مُهَنّا بن يحيى، روزى از احمد بن حنبل (1) سؤال كرد: نظر شما درباره يزيد ابن معاويه چيست ؟
او جواب داد: يزيد همان كسى است كه جنايات بزرگى مرتكب شده، و مدينه پيامبر را غارت كرده است.
پسرش صالح، مى گويد، روزى به او گفتم: اى پدر! مردم به ما مىگويند، شما از دوستان يزيد مىباشيد.
وى در جواب گفت: پسر جان! آيا كسى كه ايمان به خدا و روز جزاء دارد دوستِ يزيد مى شود؟
گفتم: پس چرا لعنش نمىكنى؟
احمد حنبل گفت: چگونه يزيد را لعنت نكنم، با آنكه خداوند او را لعن كرده.
گفتم: در كجاى قرآن خداوند، يزيد را مورد لعنت قرار داده است ؟
گفت: در آنجا كه مى فرمايد:
فَهَلْ عَسَيْتُمْ اِنْ تَوَلَّيتُمْ اَنْ تُفْسِدُوا فِى الاَْرْضِ وَ تُقَطِّعُوا اَرْحامَكُمْ، اُؤ لئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَاَصَّمَهُمْ وَ اَعْمى اَبْصارَهُمْ.(2) شما اگر از فرمان خداوند و اطاعت قرآن روى بگردانيد، يا در زمين فساد و قطع رحم كنيد، باز هم اميدِ نجات داريد؟ آنها كسانى هستند كه خدا آنها را لعنت كرده و گوش و چشمشان را كر و كور گردانيد.
پسرم! يزيد چون حكومت يافت، سال اول قطع رحم كرد حسين عليه السّلام را كشت ، سال دوم ، فساد كرده و مدينه را به قتل و غارت كشيد و سال سوم ، به كعبه جسارت كرده و به درك واصل شد.
آيا فسادى بزرگتر از قتل حسين عليه السّلام و سه روز قتل عام و غارت مدينه مىباشد؟ اين در حالى بود كه تعداد كشتگان بزرگان قبيله قريش، از مهاجر و انصار، بر هفتصد نفر، بالغ مىشد و تعداد كشتگان غير معروف، از بنده و آزاد، زن و مرد، به ده هزار نفر مى رسيد.
مردم در درياى خون شناور بودند، به طوري كه خون به قبر رسول خدا رسيده ، روضه و مسجد پر از خون شده بود. بعد از آن به دستور يزيد، در شهر مكّه منجنيقها نصب كرده كعبه را آتش زده و ويران كردند. در حالى كه رسول خدا فرموده بود: «كشنده حسين، در تابوتى از آتش بوده و نصف عذاب اهل دنيا را مىچشد، به طوري كه دست و پايش را به زنجيرهاى آهنين بسته ، او را با سر ميان آتش مى افكنند».(3)
اى كه گفتى بر يزيد و آل او لعنت مكن
زآنكه شايد حق تعالى كرده باشد رحمتش
آنچه با آل نبى كرد او، اگر بخشد خداى
هم ببخشايد ترا، گر كرده باشى لعنتش
________________________________________
پي نوشت ها:
1- احمد بن حنبل شيبانى ، يكى از چهار امام اهل تسنن است. وى از ايرانيان عرب نژاد است و در سال 241 درگذشت.
2- سوره محمد صلي الله عليه و آله، آيات 22 - 23.
3- منهاج الكرامه از علاّمه حلّى ، ص 95.
جلوه هائى از نور قرآن، عبد الکريم پاک نيا
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید