ارواح براي حضور در قالب مادي و حيات در اين جهان هيچ تمايلي نداشته زيرا ..........
روح در جهان روحي براي جابجايي نياز به طي کردن مسافت ندارد و از قدرت تجزيه و ترکيب برخوردار است هم در خود و هم در اجسام سماوي همچنين براي ايجاد وضعيت و شرايط پيرامون خود از نيروي عقل که مسلط بر ماده سماوي است استفاده مي کند و در مورد عشق و عواطف از بهترين و بالاترين آن در جهان روحي بهره مند مي باشد و در جهان روحي که جهان حقيقت و باطن است به حيات پاکي مشغول است که مشابه آن در اين جهان مادي يافت نمي شود و از همه مهمتر اين است که به خالق هستي بخش نزديکتر است و وجود آن را بيشتر احساس مي کند و نمي توان از آن دل کند در جهان روحي مليت و نژاد معنايي ندارد و همه به معناي واقعي يکسانند و با يک روش با يکديگر سخن گفته و برخورد مي کنند حال با اين وصف از روح مي خواهند که وارد جسم شود آن هم جسمي که حرکت روحي را از روح مي گيرد و سپس با آن وارد جهان مادي شود که بسيار کوچکتر از جهان روحي است و براي روح مانند زندان انفرادي است و جاي هيچگونه حرکتي ندارد و براي جابجا شدن مي بايست زمان و انرژي زيادي مصرف کند تا مسافت کمي را بپيمايد اگر روح گذشتۀ خود و توانايي هايي را که داشته فراموش نکند به هيچ وجه نمي تواند اين زندگي مادي را تحمل کند و همين فراموشي است که باعث مي شود روح بتواند در اين قالب مادي اين جهان مادي را تحمل کرده و ادامه دهد به همين جهت بوده که روح در ابتدا به وسيلۀ ريسمان نقره اي به جسم متصل گرديده که اگر اينچنين نمي بود و روح آزاد بود لحظه اي در اين جسم تحمل نکرده و بلافاصله آن را ترک مي کرد و به اين دليل است که ريسمان نقره اي فقط در لحظۀ مرگ جدا مي شود و روح آزاد گشته و جسم را براي هميشه ترک مي کند و پس از ترک جسم و ورود به جهان روحي همۀ خاطرات و گذشتۀ روحي خود را مجدداً به ياد مي آورد .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید