پرسش:
چه تفاوتي بين فعاليت هاي روح در حالت خواب و بي هوشي وجود دارد و چرا رؤياهايي که در خواب مي بينيم در ذهن باقي مي ماند ولي در بي هوشي اين گونه نيست؟
پاسخ:
پاسخ اجمالي:
نحوه ي تعامل روح با بدن به هنگام بيداري با تعامل آن در زمان خواب کاملاً متفاوت است. از اين رو در تعاليم اسلامي از خواب به برادر مرگ تعبير شده است.
علوم تجربي هرچند که از دگرگوني هاي ارتباط روح با بدن به هنگام خواب آگاهي ندارد اما به پاره اي از تغييرات جسماني که به هنگام خواب رخ مي دهد وقوف پيدا کرده است. بر پايه ي تحقيقات آزمايشگاهي، انسان داراي دو مرحله خواب به نام هاي REM و Non REM است که کاملاً با يکديگر متفاوتند. معمولاً رؤياهايي که انسان در مرحله Non REM مي بيند به علت عمق خواب به خاطر نمي ماند و تنها رؤياهاي خواب REM در ذهن مي ماند. در بي هوشي نيز به علت انصراف شديد روح از بدن و عميق بودن خواب، رؤياهاي احتمالي به خاطر نمي ماند.
پاسخ تفصيلي:چيستي و نحوه ي فعاليت روح يکي از پيچيده ترين مسائلي است که تا کنون دانش بشري قادر به درک آن نبوده است و همين امر باعث اختلاف رأي انديشمندان درباره ي آن شده است به گونه اي که «به گفته بعضي از دانشمندان در حدود هزار نظريه پيرامون حقيقت روح و ديگر مسائل مربوط به آن اظهار شده است».[1]
قرآن کريم نيز بر عدم قدرت و توانايي انسان نسبت به شناخت روح تأکيد مي کند: «و از تو درباره "روح" سؤال ميکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکي از دانش، به شما داده نشده است!».[2]
با اين وجود با کمک آيات و روايات در مي يابيم که روح بر خلاف جسم و بدن، موجودي است مجرد و از خواص ماده به دور است يعني؛ محدود و محصور در زمان و مکان نيست. همچنين مسلم است که نحوه ي ارتباط و تعلق روح به بدن در بيداري و خواب، و جدا شدن روح از بدن در حالت خواب و مرگ با يکديگر کاملاً متفاوت است. قرآن مي فرمايد: «خداوند روح انسان را هم در هنگام خواب و هم در هنگام مرگ مي گيرد. کسي که هنگام مرگش فرا رسيده است وقتي که روحش گرفته شود ديگر بر نمي گردد، اما کسي که هنوز اجلش فرا نرسيده است با اين که روحش در خواب گرفته مي شود، دوباره رها مي شود».[3]
قرآن مجيد از مرگ به توفي تعبير کرده است. توفي يعني؛ دريافت کردن، پس گرفتن. بعبارت ديگر؛ جاني را که خدا به بنده داده است از او پس مي گيرد و اين گرفتن جان دو مرحله دارد: 1. مرحله ضعيف در هنگام خوابيدن، 2. مرحله قوي در هنگام مرگ.
در هر صورت بسيار جاي تأمل است، روحي که در هنگام خواب از بدن جدا مي شود چگونه روحي است و آثار آن روح چيست؟ و زماني که روح گرفته مي شود چه علائمي دارد؟ زيرا در هنگام خواب هم تغيير چنداني در فرد ايجاد نمي شود و فقط قواي ادراکي و جسمي او ضعيف مي شود».[4]
همانطور که خواهد آمد دانشمندان علوم تجربي و فيزيولوژي ضمن تحقيقاتي که پيرامون خواب و رؤيا انجام داده اند به اين حقيقت دست يافته اند که انسان در حين خواب به مرگ نزديک تر است. از طرفي تحقيقات آنها فقط ناظر به بعد جسمي و تغييرات بدني انسان است نه بعد روحاني او. آن ها خواب را به 2 مرحله تحت عنوان خواب متناقض (REM) و خواب متعارف (Non REM) تقسيم مي کنند:
الف) خواب آرام، که آن را "موج کوتاه " يا Non REM مي نامند. در اين دوره، مغز در وضعيت استراحت به سر مي برد. امواج مغزي الگويي آرام و آسوده را نمايش مي دهند و خستگي فعاليت هاي روزانه از بدن در مي رود. خواب آرام در ابتداي ورودمان به بستر طولاني است، اما به تدريج در دوره هاي نود دقيقه اي بعدي درازايش کاهش مي يابد.
ب) خواب متناقض يا REM : اين خوابي است که در جريان آن اتفاقات ضد و نقيضي در بدن رخ مي دهد. چون از مغز امواجي تند و فعال تراوش مي شوند که به زمان بيداري شباهت دارند، و چشم هم زير پلکهاي بسته مانند زمان بيداري به چپ و راست و بالا و پايين حرکت مي کند. اما بدن در اين دوره هيچ حرکتي نمي کند و در واقع عضلات
خواب متعارف خود داراي چهار مرحله است که در آن حرکات لرزشي سريع چشم مشاهده نمي شود و در مجموع خواب آدمي داراي پنج مرحله است که با يکديگر داراي تفاوت بوده و موج هاي الکتريکي مغز در اين مرحله ها با يکديگر متفاوت است و اين دو مرحله به طور متناوب در مدت زمان خواب تکرار مي شوند.[5]
«در طي خواب REM فلج مي شويم و بيشتر نورون هاي حرکتي مغز و نخاعي به شدت بازداري مي شوند، در همين حال مغز بسيار فعال است. جريان خون مغزي و مصرف اکسيژن افزايش مي يابد و ...»[6]
همچنين «در انسان به هنگام مرحله خواب متناقض بيشتر کنش هاي احشايي از جمله فرکانس قلب و تنفس، فشار خون، نعوظ و ترشح واژينال کمي افزايش مي يابد، آدرنالين در اندام هاي پيراموني بيشتر ترشح مي شود (احتمال حمله قلبي) و فعاليت معده روده اي فزوني مي يابد و ...»[7]
«در طي خواب REM حالتي عجيب ديده مي شود، ضربان قلب نامنظم غالباً در اين دوره ديده مي شود و نيز در صورتي که بيماري قلبي وجود داشته باشد ممکن است حمله اي قلبي اتفاق بيفتد. ميزان مرگ ها در شب ها (به هنگام خواب) بيشتر از روزهاست».[8]
چرا برخي رؤياها را به خاطر مي سپاريم؟تحقيقات نشان مي دهد که آزمودني ها پس از بيدراي در مرحله خواب متناقض به توصيف رؤياي خويش مي پردازند، و اگر در مرحله خواب متعارف بيدار شوند چيزي به خاطر ندارند.[9]
«برخي افراد اصرار دارند که هرگز خواب و رؤيا نمي بينند. چنين افرادي در اشتباه هستند. همه رؤيا مي بينند. اما آنچه اتفاق مي افتد اين است که بيشتر رؤياها متعاقباً فراموش مي شوند. اگر فرد در حين رؤيا يا بلافاصله پس از آن بيدار نشود رؤيا به ياد نخواهد ماند. بيشتر افرادي که خيال مي کنند سال هاست رؤيا نديده اند وقتي در خلال خواب REM در آزمايشگاه بيدار شوند قصه هاي گويا و زنده اي که در خواب ديده اند برايشان لحظه اي تکان دهنده است».[10]
«ما تنها هنگامي از محتواي رؤياي خود آگاه مي شويم که در حين خواب ديدن (يا بلافاصله بعد از آن) بيدار شويم. اگر در چنين حالتي توجه کنيم و بکوشيم که رؤيا را به ياد آوريم مقداري از آن بعداً به خاطر مي آيد وگرنه رؤياي ما گذرا بوده و به سرعت محو مي شود. ممکن است بدانيم که خوابي ديده ايم، اما قادر به يادآوري محتواي آن نباشيم»،[11]
به طور کلي مي توان گفت: «خواب انصراف روح از بدن است و اين انصراف گاه شديد و قوي است و گاه ضعيف و خفيف، گاه طولاني مدت است و گاه کوتاه مدت. در خصوص بي هوشي انصراف روح از بدن شديد است هرچند زمان و مدت آن بسته به نوع (دارو) و عمل جراحي مي تواند متفاوت باشد ولي مهم اين است که داروي بي هوشي به دليل اثرگذاري عميق بر جسم، ارتباط روح با بدن را در حد بسيار ضعيفي نگه مي دارد و به قدري فعاليت جسم را ضعيف مي سازد که گويا روح بدون ابزار و بدون بدن مي گردد و از اين رو تا مدت زماني که بدن قابليت کامل و تمام را براي ابزار بودن روح به دست نياورد توجه روح به آن بسيار ضعيف خواهد بود. بر اين اساس به دليل انصراف شديد روح از بدن و توجه ضعيف روح به بدن در حالت بي هوشي حتي عمل هاي سنگين (جراحي) و جراحت هاي سخت بر جسم روح را منفعل نساخته و باعث بيداري فرد نمي شود».[12]
با توجه به مطالب بالا در مي يابيم که:1. نحوه ارتباط روح با بدن و عملکرد آن نه تنها در خواب، بلکه در بيداري هم براي ما به خوبي مشخص نيست.
2. تنها رؤياهايي که در مرحله خواب متناقض ديده مي شوند به خاطر مي مانند و رؤياهاي خواب متعارف کمتر به ياد مي مانند و شرط به خاطر سپاري رؤيا نيز در خواب متناقض بيدار شدن سريع بعد از ديدن رؤياست.
3. علت اينکه رؤياهاي مرحله متعارف به ياد نمي مانند اين است که در اين مرحله خواب عميق است و انصراف روح از بدن نسبت به خواب متناقض بيشتر است، لذا در حال بي هوشي که انصراف روح از بدن بسيار شديدتر است و از طرفي شخص بي هوش به مرور زمان به حالت هوشياري باز مي گردد و لذا رؤياهاي احتمالي به ياد شخص نمي ماند.
[1] آيت الله مکارم شيرازي، 5 درس اصول عقائد براي جوانان، ص .[2] اسراء، 85. «وَ يسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا»
[3] زمر، 42.
[4] مصباح يزدي، محمد تقي، پيش نيازهاي مديريت اسلامي، ص 71 و 72.
[5] نک: خداپناهي، محمد کريم، روان شناسي فيزيولوژيک، ص 242.
[6] نيل کارلسون، روان شناسي فيزيولوژيک، ص 401.
[7] خداپناهي، محمد کريم، روان شناسي فيزيولوژيک، ص 247.
[8] رابرت بي کراهام، روان شناسي فيزيولوژيک، ص 325.
[9] خداپناهي، محمد کريم، روان شناسي فيزيولوژيک، ص 253.
[10] نيل کارلسون، روان شناسي فيزيولوژيک، ص 403.
[11] ريتا ال، اتکنيسون و همکاران، زمينه روان شناسي هيلگارد، ص 372.
[12] نرم افزار پرسمان.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید