بينندگان تلهونجليسم از مسيحيان مذهبي سنتي هستندکه لفظ به لفظ (احکام)انجيل را رعايت ميکنند و معتقدند لغت به لغت آن کلام خداست و تحريف نشده است. آنها معتقدند کسي که به اين کتاب آسماني شک کند و آن را تکذيب کند در واقع خدا را تکذيب کرده است.
انجيل کتاب کاملي است و در آن تغييري ايجاد نشده است.اين کتاب به دليل داشتن موضوعات علمي و تاريخي، موضوعاتي در باره آفرينش دنيا و به آخر رسيدن آن در بين تلهونجليسم ها مورد احترام است. رعايت اصول و تعاليم اين کتاب مقدس، باعث شده که معتقدين از غيرمعتقدين تفکيک شوند. از مواردي که در انجيل مطرح شده است رعايت احکام اخلاقياست. کسانيکه اين حکم را رعايت کنند از افراد با ايمان هستند.
اين کتاب براي مسيحيان محافظه کار مقدس است که آن را در قالب تلهونجليسم در برنامههاي تلويزيوني ميبينيد که اين برنامه هاي تلويزيوني راهنماي زندگي براي بينندگان است. تلهونجليسمها معتقدند موعظهها بايد بر طبق آيههاي انجيل تنظيم شوند و نبايد در آنها تغييري صورت گيرد در غير اين صورت اين موعظهها غيرموثق است. بنابراين 90 درصد برنامه هاي تلونجليسم بر اساس خواندن مستقيم کتاب انجيل است.
کتاب انجيل، پايه و اساس تلهونجليسم است. اعتقاد آنها اين است که خداوند دنيا را در شش شبانه روز خلق کرده است البته اين اعتقاد دقيقا در کتاب مقدس آورده شده است. آنها همچنين معتقد به آدم و حوا، معجزات خدا در تاريخ بشري و رستگاري هستند.
از اعتقادات ديگر آنها اين است که مرگ مسيح بر روي صليب ارمغاني براي رستگاري است و رستگاري زماني شکل ميگيرد که باور کنيد مسيح پسر خداست و از طريق مرگ خود گناه را واژگون ميکند، آنها معتقدند که در روز معاد، مسيح زنده خواهدشد و به اين دنيا خواهد آمد تا بر زندگان و مردگان عدالت کند.
تلهونجليسمها از گروه هاي مذهبي و سنتي محدودي هستند که مانند پنتکوستالها اعتقاد به حلول روح خدا بر مومنين ندارند،Pentecostal (پنتکوستال ها گروهي هستند که معتقدند روح خدا بر انسان هاي مومن حلول ميکندو از طريق زبان انسان ميتواند صحبت کنند)(speaking in tangues).
آنها معتقدند که اظهارات عيسي مسيح به عنوان پيامبر خدا براي رستگاري کافي است و "سخنان الهامي" از طرف خدا در جسم انسان بر ضد کليسا ميدانند. اين سخنان الهامي، سنتي ها و پنتکوستالها را از هم تفکيک ميکند.
از کساني که مروج اين دو گروه پنتکوستالها و تلهونجليسم هستند: فال ول(Falwell) مروج مذهبي سنتيها يا تلهونجليسمها، روبرت سان(Robertson ) هردو گروه را در تلويزيون تبشير ميکنند، اوعبادت هاي سنتي مذهبي را گسترش مي دهد و همينطور از بخشش هاي کاريزماتيک حمايت ميکند.
سواگارت(Swarrart ) و بيکرز(Bakers ) از مبشرين پنتکوستال هستند. روبرت اسچولر(Robert Schuler ) تنها تبشيرکننده تلويزيوني است که صريحا اعلام نکرده است که او يک مذهبي سنتي است.
بنيادگراها يا سنت گراهاي مذهبي
بنيادگرايي در يک جرياني در ميان محققين و متفکرين مذهبي مسيحي پديدار شدند و آنها ادعا ميکردندکه کتاب انجيل منبع موثقي است که در زمان درگيري مدرنيسم به علوم الهي يا ليبراليسم بدون تزريق مستقيم کليسا انجام شده است. با توجه به اين حرکت، آنها کتاب مقدس را از صورت افسانه بيرون آوردند.
سنتي مذهبيها نامشان را از کتاب مقدس گرفتهاند و آنها معتقدند که آيههاي آن براي دنياي مدرن است. آنها کليسا را به خاطر آزادي تدريس کتاب مقدس، الهيات و آزادي موضوعات سياسي مورد اعتراض قرار دادند و مطالعات تاريخي، علمي و انتقادي در کتاب مقدس را بر عهده محققين مذهبي در مدارس ديني ميدانند.
بنيادگراها بنا به دلايل زير مخالف مسيحيان ليبرال هستند:
دليل اول، ليبرال ها معتقدند کتاب مقدس شرح بشريت است در صورتيکه بنيادگراها مخالف آن هستند چون اعتقاد دارند ديدگاه ليبراليسم باعث تغييرات در موقعيت هاي اجتماعي، قيودات فرهنگي و همينطور بيان ديدگاههاي متفاوت شده و موجب ارائه ادعاهاي متناقض و مبهم ميگردد در صورتيکه بنيادگراها کتاب مقدس را بيان واقعي خدا براي همه سنين ميدانند.
دليل دوم، ليبرال ها وحي هاي الهي را مختص مردم اوليه مي دانند و وجود اين وحي ها را براي دنياي امروز ضروري نميبينند.
دليل سوم، مخالفت با ديدگاه ليبرال ها مبني بر اين است که وحي هاي الهي تغيير مييابد.
دليل چهارم، ليبرال ها کتاب انجيل را سمبليک ميداند يعني معتقد است معجزات و بينش فلسفي يا هستي، پتانسيل انساني و جستجو يک ديدگاه است که مي توانددنبال شود و به اصل خود برگردد.
و از دلايل ديگر مخالفت ايناست که ليبرال ها معاد را يک تغيير شکل دروني و زندگي جديد ميدانند و خدا را در معنويت انسان ها و عدالت اجتماعي جستجو مي کنند نه در خار و خاشاک. آنها عدالت را ضروري ميدانند تا انجيل را نجات دهند تا انسان ها به رستگاري برسند. در واقع ايراد به تکنولوژي مدرنيسم بر اين استدلال است که در جامعه غير مذهبي، مذاهب متفاوت در جامعه تزريق ميگردد و عواقبي از قبيل مبارزه بر ضد کليساها و آزادي کتاب مقدس را به دنبال خواهد داشت.
پنتکوستاليسم
سنتي مذهبيها تا زماني که پنتکوستالها زندگي معنوي را همراه با "بخشش روح مقدس"، "موهبت الهي"، "سخنان الهامي" و تعبير و تفسير الهامي و پيشگويي مي دانند، مخصوصا سخنان الهامي را که نشانه رستگاري از طريق جاري شدن روح خدا بر انسان است را محترم مي شمارند.
پنتکوستالها بخشش معنوي را در زندگيشان به عنوان يک نعمت و رحمت خدا محترم ميشمارند. آنها معتقد به روح مسيح در پنجاهه(پنجاه روز بعد از مرگ) هستند که در حواريون حلول ميکند تا مسيحيت از اين طريق زنده نگه داشته شود، براي مثال موعظه انجيل از طريق حواريون در دنيا را ميتوان بيان کرد.
پنتکوستال ها بعد از تغيير قرن پديدار شدند و مرهون طرفداران مذهبي سنتي جنبش هولايز هستند. و همينطور مرهون هواخواهان اوليه آمريکايي و افريقايي که تملک روح از اعتقاداتشان است، ميباشند.
هزاره(Millenarian )، دنياي ضد دين
سنتي مذهبيها و پنتکوستالها که از بينندگان تلونجليسم هستند ديدگاه هزاره مسيح را قبول دارند، بر طبق اين ديدگاه، دنيا عرصهاي است که خدا و شيطان با هم به مبارزه مي پردازند و خدا ميخواهد برنده شود تا مخلوقش را يعني شيطان را به طرف خود برگرداند و اينجاست که شيطان با گمراه کردن آدم و حوا رانده ميشود. شواهد آن را ميتوان در جنگ ها، صحنه مبارزه بين نيکي و بدي و خاتمه دادن به تمامي جنگها و پايان دادن به فجايع طبيعي و اقتصادي، بيماريهاي همه گير و ديگر بحران ها يافت.
باور شده که دنياي مادي از طريق شيطان براي مبارزه با اهداف خدا کمک ميشود، و همينطور باور شده که آزار و اذيت محافظه کاران مسيحي به وسيله جامعه غير مذهبي، يک استراتژي متفکرانه از طرف شيطان براي نقض خدا به وسيله مخلوقش است. بينندگان دست شيطان را در مخالفت با مطالعه کتاب مقدس در مدارس مشاهده ميکنند و حتي آن ها شيطان را در پشت پرده از طريق مبشرين تلونجليسم به وسيله اخبار رسانه و گروه هاي آزادي و مشابه آن را موشکافي ميکند.
آنها نقض بيکر(Bakker )و مناقشه سواگارت(Swaggart )را کار شيطاني(کلاهبرداري مالي و فساد اخلاقي) ميدانند. بينندگان معتقدند که خدا پيروز و سرور دنيا خواهد بود. آنها معتقدند که براي نقض شيطان نقش مهم و حساسي را به عهده دارند و خدا به آنها کمک کرده است تا با از بين بردن دنياي مادي، شيطان را شکست دهند و اخلاق جامعه را طبق قوانين اخلاقي الهي اصلاح کنند تا جامعه به خدا برگردد، آنها اصلاح اخلاق را يک وسيله براي ادامه اهداف خدا براي پيروزي بر شيطان ميدانند. بينندگان معتقدند که خدا اثبات خواهدکرد که مردمش بي گناهاند و همينطور معتقدند وقتي مسيح به اين دنيا بيايد گناهکاران را محاکمه و از آزار ديدگان حمايت خواهدکرد.
مذهب هزاره مسيح
مرگ از پيري، مرگ از فساد و مرگ از زندگي گناهکارانه براي بينندگان سنتي مذهبي تلونجليسم و پنتکوستالها به دليل رستگاري اثبات شده است، آنها معتقدند که بعد از مرگ به دنيا ميآييم ولي در اين تولد دوباره زن و مرد روحاني و غير روحاني قابل تشخيص است.
براي سنتي- مذهبيهاي تلونجليسم و بينندگان پنتکوستالها، مبحث اخلاق در کتاب انجيل از طريق بيان ارزش هاي خانوادگي شکل مي گيرد. حفظ و نگهداري از ارزش هاي خانوادگي، باعث متهم کردن آزاديهاي جنسي مخصوصا همجنس بازي، سقط جنين و بقيه موارد است.
بينندگان، اين ارزشها را ترويج ميکنند تا بتوانند آن را به جامعه آمريکا برگردانند. آنها معتقدند که آمريکا بايد به حالت اول يعني داشتن اخلاق نيکوکاري برگردانده شود و انجام اين خدمت يک عامل رهايي از دنياي مادي است.
آمار بدست آمده از بينندگان تلويزيون مذهبي نتايج زير را نشان ميدهد:
- 31 درصد از کسانيکه تلويزيون غير مذهبي را تماشا ميکنند از اخلاق متداول در اين برنامه ها ناراضي هستند.
- 39 در صد از بينندگان کساني هستندکه برنامه هاي اوليه را ميبينند تا مباحث اجتماعي را از کتاب مقدس ياد بگيرند.
- 74 درصد بينندگان علت تماشاي اين برنامه را پرداختن به جامعه و موضوعات اخلاقي اظهار ميکنند.
- 51 درصد مطرح کردند که به سخنراني گوش ميدهند چون باعث افزايش باورهاي کتاب مقدساست.
- 68 درصد از بينندگان تلويزيون مذهبي از تمامي فرقهها مخالف سقط جنين هستند.
- 90 درصد بينندگان معتقدند که روابط جنسي پيش از ازدواج اشتباه است.
- 90 درصد از بينندگان تلويزيون مذهبي ديدگاه همجنس بازي را اشتباه ميدانند.
- 80 درصد بينندگان مخالف قوانين هرزهنگاري هستند.
هرچند، مسيحيت محافظه کار از موضوعات عدالت اجتماعي اجتناب مي کند، آنها عدالت اجتماعي را با ديدگاه ليبرالها که از جريان اصلي کليسا هستند، مربوط ميکند.
مذهب طرفدار عمل
ديدگاه سلطنت هزاره محافظه کار مسيحيت، دوراز واقعيت نيست. هرچند اين ديدگاه در دنياي مادي خدمت ميکند ولي يک دنياي روحاني را ايجاد ميکند. تلونجليسم و هزاره مسيح به دقت و موشکافانه دنيا را به لحاظ معنوي بررسي کرد و نهايتاً با تغيير شکل دنيا روبروشد. اين بينش در دنيا شديداً با توجه به فضاي محدود ارزشي، در زندگي ريشه دوانده است و سعي کردهاست به صورت وسيعي پاسخگوي جامعه بحراني باشد و در اين جامعه اثر گذار باشد.
هرچند، راهحلها از طريق مسيحيان محافظهکار کوتهبين پيشنهاد ميگردد، ولي مشکلات اجتماعي جامعه آمريکايي خيلي سريع و پيچيده و گيجکننده است و راهحلهاي ساده و آسان براي آن وجود ندارد. البته دموکراسي، جريان اصلي جامعه است که عدالت اخلاقي مسيحيان محافظه کار براي آنها مضر است. اخلاق مسيحيان محافظه کار برابر با نظم الهي است. آنها از جريان اصلي جامعه واقعي چشمپوشي ميکنند چون سرسپرده بحران اخلاقي آمريکاست.
اين نوشته ترجمه اي از فصل چهارم کتاب زير است:
- Alexander, Bobby C(1994), Televangelism Reconsidered, Scholars Press
مترجم : زهره رجبيه شايان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید