روايت اغراق آميزي از واقعيت
همه ما طي روز با افراد دروغگو روبه رو مي شويم . دوستان و يا همكاراني كه از شجاعت هاي خود داستان ها مي گويند و يا درباره ماجراهايي كه در زندگي گذشته برايشان پيش آمده روايت هاي پر از مبالغه را براي ما تعريف مي كنند . در اين ميان افرادي نيز هستند كه بدون دليل خاصي از صبح تا شب درباره تمام مسائل به دروغ پناه مي آورند تا حدي كه شنونده شخصيت شخص دروغگو را همچون يك بيمار مي پندارد . اخيراً دانشمندان علوم پزشكي و روان شناسان در تحقيقات خود سعي كرده اند پاسخي براي اين سوال بيابند كه چرا مردم در صحبت هاي روزمره از دروغ استفاده مي كنند و آيا اين مساله مي تواند دليلي بر وجود نوعي بيماري رواني در شخص گوينده باشد ؟ در تحقيقي كه به تازگي به منظور بررسي يكصد سال ادبيات داستاني كشورهاي مختلف صورت گرفت ، محققان دانشگاه "ييل" دريافتند كه نويسندگان گاهي براي افزايش جذابيت موضوع ، از مبالغه استفاده كرده اند ؛ در عين حال كه خود افرادي موفق ، توانا و منظم بوده اند . اما مساًله هميشه به همين سادگي نيست .
بسياري از روانپزشكان دروغگويي دايمي را هميشه به عنوان نشانه اي از وجود مشكل رواني در نظر مي گيرند كه مي تواند شامل بيماري هايي مثل توهم و خيال پردازي ، انواعي از بيماري هاي رواني و يا خود شيفتگي رواني باشد . دكتر "چالرزديك" ، استاد روان شناسي دانشگاه "ييل" مي گويد : در بعضي موارد نيز افراد دروغگو نشانه اي از وجود بيماري نداشته و صرفاً به دروغ عادت كرده اند . اين گونه اشخاص صبح از خواب بيدار مي شوند و انگار مجبور هستند كه تا شب دروغ بگويند . در اين حالت بايد نوع زندگي و كار آنها مورد بررسي قرار گيرد و شايد به دليل نوعي اجبار كاري يا فشار در زندگي روزمره مجبور به دروغگويي مي شوند .
دكتر "رابرفلدمن" ، روانپزشك دانشگاه "ماساچوست" گروهي از افراد داوطلب را به دوربين مخفي مجهز كرد كه حركات آنها را در طي روز ثبت مي كرد .
بررسي نتايج نشان داد كه اكثر افراد طي روز از دروغ هاي مصلحت آميز استفاده كرده اند . اين دروغهاي مصلحت آميز اكثراً دلايل مشابهي دارند ؛ مثلاً اجتناب از توهين به ديگران و يا جلوگيري از اهانت به احساسات وعقايد اطرافيان ، پوشاندن و مخفي كردن اشتباهات شخصي ، خودداري كردن از ايجاد دردسرهاي بيهوده و ... اما هنگامي كه دروغ به عنوان يك روش و استراتژي براي مقابله با مشكلات روزمره دائماً به كار گرفته شود، بسيار مضر و در واقع نوعي بيماري خواهد بود . گاهي اشخاص به دليل عدم ناتواني كافي در انجام وظايف محوله و يا عدم علاقه در كار يا تحصيل به دروغ روي مي آورند .
محققان مي گويند : مردم گاهي براي كسب موقعيت هاي مهم كاري يا اجتماعي و يا در برخورد با مسؤوليت هاي مهم خانوادگي براي اين كه بتوانند فرصت و مجالي براي خود بيابند به دروغ متوسل مي شوند .
محققاني كه در اوايل قرن بيستم به بررسي علمي پديده دروغگويي پرداخته اند ، از حالتي نام برده اند كه « بصيرت مضاعف » ناميده مي شود و طي آن شخص در يك لحظه دو موضوع را در ذهن خود مرور مي كند . يكي مربوط به آرزوهايش او در زندگي ايده آل و ديگري زندگي واقعي است و در اغلب موارد مورد اول بر دومي سايه مي افكند ذهن را تحت تأثير قرار مي دهد .
در واقع در بعضي حالات ، شخص دروغگو از داستان هاي خود به وجد مي آيد و از آنان لذت مي برد .در بسياري از اين موارد دروغگويي در واقع عمق بخشيدن به آرزوهاي شخصي براي احساس جذابيت و لذت حتي براي لحظاتي كوتاه است. مثلاً زني كه رابطه عاشقانه خود با همسرش را بزرگنمايي كرده و يا شخصي كه موفقيت هاي اجتماعي و يا ورزشي را بسيار بزرگتر جلوه مي دهد ، در واقع چهره اي از خود نشان مي دهد كه دوست دارد آن گونه باشد و در واقع نشان از نقص شخصيت دارد . در آزمايش هاي ديگر نشان داده شد كه بسياري از دروغ گوها نشانه هايي ازعدم تعادل رواني و ضعف شخصيت را از خود نشان مي دهند كه گاهي در تجربيات دوران كودكي و نحوه تربيت ناصحيح خانوادگي اشخاص ريشه دارد . همه ما روياهاي خود را داريم ، همه در برخورد با حقايق تلخ زندگي مي خواهيم خود را ايمن كنيم و همه ما از ذكر ناملايمات و شكست هاي گذشته خود اكراه داريم ؛ اما بايد توجه داشت كه هيچكدام از اين مسائل نبايد ما را به ورطه دروغ گويي بكشاند كه اينك به عنوان يك بيماري شناخته شده است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید