در اين بخش از نوشتار بر خود لازم دانستم که بعضي از خرافات و کج انديشي ها را به ياد آورم تا گرفتار ترک نهي از منکر نشوم.
اين بحث را با مقدمه اي شروع مي نمايم.
علماي اخلاق گفته اند: عمده قواي انساني چهار قوّه است: عاقله، واهمه، شهويه و غضبيه؛ از تعديل قوه عاقله و حکمت؛ و از تعديل قوّه واهمه (نيروي تصميم گيري) عدالت؛ و از تعديل شهويه، عفت؛ و از تعديل غضبيه، شجاعت؛ به وجود مي آيد.
اين چهار اصل (حکمت، عدالت، عفت و شجاعت) ريشه تمامي اخلاق حسنه مي باشد.
آنچه در علم اخلاق مورد توجه است، تعديل قوا و جلوگيري از افراط و تفريط مي باشد. مقصود نگارنده در اين نوشتار، بررسي بعضي از افراطها و تفريطهاي قوه عاقله است که از افراط آن، به کج انديشي و ناباوري، و از تفريط آن، به ساده لوحي مي توان تعبير نمود.
آنچه مطلوب شرع و مورد توجه عقلا است، همان خوش فکري و حکمت است، اما زودباوري و ناباوري هر دو مذموم و ناپسندند، نبايد هر چه مي خوانيم و مي شنويم بدون دليل بپذيريم، و نبايد بدون دليل آن را به باد ايراد و انکار بگيريم؛ ابن سينا گفته است: آنچه را که امکان وجود دارد به مجرّد شنيدن نه باور کن و نه انکار، بلکه در بوته احتمال قرار ده و به دنبال برهان بر نفي و اثباتش برو.
متأسفانه از زمانهاي پيشين تا به امروز، جامعه گرفتار هر دو قشر افراطي و تفريطي بوده است، و انبياء در طول تاريخ با هر دو طائفه به مبارزه بر خاسته اند.
مشرکان، راهِ تفريط، و ملحدان، طريقِ افراط را پيموده اند. امروز هم ما گرفتار هر دو طائفه هستيم، بعضي به محکمات و بديهيّات عقيده ندارند، و بعضي به هر خواب و خيالي به قيمت جان پايبند مي شوند.
در زمان گذشته طرفداران خرافه، روستائيان وافراد بيسواد بودند، ولي امروز خرافه پذيري به افراد تحصيل کرده نيز سرايت نموده است.
شاهدي بر گفتار
چندي پيش در تهران، منزل يکي از دوستان - که پزشکي محترم مي باشد - مهمان بودم. اهل مجلس نوعاً پزشک و افراد تحصيل کرده بودند. يکي از حاضرين که اهل فضل و دانش بود اظهار کرد که فلان شخص -يکي از معروفين- در خواب خدمت امام زمان عليه السلام رسيده و براي شيعيان و دوستان آقا هديه خواسته است. آقا فرموده اند: سوره بقره را از قرآني که مي خوانيد ورق بزنيد، در يکي از اوراق آن تار مويي از اندام و يا مژه اي از چشمان من مي يابيد، آن هديه محبان من خواهد بود.
براي آزمايشِ خواب، فوراً قرآني را آوردند، مقداري ورق زدند، مويي مشکي از مژه، در يکي از اوراق قرآن ديده شد، فرياد صلوات بلند شد، خواستند آن را با دست بردارند، در اين ميان گفته شد: بي وضو نمي شود، يک برگ چسب نواري آوردند و آن را با چسب برداشتند. نزد يک يک افراد آوردند که از روي چسب آن را ببوسد.
من که اين مطلب را از اصل دروغ و خرافه مي دانستم، جوّ مجلس را بررسي کردم، ديدم مخالفت نتيجه معکوس دارد، ناچار ساکت شدم.
فقط به بعضي از افراد که با آنان سابقه داشتم گفتم: اين يک جريان خرافي است باور نکنيد، زيرا هر کتابي که مورد استفاده باشد، در ضمن ده يا بيست ورق آن تار مويي ديده مي شود، چون هنگام استفاده در مدت طولاني خواه ناخواه تار مويي از بدن جدا شده در ميان اوراق جا مي گيرد، و اساساً خواب هم حجيّت ندارد. از سوي ديگر، اندام يک نفر چه قدر مو دارد که در ميليونها قرآن پخش شود؟
در هر حال، از اين روح خرافه پذيري نتيجه گرفتم که اگر ساکت بنشينم، طولي نمي کشد که جريان باب و بها دوباره تکرار مي گردد، لذا بر آن شدم که پيرامون چند موضوع وارد بحث شوم:
ملاقات با امام زمان
نگارنده قبول دارد که در غيبت کبرا بعضي از نفوس قدسيّه چون سيّدبن طاووس وعلامه بحرالعلوم و شيخ محمد کوفي، موفق به ديدار يوسف فاطمه، حضرت مهدي موعود - روحي فداه - گرديده اند، اما اين لياقت نصيب هر شخص نمي شود، و تا کسي خود را مهذّب ننمايد و سنخيّت با آن نيّر وجود پيدا نکند، چنين نعمتي نصيب او نمي شود. (مقصود، ملاقات اختياري توأم با شناسايي است).
ديدگاه علامه بحرالعلوم
علامه سيّد مهدي بحرالعلوم رحمةاللَّه - که از اعاظم علماي اماميّه و داراي کرامات باهره بوده است - در بحث اجماع، راه جديدي را ابداع فرموده است که از آن در گفتارِ علمايِ اصولِ قرنِ حاضر، به اجماع تشرّفي تعبير مي شود.
چکيده نظر ايشان اين است: در زمان غيبت کبرا براي بعضي از حاملين اسرار و علماي ابرار، توفيق تشرف حاصل و به ديدار امام نايل مي شوند، ولي چون مأمور به کتمان ديدارند، حکم خدا را در پوشش [1] اجماع ابراز مي دارند.
اين ديدگاه، مورد قبول محققان از علماي اصول واقع شده است، شيخ انصاري در کتاب فرائد آن را [2] پذيرفته، ولي در غايت ندرت دانسته است.
صاحب کفاية الاصول نيز حصول آن را براي اوحدي از علما قبول نموده است. [3] .
مرحوم ملا احمد نراقي و ملا اسداللَّه شوشتري که هر دو از اکابر فقها مي باشند فرموده اند: بسياري از دعاها، استخارات، آداب و اعمال استحبابي که مدرک روايي ندارند، بر اين اساس تدوين و تنظيم [4] گرديده اند.
پاورقي
[1] عوائد الايام مرحوم نراقي، دفتر تبليغات اسلامي، 1375 ص 700 کشف القناع، ص 230.
[2] فرائد الاصول، ص 61قطع رحلي يک جلدي.
[3] کفاية الاصول، ج 2 ص 70.
[4] عوائد الايام، ص 700 کشف القناع، ص 230.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید