مقدمه
در دهه پنجم از سده بيست ميلادى، دو گنج شايگان به دست محققان افتاد: يكى در سال 1945 در نجع حمادى مصر، و ديگرى در سال 1947 و در وادى قمران، بركرانه بحرالميت اردن. اين كه اين دو كشف حاوى چه نوشته ها و آثارى بوده اند و از پرده به در افتادن آنها چه تأثيرى در سير مطالعات اديان، تاريخ، فلسفه، عرفان، زبانشناسى و... داشته اند، مجالى بس فراخ مى طلبد.[1] فقط همين مقدار بگوييم كه با كشف نخست، بسيارى از اسرار مربوط به احوال و آراى گنوسيان (Gonstics)، و با كشف دوم اطلاعات فراوانى درباره اسنيان (Essenes) بر آفتاب افتاد. اين سطور تنها در حكم مقدمه اى بس موجز بر ترجمه فارسى يكى از رسالات گرد آمده در مكشوفه هاى نجع حمادى است.
تا سده چهارم ميلادى، عده اى در مصر عليا بر كرانه رود نيل مى زيستند كه تمايلاتى زهدآميز داشتند و به واسطه اشتراك در عقيده، به نوعى زندگى اشتراكى تن داده بودند. اينان از ازدحام خلق گريزان و از دنيا و مافيها رويگردان بودند; در پىِ ايجاد و حصول طريقه اى مى گشتند كه در آن شيوه اى والاتر و متعالى تر از زندگى روزمره اتخاذ شود. بيش از هر چيز مى خواستند كه خود را از لوث اشتغالات دنيوى بر كنار دارند تا مبادا آلودگيهاى عالم محسوس چشم دلشان را تيره گرداند. اگر با نظرى سطحى به متون يافته شده بنگريم، چيزى جز يك «جمع پريشان» به چشم نمى خورد; به گونه اى كه با توجه به تنوع و اختلاف فراوان اين متون، نمى توان نشان داد كه آنها را چه كسانى، در چه زمانى و در چه مكانى نوشته اند. و اين اختلاف تاحدى است كه به گمان عده اى ، اين نوشته ها به يك گروه واحد تعلق ندارند.
با اين همه، اگر با ديدى عميقتر به اين مجموعه نگاه كنيم، مى توانيم نكته هاى مشتركى را كه موجب فراهم آمدن آنها در كنار يكديگر شده اند دريابيم; مثلا كسانى كه اين نوشته ها را جمع كرده اند، بيشتر به معانى آنها توجه داشته اند; گو اين كه چه بسا نويسندگان اصلى رساله هاى گنجانده شده در اين مجموعه، چنين معانى اى را در نظر نداشته اند.
كتب نجع حمادى به گنوسيان مسيحى تعلق دارند. البته ايشان علاوه بر آن كه از رسالات و مقالات مسيحى براى بيان آراى خويش استفاده مى كرده اند، از مكتب فلسفى نوافلاطونى هم بهره مى برده اند; و طرفه آن است كه هر دو سنت مسيحيت و مكتب نوافلاطونى، گنوسيان را طرد كردند. ضمناً مشابهت هاى فراوانى كه ميان نحوه زندگى گنوسيان مسيحى نجع حمادى با اسنيان يهودى وادى قمران وجود دارد، پژوهندگان را متوجه نوعى تداوم ميان اين دو جماعت كرده است; به گونه اى كه ميان واپسين نوشته هاى طومارهاى بحرالميت با يكى از اولين رساله هاى نجع حمادى نوعى ارتباط ديده اند.
متونى كه در كتابهاى نجع حمادى آمده اند، و از جمله انجيل توماس، از زبان يونانى به قبطى ترجمه شده اند; و آن گونه كه پژوهندگان گفته اند، اين ترجمه هاى قبطى بعضاً از صحت و دقت كافى برخوردار نيستند; مثلا يكى از متون ترجمه شده به قبطى در اين مجموعه، بخشى از رساله جمهور افلاطون است، كه گويا مترجم قبطى نمى دانسته است كه متنى فلسفى پيش رو دارد، بلكه فقط از آن جا كه متن را متنى آموزشى و شايسته ترجمه مى دانسته، به برگردان آن مبادرت كرده است.
اين سخنان، به هيچ وجه از ارزش كتب نجع حمادى نمى كاهد; چرا كه اين خطاها اگر در جاهايى از ترجمه قبطى واقع شده باشند، قابل تشخيص و اصلاح اند. كشف گنجينه نجع حمادى نعمتى است كه در سده بيستم به ما ارزانى شده است; چرا كه تا پيش از دستيابى به اين گنج ذى قيمت، اطلاعات دانش پژوهان از گنوسيان، از آنچه مسيحيان بدعت ستيز و نوافلاطونيان ضد گنوسى گفته بودند، فراتر نمى رفت.
از اين رو، جا دارد كه هر چه سريعتر اين مجموعه به زبان فارسى درآيد تا محققان ايرانى هم از اين خرمن پر بار خوشه هايى برچينند. با شناخت بهتر چنين متونى، كه برخى از آنها قدمتى معادل برخى از اجزاى رسمى عهد جديد دارند، مسيحيت و كتب اوليه اين دين را نيكوتر و روشنتر مى توان شناخت. ترجمه فارسى انجيل توماس گامى در اين راه است. تا آن جا كه اين بنده اطلاع دارد ترجمه انجيل توماس نخستين بار است كه به زبان فارسى انجام مى گيرد. گويا تاكنون هيچ يك از رساله هاى نجع حمادى به زبان پارسى در نيامده است.
اين رساله را از مأخذ ذيل به فارسى برگردانده ايم:
The Nag Hammadi Library in English, director: James M. Robinson, second edition, Leiden, E. J. Brill, 1984.
ترجمه انگليسى اين انجيل را توماس لمدين (Thomas O. Lambdin) انجام داده و مقدمه آن را هلموت كوستر (Helmut Koester) نوشته است.
انجيل توماس در دومين كتاب از دوازده ـ سيزده كتاب نجع حمادى قرار دارد; و رساله دوم از رسايل هفتگانه اين كتاب است . كتاب دوم حاوى 145 برگ است كه انجيل توماس از برگ 32 (سطر دهم) شروع مى شود، و در برگ 51 (سطر 28) به پايان مى رسد. ارقام آغازين سطور، كه در پرانتز قرار دارند، شماره هاى صد و چهارده گانه امثال و سخنان مندرج در انجيل توماساند.
در ترجمه فارسى كوشيده ايم كه علايم سجاوندىِ به كار گرفته شده در متن انگليسى را حتى المقدور مراعات كنيم. فقط در مواردى كه از عيسى يا خدا و يا موضوع ديگرى سخن مى رود كه در انگليسى با حرف بزرگ چنين الفاظى را آغاز مى كنند، ما با قرار دادن آن لفظ در گيومه، تأكيد را نشان داده ايم.
علايمى كه مترجمان انگليسىِ مجموعه نجع حمادى، و از جمله مترجم رساله انجيل توماس، به كار برده اند و ما عيناً آنها را آورده ايم، به اين شرح اند:[2]
نشانِ وجود بياض يا افتادگى در نسخه خطى است. اگر افتادگى را نتوان اصلاح كرد، سه نقطه در كروشه قرار داده مى شود; نقطه چهارم، نشان نقطه سرخط است. يك استثنا بر اين قاعده آن جاست كه گاه از تعداد متغيرى از نقطه استفاده مى شود تا نشان داده شود كه طول قسمت افتاده اسماى خاص چقدر است.در چند مورد، از نقطه بدون آوردن كروشه استفاده شده است. در اين گونه موارد، منظور آن است كه چند حرف قبطى وجود داشته اند كه از كلمه يا عبارت، مفهوم قابل ترجمه اى به دست نمى آمده است. هر جا كه كروشه موجب جدايى حروف كلمه يا اسم خاص شود، از خط ربط يا هايفن استفاده شده است. با اطمينانى كه از خواندن واژه قبطى و تعداد حروف قابل رؤيت حاصل مى شود، كلمات را به طور كامل در داخل يا خارج كروشه قرار مى دهيم.
جاهايى كه كاتبِ مخطوطه، حذف يا اشتباه كرده باشد، از اين كروشه زاويه دار استفاده مى شود. در جاهايى كه كاتب، حروفى را به صورت غيرعمدى حذف كرده يا به اشتباه حروفى آورده است، مترجم انگليسى حروف حذفى را اضافه كرده يا به جاى حروفى كه كاتب در نظر داشته است بياورد و اشتباه كرده، حروف ديگرى را جايگزين كرده و در اين كروشه قرار داده است.
پي نوشت ها :
[1]. در زبان فارسى، تا آن جا كه نگارنده اطلاع دارد، دو مقاله درباره اين دو كشف در دست داريم: يكى در اصل سخنرانى بوده و با اين مشخصات به چاپ رسيده است:
ــ دريابندرى، نجف، «طومارهاى بحرالميت»، در مجموعه به عبارت ديگر، تهران، پيك، 1363، ص121 ـ 128; و ديگرى كه گويا خلاصه اى از كتاب Gonstic Gospelsنوشته الين پاگلز Elaine Pagels است:
ــ پورجوادى، نصرالله، «كشفى كه تاريخ مسيحيت را دگرگون كرد»، در مجموعه نگاهى ديگر، تهران، روزبهان، 1367، ص178 ـ 190. البته اين مقاله پيشتر در نشر دانش، سال پنجم، شماره چهارم، خرداد و تير 1364، به چاپ رسيده بود.
[2]. انجيل توماس نسخه اى تقريباً سالم دارد و تمام آنچه در شرح علايم فوق آورده شده، در ترجمه اين نسخه به كار نرفته است. اما از آن جا كه امكان دارد رساله هاى ديگرى نيز از اين مجموعه ترجمه شود، اين علايم را، كه در تمام متن انگليسى مجموعه رعايت شده است، به طور كامل مى آوريم.
ترجمه: منصور معتمدى
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید