شخصي که کاري ناپسند انجام مي دهد و يا قانون شکني مي کند، زماني که در موقعيت بازخواست قرار مي گيرد با ابزار دروغ مي کوشد تا زشتي کار خويش را بپوشاند و ديگري را فريب دهد. فريب و نيرنگ زدن از راه تغيير ماهيت عمل به گفتار موجب مي شود تا شخص در جايگاهي قرار گيرد که عيب و عاري بر او نيست.
ماهيت دروغ فريب ديگري است. دروغگو در تعامل اجتماعي، براي بازسازي وجه شخصيتي و اعتباري خويش تلاش مي کند و فريب و ني رنگ در گفتار از اين جهت انجام مي شود.
دروغگو، به نوعي، شخصي منافق است و اساسا ارتباط تنگاتنگي ميان دروغ و دورويي است. دو رويي و دروغ بيانگر آن است که ميان ظاهر و باطن فرد سازگاري و تناسب نيست و عدم تطابق به عنوان مولفه اصلي نفاق و کذب مي باشد. دورويي و دروغگويي از اين نظر يکسان هستند.
در دروغگويي شخص براي بازسازي و توجيه رفتارها و کردارهايش تلاش مي کند و مي کوشد تا شخصيت کاذبي را به جامعه نشان دهد که عامل وادارکننده شخص به دروغگويي مي تواند ترس از قدرت ديگري و يا دست يابي به منفعت و يا مصلحتي باشد اما در نفاق عامل اصلي و هدفي که موجب مي شود تا به نفاق گرايش يابد ترس از قدرت است که مي تواند وي را از منفعتي محروم کند و يا فشاري بر او وارد سازد و او را وادار به امري کند که با باورها و اعتقادات وي سازگار نيست. از اين رو مي توان گفت نسبت ميان دروغگويي و نفاق عموم و خصوص مطلق است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید