مقدمه
تبليغ از ديرباز دربين جوامع بشري، جايگاه کهن مهم ومؤثري داشته است. بطوريکه زمين هيچگاه از وجود مبلغ خالي نبوده ونخواهد بود واولين موجود بشري به عنوان مبلّغ و داراي پيام، پا بعرص? گيتي گذاشت .بهترين انسانهاي برگزيده شده وسفراي عالم بالا، وارست? به اين صفت وحاملان پيام الهي براي بشريت هستند و دراين راستا به عنوان پيامبران الهي و دعوت کنندگان به سوي حق ايفاي وظيفه نموده ومأموريت خويش را به انجام رسانيدند .قرآن مجيد وقتي وظيفه ورسالت اصلي رسولان الهي را بازگو مينمايد ميفرمايد:« وما علي الرسول الا البلاغ»(1) وروي مسأل? تبليغ بطورمکرر تکيه کرده است. اميرالمؤمنين علي ( ع )در نهج البلاغه جمل? معروفي دربار? فلسف? بعثت انبياءدارد که ميفرمايد:«فَبَعثَ فيهم رُسُلَهُ وواتَرَ اليهم انبيائَهُ لِيستَأدُوهم ميثاقَ فِطرَتِهِ ويذکِّرُوهم مَنسِي نِعمَتِهِ و يحتَجّوا عليهم بالتَبليغِ » يعني خداوند پيامبران را يکي پشت سرديگري فرستاد ، تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت هاي فراموش شده را به يا د آورند و با ابلاغ احکام الهي ، حجت را بر آنها تمام نمايند.(2) پيامبران الهي دو دسته اند:
1- دست? هستند که هم مبلّغند وهم مشرّع وقانون گذار، مانندحضرت نوح، ابراهيم ، موسي ، عيسي ومحمّد (عليهم السلام ).
2- دسته ديگر وبقيه پيامبران همه مبلغند ولي مُشرّع نيستند .به عبارتي ديگر تمام 124000 پيامبر مبلغ بودند ولي همه مُشّرع نبوده اند.بعد ازخاتم پيامبران حضرت محمد(ص) اوصيا وجانشينان آن حضرت نيزمبلغ اسلام بودند. تبليغ وابلاغ به معناي رساندن وانتقال يک پيام وامرفکري است. ممکن است پيروان هر دين و مذهبي براي انتقال پيام وانديشه خويش به ديگران، اهتمام ورزيده وبا اسلوب وروش گوناگون و استفاده از دستگاه وابزار مختلف ، تبليغ نمايند، حال براي صدق اين قضيه، مهم نيست که صاحب پيام وبه طبع آن ابزار ومبلغين آ ن درمسير حق وداراي پيام مثبت باشد، يامنحرف وداراي پيام منفي . ونيز ممکن است پيام دهندگان براي تبليغ تفکرات و انديشه خويش ديگران را متهم به نقاط ضعف ونا کار آمدنموده واز خودش وعليه ديگران تبليغ نمايند .فرقه وهابيت که ريشه ي آن درکشورعربستان وشاخ وبرگ هايش دربرخي کشورهاي ديگر به چشم مي خورد وبيشترين فاصله را با مذهب شيعه ، نسبت به سايرفرقه هاي اسلامي دارد. گرچه دراين مورد کتابها و مقالات به نگارش درآمده ولي بطور منسجم پرداخته نشده ويا به نظر حقير نرسيده است . لذا اينجانب را بر آن داشت که نخست تعريف کوتاه از تبليغ داشته و سپس پژوهشي باموضوعيت شناسايي روش هاي تبليغي آن داشته باشم. ولي هيچگونه ادعايي مبني بر تکامل وعاري از نقص و عيب بودن اين اثر را ندارم واميد است که درآيند? نزديک محققان وپژوهشگران ديگر،آثار ارزشمندي در اين زمينه عرضه بدارند .
تبليغ چيست ؟
تبليغ : تبليغ در لغت به معناي ايصال ورساندن است ، چنانچه ابن منظور مي گويد : ابلاغ وتبليغ هر دو به معني ايصال است .(3) تبليغ با وصول و ايصال معني نزديک دارد و در فا رسي هردو به معناي رساندن و رسيدن به کار مي رود ، اما در زبان عربي ايصال را نمي شود به جاي ابلاغ و بالعکس بکار برد چون در ايصال رساندن در امر محسوس و مادي است اما در ابلاغ و تبليغ به معناي رساندن يک فکر يا يک پيام است يعني در مورد رساندن چيزي به فکر وروح وضمير وقلب کسي بکار ميرود. لذا قرآن کريم ابلاغ وتبليغ را در مورد رسالت که عبا رت از پيام ها ست بکار برده است . (4)قرآن کريم از زبان پيامبران نقل مي کند:« يا قوم لقد ابلغتکم رسالة ربي و نصحت لکم ولکن لا تحبون الناصحين».(5) اي قوم من ابلاغ رسالت از خداي خود نمودم وشما را نصيحت كردم ليكن شما ازجهل وغرور ناصحان را دوست نمي داريد.يادر باره ي پيامبران مي فرمايد :« وما علي الرسول الا البلاغ» (6) بر پيغمبر جز تبليغ احكام الهي وظيفة نيست .« الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احد الا الله»(7) آنانكه تبليغ رسالت خدا بخلق كنند واز خدا مي ترسند واز هيچكس جز خدا نمي ترسند .راغب مي گويد : ابلاغ وتبليغ هردو داراي يک معني مي باشد ، ليکن تبليغ بيشتر از ابلاغ استعمال مي شود وبلوغ وابلا غ به معناي رسيدن به هدف نهايي ويا اشراف بر آن است.تبليغ در لغت بمعناي رساندن ،خبر يا مطلبي به مردم وانداختن موضوعي به وسيله اي دراذهان ، ودراصطلاح وسيله اي بسيارمهم براي جذب انسانها ، به سوي افکاروعقايدگوناگون است .(8) تبليغ به دو صورت آمده است ، يکي شيوه عملي که مبلغ درآن با رفتار واعمال خود پيام را مي رساند وديگر اينکه از شيوه گفتاري پيام را بديگران منتقل نمايند .عناصر تبليغ : مراد از عناصر تبليغ در حقيقت همان چيز هاي است که تشکيل دهنده پيکر تبليغ است و تبليغ بدون آن تحقق پيدا نمي کنند وآن عناصر عبارتند از :
1 - کسيکه عهده دار ايصال رسالت به مردم است .(پيام آورنده )
2- کسيکه مبلغ از طرف او مامور است تا تبليغ کند .(پيام دهنده )
3- امر يا اموري که بايد آن را بديگران ابلاغ کند .(پيام )
4- کسانيکه ان امور بايد به آنها ابلاغ شود خواه گروه خاص يا عموم مردم باشد .(پيام گيرنده )اکنون با توجه به معناي لغوي واصطلاحي تبليغ،پيام دهنده براي ايصال وانتقال افکار وپيام خويش به ديگران از هر وسيله اي استفاده کند تبليغ ناميده مي شود .
روش هاي تبليغ وهابيّت
در پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي در ايران ، امام راحل(ره) که طلايه دار مبارزه با استکبارجهاني و عملاً مروّج اسلام ناب محمدي بود و از طرفي هم شناخته شدن ايران به عنوان ام القراي جهان اسلام ، براي فرهنگ خود پنداري موحّدين واقعي وهابي با داعيه اي دعوت به اسلام واقعي بسيار نا گوار بود ،ازهمين رو فرقه وهابيت به تحريک استکبار و ميل ذاتي خويش کمر بر مقابله با نفوذ رو به رشد ايران و جهان تشيع بسته اند و براي نيل به اهداف خويش ،در زمينه اي تبليغ فرهنگ وهابيت بطور مستقيم و يا غير مستقيم ، تلاش نموده واز هر وسيل? در اين راستا استفاده کرده اند . اکنون موضوع اصلي اين نوشتار که اشنائي با روشهاي تبليغي وهابيت و ابزار که مورد استفاده شان عليه ديگران به ويژه شيعيان قرار گرفته است دنبال مي گردد.
1) تسلط بر حرمين شريفين و استفاده ابزاري از آن
برخاستن دين مبين اسلام از شبه جزيره عربستان و قرار داشتن بيت الله الحرام در مکه و قرار داشتن مرقد پاک پيامبر در مدينه، عربستان را از نظر تاريخي در موقعيت ممتاز قرار داده است .در نظر بسياري از مسلمانان جهان به ويژه مسلمانان خارج از منطقه خليج فارس عربستان جلوه گاه اسلام واقعي است و وهابيون به عنوان پرده داران خانه کعبه و جانشينان پيامبر اسلام از آن بهره برداري مي کنند .در طول سال ميليون ها زائر از سراسر کشورهاي اسلامي براي زيارت به اين اماکن متبرکه مي آيند وهابيون افزون بر اينکه سالانه ثروت هنگفتي ازين راه به دست مي آورند با ايفاي نقش ميزباني مسلمانان و نگهباني حرمين شريفين براي خود اعتبار و امتياز کسب مي کنند و از القاب مانند «خادم الحرميين» ، «متوليان حرمين شريفين» و...استفاده مي کنند . حاکمان سعودي با استفاده از نام بيت الله الحرام و فريضه حج کانون ها و مؤسسات متعددي را تشکيل داده و از اين طريق استفاده تبليغي مي نمايند ، آنان نام وزارت خانه مستقلي به نام « حج » تشکيل داده اند که وظيفه اساسي آن رسيدگي به مسايل حج و حجاج است وبايد همه علماء و دانشمندان وهابي ، آمادگي کامل براي بر گذاري مراسم داشته باشند و لزوماَ احکام و پرسش هاي شرعي حاجيان را بر طبق مذهب وهابيت پاسخ گويند و همچنين اداره حرمين شريفين ( مکه و مدينه ) از وظايف عمده وزارت حج وشئونات اسلامي است . اين وزارتخانه به طور منظم ، کتاب ها و مجلاتي را براي معرفي مکان هاي تاريخي و اعمال مذهبي مسلمانان طبق مذهب و هابيت چاپ و منتشر مي کند .درفصلنامة فرهنگ پويادرموردبعضي ازمؤسسات ونهاد هايي كه وهابيون ازآن هادر طول سال و بويژه درايام موسم حج ، براي تبليغ تفكر وهابيت استفاده مي كنند آمده است:گفتني است موسسات و نهادهاي متعددي مانند « مجلس الشوراي الدعوه و الارشاد » ، « المجلس الاعلي و الشئون الاسلامية » ، « رياسة شئون الحرم المکي و الحرم المدني » ، « دور الحج في نشرة الدعوة » ، « هيئة الامر با لمعروف و النهي عن المنکر » ، «الرسالة العالية لا دارة الهجره العلمية و االافتاء » ، « الجماعة الخيريه لتحفيظ القران االکريم » و « هيئة الکبار العلماء » زير نظر وزارت حج فعاليت مي کنند که هريک به سهم خود با برپايي جلسات ، سخنراني ها در داخل و خارج ، تاليف کتب و چاپ و نشريات و توزيع واهداي آنان به ويژه در ايام حج ( ماه هاي ذي القعده و ذي الحجه) به وظايف خويش عمل مي کنند .(9)
2)استفاده ازموسم حج
موسم حج يکي ديگر از ابزار هايي است که وهابيت از آن استفاد? تبليغي مي نمايد،موسمي که در آن صد ها حاجي مسلمان از اطراف عالم جمع مي شوند مبلغان وهابيت با غنيمت شمردن اين گرد همايي مسلمانان از سراسر جهان در ايام حج ، نهايت تلاش خود را براي تبليغ وهابيت به کار مي گيرند و از اين موقعيت به خوبي در نشر افکار خود سوء استفاده مي کنند .آنان مبلّغين زبان دان ر ابين حجاج مي فرستند، وبابحث علمي واهداي انواع کتاب ودعوت به مراکز علمي شان - اگر از شخصيت هاي علمي باشند- به تبليغ مذهب خود مي پردازند . آنان حتّي در بين حجاج شيعه و بويژه ايرانيان کتاب هاي فارسي بر ضدّ شيعه را درتيراژبسيار بالا به طور مجاني توزيع مي کنند، کتاب هاي که اهداف آنان را بسيار مرموزانه دنبال مي کند و از اين جهت در صدد تثبيت عقاعد خود وتخريب عقايد شيعه ومذاهب ديگر اسلامي است.اما بايد دانست که عقايد پوچ وهابيان نه تنها به شيعيان تأثير نمي گذارد، بلکه ساير مذاهب اهل سنّت نيز از عقايد وعملکرد آنها بيزارند. نمون? شکست آنان را در ايجاد گروهاي انحرافي همچون طالبان و القاعده وفرجام آنان مي توان دريافت.علي اصغر رضواني مي نگارد:طبق اظهارات يکي از بزرگان ، در کشور تاجيکستان از سوي وهابي ها باغ بزرگي تهيه واز فرهنگيان جهت تدريس در محيط دانشگاه ومدارس اقدام به ثبت نام نموده وپس از يک دوره ي سه ماهه ، حدود 400نفر از برگزيدگان را به سوي عربستان برده ودر دانشگاه «الاسلامي?» مدين? منوره طي دوسال دور? آموزش مباني وهابيت وراه مبارزه با فرهنگ شيعه ،آنان را به شهر هاي مختلف تاجيکستان وديگر کشور هاي آسياي ميانه اعزام کرده اند . مشابه به اين کار در آذر بايجان شوروي نيز انجام گرفته وحتّي اسم کساني را که همنام ائمه(ع) بودند ، تغير داده وسپس آنان را براي ترويج افکار وهابيت به کشور مبدأ اعزام نموده اند.(10) وي مي افزايد: «فقط درايام حجّ سال 1381 ،ده ميليون و685هزار جلد کتاب به 20 زبان زند? دنيا ، (غالباً بر ضدّ شيعه )توسط دولت سعودي در ميان زائران خان? خدا، توزيع شده است يکي از روحانيون سر شناس شيعه در منطقه ي قطيف کشور سعودي، در شب12رجب سال جاري(1382) در مکّ? مکرّمه اظهار داشت:کتاب «للّه ثمّ للتاريخ» که ضد شيعه است رابا کاميون هاي بزرگ در منطق? قطيف واحساء در ميان شيعيان به رايگان توزيع کرده اند. ».(11)
3) تحميل و اصرار عقيده
بسياري از مذاهب دنيا پيروان خود را از مطالعه و بررسي ديگران منع نمود ه وراه تحقيق وتفحص را مي بندد ولي اسلام عزيز است که در اين قسمت دروازه ها را باز گذاشته و از گفتگو و تحقيق استقبال مي نمايد تا اگر کسي حرف براي گفتن داشته باشد بيايد مطرح نمايد و سخن با منطق و معقول برگزيده شود و در مقابل از تعصب و لجاجت و نشنيدن حرف و منطق ديگران به شدت مذمت نموده است چنانکه در قرآن مجيد مي فرمايد :« و اني کلمادعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم في آذانهم و استغشوا ثيابهم و اصروا و استکبروا استکبارا»(12) خداوندا ! هر زمان آنان را دعوت کردم که آنها را ببخشي انگشتهارا در گوش قرار دادند ، و لباس بر خويشتن پيچيدند ، در گمراهي خود اصرار ورزيدند ، و شديداً استکبار کردند.و کساني را که اهل گفتمان و آزاد انديش و انتخاب گرند و به سخنان ديگران بدون تعصب و لجاجت گوش مي دهند و با خرد و بينش پذيراي سخن حق و منطقي اند را بشارت داده است . چنانچه قرآن کريم مي فرمايد : «و الذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انا بوا الي الله لهم البشري فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئک الذين هدهم الله و اولئک هم اولوالالباب».(13)
17- کساني که از عبادت طاغوت اجتناب کردند و به سوي خداوند باز گشتند بشارت از آن آنها است ، بنا بر اين بندگان مرا بشارت ده .
18- کساني که سخنان را مي شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي کنند ، آنها کساني هستند که خدا هدايتشان کرده ، و آنها خردمندانند .
آيت الله مکارم شيرازي در تفسير نمونه آورده است :در اين آيات ، قرآن از روش مقايسه بهره گيري کرده ، و در مقابل مشرکان معتصب و لجوجي که سر نوشتي جز آتش دوزخ ندارند سخن از بندگان خاص و حقيقت جوي پروردگار به ميان آورده ، مي گويد : « بشارت باد بر کساني که از عبادت «طاغوت» اجتناب کردند و به سوي خدا باز گشتند . »سپس براي معرفي اين بندگان ويژه مي گويد : « بندگان خاص مرا بشارت ده » .« آنها که سخنان را مي شنوند ، و از نيکوترين آنها پيروي مي کنند » .« آنها کساني هستندکه خدا هدايتشان کرده و آنها خردمندان و صاحبان مغز و عقلند» .اين دو آيه که به صورت يک شعار اسلامي در آمده ، آزاد انديشي مسلمانان ، و انتخاب گري آنها را در مسائل مختلف بخوبي نشان مي دهد .نخست مي گويد : « بندگان مرا بشارت ده » و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفي مي کند که « آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده بر مي گزينند » هيچگونه تعصب و لجاجتي در کار آنها نيست ، و هيچگونه محدوديتي در فکر و انديش? آنها وجود ندارد ، آنها جوياي حقند وتشن? حقيقت ، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مي کنند ، و از چشم? زلال آن بي دريغ مي نوشند و سيراب مي شوند .آنها نه تنها طالب حقند و تشن? گفتار نيک ، بلکه در ميان « خوب » و « خوبتر » و « نيکو » و « نيکوتر » دومي را بر مي گزينند ، خلاصه آنها خواهان بهترين و برترينند .آري اين است نشان? يک مسلمان راستين و مؤمن و حق طلب . (14)وهابي هاي متعصب (سلفي ها ) به طور کامل در نقطه مخالفت اين منطق عاقلانه و عادلانه اسلامي قرار دارند . آنها معتقدند بايد بر داشت خود را در مسئله شرک و توحيد بر ديگران تحميل کرد ، اگر چه از طريق تهديد به قتل و خونريزي و غارت اموال باشد که اسنادش در کتابهاي بنيانگذار اين مذهب موجود است .آيت الله مكارم مي افزايد :وقتي به عالمان آنها مي گوييم اگر شما عالم هستيد ما هم عالم هستيم و بيش از شما درس خواندايم و کتاب نوشته ايم اگر شما مجتهد هستيد ما هم مجتهد هستيم علماي الازهر و حوزه هاي ديني دمشق و اردن و ساير بلاد اسلامي نيز مجتهدان بسياري دارد چه دليلي دارد که ديگران مجبور باشند عقيده شما را در باب شرک و توحيد بپذيرند . مي گويند حرف همين است که ما مي گوييم و اسلام همين است که ما به آن رسيده ايم فراموش نمي کنيم در سال هاي نخستين که زيارت خانه خدا مشرف شده بودم در مدينه منظره عجيبي ديدم که مرا سخت در فکر فرو برد . گروهي بنام آمرين به معروف (از متعصبين وهابي) با ريشهاي بلند اطراف مرقد پيامبر اکرم ا گرفته بودند و هرکدام شلاقي ددر دست داشتند و هرکس به قصد بوسيدن مرقد پيامبر نزديک مي شد بر سرش مي کوفتند و مي گفتند هذا حديد هذا خشب و هذا شرک اين ضريح يک قطعه آهن و چوب بيش نيست و اين کار شما شرک است، و فراموش نمي کنم که در زيارت خانه خدا رفته بودم جمعي را ديدم که منبر پيغمبر را ببوسند و شرطه ها را کلافه کرده بودند . يک نفر که ظاهراً از مامورين امر به معروف بود برخاست و اين جمله را گفت : و الله يجوز قتال هولاء بالسيف .تحميل فکر از سوي يک گروه اندک که از نظر علمي رتبه پايين تر را دارند بر اکثريت مسلمين به هيچ منطقي سازگار نيست ولي سلفي ها معتصب از بد ترين روشها براي تحميل عقيده خود استفاده مي کنند و اين جاي تأسف است . (15)وهابيت حتي درکتب که برضدبعضي ازفرق ومذاهب اسلامي نوشته اند الفاظ و کلمات ركيك وزننده وعبارات شديداللحني رابه کاربرده اندکه حاکي ازتحميل افکارواصرارعقيده وتك روي اين گروه است.آيت الله مکارم درجاي ديگرآورده است:متعصبان وهابي اخيراً کتابهاي در ردّ بعضي از مذاهب اسلامي نوشته و آنها را در ميان حجا ج پخش مي کند در حالي که با ادبيات زشت و الفاظ رکيک و مشتمل بر انواع دروغها و تهمت ها و نسبت دادن شرک و کفر به ديگران است ، آنها در کتابها به مخالفين خود از القاب زشت و زننده استفاده مي کند مانند :
در يک جا مي گويد : ايها المشرک( شرح کشف الشبهات ص 77 )
در جاي ديگر مي گويد : اعداء الل (همان ص 79 )
در جاي ديگر : للمشرکين شبهة آخري (همان ص 109 )
در جاي ديگر : هولاالمشرکين الجهال ( همان ص 120 )
در جاي ديگر : اعداء التوحيد ( همان ص 65 )
در جاي ديگر: يك نفر عامي بي سواد بر هزار نفر از علماي مشركين (مسلماناني كه معتقد به شفاعت هستند) غلبه پيدا مي كنند(همان ص68) (16)اخيرا كتابي بعد از پيروزي انقلاب اسلا مي ايران به نام « جاء دورالمجوس» منتشر شده است . در آن کتاب آمده است : خطر حاکمان تهران براي اسلام بيشتراز خطر يهوديها است وما از آنها خيري انتظار نداريم .در ادامه مي نويسد : «مابه خوبي مي دانيم که آنها به زودي با يهوديهاي اسرائيل هم دست مي شوند وبامسلمانهامي جنگند».(17)
4) استفاده از در آمد نفت
اقتصاد يكي از ابزار هاي مهمي تبليغاتي است زيرا در طول تاريخ كساني بوده است كه با استفاده ازپول وثروت چنان دستگاه تبليغاتي راه انداختند كه انسان هاي زيادي به راحتي از حق چشم پوشيده و در دام اين شيادان گرفتار واسير ماديات شان شدند. سرزمين عربستان داراي ذخاير عظيم نفتي در جهان است بطوري که تا سال 1984 م 8/168 ميليارد بشکه برآورد شده بود و با توليد روزانه 11 ميليون بشکه نفت در روز ،به اين کشور در داخل سازمان اوپک ودر ميان توليد کننده گان نفت جهاني قدرتي داده است .اين قدرت عظيم مالي امکانات اقتصادي گسترده اي در اختيار وها بيان قرار داده و اين منطقه با جمعيت نسبتا کم خود، تا کنون توانسته است مبالغ هنگفتي در سال صرف کمک به کشور هاي ديگر و نهاد هاي بين المللي کند واز اين طريق ، بر تبليغ اعتقادي و نفوذ واعتبار سياسي خود بيفزايد .حامد الگار در کتاب وهابي گري در بار? مهم بودن اين ابزار ميگويد :دو مطلب : نخست آنکه وهابيگري در تاريخ کاملاً طولاني و پر بار انديشه اسلامي جايگاه ويژه اي ندارد اين جنبش که ازاصالتي عقلاني بر کنار بود اين نيک بختي را داشت که در شبه جزيره اي عربستان ( هر چند در نجد نقطه اي نسبتاً کوچک و دور افتاده درين شبه جزيره ) و در نتيجه در نزديکي حرمين ، مرکز اصلي جغرافيايي جهان اسلام پديدار شود و سرنوشت پشتيبا نان سعودي آن اين بود که در سده بيستم به ثروت عظيم نفت دست يابند که بخشي از آن صرف تلاشهاي برا ي تبليغ وهابيگري در جهان اسلام و فراسوي آن شود . اگر اين دو عامل نبود وهابيگري بصورت جنبش فرقه گرايانه اي کم اهميت و ناپايدار به تاريخ سپرده مي شد اين دو عامل تا حدي تناسب با گرايش هاي ديگري در جهان اسلام موجب دوام به نسبت زيادي وهابيگري شد .(18) فراواني در آمد نفت عربستان که تا حدود 11 ميليون بشکه نفت در روز است و نبود نظارت قانوني بر چگونگي خروج آنان سبب شده است حاکمان آن کشور با گشاده دستي کامل ، ثروت ملي کشور را در راستاي منافع خويش به مصرف برسانند و بوسيله آن در درجه اول کشورهاي عرب و مسلمان و سپس ديگر کشورهاي نيازمند جهان را به سوي خود جلب و از آن طريق اعتبار بين المللي براي خود کسب نمايد . و با ايجاد صندوق سعودي براي توسعه که در سال 1974 تاسيس شد وامهايي با بهره کم در اختيار اعراب و کشورهاي آفريقا ، آسيا و امريکا لاتين که بيشتر اين کمک ها نصيب کشورهاي عرب و کشورهاي مسلمان و وهابيت خيز مانند پاکستان و غيره شده است . در كتاب چالش هاي فكري وسياسي وهابيت آمده :« کل ميزان کمکهاي خارجي عربستان که در سال 1978 نزديک به1ميليارد و500 ميليون دلار بود،درسال1980 به 3 ميليارد و30 ميليون دلار رسيد».(19)حاکمان وهابي مثل رهبر شان محمدبن عبدالوهاب كه ازفقر مردم در ترويج تفكرات خويش سوء استفاده نمود با دادن اين كمك ها افزون بر اين که توان اقتصادي خود را به نمايش مي گذارد به جلب حکومتهاي کوچک و گاه فقير منطقه مي پردازند به گونه اي که در برخي موارد وا بستگي اقتصادي رژيم هاي کم درآمد به عربستان ، پيروي سياسي ونظامي آنها را هم در پي دارد ، بهترين نمونه اين رابطه ، روابط عربستان با يمن شمالي و بحرين است . لذا درآمد نفت يکي از ابزار هاي مهم تبليغ وهابيت در جهان به حساب مي آيد .در اين قسمت ، علي اصغر رضواني به بخشي از فعاليت هاي تبليغي وهابي با بهره گيري از درآمد نفت ، تنها در مدت يک سال آماري را بدين شرح ارائه مي دهد :
1- فعاليت 500 مبلّغ در موسوم حج سال 1417 هـ . ق.
2- دعوت از 1000 چچني به عنوان ميهمان در سال 1417 هــ . ق .
3- دعوت از 1400 حاجي از آسياي ميانه به عنوان ميهمان در سال 1418 هـ . ق .
4- تاسيس کتابخانه در دانشگاههاي چين .
5- تبليغ وهابيت در کنفرانس هاي جهان .
6- 2000 مبلغ و 290000 فعاليت تبليغي در مدت يک سال .
7- 5200000 فعاليت تبليغي در عربستان در سال 1418 هـ . ق .
8- 300 جلسه درس د يني در مساجد بحرين در ماه صفر 1418 هـ . ق و 3650 سخنراني و درس ديني و نشر 41176 نسخه نشريه هاي ديني در سال 1417 هـ . ق .
9- 3789 مورد فعاليت تبليغي و پخش 11698 نسخه از نشريه هاي گوناگون دردبي .
10- 1418 سخنراني و موعظه ونشر 13715 نسخه نشري? ديني در قطر .
11- 6000 فعاليت تبليغي در فجيره امارات در ماه رمضان 1418 هـ.ق .
12-165296 مورد فعاليت هاي تبليغي در سال 1417 هـ.ق در پاکستان .
13- اعزام مبلغ در افغانستان ، ايران ،هند ، نپال ، موريتاني ، بريتاني ، پاريس وهلند .
14-12990 فعاليت تبليغي در بريتانيا در سال 1417 هـ.ق که شامل 10800 درس علمي در مدرسه ها ، زندانها ، بيمارستانها و ... بوده است .
15-دور? آموزشي براي مبلغان اندونيزي .
16-دور? آموزشي براي طلاب تاتارستان .
17-دوره فشرد? عربي براي روساي جمعيت ها ومراکز اسلامي ونزوئلا .
18- دور? فشرده براي مبلغان امريکاي لا تين در آرژانتين .
19- دوره براي مبلغان قزاقستان .
20- دوره براي مبلغان در کنيا .
21- بر پا يي همايش مبلغان در تا يلند .
22- بر پا يي همايش مبلغان در سنگال .
23- بر گذاري دوره اي براي ائمه جماعات ومبلغان در غرب آفريقا .
24- بر گزاري دوره اي براي ائمه جماعات و مبلغان در قرقيزستان .
25- بر گزاري دوره اي براي ائمه جماعات ومبلغان در آمريکا .
26- برگزاري دوره اي تربيت مبلغ در اکراين .
27- تاسيس دانشسراي تربيت مبلغ در چچين .
28- ديدار دبير کل «رابطه العالم الاسلامي » با مسئولان سياسي کشور ها .
29- رسيدگي به مسجد هاي بوسني .
30- ساخت 104 مسجد در فلپين .
31- ساخت وترميم 90 مسجد دربوسني .
32- سهيم شدن در ساخت 1359 مسجد در جهان . .
33- کمک به 300 مسجد در بلژيک .
34- برگزاري دوره اي تربيت مبلغ در روسيه .
35-فعاليت در دانشگاه مسکو .
36- اعطاي بورسيه تحصيلي به 34 کشور .
37- ايجاد دانش سراي علوم عربي و اسلامي در توکيو .
38- 3891 دانشجوي فارغ التحصيل از دانش سراي علوم اسلامي و عربي اندونزي .
39- به راه انداختن کاروانهاي تبليغي کردستان عراق .
40- کمک رساني به 100000 پناهنده آذر بايجاني .
41- چاپ 321000 نسخه کتاب براي بوسني .(20)
محمد حسين ابراهيمي در كتاب تحليل نو بر عقائد وهابيان دراين رابطه مي نگارد :«بعد از فوت شيخ عقيده وآراي او با حمايت و پشتوان? سياست هاي داخلي وخارجي به گون? ترويج وتبليغ شد که در زمان حاضر بسياري از حاکمان فعلي عربستان و بر خي از عالمان ديني و قضات شرعي در عربستان از او پيروي مي کنند و بر خي کشور هاي ديگر اسلامي از قبيل پا کستان و بر خي از مردم حاشيه نشين ايران و افغانستان نيز تحت تأثير اين عقايد قرار گرفته اند . وهابيان اين مسلک را در کشور هاي اروپايي و آمريکايي وقار? آسيا با سا ختن مسجد و کتابخانه و نشر قرآن کريم و اعزام مبلغان ديني وامثال آن گسترش مي دهند».(21)
5) انتشارات ضد شيعه
يكي ديگر از راه هاي تبليغي وهابيون انتشار و پخش كتب حاوي اعتقادات و تفكرات وهابيت وضد شيعي است كه مبالغ هنگفتي از ذخاير نفتي را دراين مسير به مصرف مي رسانند و كتب مذكور را كهبه زبان هاي مختلف دنيا چاپ شده است پخش نموده واز موسم حج ، استفاده براي رسيدن به اهداف شان از اين طريق استفاد? قابل توجهي را ميبرند .جعفر مرادي يكي از كار شناسان بحث فرقه ها ونحله هاي اسلا م چنين مي گويد : از زمينه هاي عمد? تبليغي وهابيت ، استفاده از موسم حج است . آنها افراد منا ظره کنند? فراواني را تربيت نموده اند تا شبهات وهابيت را به زبا نهاي مختلف وچهره به چهره براي حاجيان کشور ها توضيح دهند وکتب وجزوات فراواني به شکل هديه به مردم ميدهند و آرام آرام حاجيان را در ساي? انحرافات خود شان در مي آورند ، که برخي آمار در اين زمينه تکان دهنده است ، مثلا در حج سال 1381 ده ميليون و ششصدو هشتادو پنج هزار جلد کتاب (که اغلب ضدشيعي هستند) به 20 زبان دنيا در بين حاجيان رايگان توزيع شده است .(22) بر خي کتب که وهابيون عليه شيعه مي نويسند با تيراژ بسيار بالاي چاپ ، ودر کشور ها ي ديگر پخش مي نمايد ، چنانکه علي اصغر رضواني اورده است : يکي از روحانيون سر شناس شيعه در منطقه قطيف کشور سعودي در شب 12 رجب سال 1382 در مکه معظمه اظهار داشته است که اخيرا کتابي عليه شيعه نوشتند به نام «لله ثمّ تاريخ» و آن را در تيراژ بالايي چاپ وپخش کردند به طوري که با کاميون هاي بزرگ در منطقه قطيف و احساء در ميان شيعيان به رايگان توزيع کردند و همين کتاب در سال 1380 در يک صد هزار تيراژ چاپ و آن را در کشور کويت توزيع کردند که يکي از معتمدين آن جا نامه اي به پادشاه کويت نوشت وگفت :اگر اين کتابها توزيع شود کويت به لبنان ديگري مبدل خواهد شد .(23) همانطوري كه ذكر شد کتاب ديگري به نام « جا ء دورالمجوس » (زمانه مجوسيان آمد) را شخصي به نا م عبد الله محمد قريبمصري نوشته است که در اين کتاب منظور از مجوس ايرانيان هستند ودر اين کتاب آمده است که انقلاب امام خميني مجوسي وغير اسلامي است . آنها عربي بودن را مساوي با اسلا م ميدانندو بعد ادامه مي دهد :« اين انقلاب کسروي است ومحمدي نيست».آنها شيعيان را پيروان کسروي مي دانند (کسروي يک ديگر انديش منحرف با عقايد موهوم بود که خودش با عقا ئدش به درک واصل شد ).(24) وهمين طور کتاب هاي تهاجمي ديگري نوشته شده وبلا فاصله به فارسي ترجمه وبه حا جيان فارسي زبان هديه مي شو د .در ماهنامه خبري شيعيان جهان به نقل از آيت الله نوري همداني آمده است : «وهابيت به منظور براندازي شيعيان وتضعيف عقايد آنان پنج هزار کتاب در نقد شيعه منتشر کر ده است ودر مو سم حج سال 1381 بيش از يک ميليون نسخه کتاب بر ضد شيعه ميان حجاج توزيع کرده است» .(25)
6) در انحصار قرار دادن مراکز انتشاراتي و کتابخانه اي
هر کشوري که متشکل از مذاهب مختلف و قوميت هاي گونا گون با شد با يد تمام آنها جهت پيشرفت و شکوفايي وکشف حقائق ،از حقوق اسلامي و شهروندي خويش بر خوردار بوده تا بتوانند ازادانه ابراز نظرو تبادل افكار نمايند زيرا قبضه کردن گروهي خاصي ومحروم کردن ديگران ،دور از عدالت اجتماعي ودستورات اسلامي و حقوق بين المللي است .در کشور عربستان فعلي متأسفانه اين امر رعايت نشده وتمام مراکز انتشاراتي ورسانه اي منحصرا در اختيار گروه حاکم (وهابيون) قرار دارند وديگران در ازنزوا ومحروميت قرار گرفته اند بطوريکه حتي حق هر گونه تحقيق وپژوهش که به نفع جر يان حاکم نباشد ممنوع و حتي مجرم شناخته مي شود واز اين طريق عقايد و انديشه هاي ديگران را تضعيف وعقايد وهابيت را تبليغ مي نمايند .عباس جعفري مي گويد:« حکّام وهابي آل سعود تمام امکاناتي را که از استخراج بي حد وحساب نفت به دست مي ايد در راه تبليغ حکومت استبدادي سعودي وآئين منحرف وهابيت بهره مي گيرند .مهمترين مراکز فرهنگي ورسانه اي (راديو، تلويزيون و مطبوعات) تلاش در معرفي نظام حکومتي آل سعودو آيين وهابيت به عنوان بهترين تشکيلات اداري و مذهب مورد علاقه مردم و هماهنگ با قرآن وسنت نبوي است» .وي مي افزايد: « هر گونه تحقيق وپژوهشي که با اين بر نامه ها همسو باشد ، تهيه ، تنظيم ، منتشر ، نگهداري وتبليغ مي شود وهر گونه تحقيق وتاليفي که موافق با مذهب ديگران (به ويژه مذهب تشيع اماميه) باشد انحراف از دين وبدعت وکفر معرفي ومردم را از نزديک شدن به آن منع مي کنند» .(26) در اين قسمت برخي از آن مراکز انحصاري بطور اختصار آورده مي شود:
الف )کتابخانه ها
در كشور وهابي نشين عربستان كتابخانه هاي زيادي با ارقام بالاي ازكتب وجود دارد اما متأ سفانه وهابيت ازاين كتاب خانه ها استفاده انحصاري مي كنند اما وقتي مراجعين از كتابخانه هاي شيعه باز ديد مي كنند كتب اصلي ودسته اول ساير فرق مسلمين حتي وهابيت به وفور به چشم مي خورد وبدون هيچ محدوديتي در اختيار همگان قرار مي گيرد اما اگر يك مُراجع شيعي ويا يك محقق در باره شيعه پژوهشي داشته باشد وبه اين كتاب خانه ها مراجعه كند كتب ومنابع اصلي ودسته اول شيعي را پيدا نخواهد كرد و يا اگر پيدا شود به صورت تحريف شده وناقص خوا هد بود .علي محمدي آشناني در كتاب شناخت عربستان به برخي از اين كتابخانه ها اشاره اي دارد و چنين مي نگارد : تعداد کتابخانه هاي عمومي عربستان در سال 1410 به 60 عدد افزايش يافت و در حال حاضر بيش از يک ميليون جلد کتاب در اين کتابخانه ها موجود است . مهمترين کتابخانه هاي عربستان عبارتنداز:
1- کتابخان? شوراي انگليس : در سال 1970 تأسيس شد و داراي 9000 جلد کتاب و 59 مجل? دوره اي است .
2- کتابخان? فرهنگي.
3- کتابخان? انجمن ادار? عمومي : در سال 1962 تأسيس گرديد و داراي 050/770/1 جلد کتاب عربي و انگليسي ، 669 مجل? دوره اي و 951 نشري? دولتي است .
4- کتابخان? دانشگاه اسلامي : در مدين? منوره ، در سال 1961 تأسيس شد وداراي 000/334 جلد کتاب ، 26000 ، 897 پايان نامه ، اسلايد و ميکروفيلم است .
5- کتابخان? عمومي ملک عبدالعيزيز : در سال 1985 تأسيس شد وداراي 068/139 جلد کتاب [عربي] 293/22 جلد کتاب [اساسًا انگليسي] 872 مجل? ادواري [عربي و غير عربي] و داراي مجموعه اي از کتب تاريخي و کتب کمياب مرجع مي باشد .
6- کتابخان? دانشگاه ملک سعود : اين کتابخانه داراي 1 ميليون جلد کتاب ، 3000 نشري? ادواري ، 86000 نشري? دولتي و تعداد زيادي کتب خطي کمياب و مرجع است . و يک واحد مرکزي با 14 واحد فرعي دارد که سه واحد آن مخصوص دانشجويان دختر است . استفاد? عموم از آن ، به شرط ارائ? معرفي نامه آزاد مي باشد . در اين کتابخانه تعدادي کتب ايراني نيز موجود است که اکثراً کتب شعر عمر خيام ، رودکي ، سعدي و حافظ مي باشد .
7- کتابخان? الحرم [مکه] با 6000 جلد کتاب .
8- کتابخان? مدرسة الحديث [مکه] .
9- کتابخان? اوقاف مدينه : کتابخان? عارف حکمت 6000 جلد کتاب ، و کتابخان? محموديه 2000 قرآن .
10- کتابخان? ملي ملک فيصل : در سال 1968 تأسيس شد و داراي 000/37 جلد کتاب به زبان عربي ، انگليسي و فرانسه است .
11- کتابخان? ملي ملک فهد : عمليات ساختمان سازي اين کتابخانه در سال 1406 هـ. ق. آغاز و با صرف مبلغ 8 ميليون ريال سعودي در سال 1409 هـ. ق. به پايان رسيد . مساحت کتابخان? ياد شده 58 هزار متر مربع است که شامل 30 هزار متر مربع پارک و فضاي سبز و 28 هزار متر مربع بناي سه طبقه مي باشد .
اين کتابخانه در حال حاضر داراي تعداد 30 هزار مدرک و سند درباره تاريخ و توسع? کشور است و تا پايان محرم 1412 هـ. ق. نيز تعداد 332/275 سند در مخزن اطلاعات در بخشهاي اطلاعات عمومي ، کتابهاي مرجع الف و ب ، موجود بوده است . همچنين اين کتابخانه داراي 21064 نسخه اصلي مدارک و 2500 تصوير مدارک مي باشد که در مناطق مختلف کشور نگهداري مي شود . در اين کتابخانه سکه هاي ضرب شده در دوران امويان ، عباسيان ، اشکانيان ، سامانيان ، غزنويان ، آل بويه ، فاطميان ، سلجوقيان ، ايوبيان ، ايلخانان ، مملوکيان عثماني و همچنين سکه هاي برنزي مربوط به دوران قبل از اسلام ساسانيان و بيزانسي نيز وجود دارد .گفتني است اين کتابخانه مجهز به سالن مدارک ، سالن کتب خطي و کمياب ، سالن سمعي و بصري ، سالن مرکز اطلاعات و بخش جداگانه زنان مي باشد .
12- کتابخان? دانشگاه امام محمد بن سعود
13- کتابخان? سرويس اطلاعاتي سازمان ايالات متحده [جده] : داراي 2000 جلد کتاب و 65 نشري? ادواري است .
14- مرکز اطلاعات سازمان استانداري عربستان سعودي
15- کتابخان? مسجد نبوي(27)
ب)مراکز انتشاراتي
وهابيت در كشور عربستان مراكز انتشاراتي زيادي در اختيار دارد كه بصورت فعال براي تبليغ وهابيت كار مي كنند . گفتني است كه قسمتي از فعاليت اين مرا كز اختصاص دارد به نشر كتب ضد شيعي وردّ عقايد مذهب شيعي در جهان وبخشي از فعاليت آن ها مربوط مي شود به نشر آثار وكتب پيشوايان شان مانند ابن تيميه ومحمد ابن عبدالوهاب وديگران ، اما بخش قابل توجهي اين مراكز پيرامون تفسير قرآن وسنت نبوي با داعيه منحصر بودن تفسير اسلامي از ديد گاه علماء آنان با استدلال در دست داشتن سر زمين وحي وتسلط بر حرميين شريفين مشغول فعاليت اند .عباس جعفري در مقالة تحت عنوان «فرقة وهابيّت و عملكرد آن درتاريخ معاصر» مي نويسد : بيش از 117 مراکز انتشاراتي و چاپخانه در زمين? چاپ وانتشار کتاب ومجله در عربستان تا سيس شده که مهمترين آنها به شرح زير است :
1- دارابن الجوزي ، دمام .
2- موسسه اسام ، الرياض .
3- مکتبه الاوس ، المدينه .
4- مکتبة الباز .
5- دار الشروق للنشر والتوزيع ، جده .و غيره...بخش مهمي از کتاب ها منتشر شده به زبان هاي عربي ، انگليسي ، فارسي واردو است . در اين چاپخانه ها غير از کتب قديمي پيشوايان سلفي گري مانند ابن تيميه ، ابن القيم ، ابن کثير ، ومحمد ابن عبدالو هاب ، اختصاص به رد عقايد مذهب شيعه ودشمني وضديت با آن ، به ويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران دارد که ناشران با دستور حاکمان وهابي با جديت بسيار ، آنها را به چاپ رسانيده ودر داخل وخارج عربستان در ميان مسلمانان وغير مسلمانان (بيشتر به صورت اهدايي ) توزيع مي کنند ويکي از مهمترين مسائل که در در بيشتر اين کتابها به چشم مي خورد ونويسندگان وهابي آن را مطرح مي کنند منحصر دانستن تفسير اسلام وسنت نبوي به مرکز وحي (حرمين شريفين) و علما وساکنان آن است وهر گونه عقيده و فکري را که خارج از محيط حرمين در سراسر جهان مطرح شود باطل مي دانند . آنان با فرا خواني متفکران وجهان اسلام با در اختيار گذاشتن امکانات (کتابخانه وبودجه) در راه اين هدف تلاش مي کنند .(28)
7) استفاده از ابزار رسانه اي (مطبوعات ،راديو ، تلويزيون ، خبر گزاري ها و سايت ها)
يكي از ابزار بسيار مؤثر براي تبليغ واطلاع رساني ابزار رسانه است به ويژه در عصر كنوني كه درعصر ارتباطات قرار گرفته ايم اهميت اين ابزار بيش از پيش براي ما محرز و آشكار مي شود، حاكمان وهابي عربستان كه اين ابزار را در دست دارند براي تبليغ وگسترش مذهب وهابي بطور بسيار فعال عمل مي كنند .عباس جعفري در مقالة خويش در اين رابطه چنين مي نگارد :
1- مطبوعات: در کشور عربستان ،همه مطبوعات در داخل وخارج کشور به زبان هاي عربي وانگليسي با شمارگان بالا ، زير نظر دولت (وزارت تبليغات )وبا بودجه دولتي فعاليت مي کنند .در واقع رسانه ها باز گو کننده خط فکري وسياسي حاکم بر کشور هستند که دولت آن را ترسيم مي کند . مهمترين روز نامه ها ومجلات عربي وانگليسي عبارتند :
الجزيره ، الرياض ، المدينه المنوره ، عکاظ ، اليوم ،البلاد ، الشرق الاوسط ، الحيات ، المجله ، المستقبل ، الندوه ،الدعوه ، المجتمع ، المسلمون ، اخبار العالم الاسلاميه ، اليمامه و .....
Saudi Business, Arabian sun, Newsfrom Saudi Avabia, Saudi economic Surrey , Saudi Arabia Business Week. .Arab News
2- خبر گزاري (داخلي وخارجي)خبر گزاري داخلي در سال 1970 م تاسيس شده است وبا عنوان عربي «وکاله الانباء السعوديه »وعنوان لاتين« S0P0A» فعاليت مي کند .- خبر گذاري اسلامي «I0P0A»- خبر گذاري خارجي رويتر و آسوشيتدپرس .
3- راديو و تلويزيون : راديو وتلويزيون عربستان در سال 1967 م راه اندازي شده است وزير نظر دولت به ويژه وزارت ا طلاعات ، قرار دارد وبه زبان هاي عربي ، انگليسي ، فارسي ، فرانسوي ، ترکي و اردو در جهت سياست هاي فرهنگي ، سياسي کشور بر نامه هاي درون مرزي وبرون مرزي تهيه و پخش مي کند .فعاليت فرهنگي ، راديويي وتلويزيوني براي مردم آزاد نيست و تمام آنها طي فرماني از اظهار نظر مطبوعاتي ورسانه اي ممنوع شده اند ، ورود نشريات خارجي به دليل انتقاد از بر نامه هاي حکومتي سعودي ممنوع است و اعضاي حاکم بر کشور که همگي از خاندان سعودي و وابستگان آنان هستند، به شدت بر برنامه ها ي رسانه نظارت دارند .(29)
4- سايت هاي فعال :بنا بر گزارش بعضي از سايت ها؛ وهابيت سايت هاي فراواني را براي تبليغ وهابيت در سراسر جهان راه اندازي كرده اند و آمار آن همچنان در حال افزايش است . در يكي از سايت ها با عنوان « پنج هزار سايت اينترنتي ابزار دست وهابيت » چنين آمده است:يك روزنامه الجزايري در گزارشي پيرامون تبليغ وهابيت و سلفيگري تكفيري بيان داشت: در حال حاضر بالغ بر 5 هزار سايت اينترنتي وجود دارد كه به ترويج نظريات و عقايد گروه تروريستي القاعده و مبارزات مسلحانه مي پردازند.اشاعه افكاربه نقل از خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، اين روزنامه الجزايري در گزارشي از افزايش سايتهايي كه به ترويج و گروه تروريستي القاعده كه بر پايه فرقه وهابيت پايهگذاري شدهاست، پرده برداشت .در اين گزارش آمدهاست: «تاكنون 5 هزار سايت اطلاع رساني براي تبليغ اين گروه تروريستي و تشويق به انجام عمليات تروريستي يا به زعم آنها مبارزات مسلحانه و جهاد وجود دارد كه ازآن به عنوان دستاويزي براي مبارزه با آمريكا بهره ميبرند .در ادامه بيان شدهاست: «مسئولان اين سايتها كه خود را جهادگران سلفي مينامند از اين حربه براي تبليغ وهابيت و عمليات تروريستي بر ضد مسلمانان استفاده ميكنند. اين در حالي است كه در سال 1998 تنها 12 پايگاه اينترنتي در اين زمينه وجود داشت اما پس از حواث يازده سپتامبر و افزايش روند فعاليت اين گروه، اين تعداد در سال 2005 به 4800 سايت و در حال حاضر بالغ بر 5000 سايت اينترنتي است .(30) حسيني قزويني در مجله پويا به نقل از ايت الله جعفر سبحاني مي گويد :«براساس جديدترين آمارچهل هزار سايت وهابي مشغول فعاليت عليه شيعه هستند».(31)
8)استفاده از دانشگاه ها
علم و دانش در دين مقدس اسلام جايگاه ويژه وبر جستة دارد و عالمان و دانشمندان ديني از احترام و جايگاه رفيعي بر خوردارند ، خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : «يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات»(32) خداوند كساني از شما را كه ايمان آورده اند و كساني كه علم به آنها داده شده است درجات عظيمي مي بخشد .خداوند در اين ايه علم را در کنار ايمان قرار داده است که حکا يت از مقام والاي علم دارد . در تفسير آمده است: اگرچه آيه در مورد خاصي نازل شده است ولي ، با اين حال ، مفهوم عامي دارد و نشان مي دهد آنچه مقام آدمي را نزد خدا بالا مي برد دو چيز است : 1- ايمان 2- علم (33) مراکز علمي ودانشگاه ها سرمايه ارزشمند جوامع بشري بوده و ترقي و پيشرفت بشريت مرهون علم ودانش است . لذا حديث معروف از پيامبر اکرم(ص) در بار? طلب علم ودنبال کردن دانش است : دنبال علم باشيد اگرچه در چين باشد ويا از گهواره تا گور دانش بجوييد . حضرت براي طلب علم نه بُعد مکاني مي شناسد ونه طول زماني ، يعني در هرکجا ودر هر زمان دنبال علم ودانش با شيد .روشن است که اين امتيازات زماني مصداق دارد که علم مفيد با شد واز آن سوء استفاده نشود ودر انحصار کسي يا عد? نباشد .متاسفانه در عربستان ، مراکز علمي ودانشگاه ها انحصارا در خدمت جريان حاکم (وهابيت) قرار گرفته است واز آن به عنوان وسيل? تبليغي براي وهابيت استفاده مي شود .عباس جعفري براي معرفي برخي از آن دانشگاه ها ونوع فعاليت آن مي نويسد :
1- جامعه ام القري مکه الکرمه : اين دانشگاه در سال 1369ه.ق ابتدا به صورت دانشکده « الشريعه » تاسيس شد و در سال 1401 ه .ق با موافقت مجلس الوزراء به دانشگاه ام القرا تغيير نام داد .هدف از تاسيس اين دانشگاه آموزش زبان عربي و گسترش فرهنگ اسلامي براي برادران و خواهران است و در شهرهاي جده و طائف نيز شعبه دارد . دانشکده هاي « کلية الشريعة » ، « مرکز البحوث العلمي » ، « احياء التراث الاسلامية»«مرکزالبحوث النفسيه والتربويه »، « مرکز ابحاث الحج» ، « المرکز العالمي للتعليم الاسلامي » و « معهد تعليم اللغة العربية » زير نظر اين دانشگاه فعاليت مي کند . اين دانشگاه تاکنون کتابها و مجلات متعددي را چاپ و منتشر کرده است .
2- الجامعه الاسلاميه بالمدينة المنوره : اين دانشگاه در سال 1380 ه براي خدمت به جهان اسلام و کمک به آموزش و تربيت علماء ، خطبا و سلفيان مذهبي در مدينه تاسيس شد و تاکنون فعاليت هاي مهمي در زمينه چاپ و نشر کتاب و مجله انجام داده است .
3- جامعه الامام محمدبن سعود الاسلاميه : اين دانشگاه در سال 1394 ه- با هدف خدمت به جهان اسلام در زمينه بحث هاي اسلامي و گسترش و تبليغ آن در کشورهاي گوناگون تاسيس شد . دانشکده هاي مهم « کلية اللغة العربيه » ، « کلية اصول الدين » ، « کلية العلوم اجتماعيه » ، « المعهد العالي للقضاء » و « مرکز البحوث » وابسته به آن هستند که مجلات و کتابهاي گوناگون در زمينه اهداف خود چاپ و توزيع کرده اند .
4- جامعة الملک السعود : اين دانشگاه از سال 1398 ه . ق در زمينه اي مباحث تربيتي ،اقتصادي ، ادبي ، اداري ، بيمارستاني و ساير علوم فني مانند زراعت هندسه بنيان نهاده و آثارو تاليفاتي گوناگون به زبانهاي عربي و انگليسي منتشر کرده است .
5- جامعه الملک عبد العزيز : اين دانشگاه از سال 1405 ه . ق تاسيس شد و در زمينه مباحث اقتصادي و اداري و آداب و علوم انساني و زمين شناسي هندسه و مانند آن فعاليت مي کند از مهمترين مراکز علمي اين دانشگاه « مراکز ابحاث الاقتصاد الاسلامي » است که تاکنون 207 کتاب و 20 نشريه مهم منتشر کرده و با « سازمان کنفرانس اسلامي » نيز همکاري دارد .(34)
9) استفاده از مراکز فرهنگي
در هر جامعة براي تبليغات واشاعه فرهنگ آن كشور مراكز فرهنگي آن نقش بارز و جايگاه بر جستة دارد ، وهابيت نيز داراي مراكز فرهنگي مهمي هستند كه براي اشاعة فرهنگ وهابيت ومقابله با عقايد وباورهاي ديگران همچون زيارت،دعا ، توسل ، شفاعت ، عزاداري و... از اين مراكز استفاده مي كنند.در فصلنامة فرهنگي - سياسي پويا به معرفي برخي از اين مراكز وفعاليت آنان چنين آمده است :
1- رئاسته ادارات البحوث العلميه و الافتاء و الدعوة و الارشاد ( هيئة کبار العلماء )، در ساال 1391 ه .ق بدستور ملک خالدبن عبدالعزيز فرماني خطاب به شيخ ابراهيم بن محمد آل الشيخ ( از نوادگان محمدبن عبدالوهاب ) صادر و قرار شد گروهي از علماء و دانشمندان وهابي عربستان گرد آيند تا ضمن بحث و بررسي ( بصورت گروهي ) و بدون توجه به مذاهب مشهورچهارگانه اهل سنت(حنبلي ،شافعي، مالکي وحنفي ) فتواهاي لازم براي احکام شرعي را صادرکنند و مردم نيز موظف به پيروي از آن مي باشند و رياست اين اداره در سال 1395 ه.ق به شيخ عبدالعزيز بن باز ( آل الشيخ ) واگذار شد .
2- رابطه العالم الاسلامي : اين مرکز در سال 1962م توسط ملک سعود در مکه گشايش يا فت وتا کنون 38 سال از تأسيس آن مي گذرد واز پرقدرت ترين سازمانهاي مذهبي در عربستان محسوب مي شود .
وظائف مهم مرکز عبارتند از :آموزش هاي اسلا مي ، چاپ وتوزيع قر آن و وکتب اسلامي ، آموزش زبان عربي ، کمک مالي کشورها و اداره ها ومو سسه هاي خيريه در سراسر جهان .مجمو عه اي از مجامع و ادارات وا بسته به اين سازمان عبارتند از :
1- مجمع فقه اسلامي .
2-شوراي عالي جهاني مساجد .
3- مؤتمر (کنفرانس) تربيت اسلامي .
4- جمعيت اسلامي جوانان .
اين سازمان طي ده سال گذشته قريب يک ميليارد ريال صرف ساختمان بنا هاي اسلامي و ترويج اسلام سعودي نموده است ودولت عربستان مبلغ 35 ميليون ريال به سازمانهاي خيريه ،بيمارستانها ودرمانگاه ها درخارج از کشور و 20 ميليون ريال براي نشر ، حفظ قرآن کريم و ارشاد اسلامي کمک کرده است .
امروزه بيش از يک هزار مسجد و صدها مراکز اسلامي در سراسر جهان زير نظر اين سازمان مشغول فعاليت هستند . کمک هاي اين مرکز در کشور هاي ديگر براي احداث 2 موسسه اسلامي ، 1259 مسجد و1069 مدرسه ، 200موسسه مذهبي ، 134 دانشگاه ، 41 درمانگاه ،76 بيمارستان و يک دانشکده جهان عرب در پاريس هزينه شدهاست . (35)
عباس جعفري در ادامه مي نگارد :
3- ساير مراکز و مؤسسات مذهبي : مؤسسات و سازمانهاي ديگري که در عربستان به فعاليت هاي مذهبي - ديني و خيريه مي پردازند عبارتند از :
1- هيئة الامر بالمعروف و النهي عن المنکر
2- الجماعة الخيريه لتحفيظ القران الکريم
3- مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشريف
4- الندوة العالميه للشباب الاسلامي
5- المجلس الاعلي للشئون الاسلاميه (36)
10) استفاده از احساسات مردم و سر دادن شعار جهاد با کافران
ندايي خدا پرستي و خدا جويي در فطرت هر انساني وجود دارد امّا گاهي ممكن است در اثر پيروي انسان از هواي نفس و همدمي با شياطين انسي وجني به اين نداي فطري پاسخ داده نشود بلكه بجاي حق پرستي وخدا پرستي به شرك وچند گانه پرستي كشيده شود ، رسولا ن الهي امدند تا براي شكوفايي اين نداي فطري وبيداري وجدان انسان ها كمك نمايند وانسان ها را از ظلمت كفر وشرك وخود پرستي رهايي بخشيد ه وبسوي مكتب توحيد وخدا پرستي رهنمون باشند ، از زمان طلوع اسلام مسلمانان كه تحت تعاليم مكتب اسلام تربيت شده بودند با شرك وچند گانه پرستي وكفر وانكار حقيقت حساسيت داشته و براي مقابله با اين پديده از جان ودل برخاستند ودر اين راه ازهمه چيز گذشتند. وهابيت كه ازاين حساسيت مسلمين بخوبي آگاه بودند براي جذب وهمسو كردن مردم و نيل به اهداف شان از احساسات مردم با بكار گيري شعارهاي همچون جهاد با كافران ومشركان ، بدعت زدايي ازدين ودعوت به سوي اسلام حقيقي از ديد گاه وهابي استفاده كردند و هنوز اين ابزار را در دست داشته وانسان هاي زيادي را اين دام گرفتار مي كنند . در بعضي کتب شان صراحتا از اين گونه تعابير آمده است که مشرکان عصر ما از مشرکان عصر پيامبر بد ترند .محمد ابن عبد الوهاب در باره مسلمانان هم عصر خود مي گويد:« وکثير من اهل الزمان لا يعرف من الآلهه المعبود ة الا هبل و يغوث ويعو ق ونسرا واللات والعزي و مناة ؟ فان جاد فهمه عرف انّ المقامات المعبودة اليوم من البشر والشجر والحجر ونحوها مثل شمسان و ادريس وابوالحديدة و نحو هم منها» ؛ (37) و بسياري از اهل اين زمان از خدايان پرستيده شده به جز هبل ويغوث ويعوق ونسر ولات وعزّي ومنات را نمي شنا سند . اگر فهم درستي داشتند مي فهميدند مقاماتي که امروز پرستيده مي شوند ، از بشر ودرخت وسنگ ونحو اين ها از خورشيد وماه و ادريس وابو حديده ونحو اين ها ، از قبيل عبادت همان بت ها هستند .وي مي گويد :« شرک کفار قريش دون شرک کثير من الناس اليوم .(38) درجه کفار قريش بسيار پائين تر از شرک مردم امروز است» .درجاي ديگر مي گويد : «فاذا علمت هذا و علمت ما عليه اکثر الناس علمت انّهم اعظم کفرا و شرکا من المشرکين الذين قاتلهم النبي» .(39) هنگاميکه اين مطلب را دانستي و دانستي آنچه را که اکثر مردم بر آنند، مي فهمي که کفر و شرک افراد اين زمان بيشتر از مشرکيني است که پيامبر (ص) با آنان به قتال پر داخت . و ده ها تعابير از اين قبيل که وهابيت از آن استفاده نموده اند و عقايد ديگران را سر کوب ومردود دانسته و عقايد خويش را تبليغ مي نمايند .حامد الگار مي نويسد :«ترجمة قران به زبان به زبان انگليسي به وسيلة محمد تقي الدين هلالي ومحمد محسن قابل ذکر است که در سال 1994م در رياض چاپ واز طرف عبدالعزيز بن عبدالله بن باز مورد تأييد قرار گرفت . مترجمان ، علاوه بر مطالب ديگر ، در پايان ترجمة شان مي گويند : ما دريافته ايم بيشتر کساني که به دين اسلام مي گروند معني واقعي نخستين اصل اسلامي يعني لا اله الااله ، محمد رسول الله را درک نمي کنند . آنجه در پشت اين تعبير زشت نهفته است مشرک شمردن اکثريت قاطع مسلمانان به وسيلة وهابيان است» .(40) سيد محسين امين درکتاب تا ريخچه ، نقد وبررسي وهابي ها مي گويد :وهابي ها مي گويند : مسلمانان بعد از ايمان کافر شدند و پس از يکتا پرستي مشرک گشتند يا اصلا موحد نبوده وايمان نداشته اند وازابتدا کافر بوده اند بلکه بدتراز کفار ! لذا کشتن آنها واجب وخون شان هدر ودارائي واموال شان حلال مي باشد وبنا بقولي مي توان کودکان آنهارا به بردگي گرفت .وبه گفتة صاحب خلاصة الکلام، وهابيان مسلمانان را ظرف ششصد سال يعني پيش از ظهور محمد ابن عبدالوهاب ، کافر ومشرک مي دانندو گويند مسلمانان در اين مدت بدعت ها گذاشته اند .آنها مي گويند : مسلمانان قبور پيامبران ، صالحان وديگر اشخاص معمولي که برخي از آنها بد کار هم بوده اند ولي مسلمانان آنها را از اولياء الله مي دانند پرستش مي کنند ! وبه همين علت مسمانان همچون مشرکين قريش اند که بت هاي از سنگ و چوب را مي پرستيدند ويا فرشتگان و پريان را پرستش مي کردند وهمچون نصاري هستند که عيسي ومادرش مريم را عبادت مي کردند .مسلمانان از مرده ها طلب حاجت وکمک مي کنند وآنها رات براي کشف مهمات مي خوانند واز آنان مي خواهند که درحق شان شفاعت نمايند . آنها پيامبر را صدا زده و او را براي شفاعت نزد خدا مي خوانند و براي او نذر کرده وقرباني مي کشند و قبر او و ديگر پيامبران و صالحان را محترم مي دارند و گنبد وبارگاه بر آنها مي سازند و ضريح فراهم کرده وروي آن شال هاي پشمي مي اندازند و پرده ها وپارچه ها روي آنها مي کشند و چراغ روشن مي نمايند و بدور آنها طواف مي کنند چنانکه بت پرستان به اطراف بت ها مي گشتند وبرا ي ايشان نذر ها ميکردند و آذين مي بستند .مسلمانان براي اين زيارتگاه ها روز هاي ويژ? قرار داده اند ودر آن روز خاص به طواف درو آن ها مي پردازند و آنها را بوسيده و قبر را مسح مي کنند وبه قصد تبرک از خاک آنها بر ميدارند و کنار آنها نماز مي خواندند بلکه مقابر را نماز خانه قرار مي دهند .مسلمانان به عزم زيارت اين مکان ها حرکت مي کنند وروي کاغذ ها جمله هاي متضمن حاجت وتقا ضا بعنوان :« اي سرور من فلان حاجت مرا بر آور ....» وهمه اين کارها و اعملي که مسلمانان در مقابل مشاهد مي کنند شرک است وعبادت صاحب قبر حساب مي شود .(41) اوليويه کاره مي گويد :«عقيد? تکفير وجهاد درسنت حنبلي به خوبي روشن است و عليه مسلمانان غير حقيقي ، فرق مختلف شيعيان افراطي وديگر افراد مرتد بسيار شديد است .مي دانيم که بنا بر اعتقادات اخوان که بطور غير مشروط معتقد به تعليمات عبدالوهاب وبالنتيجه ابن تيميه هستند ، کليه مسلمانان بجز خود آنها ، بخصوص اهل حجاز ، شيعيان احسا، کويت وعراق ، مسلمانان ماوراء اردن وسوريه هدف جهاد آنان به شمار مي روند» .(42)
11) اتهامات ونسبت هاي دروغين
اتهام ونسبت هاي دروغين وبکار بردن الفاظ زشت عليه ديگران به ويژه شيعه ، يکي از روشهاي ديگر وهابيون است تا از اين طريق وجهة ديگران را درعالم مخدوش وتصويري بدي از آنها در جهان ترسيم کنند که اين وسيله را از آغاز پيداييش شان الي کنون مورد استفا ده قرار داده اند ، ديگران به ويژه شيعه را گاهي کافر ومشرک ، گاهي مرتد و بت پرست وبد تر از آن مي نامند .به عنوان شاهد علامه به نقل از رسال? تطهير الاعتقاد عن ادران الالحاد نوشته محمد بن اسماعيل يمني صنعاني ( معاصر محمدبن عبدالوهاب ) :« هرگاه سؤال شود که قبوريون گويند : ما مشرک نيستيم و براي خدا شريک قرار نداده ايم و پناهندگي بر قبر اولياء و انبياء مشرک نيست »در پاسخ مي گوييم :« آنان به زباني سخن مي گويند که در دلشان نيست اينان معني شرک را نفهميده اند چون تعظيم اولياء و کشتن قرباني براي آنها و امثال آن همگي شرک است و اين سخن شان فائده اي به آنها ندارد چون عمل شان سخن شان را تکذيب مي کند» .وي با مطرح کردن بحث جهل به شرک ادامه مي دهد : « فقها در باب ارتداد گفته اند : اگر شخصي سخني کفر آميز بر زبان براند اگر چه معناي آنرا قصد نکند ، کافر مي شود و اين هم خود دليل آن است که آنها ماهيت اسلام و توحيد را درک نکرده اند ، پس کافرند ؛ آنهم کافر اصلي نه مرتد . و کسي که شب و روز و آشکارا و پنهان و از روي ترس و طمع خدا را مي خواند مع ذلک سپس ديگري را نيز مي خواند، در پرستش خدا دچار شرک شده است» .(43) حسيني قزويني مي گويد :وهابيت در کتابي به نام الشيعة و التقريب که چند سال جلو تر در عربستان سعودي نوشته شده ، مؤلف آن مباني وحدت و تقريب را مطرح مي کند و در پايان مي گويد : ما بايد با مسلمانها وحدت داشته باشيم ولي شيعه را مسلمان نمي دانيم ! اولين شرط تقريب با شيعيان اين است که ثابت کنند که مسلمان هستند ! شخصيت شماره دو علمي عربستان چندي پيش بطور رسمي اعلام گرد که من فتواي دهم که شيعيان به چند دليل کافر است :اول اين که اينها قرآن را تحريف شده مي دانند ، دوم اين که صحابه و سنت پيامبر را قبول ندارند، سوم به اهل بيت متوسل مي شوند، بنابر اين شيعيان عضو امت اسلامي نيستند. در عربستان يک هيئت عالي وجود دارد که در راس آن مفتي اعظم عربستان است و ازين هيئت بطور رسمي اعلام کرده که امکان تقريب با شيعه وجود ندارد همان گونه که تقريب با يهود و نصارا براي ما امکان پذير نيست بر همين اساس است که عبدالمالک ريگي در ايران شاخه نظامي وهابيت را ايجاد کرده و جنگ مسلحانه با نظام جمهوري اسلامي به عنوان مظهر حکومت شيعي و کشتن شيعيان را واجب و وسيله رسيدن به بهشت اعلام مي کند .زر قاوي - رهبر وقت شاخه نظامي وهابيت در عراق - دو ماه قبل از هلاکت ، رسماً اعلام کرد که دشمن واقعي ما امروز امريکا و اسرائيل نيستند بلکه شيعيان هستند . در جنگ سي و سه روزه حزب الله لبنان با صهيونيسم، سه تن از رهبران فکري و ديني وهابيت فتوا دادند که هرگونه مساعدت به حزب الله حرام است چرا که اينها در حقيقت جسم شيطان هستند ! حتي دعا کردن براي پيروزي حزب الله را گناه کبيره دانستند .(44)عباس جعفري در فصلنامة پويا به نقل از علماي اهل تسنن مي گويد :محمد بن عبدالوهاب اگر مي خواست کسي را وهابي کند ، مي گفت بايد چند شهادتين را جاري کني ، اگر اين شهادت ها را به زبان مي آورد ، او را مسلمان تلقي مي کرد وگرنه گردنش را مي زد ! مي گفت بايد شهادت بدهي که
1. کافر بودي وبا ورود به اين مذهب مسلمان شدي ؛
2. پدر ومادرت در حال کفر از دنيا رفته ان وحق استغفار براي آنها را نداري ؛
3. تمام علماي اسلامي به حال کفر از دنيا رفته اند و حق طلب مغفرت به آنها را نداري ؛(45)گاهي يک سري عقايد و افعال مضحک وبي اساس را به شيعه نسبت ميد هند که هيچ احمقي اين کار ها را انجام نخوا هد داد واز اين رو ميخواهند چهره شيعه را در دنيا مخدوش ومنفور جلوه داده و عقايد خويش را در جهان تبليغ نمايند که برخي از ان ها به عنوان نمونه ذيلا ذکر مي شود: شيعه اجازه مي دهد که در اطراف مرقدهاي امامان شان طواف کنند و بجاي خانه خدا به حج شاهد مشرفه بروند و شيعه ها قرباني ها و نذورات خود را به پيغمبر و امامان خويش تقديم مي دارد . شيعه ها قبور پيغمبر و ائمه خويش را مسجد مي دانند و آنها را پرستش مي کنند همچون کعبه روبروي آنها به نماز مي ايستند .(46) يكي از اتهامات معروف شان اين است كه درميان عامه شان از دير زمان اين باور را رائج کرده اند که تمام شيعيان هنگامي که مراسم حج را به جا مي آورند هدفي پنهاني را در سر مي پرورانند و آن آلوده کردن کعبه مقدس با مدفوع انساني است ، در واقع چنين ادعا مي شود که دست کم يک شيعه در چند دهه پيش به اين جرم اعدام شده است(47) جعفر مرادي در فصلنامه فرهنگ پويا آورده است :قفاري يکي از اساتيد دانشگاه هاي مدينه، در کتاب « اصول مذهب الشيعة الامامية » آورده است: امام خميني اسمش رادر اذان نماز ها داخل کرده است و حتي از اسم پيغمبر اکرم هم پيش انداخته است. پس اذان نماز در ايران بعد از اين که (امام)خميني به قدرت رسيد در تمام استان ها وشهر هاي شان اين گونه است : الله اکبر الله اکبر خميني رهبر اشهد ان محمد رسول الله .(48)
12) نشر کتاب ها ي دروغين
يکي ازا بزار تبليغ وهابي ها نشر وانتشار کتاب هاي دورغين عليه مذاهب وفرقه هاي اسلامي است و براي تبليغ وپيشبرد اهداف شان ، دست به مقابله با کتب شيعه و برخي اهل سنت برده وبا حذف برخي عبارات ويا جابجايي بعضي کلمات اهداف شان را دنبال مي کنند. يكي از كارشناسان بحث فرقه ها ونحله هاي اسلام مي گويد: اولين روش وهابيت براي جذب نيرو و تضييع شيعه ، مبارزه با کتابهاي شيعه است . شيعيان بيش از همه مذاهب بلکه همه اديان به گفتمان و استدلال عقلي مي پردازد ، وهابيت کتابهاي را عليه شيعه در چاپخانه هاي اهل سنت به چاپ مي رسانند و با تهديدات فراواني در بين اهل سنت پخش مي کنند . عده اي متوجه اين قضيه مي شود اما دستگاه رسانه اي وهابيت آنقدر با بوق و کرناي قوي عمل مي کنند که اين تک صداها به گوش جهانيان نمي رسد ، آنها همچنين در کتابهاي اهل سنت دست برده و آنها را بصورت تحريف شده چاپ و منتشر کرده اند .حمايت هاي مالي بسياري هم از اين گونه کتابها مي شود و در مواردي بسياري به چاپخانه ها هم کمک کرده اند تا اين کتابها را با قيمت ارزان در دسترس ديگران قرار گيرد . همين طور کتابها را خريده و بصورت رايگان به کتابخانه هاي بزرگ دنيا اهدا کرده اند تا کتابي که در کتابخانه اهل سنت است تحريف شده باشد . به عنوان مثال تفسير روح المعاني شيخ محمد آلوسي را - با آنکه فردي شيعه ستيزه بود - پس از حذف تمام احاديثش که رنگ و بوي مبارزه با وهابيت داشت ،چاپ کرده اند چون او رواياتي را نقل کرده که مي تواند در تمجيد فضايل اهل بيت(ع) يا نقد تفکر وهابيت مورد استفاده قرار گيرد .کتابهاي ديگري در مکه چاپ شده است که به شدت عليه شيعه است در بين کتاب نوشته شده : قال علي ابن موسي الرضا : نحن ابناء الله ، علي ابن موسي الرضا گفت : ما پسران خدا هستيم آدرس آن را هم اصول کافي ج 3 چاپ تهران ذکر کرده است . با مراجعه به اين کتاب مي بينيم از ريشه دروغ است در اصول کافي به نقل از حضرت آمده : نحن امناء الله ، ما امين هاي خدا هستيم اما وهابيان در مقام تحريف « م » را به « ب » تبديل کرده اند و نوشته اند : ابناء الله . وي مي افزايد : در ادامه اين تحريف ها ودست بردن درمنابع اسلامي ، کار ديگر آنها گزينش وخلاصه کردن کتاب هاست و دقيقا چيز هاي حذف مي شوند که در تمجيد از اهلبيت عصمت وطهارت(ع)و يا دال برطعن نسبت به ابابکر وعمر وعثمان و خلفا هستند.(49) هم چنين بنا بر نقل بر خي از سايت ها وهابي ها کتاب هاي را به نام برخي از بزرگان شيعه مانند آيت الله مکارم شيرازي و آيت الله جعفر سبحاني و سيد عبدالها دي حسيني چاپ نموده اند ودر بين مردم توزيع کرده اند در حال که اين بزر گوارا ن از ان اطلاعي ندارند .خانم ابراهيمي آورده است : « اخيرا وهابيان کتاب هاي را به نام علامه عسکري و آيت الله جعفرسبحاني چاپ ودرمدينه وبقيع توزيع مي کننددرحال که اين بزر گواران صاحب اين تاليفات نيستند» .(50)
13)تحريف متون و تقطيع کتابها
يکي از ابزار هاي تبليغي وهابيان تحريف کتاب ها ومنابع حديثي و تفسيري و تاريخي مسلمانان است . اگر روايات و يا کلماتي که در اين گونه کتابها بر ضد آنان آمده باشد آن را تحريف نموده و چاپخانه هارا سفارش به حذف آن نموده و ازمتن کتابها بر مي دارند به همين منظور با چاپخانه ها ارتباط بر قرار کرده وشريک مي شوند و کتابهاي تحريف شده را با قميت ارزان و يا بطور مجاني در بازار و اختيار مردم عرضه مي دارند.علي اضغر رضواني به نقل از محمد ديرثوي مي گويد:«تحريف وحذف احاديث از کارهاي دايمي و هميشگي وهابيان است؛ به عنوان نمونه ، نعمان آلوسي تفسير پدرش شيخ محمود آلوسي را به نام روح المعاني تحريف نمود ، و مطالبي را که به ضرر وهابيان بود حذف کرد و اگر اين تحريف نبود تفسير او نمون? تفاسير محسوب مي شد».(51) آنان در برخي موارد اشتباهات و يا مناقب اهلبيت(عليهم السلام) را چنيني تحريف مي کنند که بجاي کلمات حساس و سرنوشت ساز ، نقطه چين گذاشته و از پيش چشم خواننده بر مي دارد و يا کلمات را تغيير مي دهند تا معنايي ديگر از ان فهميده شود ويکي از شيوه هاي تحريف شان نيز تضعيف احاديثي است که با عقايد شان سازگاري ندارد.(52) همچنين آنان به بهانه مختصر و مفيد کردن برخي کتابها ومتون اصلي دست به اختصار مغرضانه و گزينشي مي زنند و اين گونه حقايق را تحريف مي نمايند.
14) آتش زدن کتابخانه ها ومنابع علمي
فجيع ترين کار هاي که وهابيت مرتکب شد و لکه ننگ آن را در پيشاني شان باقي گذاشت از بين بردن منابع و آتش زدن کتابخانه ها بود ، آنان کتابخان? بزرگ «المکتبه العربيه» را که بيش از 60هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم نظير و بيش از 40هزار نسخه خطي منحصر به فرد داشت که در ميان آن ها برخي از آثار خطي دوران جاهليت و قرار داد يهوديان با کفار قريش بر ضد رسول خدا(ص) بود به آتش کشيد در اين ميان که آثار خطي حضرت علي (ع) ، ابابکر، عمر، خالدبن وليد و طارق بن زياد و برخي از صحابه پيامبرگرامي (ص) و قران مجيد به خط عبدالله مسعود بود نيز تبديل به خاکستر شد .در همين کتابخانه انواع سلاح هاي رسول اکرم (ص) و بت هاي که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود؛ مانند«لات» و«عزي» و«هبل» نيز وجود داشت ازبين رفت. مورخان نقل کرده اند که وهابيان اين کتابخانه را به بهانه وجود کفريات دران به آتش کشيدند وبا خاکستر يکسان کردند.(53)
15) فتواهاي شديد اللحن
علماءوهابيت بارها فتوا هاي بسيار شديد و تند را عليه شيعه صادر كرده اند ومذهب شيعه را يك مذهب دست ساخته يهودي ، مجوسي ومسحيت ومبتني بر يك سري احاديث جعلي وعقايد پوچ مي دانند آن را غير مسلمان وخطر ناك براي اسلام و غير قابل سازش ميدانند. فؤاد ابراهيم در اين رابطه در نشريه پگاه چنين مي گويد :اگر چه انشقاق شيعه وسني به تاريخ صدر اسلام و مسئله جانشيني پيامبر (ص) باز مي گردد ، ولي ابن تيميه نيز در اين جريان نقش مهمي ايفا كرد . وي پيشگام جدليون سني بود و اعتقادات شيعي را به شيوه نظام مند وبا شدت تمام مورد انتقاد قرار داد .علماي وهابي با الهام از آثار ابن تيميه شيوه وي را در اهانت و توهين به شيعيان در پيش گرفت، به واسطه تبعيت وهابيون از شيوه جدل ابن تيميه ، انشقاق و اختلاف مردم عربستان و بطور کلي مسلمين جهان عميق تر شدند . در دهه 1950 و 1960 م با تلاش علماي بر جسته اهل تسنن و شيعه اختلاف شيعه و سني کمرنگ تر شد و درين رابطه مجموعه نشست هاي در قاهره برگذار شد ، در حالي که علماي وهابي موضع گيري اهل سنت و شيعيان براي مصالحه و سازش را به شدت مورد حمله قرار دادند . برخي از علماء وهابيت را به عنوان عامل اصلي انشقاق و اختلاف در جامعه اسلامي بر مي شمارند . برخي ديگر اين فرقه را تهديد براي اتحاد ملي عربستان و مسلمين سراسر جهان مي دانند . دکتر«محمدالباهي » انديشمند بر جستة سني معتقد است وهابيت شكاف بين شيعه وسني را عميق تر نموده که اين امر تاثير منفي موضع گيري وهابيون را بر مي تاباند .(54) « يان ريچارد » معتقد است که يکي از چيزهاي که مانع همزيستي مسالمت آميزبين شيعه و سني بر شمرده مي شود وجودفرقه وهابيت و تفکر آنهاست. حميد عنايت نيز وهابيت را بزرگترين چالش شيعيان از صدر اسلام دانسته است.(55) دربين مردم عربستان نيز مواضع سياسي و ديدگاه وهابيون نسبت به شيعيان که در آثار آنان منعکس مي شود مايه اي اختلاف و تفرقه برشمرده مي شود. فؤادابراهيم مي گويد:کتاب تبديد الظلام و تنبيه النيام الي خطر شيعه و التشيع علي المسلمين و الاسلام نوشتة يکي از جدليون بر جسته وهابي به نام « ابراهيم الجبهان » که با هزينه نهاد مال ديني وهابي منتشر شد، نمونه اي از اين آثار تحريک آميز است . اين کتاب در اواسط دهه 1970م منتشر شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979م در سطح گسترده داخلي و خارج از عربستان توزيع شد . تحصيلات نويسنده اين کتاب بسيار در سطح پاييني است وي از يک دانشگاه ديني فارغ التحصيل نشده و هيچ اثر ديگري نيز تاليف نکرده است . با وجود اين کتاب وي مورد استقبال جامعه وهابيون قرار گرفت و درخلال سالهاي 1988 1976م نه بار تجديد چاپ شد . هدف اصلي اين نويسنده نفي و تقبيح شيعيان است وي در اثر خود ادعا کرده است که يهوديان در راستاي اهداف خود تشيع را بنيان نهاده است . (56)وي درمورد سطح علمي ونظرات اين جدلي(ابراهيم الجبهان) برجسته وهابي وهمچنين نظرات و آثار وبرخي ديگر ازعلماء و جدليون وهابي مي افزايد :الجبهان به خلاف مفهوم متعارف رافضي آنرا به معناي « کسانيکه اسلام را بطور کلي نفي مي کنند » تعبير نموده است. وي تشيع را به عنوان يک نظام عقيدتي مهم مبتني بر احاديث فاسد و بي اعتبار و مجموعه از انديشه هاي باطل و پوچ معرفي کرده است . از نظر وي تشيع مذهب جديدي است که از فرقه هاي مجوس ، مسيحيت و يهوديت مشتق شده است و اين مذهب استبدادي و طاغوتي ، آفت و بلايي است که توسط مراکز يهودي و فراماسونري ، ياوه گويان ، شيادان و احمقان ساخته شده است . آنان که در مورد کفر و بي ايماني شيعيان ترديد دارند مانند شيعيان مجوسي هستند . در واقع اين انگ ها و نسبت هاي ناروا و بي پايه چيزي جز تکرار تهمت هاي عالم ضد شيعه مشهور ابن تيميه نيست . جدليون وهابيون با الهام از ابن تيميه همين تهمت ها را نسبت به شيعه روا داشتند . « محب الدين الخطيب » در مصر و «احسان اللهي ظاهر » در پاکستان از جدليون مشهوري بودند که ادبيات جدلي وهابي را ترويج کردند . وهابيون در اواسط دهه 1950م به منظور منع از مصالحه و سازشي شيعيان و اهل تسنن و براي اثبات سازش ناپذيري شيعه و سني ،اثر الخطيب بنام « الخطوط العريضه » را منتشر و توزيع نمودند ، زيرا الخطيب در اين کتاب تشيع را ديني کاملا متفاوت با اسلام معرفي کرده بود . بدين ترتيب علماي وهابي هرگونه مصالحه و سازش شيعه و سني را نفي کردند .يکي از علماي افراطي و تندرو سعودي بنام شيخ بن جبرين با الهام از الخطيب در ين رابطه چنين مي گويد : « آنان که هنوز در مورد رافضي بودن شيعيان ترديد دارند بايد اثر الخطيب بنام « الخطوط العريضه » و آثار « احسان اللهي ظاهر » و « غفاري » را در مورد عقايد و آراي شيعيان مطالعه کنند . شيخ بن باز ، مفتي اعظم عربستان سعودي نيز معتقد است تشيع ديني متفاوت و مجزا از اسلام است و همانگونه که مصالحه اهل تسنن با يهوديان مسيحيان و بت پرستان امکان پذير نيست سازش شيعيان و رافضيان نيز غير ممکن است . (57)محمد خالد الحداس ، از اساتيد دانشگاه اسلامي مدينه درين رابطه مي گويد : وهابيون با شيعه سازش نمي کنند وچون اختلاف اين دو گروه از مباني و اصول ديني نشأت مي گيرد اين مصالحه بي پايه و اساس است .وهابيون بر اختلافات اساسي بين شيعه و سني تاکيد مي کنند و در آثار ضد شيعي آنان دو مقوله سبّ و رفض به عنوان مهمترين موضوعات تحريک آميز معرفي شده و معني رفض را نفي خلفاي سه گانه ، اصحاب و همسران پيامبر به ويژه عايشه دختر ابابکر و حفصه دختر عمر سب و نفي مشروعيت خلافت خلفاي سه گانه مي دانند .(58) وهابيون افراطي شيعيان را دشمن مي پندارند و با آنان به مشابه يک دشمن رفتار مي کند در سال 1991م عبد الله بن عبد الرحمن الجبرين يکي از اعضاي وقت شوراي عالي علماء فتواي صادر کرد که بر بناي آن شيعيان مرتد معرفي شده است و ريختن خون آنان را مباح و دانسته است وي در ژانويه 1994 م در پاسخ به سوالي در خصوص نماز شيعيان در مساجد سني فتوايي صادر کرد و طي آن تصريح کرد که شيعيان دشمن هستند و به دليل دروغي که به خدا بستند در جنگ با خدايند . وي در فتوايي ديگر همان سال در پاسخ به سوالي درباره نحوه برخورد با شيعيان در محل کار گفت : نشاندادن انزجار ، بيزاري و تنفر نسبت به آنها ضروري است و تلاش براي انقياد و سرکوب آنها اولي است.(59)
16) اعمال تبعيضات داخلي
يکي از حربه هاي که وهابيون براي تبليغ وهابيت استفاده مي کند اعمال تبعيض است كه اين امر ، در عربستان سعودي متأسفانه به شدت اعمال مي گردد و وهابيت ساير فرق به ويژه فرقه شيعه را در تنگنا و محروميت قرار دادند تا از اين طريق آنها مجبورشوند مذهب وهابيت را بپذيرند به عبارت ديگر استفاده از حق شهروندي بدون تمايز يک شيعه، در عربستان، منوط به اختيار مذهب وهابيت مي باشد . که ما ذيلاً به برخي موارد آن اشاره مي نماييم :
الف )تبعيض دربُعد آموزش
يكي از تبعيضات كه در كشور عربستان بر عليه شيعيان از طرف وهابيون شديدا اعمال مي شود تبعيض در مدارس ودانشگاه ها است بطور كه روحيه آن هادايما با الفاظ وتعابير زشت معلمين وهابي شان دراذيت، ونظرات وآثار علمي شان قرباني تعصبات متحجرانه وهابيت مي شود .بهزاد احمدي در اين رابطه مي نويسد : از بعد آموزشي در مدارس و دانشگاه ها نيز درجات بالاي تبعيض قابل مشاهده است . دانشجويان شيعه از تعصب و خصومت آشکار اساتيد وهابي که مرتباً آنها را به عنوان کفار ، مشرک يا رافضي مي خوانند در عذابند ، آنها در دانشگاها به سختي پذيرفته مي شوند و به عنوان کادر اجرايي يا آموزش استخدام در نمي آيند . در مقاطع تحصيلي تکميلي بخصوص در دانشگاهاي علوم ديني نظير دانشگاه محمد بن سعود يا دانشگاه اسلامي در مدينه دانشجوياني که پايان نامه خود را عليه شيعيان بنويسد تشويق شده و پايان نامه هاي آنان را با هزينه دولت چاپ و منتشر مي شود.(60) در بعد آموزش ديني نيز وضعيت بسيار تبعيض آميز و طالبانه است رژيم سعودي آموزش ديني را از پايين ترين سطوح تا سطوح عالي آنچه در مراکز دولتي و چه در مراکز خصوصي تحت نظارت و کنترل خود دارد و روحانيون شيعه حتي اجازه ندارند که به شکل خصوصي به آموزش آموزه هاي شيعه بپردازد . ازين رو بسياري روحانيون تحصيلات خود را در عراق يا ايران مي گذرانند و به عربستان باز مي گردند .(61)
ب) تبعيض از بُعد ديني و اعتقادي
در كشور تحت حكومت وهابيون عربستان آ زادي ديني و اعتقادي وجود ندارد به طور كه اقليت هاي مذهبي آن سرزمين ولو اصالتا مال همان مرزوبوم باشند نمي توانند مراسمات ديني و عنعنات مذهبي شان را بطور آزاد بر گزار نمايند . شيعيان عربستا ن كه حتي قبل از ظهور وهابيت بلكه از همان زمان طلوع اسلام در آن سرزمين ساكن بودند ، در زمان حاضراز آزادي ديني و اعتقادي برخور دار نيستند. نويسندگاني به نام هاي كراهام اي. فولر و رند فرانكه در مقالة تحت عنوان «شيعيان عربستان سعودي»مي نويسند : شيعيان عربستان سعودي به لحاظ مذهبي در معرض تبعيض ديني نظام مند رسمي و قانوني قرار دارند . آنها تنها شيعيان جهان اسلامندکه بطوررسمي مسلمان بودنشان انکارمي شود. در سال 1927 م علماي رده بالاي سعودي فتوايي صادر کردند که دليلي بر کافر بودن شيعيان داشت يعني محکوميت آنان به عنوان افرادي مرتد و کافر ، که سطوح مجازات مرگند . اين اعلاميه بيان مي کرد که شيعيان حق ندارد اعمال ديني شان را بجا آورد و اگر اين تحريم را زير پا بگذارند بايد از سرزمين مسلمانان تبعيد شوند .در سال 1991م يک عالم رده بالاي شان بنام بن جبرين با صدور فتوايي دوباره بر کافر بودن شيعه تاکيد کرد با صدور چنين حکمي کشتن آنان از لحاظ فقهي غير مشروع نخواهد بود .(62) در جاي ديگر مي افزايند :به گفته شيعيان آنان اجازه ندارند هيچ نوع آثار نوشته شده اي مذهبي در باره تشيع در اختيار داشته باشند و در صورت تلاش براي وارد کردن چنين آثاري باز داشت مي شوند . اذان به شکل شيعي اش مجاز نيست و بايد به روش سنيان مطابقت داده شود . پليس اخلاقي ( مطوعين ) اغلب در خيابانها براي شيعيان ايجاد مزاحمت مي نمايند . خوردن غذاي شيعيان در مراسم بزرگداشت روز عاشورا بطور رسمي براي سني ها ممنوع است . و وهابي هاي افراطي گوشتي را که شيعيان ذبح کرده باشند نمي خرند چرا که آنرا « نجس » مي دانند . بر اساس عرف وهابي ، مردان شيعي نمي توانند با زنان سني ازدواج کنند .(63) مهدي بهرام شاهي در نشريه پگاه آورده است :«در سال 1927 م علماي وهابي فتواي صادر کردند که به موجب آن شيعيان ملزم مي شدند اعتقاداتشان را ترک نموده و به وهابيت بگروند ، پس از صدور اين فتوا اقدامات خشونت آميزي عليه شيعيان صورت گرفت و وهابيون تلاش کردند حسينيه ها و مساجد را بر چينند و لي به علت پايداري و مقاومت شيعيان تلاش وهابيون ناکام ماند»(64) .وي در ادامه مي نويسد : اسما عيليه ها مصمم شدن مانند شيعيان اماميه شرقي عربستان مراسم سوگواري شهادت امام حسين(ع) را بطور علني بر گذار کنند که اين تصميم واکنش حکو.مت وهابيون را در پي داشت اين حرکت اسماعيليان با تشديد فعاليت هاي تبليغي وهابيون در منطقه مقارن بود ، وهابيون تمام تلاش خود را بکار گرفتند تا اسماعيليان را به کيش خود در آوردند ، به علت نا مناسب بودن شرايط جامعه عربستان براي فعاليت گروهي و اجتماعي شيعيان نتوانستند به طور رسمي خود را سازماندهي کنند. بنا بر اين علت اتخاذ اين رويه نبود آزادي بيان وعقيده در کشور عربستان است.(65) ور نر در كتاب جامعة شيعة نخاوله در مدينه منوّره مي نويسد :يكي از علماي وهابي به نام ناصر بن سليمان العمر در بارة وضعيّت شيعيان در عربستان وفعاليت شان گزارشي را براي عبدالله بن باز تهيه كرده ودر آن مي نويسد : حضرت شيخ عبدالله بن باز (حفظه الله) وحضرات گرامي اعضاي كبارالعلماء سلام عليكم .به استناد حديث نبوي «الدين نصيحة» بر خود واجب مي دانم در اين ياد داشت شما را نسبت به رافضيان وفعاليت هاي آنان و اهداف پنهان وخطر ناك شان با خبر سازم .سروران : من اين حقايق را در اختيار شما مي گذارم و شما خود مي دانيد براي برائت ذمّه وكمك به مسلمانان چگونه عمل كنيد آشكار است :
الف - چراغاني ، نصب پلاكارت ،بر گزاري سخنراني ، توزيع شيريني در حسينيه هاي قطيف و احساء به مناسبت هاي خاص مانند عيد غدير يا تولد اين امام و آن امام .
ب- ساختن حسينيه و گذاشتن بلند گو ها در آن .
ج- بيشتر رافضيان هنگام حضور درمسجد نبوي كتا بهاي متعلق به مذهب خود را به همرا داشته ودر آن جا مي خوانند .(66)بهزا د احمدي در مقالة با عنوان «جامعه شيعي در عربستان سعودي » مي نويسد :در حال که عربستان بيش از 37850 مسجد دارد و تاکنون بيش از1600 مسجد در سراسر دنيا ساخته است شيعيان عربستان حق ندارد مسجدي براي خود بنا کنند و تاريخ ساخت محودو مساجد بوجود نيز به زمان حکومت عثماني ها باز مي گردد . علاوه بر اين بسياري از مساجد و حسينيه هاي شيعيان در شهرهاي مختلف شيعه نشين تخريب شده و شيعيان خانه هاي خود را بطور مخفي به مسجد و حسينيه تبديل کرده است . مساجد شيعيان در روزهاي مراسم مذهبي توسط پليس بسته مي شود و شيعيان حق ندارند ، در شهرهاي چون قطيف ، حتي مراسم جشن عروسي خود را در هتل ها يا اماکني عمومي برگذار کنند . (67)
ج) تبعيض فرهنگي
در نظام آموزش و پرورش نيز تعاليم وهابي بر شيعيان تحميل مي شوند آنها نه تنها اجازه تعليم تشيع را ندارند بلکه مجبورند آموزه هاي وهابي را که مشتمل بر تقبيع رسمي و تحريم تشيع هستند فرا گيرند در درس تعليمات ديني که بخش مهمي از برنامه آموزشي مدارس از دوره ابتدايي تا دبيرستان است تنها وهابيت تعليم داده مي شود و تشيع آشکارا حتي در مناطق شيعه نشين محکوم مي گردد . کتب درسي ديني بر عقايد متحجرانه وهابي تاکيد مي ورزند و آن دسته از عقايد اعمالي را که با وهابيت ناسازگار باشد کفر و شرک مي خوانند .مدارک زيادي گواهند که بر خي از دانش آموزان بويژه دختران نوجوان بر اثر تبليغات مذهبي ضد شيعي دست از تشيع کشيده اند از اين روست که شيعيان نگران از دست دادن فرهنگ و هويت شان هستند و بيم آن دارند که در فرهنگ تحميلي حکومت جذب شوند ، فرهنگي که از جمله اهدافش تضعيف تشيع به عنوان يک مذهب و سنت است .(68)
د) تبعيض درتصدي و اجراي قانون
در سر زمين عربستان شيعيان از حقوق قانوني بدون تبعيض به عنوان يك شهروند عربستاني بر خوردار نيست و تبعيضات در تصدي پست ها ومناصب دولتي واجراي قانون عليه شيعيان اعمال مي گردد. كراهام اي. فولر و رند فرانكه در مقالة خويش مي نويسند : «شيعيان از تمامي مشاغل مهم حکومتي محروم اند و حتي در امور مربوط به مناطق خود نيز از حق خود مختاري و خود گرداني بر خوردار نيستند وبراي شيعيان دست کم پنجاه در صد دانشگاه ها و موسسات تحقيقاتي ممنوع است در دادگاه به شيعيان اجازه شهادت داده نمي شود و علاوه بر آن جايگاه شيعيان با سنيان در دادگاه برابر نيست . در دادگاه هاي سعودي هيچ قاضي شيعه اي وجود ندارد» .(69) بهزاد احمدي در نشريه پگاه مي نويسد : «از مظاهر تبعيض آشکار اين است که تا کنون از شيعيان در پست هاي رسمي حکومت يا اصلا حضور نداشته است و يا بطور نادر حضورداشته است وتاکنون هيچ وزيري ويا عضو کابينه اي سلطنتي شيعه نبوده است».(70)
ه) تبعيض اقتصادي
در حكومت وهابيت شيعيان در بخش اقتصادي نيز از آن حقوق كه يك شهروند وهابي استفاده مي كند بطور يك سان بر خوردار نيست بلكه كما كان تبعيض اعمال مي گردد. كراهام اي. فولر و رند فرانكه دراين باره نيز در مقالة خويش مي نويسند: « استان الحساء از رفاه عمومي که مشخصة بخش هاي ديگر كشور است سهمي ندارد . شيعيان منطقه مرتب ازکار اخراج مي شوند زنان شيعه از زمانهاي گذشته حق معلم شدن را نداشته اند اين در حالي است که معلمي يکي از اندک مشاغلي است که درين کشور پادشاهي براي زنان مجاز نيست» . (71)تمام اين تبعيضات كه از طرف وهابيون عليه شيعيان صورت مي گيرد با هدف گسترش وتبليغ انديشه هاي وهابيگري وتضعيف مذهب وفرهنگ شيعه اعمال مي گردد زيرا آنان مي خواهند از اين طريق شيعيان را در تنگنا وفشار قرار دهند تا از مذهب شان دست كشيده و مجبورا به مذهب وهابي گرايش پيدا كنند .
17) تخريب قبور
1.مسلمانان از آغاز پيدايش اسلام تا قرن حاضر ، هرگاه يکي از بزر گان دين از دنيا رحلت کرده است ، به جهت شدت علا قه و احترامي که براي او در حال حياتش قائل بوده اند ، پس از مرگ نسبت به مرقد او اهميت واهتمام ويژ? قائل شده اند وبراي ابراز محبت و احترام به صاحب آرامگاه به زيارت مرقد او مي روند ، گاه در جوار مرقدش به دعا وعبادت پروردگار عالم مشغول گشته وبراي آسايش و راحتي زيارت کنندگان اقدام به تأسيس بنا و ساختمان نموده اند وگاه از روي تقدس وحرمتي که براي صاحب مرقد قائل بوده اند ، بر قبر او به عنوان تجليل وتکريم ، قبّه وبار گاه ساخته اند و بالاخره براي روشنايي بنا ، شمع وچراغ روشن کرده اند . اين گونه اعمال تقريباً در تمام دوران اسلامي وجود داشته و به صورت يک سنت در جامع? اسلامي درآمده است . اما وهابيت با تمام اين اعمال به عنوان مظاهري از شرک و بت پرستي ، به شدّت مخالفت ورزيده و براي از بين بردن اين ارزش ها وباور هاي ديني سخت مي كوشند وبراي تحقق اهداف شان دست از هيچ جنايتي برنداشتند . نجم الدين طبسي نمونه هايي از فتاواي آنهارا در اين مورد بدين شرح آورده :
2.صنعاني مي گويد : با رگاه به منزل? بت است چون کاري که مردم زمان جاهليت براي چيزهاي به نام بت ، انجام مي دادند ، همان کار را « قبوريون » براي چيز ي که نام آن را قبر يا مشهد ولي گذاشته اند ، انجام مي دهند . به هر حال همان عمل مردم دوران جاهليت است ، با اسم ديگر ؛ لکن با تغيير اسم از بت بودن خارج نمي شود.(72)
3. ابن قيم (شاگرد ابن تيميه) گويد: بنا هاي قبور ، به صورت بت ها و طاغوت ها بر گرفته شده و مورد پرستش قرار مي گيرد . ويران نمودن آنها واجب است وپس از قدرت بر ويراني ، ابقاي آنها به همان صورت -حتي يک روز - جائز نيست ؛ چرا که آن ها به منزل? لات و عزّي و يا بزرگترين شرک ها است .(73)
4. وهابيان در نامة به شيخ الرکب المغربي ، تصريح کردند : به تحقيق آنچه که از تعظيم قبور انبياو غير آنان ، به صورت بنا وگنبد برا فراشته مي شود ، از جمله وقايعي است که پيامبر (ص) ازآن خبر داده است . حضرت فرمود ده است : قيامت بر پا نمي شود مگر آنکه زنده اي از امت من به مشرکان ملحق مي شوند و گروهي از امت من به پرستش بت ها بپردازند.(74)
5.قاضي القضات وهابي ها (عبدالله بن سليمان بن بليهد) در روز نام? امّ القري مي گويد : تا قبل از قرن پنج ساختن قبّه وبنا معمول نبود ، و اين بدعتي است که از قرن پنجم به بعد ايجاد شد .(75)
6.پاسخ منسوب به علماي مدينه : ممنوعيت ساختن بناء بر قبور اجماعي است . احاديث صحيحي بر ممنوعيت آن دلالت دارد ؛ از اين جهت گروهي بر تخريب کردن آن فتوي دادند .(76) اين بود نمونه هاي از فتاواي رهبران فرق? وهابيت که با دلايل سخيف و بر خي زمينه سازي ، ان ها را صادر نمودند وبا حملات بسيار وحشيان? براي تخريب قبور و مراقد بزرگان دست بکار شدند تا از اين طريق عقايد ومقدسات ديگران و به ويژه شيعه را سرکوب نموده وتفكر خود شان را به جهان تبليغ نمايد . بر اساس نقل صلاح الدين مختاري - از نويسندگان وهابي - وهابي ها به فرماندهي امير سعود در سال 1216 هـ .ق ، با لشکر عظيم از مردم نجد و عشاير جنوب حجاز و تهامه به سوي عراق حرکت کردند . آنان در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيدند و آنجا را محاصره کردند .(77) سپس به صورت غافلگيرانه وارد کربلا شدند و بسياري از اهل آنجا را در کوچه و بازار و خانه ها کشتند . آنان گنبد و حرم امام حسين(ع) را خراب کردند و جواهر هاي حرم را به چپاول بردند و سنگ روي قبر را که با دانه هاي زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر آراسته شده بود کندند ،آنچه از اموال ، اسلحه ، لباس، فرش ، طلا و قرآن هاي نفيس در شهر يافتند ربودند .(78) و نزديک ظهر از شهر بيرون رفتند در حالي که نزديک به دو هزار ارتش از اهل کربلا را کشته بودند . امير سعود با سپاهي مرکب از بيست هزار مرد جنگي به شهر کربلا حمله ور شدند و چنان رسوايي در شهر به وجودآوردند که در وصف نمي گنجد . حتي گفته اند آنان در يک شب بيست هزار تن را به قتل رساندند وكلاً نزديک پنجاه نفر را نزديک ضريح و پانصد نفر را بيرون ضريح به قتل رساندند و به هر کس برخوردند بي رحمانه کشتند و حتي بر پيران و خرد سالان نيز رحم نکردند .در کتاب پاسخ به شبهات وهابيت طاهري خرم آبادي آمده است:مرحوم علام? عاملي در آخر جلد هفتم مفتاح الکرامه ـ که يک کتاب فقهي است ـ مي نويسد : « اين جزء از کتاب بعد از نيمه شب نهم رمضان المبارک 1225 به دست مصنّف خاتمه يافت در حالي که دل در نگراني و تشويش بود ؛ زيرا اعراب عنيزه ـ که وهابي هستند ـ اطراف نجف اشرف و مشهد حسين (ع) را احاطه کرده اند ؛ راهها را بسته و زوّاري که از زيارت نيمه شعبان به اوطان خود باز مي گشتند ، غارت نموده و جمع کثيري از آنان را کشتند که بيشتر زوّار ، ايراني بوده اند و گفته مي شود عدد کشه شدگان يکصد و پنجاه نفر بوده اند .»(79) در كتاب چالش هاي فكري وسياسي وهابيت آمده : سيد ابوطالب اصفهاني ، مقيم هندوستان در سفر نامه خود ، از هنگام بازگشت از لندن و عبور به کربلا مي نويسد : قريب بيست و پنج هزار وهابي با اسب هاي عربي و شترهاي نجيب وارد کربلا شدند و صداي « اقتلوا المشرکين » و « اذبحوا الکافرين » ( مشرکان را بکشند وکافران راسرببريد ) سر دادند . بيش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمي هاي بي شماري بجا گذاشتند . در صحن مقدس ، خون از بدن هاي سر بريده روان ، و گنبد و حجره هاي ضحن از لاشه مقتولان ، پر بود . شدت آن حادثه به حدي دلخراش و سنگين بود که وقتي من بعد از يازده ماه مجدداً وارد شهر کربلا شدم ، هنوز اين حادثه آن قدر تازگي داشت که جزنقل آن حادثه چيزي ديگر نبود و راويان اين حادثه بزرگ ، درهنگام حکايت مي گريستند و از شنيدن آن موها بر بدن سست مي شد ... (80)در كتاب مذكور چنين ادامه ميدهد :سنت جون فيلبي مي گويد : شمشير بر گردن هاي اهل کربلا نهادند و مردم را بي رحمانه کشته و هم اشياي قيمتي را غارت کردند .دکتر محمد عوض الخطيب مي گويد :لشکري نزديک به بيست هزار نفر از اعراب نجد ، کربلا را محاصره کردند و ناگهان وارد شدند . اهل آنجا را به سرعت کشتند و حتي براي کودکان نيز راه نجاتي نبود .خزينه ها و جواهرهاي نفيس را بردند و ضريح را از جاي خود کندند . . .موقعيت بسيار وحشت ناک و قربانگاه بس بزرگي بود که خون به سيلاب تبديل شده بود. وهابيان پس از کشتار بي رحمانه اهل کربلا هتک حرم حسيني راهي نجف شدند .چون اهل نجف ، جريان کربلا و غارت مدينه را شنيده بودند ، کمي آمادگي داشتند . ازين رو به برداري دفاع بر خواستند . حتي زنها از خانه ها بيرون آمده بودند و مردان خود را براي مقابله تحريک مي کردند تا اسير قتل و غارت وهابي ها نشوند در نهايت اين کار باعث شکست مهاجمان و عقب نشيني آنان گرديد .(81) در مورد جنايات وهابي ها در نجف اشرف آمده : «آنان در سال1221 هـ .ق بار ديگر به نجف حمله کردند و نزديک بود شهر را تسخير کنند ولي باز شکست خوردند و شماري از آنها کشته شده بودند بر گشتند .آنان در جمادي الثاني سال 1222 هـ .ق دگر بار به نجف حمله کردند ولي اهل نجف آمادگي کامل داشتند از شهر دفاع کردند . همچنين در سال 1225 هـ .ق نيز به نجف هجوم آوردند و راه زوار را بستند و شمار زيادي ( نزديک به يکصد و پنجاه نفر از زائران ) را ميان کوفه و نجف کشتند».(82)و در مدت نزديک به 10 سال چندين بار شديدترين حمله ها را به اين دو شهرانجام دادند.در باره اي جنايات وحشيانه وهابي در تخريب آثار ارزشمند اسلامي چنين نگاشته است : «سپاه وهابيان به فرماندهي امير سعود ، در هشتم محرم سال 1218 هـ .ق وارد مکه شد و آنجا را اشغال کرد . مردم مکه که پيش تر خبر جنايت وهابي ها را در طايف شنيده بود از تکرار فاجعه ، ترسيدند و سلطه او را پذيرفتند . آن گاه امير سعود از آنان خواست که قبه و بارگاهايي را که بر قبور ساخته اند با دست خود ويران کند . ازين رو وهابي ها به همراه جمع زيادي از مردم ، با بيل و کلنگ به سمت گورستان جنة المعلّي رفتند و گنبدهاي زادگان پيامبر(ص) ، علي(ع) و خدجه(س) را ويران کردند».(83)واما در مورد جنايت هاي وهابيت در تخريب قبرستان بقيع وبا خاك يكسان كردن مزار امامان معصوم چنين آورده :وهابيان درسال 1220هـ .ق به دستور امير سعود در سال به مدينه حمله کردند و پس از يک سال و نيم محاصره ، شهر را به اشغال در آوردند . قاضي شهر را که از شهر بيرون کردند و مردم را از زيارت مرقد مطهر پيامبر و بزرگان مدفون در بقيع باز داشتند .آن گاه امير سعود به وهابيان دستور داد تا آثار و قبور بقيع را ويران کنند . ازين رو به همراه آنان به قبرستان بقيع يورشي بردند و آنچه از قبه ها و آثار بر روي قبور بود با خاک يکسان کرند . از جمله قبر چهار امام معصوم . امام حسن مجتبي ، امام زين العابدين ، امام محمد باقر ، امام جعفر صادق عليهم السلام را و همچنين قبر عبدالله پدر پيامبر اسلام را خراب کردند و هر آنچه از اشياي قيمتي و گران بها يافت مي شد غارت کردند .
نتيجه:
بعد از فوت شيخ محمد، فرزندانش وآل سعود بر كشور عربستان حكومت دارند و باهم براي گسترش اين تفكر به ويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، در سراسرجهان تلاش مي كنند .آنها با در دست داشتن منابع وذخائر نفت وگازوتسلط بر حرميين شريفين ازروشهاي مختلف مانند ايجاد رعب ووحشت وترورتوسط گروه هاي تند رو در كشور هاي اسلامي ،اصراروتحميل عقيده ، اكمال و اعزام مبلغ در كشور ها ، انتشار وپخش كتب ، درانحصار قرار دادن مراكز انتشاراتي و رسانه اي وكتابخانه اي ، استفادة مغرضانه از دانشگاه ها ومراكز علمي وفرهنگي ، استفاده از احساسات مردم با شعار هاي جذاب همچون جهاد با كافران ، نجات اسلام و بدعت زدايي عليه مخالفين شان وصدور فتوا هاي شديداللحن عليه آنها ، اعمال هر گونه تبعيض در داخل عربستان ، تخريب قبور آرامگاه اولياء وبزرگان دين ، تحريف كتب اصلي ونشر كتاب هاي دروغين وهمچنين اتهامات و نسبت هاي دروغين عليه شيعيان استفاده نموده وشبانه روزبراي تضعيف مذهب شيعه و گسترش تفكر وهابيت با شعار مبارزه با شرك و بدعت هاي رايج ، تبليغ مي نمايند گرچه امروزه بعضي از وهابيون تجدد گرا نگاهي معتدل تري نسبت به رفتار با شيعيان دارد . از آن جاي كه هرزمان روش ومتد خودش را دارد و وهابيت متعصب نيز با همان سلاح و مدل روز به ميدان خواهد آمد ، لذا بر ما لازم است باآگاهي و هوش ياري در پي شناسايي روش هاي جديد اين عنصر خطر ناك باشيم تا در جهت تحريف زدايي از اسلام عزيز ودفاع از حقانيت مذهب شيعه وبيداري مسلمين از دام هاي وهابي موفق تر عمل كرده باشيم.
پي نوشت ها :
1.مائده / 99 .
2.دشتي ،محمد، نهج البلاغه، ص38 ( خطبه اول ، قسمت 36و37 ) .
3. لسان العرب ،ج8،ص ، 419.
4. موگهي ، عبدالرحيم ، تبليغ و مبلغ درآثار شهيد مطهري ، صص 22و23 .
5.اعراف/ 79 .
6.مائدة / 99.
7. احزاب/ 39 .
8.بچاري ، جعفر ، تبليغ ، ص18.
9.جعفري ، عباس،فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386..9
.سلفي گري ، ص197 .10
.مجلّ? ميقات ، شمار? 43، ص 198 ، به نقل از روزان? عکاظ ، مورّخ 11/9/81 11
نوح / 7 . .12
13. زمر / 17 و 18 .
14.مکارم شيرازي ، ناصر، تفسيرنمونه ، ج 19 ، صص 411 ، 412 و 413 .
15.همو ، وهابيت بر سر دو راهي ، صص 48 ، 52 و 54
16.همان ص38.
17. مرادي ، جعفر،فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.
18. الگار ، حامد ،وهابيگري ، ترجمة احمد نمايي، صص 14.13 .
اسد علي زاده ، اکبر،چالش هاي فکري و سياسي وهابيت ، ص116..19
20.رضواني، علي اصغر،سلفي گري وپاسخ به شبهات،صص204و205.
21. ابراهيمي ، محمد حسين ،تحليلي نو بر عقايد وهابيان ، ص24.
22.مرادي ، جعفر،فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386..
23.سلفي گري وپاسخ به شبهات، ص198.
24. مرادي ، جعفر،فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.
25 . ماهنامه خبري و تحليلي شيعيان جهان ، ص7
فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386 .26
27. محمدي آشناني ، علي ، شناخت عربستان ، صص 56.59 .
28. جعفري، عباس ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386
29. جعفري، عباس ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.
16/4/1387 <www.askquran.ir/showthread.php> 30.
31. حسيني قزويني ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386 .
32. مجادله / 11.
33. مکارم شيرازي ، نا صر، تفسير نمونه ج 23 ،ص454 .
34. جعفري، عباس ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.
35. جعفري، عباس ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386
36. همان ،
37. رضواني ، علي اصغر، مباني اعتقادي وهابيان ، ص74 ، به نقل از الدررالسنيه ،ج1 ص117 .
38. همان ، به نقل از دررالسنيه ص 120 .
39. همان ، به نقل از دررالسنيه ص 160 .
40. الگار ، حامد ، وهابيگري ، ترجمه احمد نمايي ، ص 50 .
41.امين ، سيدمحسن ، تاريخجه ، نقد و بررسي وهابي ها ، ترجمه ونگارش سيدابراهيم سيدعلوي ،صص152و151.
پل بون آنفان ، شبه جزيره عربستان ، ترجمه دکتر اسدالله علوي،ج1، ص 317. 42.
43.علامه ، امين ، کشف الارتياب ،صص .211 و 212
44.حسيني قزويني، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386
45.جعفري، عباس ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.45
46. قزويني ، سيد محمد حسن ،فرقه وهابي ، ترجمه علي دواني ص 21
47.گراهام اي . فولرور ند فرانکه ، مترجم خدجه تبريزي ، دو ماهنامه اطلاع رساني پژوهشي مركزجهاني علوم اسلامي ،ش، 20،
مهر و آبان 1385و وهابيان ص347.
48.مرادي، جعفر ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.48
49. همان.
50.ابراهيمي،محبوبه ، فرهنگ پويا ، فصلنامه فرهنگي -اجتماعي وسياسي ، ش 7 ، اسفند 1386.
سلفي گري و پاسخ به شبهات ص194 .51
همان .52
همان به نقل از تاريخ آل سعود ج1 ،ص158؛آل سعود من اين الي اين، ص 47.... . 53
فؤاد ابراهيم ، ترجمه مهدي بهرام شاهي ، نشريه پگاه ، ش 226 ، اسفند 1386 .54
همان .55
56. فؤاد ابراهيم ، ترجمه مهدي بهرام شاهي ، نشريه پگاه ، ش 226 ، اسفند 1386 .
57. همان.
58.همان .
59.احمدي لفوركي ، بهزاد ، نشريه پگاه ،ش 219 ، آبان 1386.
60. احمدي لفوركي ، بهزاد ، نشريه پگاه ،ش، 219 ، آبان 1386.
61.همان .
62.گراها م اي ، فولر ورند فرانكه ، مترجم خديجه تبريزي ، دو ماهنامه اطلاع رساني پژوهشي مركز جهاني علوم اسلامي ،مهر وآبان
1385 ، ش 20 .
63. همان
64.بهرام شاهي ، مهدي ،نشريه پگاه ، ش 227،اسفند 1386 ..64
65. همان .
66. اند ، ورنر ، جامعة شيعة نخاوله در مدينة منوره ، ترجمه رسول جعفريان ، صص 152و153 .
67. احمدي لفوركي ، بهزاد ، نشريه پگاه ،ش219، آبان 1386 .
68. گراها م اي ، فولر ور ند فرانكه ، مترجم خديجه تبريزي ، دو ماهنامه اطلاع رساني پژوهشي مركزجهاني علوم اسلامي ،مهر وآبان 1385 ، ش 20 .
69.همان .
70.احمدي لفوركي ، بهزاد ، نشريه پگاه ،ش219، آبان 1386.
71. گراها م اي ، فولر ور ند فرانكه ، مترجم خديجه تبريزي ، دو ماهنامه اطلاع رساني پژوهشي مركزجهاني علوم اسلامي،مهر وآبان 1385 ، ش 20
72 . طبسي ، نجم الدين ، رويکرد عقلاني بر باور هاي وهابيت ، ج5 ، ص 13 .
73. همان ، ص 14 .
. همان .74
همان ..75
همان . 76.
77. چالش هاي فکري و سياسي وهابيت ، صص 67 و 68 ، نقل از تاريخ المملکة ، السعوديه ، ج 1 ، ص 73
78.همان ، نقل از عثمان بن بشر النجدي ، عنوان المجد في التاريخ النجد ، ج 1 ، ص 121
79. طاهري خرم آبادي ، سيد حسن ، پاسخ به شبهات وهابيت ، ج 1 ، ص 20 ، به نقل از مفتاح الکرامه : 7 / 653
80. چالش هاي فکري و سياسي وهابيت ، صص 68و69 نقل از ميرزا طالب اصفهاني ، سير طالبي ، ص 408 .
81. همان ، نقل از ماضي النجف ، حاضرها ، ص325
82. همان ، نقل از صفحات من تاريخ جزيرة العرب الحديث ، ص 177
83 . همان ، نقل از الدرر السنيه ، في الرد علي الوهابية ، ج 1 ، ص 153 .
منابع:
1.قرآن كريم
2.ابراهيمي ، محمد حسين ،تحليلي نو بر عقايد وهابيان ، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه ،چاپ چهارم1379
3.ابن منظور، محمدابن مکرم ، لسان العرب ، بيروت چاپ سوم1414 ه.ق.
4.اسد علي زاده ، اكبر : چالش خاي فكري و سياسي هاي وهابيت ، قم ،مركز پژوهش صدا وسيماي اسلامي ، چاپ دوم 1386.
5.الگار ، حامد : وهابيگري ، ترجمه احمد نمايي ،مشهد ،بنياد پژوهش هاي اسلامي ، 1387.
6.امين ، سيد محسن : تاريخچه ، نقد وبررسي وهابي ها ، ترجمه سيد ابراهيم سيد علوي ،تهران ، امير كبير ،چاپ چهارم 1376.
7.اند ، ورنر ، جامعة شيعة نخاوله در مدينة منوره ، ترجمه رسول جعفريان ،قم، دليل، چاپ اول1379
8.بچاري ، جعفر، تبليغ ، قم، نورالنور، چاپ اول 1383.
9.بختياري ، محمدعزيز، شيعيان افغانستان، قم ، انتشارات شيعه شناسي، چاپ اول 1385.
10.رضواني ، علي اصغر، سلفي گري (وهابيت) و پاسخ به شبهات ، قم ، مسجدمقدس جمکران ، چاپ ششم، 1388.
11.رضواني ، علي اصغر، مباني اعتقادي وهابيان، قم ، مسجدمقدس جمکران ، چاپ سوم، 1386
12. روزنامه کيهان.
13. طاهري خرم آبادي ، سيد حسن ، پاسخ به شبهات وهابيت،قم دفتر انتشارات اسلامي ،چاپ، دوم138613
14. طبسي ، نجم الدين ، رويکرد عقلاني بر باور هاي وهابيت ، قم ، اميرالعلم، چاپ اول 1384
15.صالحي ، سيدعباس ، هفته نامه پگاه ، قم ، موسسه فرهنگي پاسدار اسلام . ش 226 ، 4اسفند 1386.-15
16.فاضل، مجتبي، اخبار شيعيان( ماهنامه خبري و تحليلي شيعيان جهان) ،قم، انتشارات شيعه شناسي،ش دوم، سال1364
17. فقيهي ، علي اصغر : وهابيان ،تهران ، اسماعيليان ، چاپ دوم 1364.
18. محمدي آشناني ، علي ، شناخت عربستان ،تهران، مشعر، چاپ اول 1381.
19.راها م اي ، فولر ور ند فرانكه ، مترجم خديجه تبريزي ، دو ماهنامه اطلاع رساني پژوهشي مركزجهاني علوم اسلامي ،مهر وآبان 1385 ، ش 20
20.گروه نويسندگان زير نظر پل بون آنفان ، شبه جزيره عربستان در عصرحاضر ، ترجمه دکتر اسدالله علوي،ج1، مشهد، آستان قدس رضوي، بنيادپژوهشهاي اسلامي، چاپ 1378.
21.مکارم شيرازي ، ناصر، تفسيرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ سي ويکم 1373.
22.مكارم شيرازي ، ناصر : وهابيت بر سر دوراهي ،قم ، مدرسة الامام علي (ع) چاپ اول 1384.
23. موگهي ، عبدالرحيم ، تبليغ و مبلغ درآثار شهيد مطهري ،قم، دفتر انتشارات اسلامي ،چاپ اول 1377.
24.وحيدي ، س ، م ، نگرش بر وهابيت ، بيا مكتب اهل بيت ، چاپ اول 1373. -25
25. نشريه فرهنگ پويا،فصلنامه فرهنگي-اجتماعي وسياسي،نشريه دانشجويي پويا،قم،ش7، اسفند1386.
26.ويژه نامه مذهبي فرهنگي هبأت محبين اهل بيت (ع) ، ص 3 ، اصفهان1386 - 27.
27. 16/4/1387 <www.askquran.ir/showthread.php>
منبع: راسخون
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید