يکي از بلاهايي که در زندگي خود با آن مواجه هستيم وگاهي تمام ذهن و زندگي را به خود مشغول کرده و نابود مي کند ،موضوع توقع است .
گاهي اوقات مي بينيم که هر كسي به خاطر توقعاتي كه از ديگران دارد، ناراحت است .
گاهي از خدا ناراضي است ؛ اي خدا ! چرا چنين كردي؟
گاهي از دين ناراضي است ؛ آخر اين چه ديني است ، چرا چنين شد؟ چرا چنان شد و...
- توقعات مخالفان از پيامبر اسلام
بحث توقع موضوع جديد وامروزي نيست ، بلکه موضوعي است که از صدر اسلام به گونه هاي مختلف مطرح بوده و آثار و پيامدهاي خود را نيز داشته است ؛
در آيات قرآن مشاهده مي شود که مخالفان از پيامبرنيز توقعات نا به جا داشته و به آزار و اذيت مي پرداختند ؛
1- « وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً ؛ و مي گفتند: اگر ميخواهي ما به تو ايمان بياوريم، چشمه اي براي ما جاري كن! »1
2- « أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نخَِّيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَرَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا ؛ توقعشان از پيغمبر اين بود كه اگر مي خواهي ما به تو ايمان بياوريم ، شرطش اين است که باغ خرما و انگور داشته باشي .» 2
3- «أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتىَِ بِاللَّهِ وَ الْمَلَئكَةِ قَبِيلاً ؛ آسمان را به پايين بيانداز وخدا و فرشتگان را در کنار ما احضار کن . »
4- « أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ ؛ تو اگر پيغمبر هستي، خانهاي طلايي بوجود بياور .»
5- «قالَ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ ؛ حتي کارشان به جايي رسيد که از پيامبر خدا توقع آوردن قرآن جديد را داشتند !» 4
6- گاه مي گفتند: « فَأْتُوا بِآبائِنا ؛ پدر و پدربزرگ ما را زنده کن ! »5
در جامعه ي امروزي خودمان هم کم نيستند افرادي که مرتب بهانه تراشي مي کنند ، خود کنار نشسته و از ديگران عيب گيري و توقع مي کنند .
گاهي اوقات فکر مي کنيم چون فلاني مسئول شده ، بايد جامعه گلستان شود و هيچ نقص و عيبي وجود نداشته باشد .
چون پدر در خانواده مسئول پول در آوردن است ،پس همه ي بار هاي اقتصادي بايد بر دوش او باشد و تمام اعضا فقط وظيفه دارند که از او متوقع باشند !
اما از اين موضوع غافل هستيم آن زماني که حتي معصوم (ع) نيز حضور داشت ، جامعه از مشکلات مبرا نبود ، از اين غافل هستيم که هرکدام ما به نوبه ي خود در هر جايگاهي ، وظايفي داريم که با انجام همه ي آنها به ايده آل ها خواهيم رسيد ونبايد فقط خصلت و خوي متوقع بودن را در خود پرورش دهيم ؛ بايد دندان توقع را بکشيم!
قرآن مي فرمايد : اگر درِ خانه اي را زديد و صاحب خانه در منزل بود ولي به دلايلي گفت که از پذيرفتن شما معذور است و بر گرديد ، شما بدون هيچ نارحتي و دل خوري ، بايد برگرديد ؛ ، « وَ إِنْ قيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
قدرت و حکومت تنها از آن خداوند است
اگر در خاطرمان بسپاريم که آن کسي که همه ي عالم در دست و قدرت اوست تنها خداوند است ، کمتر دچار توقع خواهيم شد ؛ « تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ » 6
گاهي در يک جامعه ، رئيس جمهور « بِيَدِهِ الْمُلْكُ » ، حکومت در دست او است ، اما « وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ » نيست.
در زمين به دنبال فرشته نگرديد
حديث داريم اگر دنبال يك رفيقي مي گرديد كه هيچ عيب ونقصي نداشته باشد ، تا آخر عمر دوستي پيدا نخواهيد کرد .
- توقعات نابجا در زندگي اجتماعي
توقع از مردم ؛ چرا من را تحويل نگرفتند؟!چرا به من سلام نکرد ؟!چرا به من زنگ نزد ؟!چرا وقتي سرزده رفتم ،من را تحويل نگرفت ؟! چرا ...؟
نسخه ي قرآن در مقابله با مردم
قرآن نسخه اي مي دهد که اگر مردم تحويلتان نگرفتند چه کار کنيد
مي فرمايد : اگر درِ خانه اي را زديد و صاحب خانه در منزل بود ولي به دلايلي گفت که از پذيرفتن شما معذور است و بر گرديد ، شما بدون هيچ نارحتي و دل خوري ، بايد برگرديد ؛ ، « وَ إِنْ قيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا »7
- شيوه برخورد با رفتارهاي ناشايست جاهلان
« ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ ؛ اگر کسي به تو بدي کرد ، تو به او خوبي كن! »8
«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً ؛ اگر جاهلي به شما اهانت کرد ، جوابش را ندهيد و رد شويد » 9
خشم را بايد قورت داد
« وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظ ؛خشمتان را فرو بريد و به آن توجه نکنيد .»10
آقا و خانم محترم ؛ موقع رانندگي اگر يک جاهلي ، خطايي کرد ،سبقت بي جاگرفت ، بوق بي موقع زد ، خدايي ناکرده اهانتي کرد ، لطفاً از نسخه ي پزشک حاذق عالم (خداوند حکيم) استفاده کنيد و از او بگذريد ، شما اشتباه او را تکرار نکنيد و اورا ببخشيد ! « وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ » 11
- تكليف به ميزان توان
نکته ديگري که قابل توجه است اين است که بايد به اندازه ي توان هرکسي از او توقع داشته باشيم نه بيشتر !
در خانواده اگر زن به اندازه ي توان مرد و بالعکس مرد به اندازه ي توان زن از او انتظار داشته باشد ، ديگر هيچ مشکلي پيش نخواهد آمد .
اگر در جامعه همه ي اعضاي جامعه به وظايف و حيطه ي کاري خود آگاه باشند واز يکديگر به اندازه ي توان وحيطه ي مربوط به خود انتظار داشته باشند ، جامعه گلستان مي شود .
حتي خود خدا نيز به اندازه ي توان بندگان از آنها تکليف مي خواهد نه بيشتر ؛ « لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها » 12
در خيلي از موارد خداوند مي فرمايد : من توقع فلان مورد را داشتم ولي چون شما ضعيف بوديد و اين توقع از توان شما خارج بود، توقع را پايين مي آورم ؛
« الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فيكُمْ ضَعْفا » 13
اگر تلاش کرديد و نتوانستيد نماز را ايستاده بخوانيد ، نشسته بخوانيد ؛ « قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِم» 14
خدا درابتدا در مورد موضوعات مختلف فرمود : حق مطلب را به جا آوريد ؛ « وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه » 15 ، « اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه » ،16 « يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِه » 17 « حَقَّ جِهادِه » 18
اما از آن طرف كه مي داند كه مردم نمي توانند حق هر مطلب را به خوبي به جا آورند فرموده : « مَا اسْتَطَعْتُم » ، « فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم » ،19 « وَ أَعِدُّوا لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم » 20
هنگامي که خداوند ابراهيم (ع) را به مقام امامت رساند ، « قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما » ابراهيم از خداوند در خواستي مي کند که ؛ « قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي ؛ خدايا حالا كه من امام شدم، ذريه، نسل من هم امام شود.» خداوند مي فرمايد : اين توقع بي جا است ؛ « قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين ؛ عهد من و پيمان من به آدم ظالم نمي رسد.»
توقع استجابت دعا بدون اجابت فرمان خدا
از خدا توقع داريم كه هر دعايي مي كنيم، مستجاب شود .
مي گوييم : مگر خدا نگفته است ؛ « ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ » 21 دعا كنيد مستجاب ميشود ؛ چرا پس من هر چه دعا كردم، دعايم مستجاب نمي شود ؟!
و حال آنكه فراموش کرده ايم که در قرآن آيه ديگري هم وجود دارد ؛ « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد ، دعوت خدا و رسول را پاسخ دهيد .»22
مبحث استجابت يک رابطه ي دو طرفه است ، نه يک طرفه !
رد درخواست ها ي نا به جا از هر فردي!
هنگامي که خداوند ابراهيم (ع) را به مقام امامت رساند ، « قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما » 23 ابراهيم از خداوند در خواستي مي کند که ؛ « قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي ؛ خدايا حالا كه من امام شدم، ذريه، نسل من هم امام شود.» 24 خداوند مي فرمايد : اين توقع بي جا است ؛ « قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين ؛ عهد من و پيمان من به آدم ظالم نمي رسد. »25
حضرت نوح سالها تبليغ كرد، كسي به حرفش گوش نکرد. خدا به او گفت : كشتي بساز و کساني که ايمان آوردند را سوار بر کشتي کن . من از زمين و آسمان آب را ميجوشانم و همه ي زمين زير آب مي رود ومؤمنين نجات پيدا مي كنند. نوح گفت : « فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي ؛ پسرم اهل من است. پسرم هم سوار شود »26
خداوند فرمود : توقع تو بيجا است ؛ « قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِك ؛. پسر تو هست اما چون همفكر تو نيست ، اهل تو نيست. »27
اگر نگاهمان را به دنيا و مشکلات آن عوض کنيم و به يقين برسيم که دنيا خوابگاه و عشرتکده نيست که تنها از ديگرا انتظار داشته باشيم که بهترين ها را براي ما مهيا کنند ، بلکه دنيا ميدان رشد است ، ديگر در اين ميدان جز از خود از هيچ کس توقع و انتظار نخواهيم داشت .
پي نوشت ها :
1- اسراء /90
2- همان / 91
3- همان
4- يونس /15
5- دخان /36
6- ملک /1
7- نور / 28
8- مؤمنون / 96
9- فرقان / 63
10- آل عمران /134
11- شوري /37
12- بقره /286
13- انعام /66
14- آل عمران / 191
15- حج /78
16- آل عمران / 102
17- بقره /121
18- حج / 78
19- تغابن /16
20- انفال /60
21- غافر /60
22- انفال /24
23-بقره / 124
24- همان
25- همان
26- هود / 45
27- همان / 46
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید