ارواح در کدامين حيات هستند در برزخ و بهشت و جهنمي که در کتب و اديان از آنها نام برده شده و يا جهان ديگري نيز وجود دارد که ارواح در آن به حيات روحي خود ادامه دهند ............
ارواح در چرخۀ آفرينش از مقام و منزلت بالايي برخوردار هستند که پس از رشد و تکامل و رسيدن به نقطۀ مورد نظر ناظم هستي ، جايگاه اصلي خود را خواهند يافت و تا آن زمان مي بايست مراحل حيات را طي نمايند که در اين مسير از ابتدا تا انتها ارواح آزاد گذاشته شده اند تا بتوانند با بهره گيري از خرد و انديشۀ خود و فراخور حال در کوتاه کردن مسير تا رسيدن به رشد و ترقي روحي و انتخاب جايگاه خود در تمام جهان ها ، که خود در تسهيل روند حيات مؤثر است ، گام بردارند و در اين مسير طولاني که قوانين الهي نيز بر آن حاکم است پاداش و کيفر بعضي اعمال به جهت تأثير آن بر روند حيات ارواح ، به منظور واکنش آن عمل در همان دورۀ حياتي در نظر گرفته شده و نتيجۀ بعضي از اعمال هم در دوره هاي ديگر حيات ، در جهان هاي ديگر روحي در نظر گرفته شده و اين قوانين از ابتداي آفرينش مشخص شده و به جريان افتاده و هر چه در مسير حيات در تمام جهان ها و مراحل بر ارواح مي گذرد نتيجۀ اعمال و رفتار ارواح و همچنين برخورد با مسائل و نتيجۀ تصميمات آنها مي باشد ، بر خلاف آنچه عده اي تصور مي کنند که اين سرنوشت بوده و يا اينکه از قبل براي آنها اينچنين مقدر گشته و کسي نمي تواند آن را تغيير دهد . اينگونه تفکر تنها راهي براي گريز از اشتباهات و عملکرد غلط و تصميمات نادرست مي باشد و اين طرز فکر به چالش کشيدن عظمت و اقتدار خالق هستي مي باشد که دست به چنين کار بيهوده اي بزند موجودي را خلق کند و مشخص کند که چه بايد بشود و چه بايد بکند و سپس اين موجود را براي انجام آن امور بفرستد در جايي که مي داند چه خواهد شد ، پس اينچنين نيست و انسان اين روح بزرگ آزاد است و در تمام مراحل حيات ، خود تصميم گيرنده و مجري امور مربوط به خود مي باشد اما براي کمک به اين موجود نور چشمي گاهي خداوند مطالبي را گفته و يا مسائلي را براي تسهيل روند حيات مخلوق خود روشن نموده که بسته به نوع استفاده و برخورد بشر با اين موضوعات از آنها بهره مند بوده ، خداوند از حيات هاي ديگر و نحوۀ ورود به آنها گفته تا چگونگي عملکرد و تأثير آن در حيات بعد ، از حقيقت وجود بشر سخن گفته تا حضور در کالبد مادي ، و بسياري مسائل ديگر که مي توانند در حيات ، به کار گرفته شوند و کارگشا باشند . اما همانطور که هميشه بوده و خواهد بود ، در امور الهي نيز عده اي به قصد انتفاع شخصي دخل و تصرف داشته اند و با دور کردن اذهان از حقايق و به انحراف کشاندن آنها براي خود دکان ها ساختند و با اين اميد نشستند که انسانِ درگير ظواهر و مشکلات اين جهان مادي به سختي بتواند راه گمشده را باز يابد .
متآسفانه از مسائل مطرح شده در کتب الهي و بسياري ديگر از گفته هاي مربوط به دوره هاي حياتي بعد و همچنين مسائلي در خصوص آفرينش برداشت هاي نادرستي شده است که با گذشت زمان و نفوذ اين افکار در عمق اعتقادات و تأثير گذاري آن بر جوامع به سختي بتوان آن را اصلاح کرد و در آن تأثير گذاشت به عنوان مثال به چند نکته اشاره مي کنم .
در بيان وجود حيات پس از مرگ به گونه اي که براي جوامع آن دوران با سطح فکر و بينش موجود در آن جامعه قابل هضم و درک باشد و ضمناً تأثير لازم را نيز بر جاي بگذارد بيان شده ، زيرا در آن زمان مرگ به عنوان پايان حيات بشري در جوامع و اعتقادات مردم پذيرفته شده بود . لذا موضوع را به شکل برانگيختن مطرح مي نمايند که هيچ چون و چرايي در چگونگي آن باقي نگذارد و فقط به وجود دوبارۀ بشر در همين قالب اشاره مي کند زيرا امکان بيان حقيقت جدا بودن روح از جسم و ادامۀ حيات توسط روح و تن پوش بودن جسم بسيار بعيد بوده زيرا سؤالاتي را بوجود مي آورد که امکان پاسخ دادن به آنها به دليل سطح درک جوامع و بينش مادي آنها وجود نداشته است مانند چگونگي ماهيت و ساختار روح و يا موقعيت جهان روحي و مادۀ تشکيل دهنده آنها و يا نحوۀ انتقال به جهان روحي و ........
و ديگر اينکه اشاره به رسيدگي به اعمال دارد که آن هم در همين راستا است و به شکل قابل فهم براي آن دوران بيان شده در صورتيکه رسيدگي به اعمال يا ديدن نتيجۀ اعمال و رفتار در جهان روحي حقيقتي است که به گونه اي ديگر جريان دارد و به آن شکل که ارواح در محلي قرار گرفته و حاضر شوند تا عده اي و يا شخصي آمده و عملکرد و رفتار آنها را بررسي کرده و جايگاهي را که بايد به آنجا بروند مشخص نمايند وجود ندارد بلکه ساختار جهان روحي به گونه اي بنا نهاده شده که ارواح پس از ورود به آن برابر قوانين جاري و در تبعيت از نيروي جاذبه توسط ناظر و حاکم درون که از زير مجموعه هاي عقل است مشخص مي گردد و سپس توسط نيرو و قدرت عقل که مسلط بر محيط مي باشد و قدرت جذب شوندگي و جذب کنندگي را خالق هستي به هنگام خلقت در او نهاده به نقطۀ مورد نظر که استحقاق دارد جذب مي گردد .
و همچنين است در وجود بهشت و جهنم و بيان حالات آن که بر اساس علايق و تمايلات و همچنين ترس و وحشت مردم آن دوره بيان شده و به اين وسيله سعي شده مردم را از اعمال ناپسند و قبيح به واسطۀ عذاب و آتش که در مناطق حاره به دليل هواي خشک و آفتاب سوزان که مانند حرارت آتش است منع نموده و همچنين به جهت وجود صحرا و کمبود و نبود چشمه سارها و رودخانه ها و در نتيجه جنگل ها و مناطق سرسبز و هوسباز بودن مردم آنجا بواسطۀ محيط گرم آن با توصيف بهشت که داراي همۀ آن زيبايي هاي نداشتۀ آن مناطق است سعي کرده به شوق رسيدن به پاداش و بهشت آنها را به انجام کارهاي نيک تشويق نمايد در حاليکه حقيقت وجود بهشت و جهنم به گونه اي ديگر است يعني اينکه تصور شود مکاني به نام بهشت در جهان روحي وجود دارد که ارواح خوب و نيکوکار را به آنجا ببرند و همه چيز آماده باشد بگويند بفرمائيد اين تصور غلط و باطل است و البته همينطور هم جهنم اما از آنجايي که ساختار جهان روحي بر مبناي ماده اثير بنا نهاده شده و عقل نيز در جهان روحي مسلط بر ماده مي باشد و از طرفي ارواح در آن جهان محيط پيرامون خود را با قدرت و تسلط عقل و تأثير گذاري آن بر ماده ايجاد مي کنند . در نتيجه ساختن محيطي زيباتر از بهشتي که براي مردم بيان شده براي ارواح در جهان روحي بسيار ساده مي باشد و در مورد عذاب هم همينطور است و تابع همان نيروي جاذبه در دستان عقل و ناظر درون عمل مي کند که به پيروي از تفکر اسير قدرت تأثير عقل در ايجاد محيط مي گردد و دچار عذابي سخت تر از آتش جهنم مي شود .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید