابطال دين محمدى نوشتند. در اين ميان شايد دکتر فندر، کشيش پروتستان، فعاليت نظرگيرترى داشت. او از همه شيوه هاى متعارف در ترويج مسيحيت بهره مى جست و در اين راه افزون بر نوشتن کتاب، شهرها و روستاها را زير پا مى گذاشت، در کوى و برزن سخنرانى مى کرد، با گروه هاى مختلف اجتماعى گفتوگو مى کرد و به تربيت مبلغان ديگر مى پرداخت. وى آثار متعددى نوشت از جمله ميزان الحق ـ اين کتاب که اصل آن به انگليسى بود، و به زبان هاى مختلف رايج در هند ترجمه شد ـ که اين کتاب زمينه مناظره تاريخى رحمت الله را با او در تاريخ دهم آوريل سال 1854 فراهم ساخت.
کتاب اظهار الحق رحمت الله، تلاشى است انتقادى نسبت به فرهنگ تبشيرى زمانه خود و کوششى جهت فراتر رفتن از مجادلات کلامى رايج و بى روشى متعارف زمانه خود. وى در اين کتاب، به تحدى و مبارزطلبى فندر، که عالمان مسلمان را به پاسخگويى خوانده بود، جواب مى دهد، دعاوى او را به نقد مى کشد و کاستى هاى روشى و منشى اثر او را آشکار مى سازد. با توجه به آنکه کتاب ميزان الحق فندر حملات شديدى به اسلام کرده بود و پاسخى نيرومند دريافت نکرده بود، در آن زمان پژواکى گسترده يافته و فضايى براى نوشته هايى از اين دست فراهم ساخته بود.
نويسنده در اين فصل گزارشى مفصل از زندگى و فعاليت هاى علمى و عملى شيخ رحمت الله به دست مى دهد. وى عالمى گوشه نشين که به نوشتن کتاب، تدريس و تربيت شاگردان اکتفا کند نبود؛ بلکه افزون بر آن مبلغى نستوه بود و به تأسيس مراکز تبليغى، فعاليت اجتماعى و گفتوگو و مناظره توجهى بليغ داشت. تلاش هاى وى به پيدايش و استمرار انجمن هايى انجاميد، همچون انجمن حمايت اسلام، انجمن تبليغ اسلام، مدرسه الاهيت، انجمن اشاعت و تعليم اسلام و انجمن هدايت اسلام. همچنين وى آثار متعددى در زمينه هاى مختلف نوشت، اما آنچه که به مناظرات بينادينى مربوط مى شود عبارت اند از: ازالة الاوهام که آن را در نقد ميزان الحق فندر به زبان فارسى نگاشت، ازالة الشکوک که آن را در پاسخ به برخى پرسش هايى که از سوى کشيشان مطرح شده بود نوشت، الاعجاز المسيحى که آن را در اثبات تحريف شدگى اناجيل نگاشت، احسن الاحاديث فى ابطال التثليث، البروق اللامعه که در آن کوشيد نشان دهد نام حضرت محمد در کتاب مقدس آمده است و به استناد آن ختم نبوت ايشان را ثابت کند، معدل اعوجاج الميزان که نقدى بود بر ميزان الحق فندر، معيار التحقيق که نقدى بود بر کتاب تحقيق الايمان کشيش صفدر على، تقليب المطاعن که پاسخى بود به تحقيق الدين الحق کشيش لاسمند کارواور، و کتاب اظهار الحق که در آن مناظره خود را با فندر که در آگرَه صورت گرفت، به تفصيل ثبت کرده است.
رحمت الله همچنين مناظراتى مکتوب و شفاهى با کشيشان زمانه خود داشت که اللافى آنها را در اين کتاب نقل کرده است. مهم ترين اين مناظرات همان است که ميان وى و فندر در گرفت که به مناظره بزرگ معروف است. جلسه نخست اين مناظره در حضور عالمان و مقامات مسلمان و مسيحى در شهر آگره برگزار شد و در پايان آن، فندر پذيرفت که در عهدين تحريفاتى رخ داده است. دومين جلسه اين مناظره نيز حضورى برگزار شد و به سود مسلمانان تمام شد. جلسات بعدى اين مناظره به صورت مکاتبه اى بين طرفين ادامه يافت و فرجام کار آن بود که فندر ناگزير هند را ترک کرد. اين مناظره از نظر تاريخى و حيثيتى اهميت فراوانى براى مسلمانان داشت، به حدى که پيش از آن رحمت الله در برابر ديگران تعهد کرده بود که اگر در آن شکست بخورد، به آيين مسيحيت بگرود و فندر نيز متقابلا پذيرفته بود که در صورت پيروزى رحمت الله مسلمان گردد. ليکن عقب نشينى فندر از ادامه محورهاى بحث که عبارت بودند از: نسخ و تحريف، تثليث، الوهيت و نبوت کار را نافرجام گذاشت.[2]
کتاب اظهار الحق[3] در چنين فضايى و با انگيزه دفاع از اسلام و نقد دعاوى مسيحيان نوشته شد. رحمت الله اين کتاب را در ادامه آثار متعددى که برخى از آنها را اللافى نام مى برد نوشت و همه تجارب علمى و عملى خود را در آن گنجاند. اين اثر با آغوش باز مسلمانان روبه رو شد تا جايى که سعيد حوى آن را بزرگ ترين بررسى انتقادى متون کليمى و مسيحى و دقيق ترين پاسخ به انتقادهاى مدافعان اين دو آيين بر اسلام دانست. البته اين کتاب نيز از سوى عالمان مسيحى بى پاسخ نماند و کتاب مفصل و چهار جلدى الهدايه بر ضد آن نوشته و منتشر شد؛[4] هرچند اين کتاب نيز پاسخى مفصل از سوى عالم شيعى علامه محمدجواد بلاغى به دنبال داشت و او در کتاب دو جلدى الهدى الى دين المصطفى[5] کوشيد به دفاع از رحمت الله هندى برخيزد و به انتقادات گوناگون اين کتاب پاسخ دهد.[6]
مقايسه محتوايى اين دو اثر
فصل دوم کتاب اللافى محتواى دو کتاب الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح و اظهار الحق را در سه مبحث گزارش مى کند و با يکديگر مى سنجد. ابن تيميه در کتاب خود به تفصيل يکايک عقايد دينى اسلامى را معرفى، تقرير و تثبيت مى کند، سپس به گزارش و نقد ديدگاه هاى رقيب مى پردازد و در اين راه به ترتيب از سه مرحله مى گذرد: گزارش مسئله، آوردن شواهد و آنگاه تقرير حقيقت. رحمت الله هندى نيز در مقدمه کتاب خويش علت نگارش کتاب و شيوه آن را توضيح مى دهد. اللافى سپس به مباحث مشترک اين دو کتاب مى پردازد؛ مسئله تثليث، کتب مقدس و نبوت. با مرور بحث تثليث در اين دو کتاب درمى يابيم که هرچند هدف هر دو نويسنده رد و ابطال اين باور مسيحى است، ليکن شيوه آنان در چند مورد متفاوت است. نخست آنکه ابن تيميه به شيوه اى جدلى همه توان خود را به کار مى گيرد تا اين باور را ابطال کند و از آنجا که آن را ريشه باورهاى مسيحى مى داند، از هيچ کارى فرو گذار نمى کند؛ از جمله طرح شقوق و فروع مختلف و پراکنده نويسى و استطراد در بحث. حال آنکه رحمت الله هندى در اينجا روشمندتر عمل مى کند و به جاى پيش گرفتن شيوه جدلى با استناد به نصوص مسيحى مى کوشد تا تناقض درونى اين باور را نشان دهد و از پراکندن بحث و از اين سوى و آن سوى رفتن دورى گزيند. اين ويژگى موجب شده تا اثر رحمت الله هندى خوش خوان بوده، خواننده بتواند به سادگى بحثى متمرکز و فشرده را دنبال کند؛ در مقابل، بحث ابن تيميه گاه چنان پرشاخه مى شود که خواننده نمى تواند با بحث پيش برود و خط سير آن را گم مى کند و از اين گستردگى خسته مى گردد. همچنين ابن تيميه پس از طرح و نقد بحث تثليث، به گونه اى مستقل بحث تصليب و فديه را پيش مى کشد؛ ليکن رحمت الله پس از ابطال اصل تثليث، نيازى به بحث مستقل درباره اين مسئله نمى بيند و با اشاراتى گذرا به آن در ضمن بحث اصلى، از آن مى گذرد. حاصل آنکه در اين بحث، شيوه رحمت الله متمرکزتر، فشرده تر و روشمندتر است؛ حال آنکه ابن تيميه، از گستردن بحث و به کارگيرى همه شيوه هاى عقلى و نقلى و حرکت در سطوح بحث خوددارى نمى کند.
دومين بحث مشترک اين دو کتاب، مسئله کتب مقدس عهدين و وحيانى بودن آنها است. ابن تيميه در اين بحث مى کوشد تا اصل وحيانى بودن اين کتاب ها را نقد کند، نشان دهد که تحريف شده اند، و قياس آنها را به قرآن باطل شمارد. در اين بحث نيز به نيکى شاهد تفاوت روش اين دو کتاب هستيم. ابن تيميه در اين بحث شيوه اى جدلى پيش مى گيرد و با اصل قرار دادن قرآن مى کوشد نادرستى و تحريفات عهدين را بنماياند؛ در حالى که رحمت الله به گونه اى روشمند، تاريخ نگارش کتاب مقدس و نص آن را به يارى هدف خويش فرامى خواند تا نشان دهد که اين کتاب سلسله سند پيوسته اى ندارد، در طول تاريخ دچار تحريفاتى شده و از آن چيزى کاسته و در مواردى بر آن افزوده شده است. وى با مقايسه بين ارقام و اشارات تاريخى کتاب مقدس به اين هدف مى رسد. همچنين در اين بحث ابن تيميه از گستردن بى دليل مسائل خوددارى نمى کند و راه تفصيل را برمى گزيند؛ اما رحمت الله همان اصل کلى روشمندى و فشردگى مباحث را ترجيح مى دهد و از حاشيه رفتن دورى مى جويد.
سومين بحث مشترک ابن تيميه و رحمت الله، جايگاه نبوت است؛ در حالى که عده اى از بنى اسرائيل در حق پيامبران از هيچ استخفافى فروگذار نمى کردند، برخى از مسيحيان مقام پيامبرشان را تا حد خدايى بالا بردند؛ بدين ترتيب هر دو گروه از مسير ميانه دور شدند. اين دو کتاب در پى آن هستند تا اين بحث را به نيکى بکاوند و خطاهاى رايج کتاب مقدس و پيروان آن را در اين باره به نقد کشند و نبوت حضرت محمد را ثابت کنند. تفاوت آشکار کتاب رحمت الله در اين بحث آن است که وى عمدتاً به آيات کتاب مقدس و نوشته هاى عالمان مسيحى استناد مى کند و کمتر آيات قرآن را به يارى خود فرا مى خواند. اين کار با شيوه او سازگارتر است؛ زيرا وى در پى نشان دادن ناسازگارى متون کتاب مقدس است، از اين رو پاى قرآن را به ميان نمى کشد و تنها در جايى که مسئله نبوت حضرت رسول مطرح است از احاديث نبوى يارى مى گيرد.
با بررسى اين بحث ها متوجه مى شويم که ابن تيميه در کتاب خود راه تفصيل را پوييده و از هيچ بحثى، چه ريز و چه درشت، فروگذار نکرده و به اين ترتيب کتابى دائرة المعارف گونه پديد آورده است که در آن گفته هاى پيشينان را مى توان يافت؛ حال آنکه رحمت الله روشمندانه کوشيده است تنها به اصول بپردازد و از تکثير بى دليل بحث دورى کند و به حاشيه نرود. به همين سبب ابن تيميه در کتاب خود بحث تصليب و اعمال و سلوک اهل کتاب را شايسته بحثى مستقل ديده، در حالى که رحمت الله هندى از آن روى برتافته است. اينجاست که بايد از ويژگى ابن تيميه در اثر خود ياد کرد؛ رحمت الله مسيحيت را تنها از ديدگاهى نظرى مورد توجه قرار داده و آموزه هاى آن را به نقد کشيده است، حال آنکه ابن تيميه به واقعيت و اعمال عبادى مسيحيان در طول تاريخ نيز توجه داشته و از اين جهت کتاب او غنى است و مى توان آن را عرصه اى براى فهم سلوک اخلاقى و عبادى مسيحيان دانست.
داورى نهايى
سومين و فرجامين فصل کتاب اللافى، به مقايسه روشى اين دو کتاب اختصاص دارد. در اين فصل نويسنده به تفصيل روش انتقادى اين دو کتاب را بررسى و تفاوت ميان نظرگاه نويسندگان آنها را باز مى نماياند. براى مثال به گزارش و تحليل ديدگاه ابن تيميه درباره ضوابط نقل و استناد به اخبار مى پردازد و ضوابط شش گانه او را براى نقل حديث نقل مى کند، از جمله آنکه قرآن کريم دستور داده است که خبر فاسق بررسى شود و به صرف فاسق بودن راوى خبر ناديده گرفته نشود؛ يا آنکه درست نيست که هرچه به پيامبر اکرم نسبت داده مى شود، پذيرفت مگر آنکه اين نسبت احراز گردد. پس از نقل اين ضوابط نويسنده مدعى مى شود که ابن تيميه خود به ضوابط پيشنهادى خويش پاى بند نبوده و به روايات ضعيف و حتى احاديث ساختگى استناد کرده است. وى براى اثبات اين ادعا دوازده مورد از اين احاديث را بر مى شمارد و ضعف يا جعل آنها را به استناد نصوص مقبول نشان مى دهد. برخلاف ابن تيميه که به احاديث فراوانى در کتاب خود استناد مى کند، رحمت الله در کار خود احاديث اندکى را به يارى مى خواند، اما در همان مقدار نيز دقيق تر و روشمندتر عمل مى کند. اللافى با به دست دادن جدولى که در آن تعداد کل احاديث نقل شده در اظهار الحق آمده است ـ که تعدادشان کمتر از پنجاه حديث است ـ به تحليل مبناى رحمت الله در نقل حديث که بر اساس دقت و تلاش در جهت تحرى حقيقت استوار است، اشاره مى کند و بدين ترتيب او را در برابر ابن تيميه قرار مى دهد.
در پايان اين فصل و پس از گزارش تفصيلى تفاوت روشى اين دو کتاب، اللافى به جمع بندى و مقايسه عام بين روش ابن تيميه و رحمت الله روى مى آورد و در چشم اندازى کلان شيوه اين دو را برابر يکديگر مى نهد. از نظر او ابن تيميه مباحث فراوانى را در کتاب خود آورده، ليکن آنها را از هم متمايز نساخته است، در نتيجه تداخل و همپوشانى قابل توجهى در مباحث او به چشم مى خورد؛ حال آنکه کتاب رحمت الله از اين کاستى دور، و بسيار روشمند است. ابن تيميه عمدتاً در پى دفاع از آموزه هاى اسلامى و اثبات درستى آنهاست؛ حال آنکه دغدغه اصلى رحمت الله ابطال آموزه هاى مسيحى، نشان دادن تناقض درونى آنها و رد شبهه هاى ارائه شده بر ضد اسلام است، نه تثبيت عقايد اسلامى. با اين همه، اين دو کتاب از جهات متعددى شبيه يکديگر هستند. براى مثال موضوعات و مسائلى که در اين دو کتاب طرح و بحث شده، مانند تثليث، نسخ و تحريف کتاب مقدس و نبوت عمدتاً مشابه هستند و تنها تفاوت اصلى در گسترش يا اختصار مباحث است. هر دو نويسنده از ميراث کلامى مسلمانان در کار خود به نيکى بهره مى گيرند، ليکن در آن حد متوقف نمى شوند و مى کوشند هوشمندانه بر آن چيزى بيفزايند و مباحث خود را از حوزه مسائل نظرى و انتزاعى صرف بيرون آوردهْ با واقعيت زمانه خود گره بزنند. هر دو کتاب درست در زمانه اى که اعتقادات مسلمانان در معرض حمله قرار داشت نوشته شده اند و هر دو نويسنده دغدغه مسائل زمانه خود را دارند. بدين ترتيب، اين دو کتاب بيانگر استمرار و تکامل مناظرات کلامى بين الاديانى و تحول آن است. اللافى با بيان اين نکات کتاب خود را با پرسشى تأمل برانگيز به پايان مى رساند: امروزه نويسندگان مسلمانى که با همان مسائل مواجه هستند، تا چه اندازه به شيوه اى که اين دو نويسنده بنياد نهادند و آن را گسترش دادند، پاى بندى دارند؟
ملاحظات سه گانه
نخست آنکه محمد فاضل بن على اللافى، نويسنده اين کتاب، اهل تونس و دکتراى اديان تطبيقى از دانشگاه ام درمان است. وى با مراکز تحقيقاتى همکارى دارد و از وى آثار متعددى در زمينه مطالعات اسلامى و اديان تطبيقى منتشر شده است، مانند الخطاب الاسلامى: المبادئ النظريه و شروط التجديد، و مقدمه منهجيه فى تاريخ الاديان المقارنه.
دوم آنکه ناشر اين کتاب المعهد العالمى للفکر الاسلامى يا مؤسسه جهانى انديشه اسلامى است که در سال 1401 هجرى قمرى به دست عده اى از متفکران مسلمان در آمريکا تأسيس شد و تا کنون آثار متعدد و مفصلى منتشر ساخته و بيش از بيست کنفرانس جهانى برگزار کرده است. يکى از برنامه هاى اصلى اين مؤسسه با رياست طه جابر العلوانى، طرح اسلامى سازى علوم انسانى و معرفت شناسى اسلامى و تلاش در جهت تدوين متدولوژى اسلامى است و کنفرانسى نيز با همين هدف برگزار نموده است. همچنين اين مؤسسه مراکز و دانشگاه هايى وابسته به خود در برخى از کشورهاى اسلامى، از جمله ايران، دارد.[7] سخن آخر آنکه اين کتاب به رغم آموزندگى و روشمندى خود، بيش از حد تفصيل يافته و نويسنده برخى مطالب را تکرار کرده و بر حجم کتاب بدون ضرورت افزوده است، در حالى که مى شد اين کتاب را با همين قوت، در حجمى فشرده تر فراهم آورد.
پي نوشت:
[1]. تحقيق على بن حسن بن ناصرون ]و ديگران[ دارالعاصمه، 1999.
[2]. براى ديدن گزارشى تفصيلى از اين مناظره، رک: محمد عبدالقادر خليل، المناظرة الکبرى، مکه: مطابع الصفا، 1990.
[3]. تازه ترين چاپ اين کتاب با اين مشخصات منتشر شده است: شيخ رحمة الله بن خليل الرحمن العثمانى الکيرانوى، اظهار الحق، اخراج و تحقيق عمر الدسوقى، بيروت: المکتبه العصريه، 1998.
[4]. اين کتاب به تازگى با اين مشخصات منتشر شده است: کتاب الهداية: ردّ على اظهار الحق و السيف الحميدى الصقيل و غيره، المرسلون الأميرکان، باريس: منشورات اسمار، 2007.
[5]. اين کتاب بارها چاپ و جلد اول آن به فارسى نيز ترجمه و به نام اسلام آيين برگزيده منتشر شده است. تازه ترين چاپ تصحيح شده اين کتاب در مجموعه آثار علامه بلاغى با اين مشخصات منتشر شده است: موسوعه العلامه البلاغى، قم: مرکز العلوم و الثقافه الاسلاميه ـ مرکز احياء التراث الاسلامى، 1386.
[6]. براى آشنايى با علامه بلاغى و شيوه وى در اين کتاب و محتواى آن، رک: سيد حسن اسلامى، انديشه نامه علامه بلاغى، قم: کنگره بين المللى علامه بلاغى، 1386.
[7]. براى آشنايى با اين مؤسسه و فعاليت هاى آن، رک: معرفت شناسى اسلامى: طرح، برنامه، عملکرد؛ فراهم شده به دست مؤسسه جهانى انديشه اسلامى، تهران: مؤسسه فرهنگى تحقيقاتى ايران و اسلام، 1374.
منبع: / فصلنامه / هفت آسمان / 1387 / شماره 38، تابستان ????/??/??
نويسنده : سيد حسن اسلامي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید