دروغگويي نيز مثل ساير انحرافات اخلاقي و عاطفي ، خالي از علت نيست. عامل و انگيزه ها هستند که کودکان را در مسير انحرافات قرار ميدهند و يا براي سالهاي بعد و انحرافات عارضي در آنان ، زمينه سازي ميکنند. بعضي از والدين با امتناع يکي دو تا از غرايز خيال ميکنند که کار تمام شده و از ساير مسائل غريزي کودکان غافل ميمانند.
در صورتي که اگر بخواهيم کودکان خود را با شخصيتي مثبت و عالي به بار آوريم، بايد همه استعدادهاي مثبت آنان را پرورش داده و ضمن ايجاد هماهنگي بين استعدادهاي مثبت ، استعدادهاي منفي را تضعيف و به سرحد انهدام بکشانيم و اين کار با امتناع غرايز مثبت آنان از راه صحيح و انهدام يا هدايت غرايز منفي امکان پذير ميباشد. با غرايز چهارگونه رفتار ميتوانيم داشته باشيم. اقناع غريزه در حد امکان و به صورت معمولي ، سرکوب غريزه ، تعريف غريزه و تصعيد غريزه. حال ببينيم که با کودکان خود چه کردهايم؟ آيا به راستي صالح و قادر بوده ايم که غرايز آنان را اقناع يا غرايز سرکوب و تعريف شده شان را هدايت و تصعيد نماييم؟
آيا به راستي استعدادهاي مثبت آنان را پرورش دادهايم؟ آيا در مورد انهدام يا اصلاح استعدادهاي منفي آنان را پرورش دادهايم؟ آيا در مورد انهدام يا اصلاح استعدادهاي منفي آنان قدم مثبتي برداشته ايم؟ آيا اصولا شناخت صحيح و مهارت لازم را درباره مسائل تربيتي دارا بودهايم يا همه اش حرافي بوده و بس؟ آيا پرهيزگار بودن و لقمه حرام نخوردن کافي است؟ همان طوري که در اين زمينه چراها زياد است، آياها هم نسبتا زياد ميباشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید