مراحل ورود به شيطانپرستي
اين مراحل از منابع خود شيطان پرستان استخراج شده است:
" كسب قدرت تاريكي براي شيطان پرستي / به دست آوردن نيرو هاي نهفته در تاريكي ، كسب قدرتي است دروني و بي پايان انرژي عظيمي كه اين امكان را به شما ميدهد روح خود را ارتقا بخشيد و كمبودهايش را با قدرت جايگزين كنيد . نكته ي مهم در برگزاري اين مراسم اين است كه هرگز نبايد به نتيجه بدگمان باشيد . خالصانه به نيروي روح خود و روح تاريكي ايمان داشته باشيد. آنچه باقي ميماند آرامش و دوري از افكاره بيهوده است كه بايد در خود ايجاد كنيد .
* مقدمات
محراب :
مقابل ديوار غربي قرار گرفته پارچه سياهي به روي آن كشيده ميشود . بالاي سر محراب ( روي ديوار) ستاره 5 پر وارونه نصب كن . روي محراب 2 شمع سياه روي پايه ، خنجر مخصوص مراسم ، جمجمه انسان ، يك زنگ ، يك آتشدان و يك جام بگذار / براي نور بيشتر ميتوان از شمع هاي سياه در گوشههاي اتاق استفاده كرد / ميتوانيد از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعي نيز استفاده كنيد .
خون :
جام را با مايعي به رنگ قرمز پر كن .ماهيت مايع اهميتي ندارد زيرا كه اين مايع نماد خون قربانيست .
آتش :
آتشدان را درست در مركز محراب قرار ده .
پوشش :
تماماً سياه همراه با ستاره 5 پر وارونه آويخته بر گردن .
آداب مراسم :
به ترتيب ذيل زنگ را به صدا درآور : شش بار در جهت جنوب ، شش بار در جهت شرق ، شش بار در جهت شمال .حال خنجر را بدست گير به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحني دعايي نيايش كن :
بنام شيطان بزرگ و افتخار او ، لوسيفر من نيروهاي تاريكي و قدرت شيطان را به درون فرا مي خوانم .
با خنجر پنتاگرام وارونهيي در هوا رسم كن و آتش را بيافروز ، نيايش را ادامه بده : آتش سياه برافروخته و درهاي تاريكي بر پاشنه خود چرخيده اند . روح سياه و شيطاني كاين ظاهر شده ، كسي كه از دوردست مي آيد تا خواست خود را بر فراز هستي بنا كند .بر حذر باش از گمراهي انسان كه همواره همراه اوست از ابتدا تا نهايت . نظاره كن . اين منم خداي ديروز ، امروز و فرداها . نگهبان زمان و ابديت .بي مانند .غرق در دانايي . بي همتا در توانايي .عناصر را بخوان تا مرا خدمت كنند و نيروهاي طبيعت را امر كن تا تجلي آمال من شوند .بپاخيز من تو رامي خوانم . دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده : كاين ، شيطان ، من قلهها را تصرف كردهام . قدرت تاريكي در دستان من است . اكنون من در قالب تو خواستههاي شيطانيام را تجلي مي بخشم ؛ پندار مرا با شكوه و عظمت باستاني تسخير كن . مرا در لايه هاي نامريي و رمزآلودش تنها گزار . جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر ( بمنظور پيشكش ) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر . انگشت را از ظرف خارج كرده ، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربههاي ساعت) و همزمان بخوان : من از اين جام مي نوشم .من از زندگي مي نوشم . قدرتهاي نهفته در تاريكي مرا در بر گيريد .
جام را يك نفس تا انتها بنوش و ادامه بده : همراه با برترين نيروهاي شيطاني و عميقترين قدرتهاي تاريكي به جهان ماده باز مي گردم تا شبي ديگر را تسخير كنم . آتش را خاموش كن ، زنگ را در خلاف جهت ابتدايي به صدا در آور، شمعها را خاموش كن .
* اعمال و زمان شيطان پرستي :
زمان شيطان پرستي در زمانهاي بسيار قديم و قرون اوليه آدمي در چندين زمان انجام ميگرفت : اولين زمان هنگام كسوف و خسوف بود ؛ بر اين تصور كه شيطان و خداي تاريكي از انسانها عصباني هستند و منتظر هديه خود و اگر براي آنها قرباني انجام نميگرفت خداي تاريكي و شيطان تمام انسانها را قتل عام ميكردند لذا براي آرامش شيطان قرباني كردن انسان انجام ميشد . اين مراسم به خصوص در قبايل آمريكاي جنوبي بسيار فراوان ديده شده است به گونه اي كه اكتشافات به دست آمده وجود اين قرباني كردنها را تصديق ميكند و اتاقهاي مخصوص قرباني كردن نيز به شيوهاي خاص بنا شده بود و تزئينات خاص خود را داشت . البته قرباني كردن انسان در زمانهاي ديگر نيز انجام ميشد كه اكنون قرباني كردن انسان در دوره كنوني در يك شب كاملا تاريك انجام ميشود .اعمال مراسم شيطان پرستي نيز بسيار زياد است و به ذكر چند مورد بسنده مي كنم.مهمترين اعمال آنها اعمالي است كه هميشه انجام ميدهند و در آن به انجام امور جنسي ميپردازند و همچنين از شيطان براي پيشبرد اهداف حاضرين كمك ميخواهند و اگر كسي مشكلي داشته باشد براي حل مشكل وي دعا مي شود. مراسم بعدي ؛ مراسم عضويت يك عضو جديد به اين هيئت و مجموعه است كه اين كار توسط كشيش كليساي شيطان و يا همسر وي ( بستگي به مذكر يا مونث بودن عضو جديد دارد ) انجام ميشود .
* مراسم قرباني كردن :
در شيطان پرستي جديد قرباني كردن مفهومي ندارد اما براي آنان كه هنوز پيرو شيطان پرستي قديمي و قرون وسطايي هستند اين كار در شبي تاريك انجام ميشود . قرباني توسط آب مقدس غسل داده ميشود و بر روي محراب خوابانده ميشود . البته اصولاً قربانيها قبل از انجام مراسم بيهوش ميشوند . و در كاملترين مراسم قرباني كردن براي شيطان ؛ قرباني پس از كشته شدن و نوشيدن خون وي توسط آتش سوزانده ميشود . در اين مراسم خواندن اوراد مخصوصي به زباني كاملا بي معني و گاها عبري انجام ميگيرد .
مراسم معروف نماز سياه يا نماز جماعت سياه :
شايد معروفترين مراسم آنان باشد . اين مراسم در كليساي شيطان پرستي انجام ميشود و دقيقا همان مراسم عشاي رباني مسيحيت است با اين تفاوت كه تمام كارها برعكس انجام ميشود و البته كارهايي نيز در آن مراسم انجام ميگيرد كه از ذكر آنها خودداري ميكنم .
مراسم پيوستن عضو جديد :
در مراسم پيوستن عضو جديد به شيطان پرستان كه البته همچنين عملي در جادوگري نيز وجود دارد بوسه مقدس است . اين بوسه توسط همسر يا خود كشيش به بدن شخص عضو شونده زده ميشود.
قوانين و عقايد
شيطان پرستان داراي يك سري اعتقادات هستند كه در كتاب انجيل شيطاني آمده است و همچنين داراي كليساي شيطان نيز ميباشند كه در 30 آوريل 1966 توسط آنتون لاوي تاسيس شد و در پس از مرگش اداره آن به همسرش بلانش بارتون رسيد و در حال حاضر نيز توسط يكي از اعضاي قديمي آن يعني پيتر گيلمور اداره ميشود . اين كليسا تنها مكاني است كه بر اساس قوانينش با استفاده از كمكهاي مالي دولتها برقرار نيست و اعضاي آن براي ورود به آن بايد پول بپردازند در ضمن كودكان نيز تا زماني كه توانايي درك فلسه آنها را پيدا نكرده اند اجازه ورود به آنجا را ندارند .در ضمن ورود افراد غيرشيطان پرست به آنجا بدون ايراد ميباشند.
انجيل شيطاني شامل 4 بخش است : "كتاب شيطان" ،"كتاب لوسيفر"،"كتاب بليل Book of Belial " و" كتاب لويتان Book of Leviathan" که هر کدام شامل مطالب خاص خود ميباشند فصل اول اين کتاب احکام 9 گانه شيطان پرستي است . خوب است نگاهي به اين 9 حکم بيندازيم :
1. شيطان به جاي رياضت نماينده افراط است.
2. شيطان به جاي اينكه نماياننده توهم هاي معنوي باشد نماينده زندگي مادي است.
( همه مسائل و تجارب غيرمادي و معنوي از ديد آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده ميشود.)
3. شيطان نشان دهنده عقل پاك است به جاي خودفريبي متظاهرانه.
4. شيطان نشانه عشق به افرادي است كه لياقتش را دارند نه هدر دادن آن براي افراد نمك نشناس .
(درست برعکس مسيحيت و ساير اديان که عشق به انسانها را به انسانها آموزش ميدهد)
5. شيطان به ما انتقام جويي را به جاي برگرداندن طرف ديگر صورت نشان ميدهد.
(درست برخلاف کلام حضرت عيسي(ع) ؛ در اسلام نيز در برابر ظلم سکوت نميکند اما پاسخ يک سيلي را فقط يک سيلي ميداند و بس!)
6. شيطان به ما مسئوليت در برابر مسئول را به جاي مسئوليت در برابر موجودات ترسناک خيالي را مي آموزد.( يعني اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم را تنها عامل انسانيت افراد با ايمان ميداند و همچنين خود را فقط دربرابر کسي مسئول ميداند که در برابرش مسئوليت دارد نه ساير افرادي که ممکن است درگير عملي شوند که او انجام ميدهد.)
7. شيطان ميگويد که انسان حيوان ديگري است، گاه برتر و اکثر مواقع به دليل " روح خدايي و پيشرفت ذهني اش که از او بدطينت ترين حيوان را ساخته است " پست تر است. (دقت کنيد که روح خدايي که به اعتقاد اديان منشاء و دليل بزرگي و خوبي انسانهاست در اين نظريه دليل بدطينت ترين موجود بودن اوست.)
8. شيطان آنچه را که گناه مينامند را عواملي براي ارضاي نيازهاي فيزيکي ، حسي و ذهني ميداند.
( يعني گناهان را براي ارضاء نيازهاي انساني لازم ميداند)
9. شيطان بهترين دوست کليساست زيرا آن را سالها مشغول کرده.
بد نيست برخي قسمتهاي اين کتاب را بخوانيم :
" به نام خداي بزرگ ما ؛ شيطان ؛ به شما فرمان ميدهم که از دنياي سياه بيرون آييد . به نام چهار شهريار سياه جهنم ؛ پيش آييد . شيطان ؛ جام باده لذت را بردار . اين جام پر از اکسير زندگي است ؛ و آنرا با نيروي جادوي سياه انباشته کن . اين نيرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامي آن است . آمين "
اي دوست و همدم شب ؛ تو از صداي سگ ها و ريختن خون شاد ميشوي ؛ تو در ميان سايه هاي قبور ميگردي ؛ تو تشنه خون هستي و بشر را تهديد ميکني گور گومورو ؛ ماه هزار چهره ؛ به قربانيان ما با نظر مساعد بنگر . دروازه هاي جهنم را بگشا و بيرون بيا ... "
و در مقايسه با اين جملات، لاوي ? گناه شيطاني را نيز نام برده است:
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرايي، انتظار بازپس گرفتن از ديگران،(آنچه به آنها داده ايد)، خود را فريب دادن، پيروي از رسوم و عقايد ديگران، روشن بيني نا کافي، فراموش کردن ارتدکسي گذشته (به طور مثال، قبول کردن چيزي قديمي در بسته بندي جديد، به عنوان نو)، غرور و افتخار بي حاصل (مانند غروري که هدف شخصي را از درون ميپوساند) و کمبود محسنات !
لاوي سپس ?? قانون شيطاني را نيز وضع کرد، که در حالي که نظام نامهاي اخلاقي نيست، ولي راهنماييهاي کلي براي زندگي شيطان پرستي را ارائه کرده است:
?- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
?- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوي ديگران ميخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
?- وقتي مهمان کسي هستي، به او احترام بگذار و در غير اين صورت هرگز آنجا نرو.
?- اگرمهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار کن.
?- هرگز قبل از آنکه علامتي از طرف مقابلت نديدهاي به او پيشنهاد نزديکي جنسي نده.
?- هرگز چيزي را که متعلق به تو نيست برندار، مگر آنکه داشتن آن براي کس ديگري سخت است و از تو ميخواهد آن را بگيري.
?- اگر از جادو به طور موفقيت آميزي براي کسب خواسته هايت استفاده کردهاي قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هايت قدرت جادو را نفي کني، تمام آنچه بدست آوردي را از دست خواهي داد.
?- هرگز از چيزي که نميخواهي در معرض آن باشي شکايت نکن.
?- کودکان را آزار نده.
??- حيوانات (غير انسان) را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهاي يا براي شکارشان.
??- وقتي در سرزميني آزاد قدم بر ميداري، کسي را آزار نده، اگر کسي تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
زمينههاي پيدايش شيطان پرستي
زمينههاي پيدايش شيطان پرستي را به صورت اختصار در عوامل زير ميتوان جستجو كرد:
اول
پس از رنسانس و برداشته شدن سختگيريهاي افراطي و متعصبانه ارباب كليسا، ناهنجاريهاي متعددي فراهم آمد به ويژه گرايش به شيطان پرستي عملاً نوعي نه گفتن و كنار گذاشتن رويكرد كليسا محوري در طول قرون وسطا بوده است. و لذا ميبينيم مقدسات مسيحيان پسوند شيطاني ميگيرند. مانند انجيل و كليساي شيطاني.
دوم
تلاش براي جايگزيني اومانيسم و نگرشهاي تجربه گرايانه را نيز نميتوان ناديده گرفت، زيرا محوريت دادن به انسان و اميال و لذات او تنها از راه دينهاي خواسته و ساخته بشري ممكن خواهد بود و شيطانگرايي بهترين جلوه براي بازگشت به سياهيها و تاريكيها است.
سوم
رهبري يهوديان به ويژه صهيونيسم نيز در پيدايش و گسترش اين فرقه چشمگير و آشكار است هم از نظر تاريخي و تبارشناسي،شيطانيسم قديمي و مدرن ريشه در دين يهود دارد و هم از نظر سياسي و اجتماعي امروزه يهوديت با ابزار و امكانات گسترده به ويژه از طريق دنياي كتاب و سينما تلاش در ترويج همه جانبه اين فرقه دارد.
افزون بر اينكه سنخيت ميان عرفان يهود يعني كابالا با پديده شيطانگرايي به وضوح مشهود است كه اشتراك در نمادها مانند پنتاگرام يا ستاره پنجپر يكي از نمونههاي روشن آن است.
چهارم
استفاده از شور و انگيزه جوانان به ويژه در كشورهاي مسلمان از ديگر مؤلفههاي فراگيري اين گرايش است. فعاليتها از طريق پارتيهاي شبانه، گروههاي موسيقي و ميهمانيهاي دوستانه آغاز ميگردد در ادامه با تبليغ نمادها و مشخصههاي ظاهري و در نهايت زمينه آشنايي آنها با انديشهها و رويكردهاي شيطاني را فراهم ميكنند، كه نمونهاي از فعاليتهاي داخلي آنان در شبكه سوم سيما تحت عنوان برنامه شوك پخش گرديد.
پنجم
علاوه بر موارد پيش گفته كه ميتوان آنها را عوامل خارجي در ترويج شيطانگرايي نام نهاد، عدم اطلاع كافي از عرفان حقيقي و اسلامي نيز آسيب ديگر پيدايش تمام نحلههاي نوپديد است.
از اين رو ميتوان گفت علاوه بر اينكه دستگاههاي تبليغي و فرهنگي كشور موظف به تبيين ماهيت شوم پديده شيطانگرايي و عرفانهاي نوظهورند بايد خود را ملزم به ارائه و ترويج جلوههاي زيبا و فطرت طلب عرفان اسلامي نمايند كه اين از طريق تدوين آثار و نوشتههاي روان، دلنشين و قابل فهم عموم و تهيه فيلمهاي كوتاه و بلند و راهاندازي سايت و وبلاگهاي اينترنتي و برگزاري جلسات در فضاهاي علمي به ويژه جهت دانشجويان و جوانان امكانپذير است.
نتيجه آنكه در اسلام شريعت، طريقت و حقيقت اركان اساسي حركت و كمال بشري به حساب ميآيند كه ناديده انگاشتن هر كدام از آنها باعث خلل در رسيدن به مقصود ميگردد. همان چيزي كه خلأ آن به ويژه شريعتزدايي در مكاتب وارداتي به وضوح ديده ميشود، به قول مولانا، شريعت چراغ، طريقت راه و حقيقت مقصد است و به قول شبستري در گلشن راز:
شريعت پوست، مغز آمد حقيقت
ميان اين و آن باشد طريقت
خلل در راه سالك نقض مغز است
چو مغزش پخته بيپوست نغز است
شيطـان در اديـان توحيدي
يهـود:
شيطان در عهد عتيق در نقش يك مار به عنوان زيرك ترين حيوان به سراغ آدم و حوا ميآيد و پس ازآن كه خداوند آنها را از خوردن درخت معرفت خوب و بد منع ميكند تا مبادا بميرند، به آنها مژده ميدهد كه اگر از درخت نيك و بد بخوريد چشمان شما باز خواهد شد و عارف نيك و بد خواهيد شد و پس از آنكه حرف شيطان را پذيرفته و از آن درخت خوردند چشمانشان به معرفت باز شد، در اين جا خداوند گفت همانا انسان مثل يكي از ما شده است.
و لذا برخي در صدد توجيه بر آمدند و گفتند اين عمل والدين اوليه ما اشتباهي معمولي يا خطايي از سر بي فكري نبوده است بلكه عصيان عمدي بر ضد خالق بود، به عبارت ديگر آنها ميخواستند خدا شوند، آنها مايل نبودند مطيع اراده خدا گردند، ميخواستند اميال خود را انجام دهند و خدا هم با اخراج آنها از بهشت آنها را مجازات نمود.
مسيحيـت:
در عهد جديد شيطان وسوسه گر حضرت مسيح است كه در نهايت او فريب وسوسههاي شيطان را نخورد همچنين تاكيد شده بايد بيدار و هوشيار بود و از طريق ايمان جلوي تيرهاي او را گرفت و در مقابل او مقاو مت نمود.
با توجه به اينكه مسيحيان هر دو عهد را قبول دارند، به نظر ميآيد تأثيرپذيري آنان از آموزههاي عهد قديم درباره شيطان در زندگي سياسي و اجتماعي به ويژه پس از رنسانس بيش از عهد جديد بوده است. زيرا طبق برداشت تورات شيطان وسوسه گر همان عقل است و شجره ممنوعه همان درخت آگاهي است كه انسان با تمرد از دستورات خدا به آگاهي و معرفت ميرسد و به همين دليل از بهشت خدا رانده ميشود.
اسـلام:
شيطان از ماده شطن به معناي دور شده از رحمت و لطف خداست كه در آيات متعددي ( 70 بار به صورت مفرد و 18بار به صورت جمع ) به آن اشاره شده است.و ابليس اسم خاص است كه در حديث امام رضا(ع) به همان معناي دور شده از رحمت خدا و موجودي كه حق را باطل و باطل را حق جلوه ميدهد،. و وعدههاي فريبنده ميدهد و از نظر تقدس ومأموريتهاي الهي در عداد ملائكه به حساب نميآيد و موجودي بوده هرچند اهل عبادت فراوان بوده اما عدم تعبد و تسليم او در مقابل اوامر الهي موجب طغيان و عصيان و سپس مغضوب درگاه الهي شد و دشمن قسم خورده انسان گرديد. و لذا همواره براي رهايي از شرآن بايد به خدا پناه برد.
شيطان پرستي در مصـر
افکار و عقايد پيروان گروه شيطان پرستان که بر اساس آنچه تحقيقات نشان داده وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخي از مسئولان سياسي، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند، عقايد آنان بر اين اساس استوار است که خداوند به شيطان ظلم کرده و بدون اينکه اجازه دفاع از خود بدهد، او را از بهشت بيرون کرده از اين رو بايد او را پرستش کرد زيرا به گفته آنان او براي پرستش، شايسته تر از خداست چون با شجاعت با خدا مخالفت کرد .
رهبر اين گروه که جواني به نام «عماد الدين حمدي » هست و لقب خدمتگزار شيطان دارد و تاکيد کرده است که بارها توانسته شيطان را فراخواند و با او به گفتگو بپردازد و شيطان همه خواسته هاي او را بر آورده کرده است. اين گروه مراسم و برنامه هاي خاص نيايش را دارند.
اجتماعات و مراسم شيطان پرستان در روزهاي شنبه برگزار ميشود. اين روز از نظر يهود روزي مقدس است. پيروان اين فرقه علامتها و نشانه هاي خاص دارند که از آن جمله دايره اي است که در درون ستاره اي وارونه به اضافه دو صليب وارونه و ستاره داودي قرار دارد.
اعضاي اين گروه به گورستانها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در قاهره ميروند و اجساد مردگان را از قبرها بيرون مي آورند و صليب شکسته و ستاره شش پرداودي يا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو ميکنند و سپس براي تقرب به شيطان دور آن ميگردند. همچنين قرباني هايي براي شيطان تقديم ميکنند که عبارت بود از «ذبح گربه ماده يا سگ که پس از کشتن اين حيوانات خون آنها را به صورتها و دستهاي خود مي مالند و در يک دايره اي مي چرخند تا شيطان از آنها راضي شود و اگر حيواني براي قرباني نيابند دست خود را زخمي ميکنند تا خون جاري شود و سپس خون را به صورت هاي خود مي مالند و آنگاه نسخه اي از قرآن مجيد را پاره، پاره ميکنند و بعد در حالي که صداي موسيقي «راک» نواخته ميشود به استعمال مواد مخدر مي پردازند.
گروه شيطان پرستي در مصر از سال ???? ميلادي به صورت پنهاني در مصر تاسيس شد و با کمال آزادي به فعاليت خود ادامه دادند تا اينکه در جشني که شرکت توليد سيگار «مالبورو» ترتيبت داده بود، شرکت کرده و هويت و عبادات خود را اعلام کردند و زير پوشهايي پوشيدند که بر روي آنها نا سزا و اهانت به ذات مقدس خداي تبارک و تعالي و اديان آسماني نوشته شده بودکه سبب شد موسسات اسلامي مصر و گروهاي سياسي و نيروهاي ملي اين کشور، اين گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و تاکيد کنندکه پوچ گرايي و خلاء ديني که افراد اين گروه به آن گرفتار شده است، موجب ارتداد آنان از اسلام شد.
شيطان پرستي در کردستـان عراق
به غير از شيطان پرستي که در غرب وجود دارد و در لا به لاي اين سلسله مقالات به آن پرداخته مي شود، به بررسي شيطان پرستي در نقاط مختلف جهان از جمله ايران نيز خواهيم پرداخت.
شيطان پرستي در کردستـان عراق
ريشه ادبـي و وجـه تسميـه يزيديـه
يزيديه به کردي Ezidî (تلفظ: إزدي) يا يزيديان از اديان باستاني رايج در کردستــان است.در زبان پهلوي اسم " يزته " در وهله ي اول به " يزت " تخفيف يافته، تا به دال تبديل شده و بشکل يزد در آمده و جمع آن يزدان (يزتان) مي باشد و سپس در دوران اسلامي تخفيف ديگري در آن داده شده و يه " يزدان " مبدل گرديده است و عربها چون معني يزدان را نمي دانستند آنرا به يزيد تعبير کردند. لذا آنها را به يزيد بن معاوبه نسبت داده و آنها را يزيدي ناميدند.
بنابر روايات واژه يزيدي مشتق از کلمه " ايزد" يا "يزته" است که در پارسي باستان به معناي دين خدايي است. در باب وجه تسميه نام ايشان اختلافاتي هست و بعضاً نام آن را منسوب به يزيد بن معاويه يا يزيد بن انيسه خارجي نيز دانستهاند، اما بنظر ميرسد نام پارينه? اين کيش و اشارهاش به مفهوم" ايزد " در دين زرتشت، صحيحتر باشد. يزيديان از واژه داسني نيز براي ناميدن خود استفاده ميکنند.
در باور يزيدي، شيطان دشمن اصلي بشريت نيست، بلکه مقربترين فرشته خداوند و نخستين آفريده اوست و ملک طاووس نام دارد
تاريخچــه
پيشينه اين دين پيش از ورود اسلام در مناطق ياد شده، وجود داشته است و تحت تأثير اديان زرتشتي و مانوي قرار گرفته است و عقايد مهرپرستانه و ثنويت زرتشتي بر آن تأثير داشتهاند. تأثيراتي از دين يهود و فرقه? «نسطوري» و عقايد صوفيه (پس از اسلام) نيز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههاي اسلامي آن را فرقهاي از جمله غلاة شيعه دانستهاند.
اولين دانشمندي که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تيمور پاشا بود که در کتاب «اليَزيديه و مَنشاء نحلَتِهِم» به اين مساله اشاره ميکند که از اين قوم پيش از قرن ششم هجري قمري نامي در تاريخ نيامده بود که اين زمان همان زماني است که شيخ عدي به ميان آنها آمده و طريقه? «عدويه» را در ميان آنها بنيان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ??? هجري قمري تاليف شدهاست آنها را به همين نام خوانده است.محقق ديگر، «ابوسعيد محمد بن عبدالکريم سمعاني» در کتاب الانساب مينويسد:
" جماعت بسياري را در عراق در کوهستان حلوان و نواحي آن ديد که يزيدي بودند و در ديههاي آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلي به نام «حال» ميخورند. اين گل را براي تبرک از مرقد شيخ عدي برميدارند و آن را با نان خمير ميکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه ميخورند و آن را «برات» نامند.
زبان و محل سکونت
زبان اکثر يزيديها کردي است، پساز گسترشاسلامدر کشور ايران، ايزديانارتفاعاتکوهستانيحلوانو شهروز را پناهگاهخود ساختند تا بتوانند بهکيشباستانيخود باقيبمانند و دور از چشممسلمين، بهراهو روشهايآيينيخود سرگرمگردند، اما انتشار اسلامدر ايرانباعثشد کهگروهکثيرياز آناناسلامبياورند کردانايزدي اکنوندر اطرافموصل، حلب، هکاري، دياربکر، وان، ارضروم، سنجار، شيخان، بغداد، قرهباغ، لاچينو سرزمينهايبينآذربايجانشورويو ارمنستان، و شمار نسبتاً زيادي نيز در کشورهاي اروپايي (به ويژه آلمان) زندگي مي کنند.
شيـخ عـدي بـن مسافـر هکـاري
برخي او را که نام کامل و کنيهاش «شرفالدين ابوالفضائل عدي بن مسافر بن اسماعيل بن موسي بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم ميدانند و در امويت او اتفاق نظر دارند. او را مردي صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک سوريه به دنيا آمدهاست از شام به منطقه سي جار آمده و به انتشار طريقه عدويه پرداخته و توانسته يزيديها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستي و رعايت برنامه هاي اسلامي وادار نمايد.بعدها در کوهستان حکاري در کردستان و موصل سکنيگزيدهاست. در اين زمان او به «شيخ عدي حکاري» موسوم ميگردد.
آرامگاه شيخ عدي بن مسافر در روستاي لالش در 36 کيلومتري موصل قبله گاه يزيديان به شمار مي رود
يزيديها او را به عنوان مرشد خود مي پذيرند و تا حد زيادي از عقايد گذشتگان خود بيگانه مي شوند. او بين سال ??? تا ??? هجري قمري در حالي که نزديک به ?? سال سن داشتهاست از دنيا ميرود و وي را در زاويه? خود در حکاري دفن ميکنند.مقبره? او در نزديکي اربيل (هه ولير) واقع است و بر روي سنگ قبر وي چنين نوشته شدهاست:
" بسم الله الرحمن الرحيم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشيخ العدي الحکاري، شيخ يزيديه. "
پس از وفات شيخ عدي و دفن او در کوه " لالش " واقع در شهرستان سي جار برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشين وي گرديد و بعد از او عدي بن بوالبرکات رئيس يزيديها شد. او هم مرد مسلماني بود. چون درگذشت پسرش «حسن ملقب به تاج العارفين» به رياست يزيديها انتخاب گرديد. ميگويند در زمان شيخ حسن در عقيدهي اسلامي يزيديها شبهاتي حاصل شد و دوباره دين باستاني در ميان آنها جان گرفت و به شيخ عدي بن مسافر مقام الوهيت دادند و گفتند خدا در وي حلول نموده است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب ديگرى شيخ يا پير، فرا دست است و مريد، فرو دست.
کتابهـاي مقـدس
تا مدتها پيش داشتن سواد خواندن و نوشتن براى يزيديان تابو محسوب ميشد و يکى از دلائل کمبود چشمگير اسناد در مورد اين مذهب همين امر بايد باشد. به هر حال دو کتاب را ميتوان نام برد که به اين آئين تعلق دارند کتاب« جلوه » منصوب به شيخ عدى و کتاب « سياه » يا « مصحفه ره ش » منصوب به پسر اوکههر دو بهزبانمنظومکردياستکه از سال ???? ميلادي به بعد در حدود سيزده بار با متن و ترجمهي آنها به زبانهاي مختلف به چاپ رسيده است. ترجمهيکياز نيايشهايپساز نمازهايششگانهايزديان چنيناست:
(( ايايزد بزرگ! حقا کهتو پادشاهجهاني، و يزدانمهر و ماهيروزيدهندهجنو آدميزاديو خداوندگار جهانبالا، ايمزدا مردمکردستانرا مژدهياريدهکهدفتر ايمانرا پخشنمايند و گمراهانرا نابود کنند و شورشيدر کردستانبر پا نمايند و عظمتايرانرا پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمينکفر را نابود سازند.))
اعتقــادات
بنا بهکتابهايخطيايزديو نوشتههايبرخياز مورخان، ايزدياناز بازماندگانآيينمانيهستند و اديانديگر ايرانياز قبيلآئينزرتشتو مزدکدر مسلکآناننفوذ پيدا کردهاست. معتقد به خدايي هستند که آفريدگار جهان است ولي پس از خلق جهان کاري به کارجهان و جهانيان ندارد.
گويند خدا نخستين موجودي را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا يکي است و پس از ملک طاووس شش ملک ديگر قائلند که رابط بين خدا و خلق هستند ولي ملک طاووس اولين ملک محسوب مي شود.در اينجا عقايد زردشتيان در ذهن متبادر مي شود که پس از ذات باري به وجود خرد مقدس يا اسپنتامينو عقيده دارند که اولين موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامينو گاهي جــزو امشاسپنـدان محسوب مي شود و عده آنها به هفت مي رسد و گاهي او را به اعتبار ا لوهيت مي نگرند و امشاسپندان شش تا مي شوند.
بنا بر راي مستشرقيني مثل "هورتن" کيش يزيدي نور پرستي است و منشا آن ثنويت ايران قديم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهي مي شود.
ملک طاووس اهريمن نيست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خيــر محسوب مي شود. و به اين معني است که شر از لوازم خير و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرينش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرينش به شمار مي رود.يزيدي ها شيطان را به عنوان معارض و خصم خداي متعال نمي پرستند بلکه ملک طاووس يا شيطان را ملکي مي دانند که هرچند سبب طغيان و سرکشي و مغضوب درگاه الهي شد و به جهنم افتاد ولي ???? سال در آنجا بگريست چندانکه هفت خم از اشک ديدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشيد.يزيديان هم مثل بسياري از پيروان اديان باستاني اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلي يعني «آب، باد، خاک و آتش» ترکيب يافتهاست.
خداوند به ادعاي خود، مشابه باور معمول اديان سامي، انسان را از آب و خاک آفريد در حاليکه فرشتگان درگاه ابديت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ?ممزوج آب و خاک? ارجحيت دارد. از اين رو وقتي خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ?از جمله ملک مقرب، طاووس? ميخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظيم کنند، ملک طاووس «شيطان» از اين دستور ايزدي سر ميپيچد و از همان زمان سر به شورش ميگذارد، شورشي که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و يزيديان آن را شورشي بر حق و از روي حکمت خداوند ميدانند و شيطان را لعن نميکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققين و متکلمين اسلامي آنها را بدليل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند.يزيديها به شيطان يا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در قرآن و ديگر کتابهاي مذهبي به شيطان و ابليس لعن شده، او را ملک طاوس مي نامند که رئيس تمام ملائکه مي باشد. در فرهنگ اعلام معين آمده است که چون در آنزمان ?يعنى در زمان زندگى شيخ عدى? عادت لعن و سب شيوع داشت "شيخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند حتى لعن بر ابليس را".
علاوه بر يزيديها بعضي از عرفاي مشهور، يکتا پرستي ابليس را ارج مي نهند. بقول ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه، (ج ? ص ??) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالي برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالي روزي در بغداد بر بالاي منبر گفت: اگر کسي توحيد را از ابليس ياد نگيرد زنديق است. زيرا او مامور شد که بغير از خدا را سجده کند ولي نپذيرفت.
ايزديانبهتناسخارواحعقيدهدارند و معتقدند انسانچنانچهدر جهاننيکوکار و خير باشد، هنگاميکهميميرد روحشمجدداً بهتنکودکينيکوکار حلولميکند، اما اگر انسانبدکار و شريريباشد، هنگاميکهروحشآزاد ميشود بهبدنجانوارانو حشراتموذيچونکژدمو مار راهمييابد.
به عقيده آنها ارواح دو قسمند:
اول - شريره که در حيوانات بد جنس حلول مي کنند و هميشه در عذابند.
دوم - ارواح پاک که در فضا پرواز مي نمايند تا براي مردم زنده اسرار کائنات و مغيبات را کشف نمايند و اين ارواح با عالم غيب در تماس دائم هستند.
محرمـات
خوردن کاهو، کلم، لوبيا و سبزيهائي که با کود انساني تقويت شوند حرام مي دانند و از گوشتها هم گوشت خوک، ماهي و آهو را حرام مي شمارند.
براي شيوخ و پيشوايان آنها خوردن گوشت خروس هم حرام است زيرا " ملک طاوس " به شکل خروس است.
تراشيدن سبيل را هم حرام ولي سبک کردن آنرا مستحب مي دانند.
اما قوالها و فقرا و پيشوايان روحاني نبايد ريش را بتراشند.
يزيدي حق ندارد بيش از يکسال از محل خود دور شود و نبايد در مجالس انس و طرب حاضر گردد، تا نفس خود را ذليل نمايد.
نگاه کردن به زن غير يزيدي و شوخي کردن با او را حرام مي دانند. به عقيده ي آنها چون در ماه نيسان دهه ي دوم وسوم فروردين و دهه اول ارديبهشت ملائکه با هم اتصال مي نمايند نبايد ازدواج کرد و تعمير خانه را هم در اين ماه نبايد انجام داد.
يزيدي حق ندارد در داخل مسجد مسلمانان شده و نماز خواندن آنها را در يک جا ببيند. درکتاب مصحفه ره ش چنين آمده است :
نام شيطان يعني ملک طاوس بر هيچ کس از ما جايز نيست ببريم، يا اسمي شبيه به آن مانند کلمه ي شيطان، قيطان، شر و شط و شبيه اينها و نيز لفظ ملعون يا لعنت يا فعل را هم نبايد بر زبان بياوريم.
يزيدي حق ندارد آب دهان خود را بر زمين بريزد، زيرا اين عمل اهانت به طاوس ملک است و نبايد از اسب و ماديان براي بارکشي استفاده نمايد ونبايد لباس آبي بپوشد.
يزيديها اطفال خود را ختنه مي کنند. از کوزه و ظرف دسته دار آب نمي نوشند و نيم خورده ي مازاد شخصي غريب را نمي خورند.
درجات افـراد
اول: امير- فردي مصون و غير مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئي از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعيت خود دارد زيرا او وکيل شيخ عدي است. امير کنوني آنها سليمان سور مي باشد.
دوم: بابا شيخ - وظايف او منحصر به قضاياي ديني است و ناظر ساختمان مرقد شيخ عدي و حفظ سجاده منسوب به شيخ مي باشد و اوست که ايام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعيين مي کند.
سوم: شيخ - او با سواد يزيدي هاست که بايد از سه خانواده ي آدانيه، شمسانيه و قابانيه باشد، ازدواج افراد اين سه طايفه با هم حرام است.
چهارم: پير- اينها در مقام بعد از شيخ هستند که وظايف ارشاد مريدان را دارند. مريدان بايد پنج درصد از عوايد خود را به آنها بپردازند و انتظار شفاعت بيماران را از پير دارند.
پنجم: فقير- به زاهدان يزيديه فقير مي گويند. فقراي يزيديه خرقه ي پشمي سياهي مي پوشند که تا پاره نشود آنرا از بدن بيرون نمي آورند. خرقه ي کهنه را در جايي مي آويزند و آنرا به هنگام مرگ با صاحبش دفن مي کنند. فقرا رشته طنابي را هم به گردن خود مي بندند و کلاه نيز به سر مي گذارند و اين سه وصله موجب احترام است.
ششم: قوال- به کساني گفته مي شود که سرودهاي ديني را در مراسم ديني يا در ايام عيد مي خوانند. غالبا قوالها شعراي محلي خوبي هستند که گويا شيخ عدي به آنها حق انشاء قصيده و مديحه را داده است و به حفظ اسرار شريعت و حوادث تاريخ ماخوذ نموده و نيز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها مامور جمع آوري نذورات و جاروب کردن مقبره و لباس زائران نيز مي باشند و اين کارها را موروثي مي دانند و به فرزندان خود رقص ديني و نواختن دف و ني و سرنا و قصايد و سرود مي آموزند، آنها با غير از سلسله خود ازدواج نمي کنند.
هفتم: کوچک ها- عده ي آنها زياد است. لباسشان سفيد و کمربند پشمي سياه يا سرخي دارند که حلقه دار است.
وظايف ديني آنها غسل و کفن و دفن مردگان و انجام کارهاي سختي در مقبره شيخ عدي از قبيل انتقال سگها و بريدن درختان مي باشد.
چنانچه يزيدي به مقام کوچک ها رسيد مي تواند عاقبت مردم را پيش بيني کند و با ارواح مکاشفه داشته باشد و اين اشخاص بايد بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زيارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شيخ عدي بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگيرند.
هشتم: مريد- مريدهاي يزيديه که مردم عوام و گدايان اين طايفه هستند، کورکورانه اوامر روساي روحاني خود را انجام مي دهند. هر مرد يا زن يزيدي بايد پير و شيخ داشته باشد و صدقات و نذر و نياز خود را به او بدهند و از وي تعليم بگيرد.
اعيـاد
عيد اول سال- سال يزيديه اول ماه نيسان شرقي برابر ?? نيسان غربي مي باشد که روز چهارشنبه را جشن مي گيرند و اگر اتفاقا روز اول نيسان پنج شنبه باشد عيد آنها به روز چهارشنبه هفتم ماه که بيستم نيسان غربي است موکول مي شود که با اواخر فروردين مصادف است
روزه - معتقدند که روزه ســه روز است و مسلمانــان اشتباهــا سـي روز را روزه مي گيرند و روز جمعه را عيد عمومي دانسته و آنرا عيد روزه ي يزد مي نامند.
مراسمو تشريفـات
جشنهاى يزيديان بر منباى تقويم زرتشتى/ ميترائى استوار است و مهمترين آنها همان مراسم جامائيهيا جام است که هر ساله در اواسط تابستان در روستاى " لالش" در مرکز کردستان عراق برگزار ميشود که با ايامجشنپاييزيمهرگان، نزديکيعجيبيدارد اين مراسم البته به مدت هفت روز ادامه دارد و در آن علاوه بر زيارت مرقد شيخ عدى و ديدار از دوزخ، مجسمه بزرگى از طاووس ميسازند که سمبل ملک طاووس "شيطان" است.
باور اين مردم از جهان ملغمه ايست از باور زرتشتى، ميترائى و صوفى. در اين باور "يزدان" در آغاز مرواريدى آفريد که پس از گذشت چهل هزار سال شکست و ملک طاووس، فرشته مقرب يزدان، از خرده ريز همين مرواريد جهان مادى را خلق کرد. پس از آن بود که فرشتگان ديگر توسط يزدان خلق شدند. در اين باور، شيطان نه دشمن خدا که شريک او در خلقت جهان است.
روايت "يزيدى" از خلقت انسان به روايت يهودى/ مسيحى از خلق آدم و حوا نزديک است با اين تفاوت که "شيطان" نه فرشته مغضوب وسوسه گر که آموزگارى خردمند براى انسان است. در اين باور خدا پس از خلق انسان خودش را از ماجرا کنار کشيده و دخالتى در نيکى و بدى او ندارد. آنکه راه نيک و بد را نشان انسان ميدهد همانا ملک طاووس است.
در اينجشن، مراسمو نيايشهــايگوناگونيانجامميشود کهتعداديشرحدادهمي شود:
مراسم سما کهتوسطگروهيمتشکلاز بيستنفر در محوطهمقابلمقبرهشيخعديبدور يکشمعدانبنامچقالتهکهدر وسطحياطقرار گرفتهانجامميگيرد. بر بالايشمعدانيکظرفپر از روغنزيتونديدهميشود کهدر اطرافآنهفتفتيلهقرار دارد. در وسطظرففتيلهديگريکهبهفرمگلرز بزرگيساختهشدهجايدارد. مراسم با چرخشکند و آهستهبدور شمعداندر حالسوختن، هر چهار ساعتسهبار، در حاليکهقوالها در جلويدربمقبرهو مشغولنوحهسراييو نواختندفو نايهستند، اجرا ميشود.
مراسم قباغويژهپنجمينروز جشناستکهدر آنعدهايبهقلهکوهمقابلرفتهبا تفنگهايخود شروعبهتير اندازيميکنند و سپسدر ميانهلهلهو شاديفراوانبهمقبرهشيخباز ميگردند کهمردانو زنانهمراهدفو نايدور آنها در حالرقصهستند در اينحالمير شيخانگاو بزرگيرا آمادهکردهو از آنانميخواهد تا آنرا در مقابلهر گونهآسيبمحفوظبدارند. جوانانمسلحگاو را تحويلگرفتهو با خود بهمقبرهشيخشمسمقبرهايديگر از پارسياندر فاصلهايدورتر ميبرند و تعهد ميکنند کهآنرا صحيحو سالمبهمقبرهشيخعديبرگردانند. زمانيکهآنها دعا و مناجاترا کهبرايغير ايزديها نامعلوممينمايد تکرار ميکنند دو نفر ايزدي، مخفيانهبهداخلصفآناننفوذ کردهو يکياز آنها با زرنگيخاصگاو را ميدزدد، ناگهانصدايداد و فرياد از هر طرفبلند ميشود و حاضرينبيآنکهاهميتبدهند چهکسيدزد استشروعبهجستجويگاو ميکنند و ايندر حالياستکهوانمود ميکنند کههمنامو همحضور ويرا فراموشکردهاند.
آنها سپسگاو را در مياناحساساتشديد خود بهمقبرهشيخعديباز ميگردانند.
افراد قبائلو عشاير در محليبنامميدانجهاد گردهمجمعميشوند و سپسدهمرد شجاعو نترسقبيلهجلوتر ميآيند تا از گاو پاسداريکنند. اما در اينموقعمير اعلامميکند کهاحتياجبهوجود آنها نيستچرا کهگاو، فراريشدهاستاينبدانعلتاستکهدو مرديکهقبلاً گاو را دزديدهبودند بداخلمقبرهوارد شدهو خود را بجاي مردانمير کهقصد پاسدارياز گاو را داشتند جا زدهبودند آنها سپسهمراهبا گاو بهآرامگاهشيخشمسفرار ميکنند در آنجا يزيديها با چوبو شلاق گاو را شديداً ميزنند و پساز چنديذبحميکنند.
اينمراسم يکسرگرميمخصوصجشننيستبلکهرد اصليکآيينمذهبياستکهايزديانبهروشسنتيآنرا انجامميدهند تا برکتو فراوانيرا نصيبکشاورزيخود بکنند اينمراسم در واقعفرمخلاصهشدههاياستاز نحوهدستگيريگاو و ذبح آنتوسطميترا از مراسم مهر پرستان.
مراسـم عـزاداري
هنگاميکهيکايزدي بهحالاحتضار ميافتد، همهاقوامو کساناو دورشجمعميشوند شيخنيز ميآيد و کمياز خاکآرامگاهشيخعديکهآنرا براتمينامند، در آبريختهحلميکند و قطرهقطرهدر دهانويميريزند و هنگاميکهجانبسپارد با زيباترينجامهاو را ميپوشانند و سپسکفنشميکنند و آنرا بر رويتختهايمينهند و تا سهروز در خانهنگاهميدارند سپسجنازهرا بهگورستانميبرند و خويشاوندانو کسانمردهبرايشمويهميکنند و قوالانهمبا نواهايحزينو اندوهناکو با آواينيلبکهمراهمردمبهگورستانميروند تا متوفي را بهخاکبسپارند.
مراسمعزاداريتا سهروز طولميکشد و زنانو دختران، روزيدوبار بر سر آرامگاهدر گذشتهميروند و دفو نيميزنند و سرودهاييرا زمزمهميکنند و بهشيونو گريهميپردازند و پساز فرو نشستنآفتاببهخانههايخود باز ميگردند. پساز سهروز عزاداري، غذا درستميکنند و رويآرامگاهميگذارند و بر اينعقيدهاند کهمردهاحتياجبهغذا دارد.
روزهايهفتمو چهلمنيز دارايمراسم ويژهاياست. ايزديانروستانشينپساز مرگهر کداماز عزيزانشان، اسباو را ميآورند و لباسهايفاخر و کلاهو دستار و تپانچهاشرا بر رويزمينميگذارند، اگر مردهپير باشد پارچهايسياهبهگردناسبشميگذارند و اگر جوانباشد پارچهايرنگينبهگردناسبمينهند و همراهبا آواينيو دفدر ميانمردمميگردانند و دلاوريها و جوانمرديها و بخشندگيها و اوصافمردهرا با شعر برايمردمبيانميکنند اينگونهاشعار را (لاواندنهوه) ميگويند.
فشارهـايـي که بـر يزيديــان وارد شـده است :
?- خفه شدن شيخ حسن در موصل در سال ??? هجري.
?- بريده شدن سر صد نفر از يزيديها و اعدام امير آنها و نبش قبر شيخ عدي و سوزاندن استخانهايش توسط صاحب موصل در سال ??? هجري، در اين زمان به آنها عدويه مي گفتند.
?- قتل و غارت يزيديها در سال ??? به تحريک جلال الدين محمد بن غزالدين يوسف حلواني که از شافعيه و از علما و فقهاي ايران بود توسط حاکم جزيره ابن عمر و کردهاي ديگر.
?- در سال ???? هجري توسط ملا حيدر کرد و ملک مظفر نام به يزيديه حمله برده شد و زن و فرزندانشان اسير گرديد و اموالشان به يغما رفت. مهاجمان، زنان آنها را فروختند و کنيزان و دخترانشان را براي خود نگاه داشتند.
?- در سال ???? هجري برابر ???? ميلادي محمد پاشا معروف به مير کوير (کور) روانداز به قلمرو يزيديها حمله برد و ?/? آنها را نابود کرد.
?- در سال ???? ه . ق- دولت ترکيه عثماني براي مطيع کردن يزيديها جهت خدمت سربازي، بسر لشکر عمر وهبي دستور داد دست بکار شود. وي عده اي از يزيديهاي شيخان را بزور مسلمان کرد و به پسرش نايب اول عاصم بگ دستور داد به کشتار و غارت يزيديها بپردازد. وي مجسمه هاي آنها را برد و گنبدهاي قبور پيشوايان ايشان را خراب کرد و به مقبره ي شيخ عدي بي احترامي هاي فراواني روا داشتند.
?- در سال ???? بعلت تمرد يزيديها از خدمت سربازي، حکومت پادشاهي عراق آنها را متهم به سازش با مسيحيان و فعاليت براي فرانسويان مقيم سوريه نمود و به سرکوبي آنها پرداخت. در نتيجه صد نفر از آنها کشته و عده اي زنداني و تبعيد و فراري شدند و عده اي هم به اعدام محکوم گرديدند.
خاطرات رضا علامه زاده از شرکت در مراسم حج يزيديان
لالش روستائى است در مرکز کردستان عراق که از شهر دهوک نزديک به سه ساعت با ماشين فاصله دارد پرستشگاه لالش که به آتشکدهاى بزرگ ميماند در مرکز اين روستا بر فراز تپهاى بنا شده که ظاهرا بايد خيلى قديمى باشد. وقتى به لالش رسيديم روستا مملو از جمعيت بود، ميگفتند در طول اين سه روز چندين هزار نفر به زيارت خواهند آمد،. زنها به پخت و پز در ديگهاى مسى بزرگ بر اجاقهاى سنگى مشغول بودند و فضا دقيقا فضاى سيزده بدر خودمان بود.
پرستشگاه لالش از سه قسمت تشکيل مي شود: شبستان، محوطه حياط و صحن دوزخ جائيکه مراسم حج در آن برگزار مي شود. وقتى منبه شبستان رسيدم نزديک به صد نفر مرد، اکثرا در لباس کردى و بعضا با سر و وضع شيک، دور سالن بزرگ نشستهاند و دو بدو و چند به چند دارند با هم اختلاط مي کردند. مردى ازقهوهجوشى دسته بلند در استکانهائى به کوچکى انگشتانه قهوهاى به تيرگى قير و بهتلخى زقوم مي ريزد ?زقوم: گويند درختى است در جهنم داراى ميوهاى بسيار تلخ که دوزخيان از آن خورند - فرهنگ معين? و دور مي گرداند. سر در عمارت مربوطه مثل سر در همه مساجد و کليساهــا پر از نقش و نگار است. اما آنچه جلب توجه مي کنــد نام "طاووس ملک" است که به صورت سنگ برجسته بر ديوار نقش بسته است. و اما دوزخى که من در پرستشگاه لالش ديدم تنها چند دخمه غار مانند تار و تيره بود با خمرههائى که کنار هم چيده شده بودند و رويشان رنگ مشکى ريخته بودند تا فضا را مرموزتر و ترسناکتر کنند. درهاى دخمه آنقدر کوتاه بودند که بايد خميده ازآنان مي گذشتى و اگربي دقتي ميکردى ممکن بود سرت به ديوار ناصاف غار بخورد.
بخش مهم و تعيين کننده اين مراسم، جدا از گره زدن به پارچههائى که به ستونهائى بسته شدهاند ?مثل دخيل بستن? يا طواف کردن دور مقبرهاى که لابد گور يکى از قديسان يزيدى است، پرتاب دستمال به سنگ برجستهاى است که از ديواره غار بيرون زده است. اصلىترين مرحله حاجى شدن اين است که با چشمان بسته از فاصله شش هفت مترى دستمال سياهى را که به بزرگى چارقد زنان کرد است به طرف اين سنگ پرتاب کنى. اگر در سه بار موفق شوى دستمال را به برجستگى سنگ گير بدهى حجت قبول شده است وگرنه بايد روز ديگر برگردى و دوباره تلاش کنى. بسيارى از زوار موفق نشدند از اين آزمايش بگذرند.
گزارشـي از تعصبـات يزيديـان
در ? آوريل 2??? در کردستان عراق جنايتي غير قابل تصور و وحشيانه اتفاق افتاد. خبر بيست روز بعد از حادثه، زماني در جهان انعکاس يافت که چند صحنه از فاجعه بصورت فيلمي که با يک تلفن همراه گرفته شده بود پخش شد. Asuda، سازمان مبارزه با خشونت عليه زنان در بيانيه اش در تاريخ 26 آوريل براي اولين بار خبر را به گوش جهانيان رساند. WADI هم يک سازمان کمک به کردستان عراق، که مقرش در اطريش است و سازمان عفو بين الملل در 27 آوريل خبر را انتشار دادند. شبکه تلويزيوني " ? " CNN ?در دو مرحله اقدام به پخش فيلم اين جنايت که توسط تلفن همراه تصوير برداري شده نمود . و سايت ياهو در قسمت کليپ هاي ويدويي اين جنايت را به نمايش گذاشت .
به گزارش خبرنگار سايت پزشکان بدون مرز، دعا خليل اسود نوجوان ?? ساله از فرقه ايزدي يا يزيدي، که به جرم دوست داشتن يک پسر عرب سني از طرف اطرافيان و جوانان متعلق به فرقه يزيدي سنگسار شد . (در اين فرقه عاشق جواني مسلمان شدن گناهي نابخشودني است. جرمي که جز مرگ تاواني ندارد. ) اين واقعه در مرکز شهر موصل و يا شهر بشيقه در کردستان عراق و با حضور عده زيادي از جمله پليس محلي اتفاق افتاد. گويي در اين جامعه نيرو و يا افرادي نبودند که دعاي نوجوان را از زير دست مشتي متعصب و جاني خلاص کنند. در حالي که چندين نفر با تلفن همراه از اين واقعه فيلم و عکس مي گرفتند? تعدادي با سر و صدا و داد و فرياد او را سنگسار کردند. اما آنچه اتفاق افتاد سنگسار نبود، بلکه حيواني ترين عملي بود که مي توانست توسط انسان انجام شود.
دعا دختر ?? ساله کرد در وسط ميدان به وسيله افرادي با لگد ، سنگ و بتون مورد حمله قرار گرفت متاسفانه خانواده و بستگان دعا در جلوي صف بودند. جرم اين نوجوان ?? ساله فقط عاشقي بود.
ماجرا چگونه اتفاق افتـاد؟
دعا براي ازدواج با پسر عمويش انتخاب شده بود اما به خاطر عشق به جوان عرب مسلمان ميشود. حتي به شوق ديدن معشوق از روستا فرار مي کند. اما جوان عرب دعا را نميپذيرد.
دعا سرافکنده باز مي گردد. اما به کجا ؟؟!! دعا جايي را براي رفتن ندارد. مي داند که گناه غير قابل بخششي مرتکب شده و بازگشتش به روستا برايش چيزي به جز پاياني سياه نخواهد داشت. ولي دعا باز مي گردد. شايد از گناهش بگذرند. دعا براي نجات جانش به نيروهاي پليس عراق در شهر پناه مي برد تا شايد آنها بتوانند از آتش تعصب کور نجاتش دهند.اما پليس به جاي حفاظت از جان دعا، او را براي انجام حيوانيترين رسم انسان، به قبيله اش تحويل ميدهد. فردي از قبيلهاش دعا را ? روز پناه ميدهد. اما مردان قبيله اش مَردند. متعصبند. دعا جداي از آنکه عاشق مردي مسلمان شده، خود نيز به دين اسلام ايمان آورده ، او را بايد سنگسار کرد. مردان خانوادهاش دعا را از خانه بيرون ميکشند. روز مراسم فرا مي رسد. هفتم آوريل ????، دعا را با لباس گرمکن قرمز روي زمين مياندازند. ?مرد براي سنگ سار- سنگ سار نه، لگد سار - آماده اند. صدها مرد هم براي تماشا ايستاده اند. دعا روي زمين افتاده است و با سنگ و لگد بر جان نحيفش ميکوبند.
مراسم سنگسار دعا در حالي انجام ميشود که سه مرد پليس عراقي با لباس نظامي ايستادهاند و اين صحنه جنايتکارانه را تماشا ميکنند. دعاي ?? ساله زير دست و پاي مردان خانوادهاش لگد مال مي شود. با دو دست صورتش را ميپوشاد تا سنگ و لگد بر صورتش فرود نيايد. نيم ساعت است و هنوز دعا نفس ميکشد. دستانش تکان ميخورند. تا آنکه عمو زادهاش(نامزذش) بلوک سيماني را جلوي چشم صدها تماشاگر بر سر دعا ميکوبد . دعا غرق خون مي شود…………………
صحنه هايي از اين مراسم حيواني توسط موبايلها ضبط و يک هفته بعد منتشر ميشود و موجي از خشم و نفرت را در جامعه کردها و در تمام دنيا بر ميانگيزد.
دعا دختر نوجوان به دليل عبور از خطقرمزي که مردان متحجر طايفهاش ترسيم کردهاند، به دليل عمل نکردن به قوانين غلطي که مردان مرتجع تيرهاش وضع نمودهاند، به دليل پشت کردن به سنتهاي عقبماندهاي که مردان متعصب قبيلهاش باور داشتهاند، آري تنها و تنها به خاطر عشق ورزيدن و بر سر پيمان عشق ماندن از سوي اعضاي خانوادهاش مجرم شناخته ميشود، در دادگاه ريش سپيدان خشک انديش قومش محکوم ميگردد، سليمان سيو رهبر کنوني يزيديان که حاکميت مطلق را در دست دارد حکم مرگ او را صادر مي کندو حکم توسط مردان فاميل اجرا ميشود. دعا کشته ميشود تا هم تاوان جسارت خويش را داده باشد و هم براي ديگر دختران ايل آينهعبرتي گردد .
شيطان پرستي در ايران
* دروزيها
به دليل آزارهاي حكومت وقت بر عليه شيعيان فراري شده و در مناطقي از فلسطين اشغالي ، سوريه ، لبنان و سكني گزيده اند .
برخي از مورخان و كارشناسان اديان بر اين باورند كه دروزهاي " درونگرا " نوعي از شيطانپرستي را اختيار كردهاند و ريشههايي از ايشان نيز در عراق و ايران (مناطق غرب كشور ايران) مستقر هستند و داراي معبد مقدس ميباشند .
* گنوسيها
با فرض صحيحتر استنادهاي تاريخي دقيق انتصاب شيطانپرستي به فرقه گنوسي منشعب از اهل حق ميباشد كه آشكارا به شيطانپرستي روي آوردهاند.
در اين رابطه بايد متذكر شد بانيان " تقديس ابليس " در تصوف داراي قدرت تاريخي زيادي ميباشند و آنچنانكه در تاريخ و توسط ايشان آورده شده افرادي همچون احمد غزالي ، ذوالنون مصري و سنايي از پايهگذاران اوليه شيطانيسم در ميان مسلمانان بودهاند .
طبيعي است فرق تصوف نيز مجموعا تحت تاثير اين اقطاب بوده و شكلگيري شيطانپرستي در ميان ايشان (آنگونه كه در فرقه گنوسي ديده ميشود) امري بديهي است .
لكن گنوسيها از جذب ،معاشرت و رويارويي با ساير مردم پرهيز داشته و در چند دسته كوچك به مراسمات خاص شيطانپرستي همچون قرباني و حج شيطان و... ميپردازند .
ورود شيطانپرستي به ايران (از سال 1370 به بعد(
نوع جديد شيطانپرستي طي يك بازة زماني 10ساله با چند وقفه به ايران ورود يافته است .
نحوه ورود
چند گروه عامل و حامل ورود شيطانپرستي به ايران بوده اند كه در بند بعدي به آنها اشاره خواهد شد . اما به صورت كلي و از منظر عوامل چند اقدام نقش بسزايي را در خصوص ورود جريان مذكور ايفا كرده است .
مهمترين ورود شيطانپرستي به ايران رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است .
طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي مورد بحث در اختيار جوانان قرار گرفتهاست .
اقدام تاملبرانگيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت ايران در زمان آقاي خاتمي( اصلا قصد سوء استفاده انتخاباتي از اين موضوع وجود ندارد. اما اين موضوع واقعيتي است.) در صدور مجوز براي گروهها ، آلبومها و كتاب هاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبين جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد .
در واقع بايد تاكيد كرد كه در كنار موسيقي زيرزميني ،وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نقش دروازبان ورود يك جريان با شرايط مورد اشاره ايفا كرد .
گفتني است " هوي متال " ، " متال تاريك " ، " گوتيك متال يا متال گوتيك " چند سبك از موسيقي شيطاني متاليكا بود كه به يمن غفلت اعجابانگيز مسئولين فرهنگ كشور كه جدال و " اصلاحات " سياسي را پيشه خود قرار داده بودند وارد كشور شد ، نمونه اي از متون ترجمه شدهاي كه به صورت قانوني ! در كشور به فروش رسيد در ادامه ميآيد :
uniting our tearful eyes...
enchanting
At night... I kiss the serpent in thy tears
For years... thy sorrow I've mourned
تاريكي ... قلب خون آلود مرا در آغوش مي گيري
روياهايم .... چشمان اشكبارمان را متحد مي كند
فريبنده
در شب .... ابليس را در اشكهايم مي بوسم
براي سالها ... غم هاي تو سوگواري من است
Harken my moonchilds cry
yearning for another night
Mourning my once beloved
mezmorized and ravendark
گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من
كه آرزوي شبي ديگر را دارند
ماتم مورد علاقه من
هيپنوتيزم و تاريكي
My pale enchantress of the night
at last my candle's burning down
The wintermoon is shining bleak
for thee my enchantress
جادوگر زنداني شب
از آخرين شمع سوزانم
ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد
جادوگر من براي تو
Enchanting all my dreams
a beauty and her flood of tears
Nightfall embrace my heart
mezmerized and ravendark
روياهايم را فريب بده
زيبا و سيل اشكهايش
سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد
هيپنوتيزم و تاريكي
My pale enchantress of the night
I desire thee
جادوگر زنداني شبهاي من
من تو را آرزو مي كنم
Fearful I walk with thee... through dusk
Through winds of loss... Her beauty and her
با ترس با تو قدم مي زنم ... به سوي خاك
به سوي بادهاي گمراهي ... او زيباست
flood embrace my bleeding heart
Tearful I fall with thee... at last
Lead me there... to where thy shadows cast
طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا
با اشك سقوط مي كنم با تو ... در آخر
مرا راهنمايي كن ... به جايي كه سايههايت پخش مي شوند
They dance in velvet darkness lost
آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته تاريكي
Rise... bleak winterfullmoon
Rise...
برخيز اي ماه غمگين
برخيز ...
حاملان شيطانگرايي
آورندگان شيطانپرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل ميباشند:
تحصيلكردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكستها سنگين مادي معنوي شدهاند.
فرزندان منافقين فراري ، سلطنتطلبها ، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند .
افرادي از خانوادههاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتا داراي روابط خانوادگي و .. با خارج نيز ميباشند .
جاسوسان فرهنگي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند . فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر عليالخصوص آمريكا ، انگليس ، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفهاي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشتهاند .
اما نكته اساسي و قابل ملاحظهاي كه دريافتهاي اين پژوهش دلالت بر اين مهم دارد كه حداقل 90% از افراد شاخص وارد كننده شيطانپرستي به ايران فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم ميباشند .
در ادامه نامهاي به قلم عنصر وارد كننده اي كه به احوالات آنها اشاره شد به منظور آشنايي بيواسطه خوانندگان با آراء ، نظريات ، خاستگاه اجتماعي و سياسي اين گونه افراد مي آيد ،كه در شبكه اينترنت منتشر شده است .
اگرچه متن اين نامه خطاب به خداوند كمي طولاني است لكن از ارزش " هرمنوتيك " فراواني برخوردار است .
" خداي عزيز سلام عليكم :
حقيقتا ما نمي دانيم چگونه ترا مورد خطاب قرار دهيم. بنا براين ما از همان طريق كه به پيامبر مورد علاقهات ياد دادي با تو احوالپرسي مي كنيم. همچنين براي ما خيلي مشكل است كه بدانيم تو كجايي. چون تو براي ارتباط برقرار كردن با امتت توسط وزير اطلاعات خود يعني جبرئيل در 1400 سال پيش با محمد ارتباط برقرار كردي. و از آن موقع تا به حال ما از تو چيزي نشنيدهايم اين براي ما خيلي ناراحت كننده است . در طول اين هزار و چهارصد سال خيلي از چيزها در دنيا عوض شده است. ما كاملا مطمئنيم كه تو از همة اين تغييرات مطلعي . ما اين ايميل را براي تو مي فرستيم به اين اميد كه در جايي از اين فضاي بزرگ اينترنتي تو را پيدا كنيم. خدايا اين بي ادبي ما را ببخش. ما سعي كرديم كه با تو توسط نماز و روزه و حج و تسبيح و زكات ارتباط برقرار كنيم. اما افسوس كه همة تلاش ما بي نتيجه ماند. شايد تو سرت خيلي شلوغ است يا مسائل ديگري داري كه بايد به آنها بپردازي. هزاران سال صبر كرديم كه به وعدههايت وفا كني اما تا به حال چيزي دريافت نكرديم. به اين دليل است كه در كمال نااميدي اين ايميل اضطراري را براي تو مي فرستيم. خداي عزيز آيا تو يك دستگاه فاكس داري. ما مطمئنيم كه تو حتما يك دستگاه فاكس داري چون حتي آفريده هاي تو توانسته اند ماشين فاكس اختراع كنند. پس تو حتما يك دستگاه فاكس و يك خط تلفن داري. بنا براين مي توانيم هر وقت كه ضرورت ايجاب كند با تو ارتباط برقرار كنيم.
خدايا ما از اين كه به دنيا آمدهايم و بزرگ شدهايم اصلا خوشحال نيستيم. چون ما مجبوريم كه با فقر و بي عدالتي' بيماري و نبود آينده اي روشن براي خود و بچههايمان مواجه بشويم. ما فكر مي كرديم كه تو ايمان ما را بوسيلة آن بلايا مي سنجي. بنا براين ما راهي پيدا كرديم كه به سرزمين كفار مهاجرت كنيم. خدايا ما مي دانيم كه اگر تو از نيت اصلي ما از اين مهاجرت مطلع بشوي حتما ما را مي بخشي. ما مي خواستيم اين كافران را به اسلام دعوت كنيم و در كنار آن زندگي راحتي را براي خود و فرزندانمان حداقل از نظر مادي تامين كنيم. همچنين ما مي خواستيم مساجدي را در اطراف شهرهاي اين كافران بسازيم .اين بزرگترين آرزوي ما بود .خدايا تو فكر نمي كني كه اين يك فكر مبتكرانه بود .به اين وسيله ما مي توانستيم با يك تير دو نشان بزنيم. ما اينجا ديديم كه زنان حجاب ندارند. اول خجالت مي كشيديم به اين زنهاي بي حجاب نگاه كنيم. ما قويا به راهنمايي تو. عمل كرديم. نظير اين آيه:
سورة نور24:30 : بگو مردان مومن چشمهايشان را بپوشانند . و فروج و اندامشان را محفوظ دارند. و خدا به هر چه مي كنيد آگاه است.
ما فكر كرديم اينها مثل فاحشهها هستند و خود را در معرض تجاوز فرار مي دهند. ولي با كمال تعجب ديديم اين زنان بي حجاب در سرزمين كفار به ندرت مورد اذيت و آزار و يا تجاوز جنسي قرار مي گيرند. چطور همچنين چيزي امكان دارد؟ چون زنهاي ما با وجود اينكه حجاب را رعايت مي كنند اما هنوز احساس امنيت نمي كنند. چرا بايد اينطور باشد.
اي خدا ما در طول زندگي غذا هاي حلال خورديم. ما هرگز غذاهايي را كه از طرف تو ممنوع شده بود نخورديم. حتي در سرزمين كفار ما هر روز حدود چند مايل رانندگي مي كرديم تا غذاي حلال بخوريم. هر چند كه ممكن بود آن غذاهاي حلال سالم نباشند. ولي ما ترجيح مي داديم كه غذاهاي حلال بخوريم تا اينكه غذاهاي بهداشتي و سالم اين كافران را بخوريم .بنا بر اين ما به ندرت مك دونالد. مرغ كنتاكي بريان ... و يا غذاهاي آمادة ديگر را خورديم. ما افتخار مي كنيم كه اين غذاها را اگر چه سالم و بهداشتي بودند نخورديم. ما افتخار مي كنيم كه به فرمايشاتت گوش فرا داديم.
خدايا مي داني چرا اين كار را كرديم؟ به اين دليل كه خودت گفتي كافران نجس هستند. ببين اين چيزي هست كه تو خودت به ما گفتي.
سورة توبه9:28: اي اهل ايمان حقيقتا كافران نجس مي باشند. پس بنا براين از امسال به آنها اجازه ندهيد كه به مسجدالحرام وارد شوند. و اگر از فقر مي ترسيد خدا اگر بخواهد به زودي از مرحمت خود شما را بي نياز مي كند. و خدا دانا و عاقل است. خدايا ما ايمان كامل به گفته هاي تو داريم . وقتي كه اين كافران براي يك ميهماني ما را به خانههايشان دعوت مي كنند. وانمود مي كنيم كه افق فكري ما باز است. وقتي ما به اين ميهمانيها مي رفتيم به دقت دنبال علائمي كه حرام بودن اين غذا ها را مشخص كند مي گشتيم .بيشتر اوقات ما فقط آبميوه مي خورديم و لب به هيچ غذايي نمي زديم.. به ميزبان مي گفتيم گرسنه نيستيم يا اينكه مي گفتيم مريضيم. خدايا تو فكر نمي كني اين يك از خود گذشتگي بزرگ از طرف ما براي بزرگداشت فرامين تو بود؟. اگر به اشتباه ما غذاي حرام مصرف كرديم ما را به خاطر اين اشتباه ببخش.
فكر مي كنيم اينچنين خطاهايي از طرف تو بخشودني است. ببين خودت در قرآن چه گفتي
سورة بقره:2:173: به تحقيق خدا بر شما حرام گردانيد مردار و خون و گوشت خوك و هر كشته اي كه به غير از نام خدا ذبح شده باشد. ولي اگر به دليل احتياج به خوردن آن مجبور شود. در صورتي كه تمايل نداشته باشد. و از اندازة سد رمق نيز تجاوز نكند. گناهي بر او نخواهد بود. كه به قدر احتياج صرف كند كه محققا خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
ولي خدايا. چيزي كه براي ما معما شده اين است كه چرا اين حرام خورها به نظر خيلي سالم به نظر مي رسند. اما خيلي از ماها علي رغم اينكه در زندگي فقط به خوردن حلال مي پردازيم به اندازة آنها سالم و با نشاط نيستيم. ما فكر مي كرديم كه بهترين راه سلامتي و كسب طول عمر خوردن غذاهاي حلال است. اما چرا اين حرامخورها خيلي بهتر به نظر مي رسند.
خدا جان تو به ما گفتي كه به دليل اينكه ما دنباله رو بهترين مذهب دنيا هستيم. بهترين مردم دنيا هستيم. براي تصديق آنچه خودت به ما گفتي بهتر است به فرمايشات خودت در قرآن توجه كني:
سورة آل عمران3:110: شما نيكوترين امتي هستيد كه قيام كردند. مردم را به نيكو كاري دعوت كنند و از بدكاري باز دارند و ايمان به خدا آورند. و اگر اهل كتاب همه ايمان آورند. بر آنان چيزي در عالم بهتر از آن نيست. ليكن برخي از آنان با ايمان و بيشتر فاسق و بد كارند.
و در آيه 85 همين سوره فرمودي: هر كس غير از اسلام ديني اختيار كند هرگز از او پذيرفته نيست. و او در آخرت از زيان كاران است.
خدا يا بنا بر آنچه خودت گفتي ما از هر نظر بهترين مردم روي اين كرة خاكي هستيم. اما با كمال تعجب مي بينيم كه تمام دستاوردهاي امروزه. توسط اين كافران بدست مي آيد .از وقتي تو پيغام دادن را توسط پيامبرت قطع كردي خيلي چيزها تغيير كرده كه نمي توان آنها را در يك ايميل گنجاند. خدايا چرا ما نمي توانيم با تو يك ارتباط راديويي داشته باشيم. در حالي كه اين كافران تمام نقاط اين كرة خاكي را به طريق الكترونيكي به هم متصل كرده اند. چگونه اين كافران در حال پاگذاري به كرات ديگري كه تو خلق كرده اي مي باشند اما ما عاجزيم كه حتي ردي از محل اقامت تو پيدا كنيم. چرا تو به پيروان حقيقي خودت اين توانايي را نمي دهي كه به موفقيت هاي غير قابل باور اين كافران دست يابند. موضوع ديگري كه ما را سردرگم مي كند موضوع داروست. همة داروهاي مدرن نجات دهنده ' و اختراعات پزشكي نظير "پني سيلين "،" انتي بيوتيك ،"اشعه ايكس "."شيمي درماني" , "سي تي اسكن" ،"سونو گرافي" ،" ماموگرافي "و.....بوسيلة كافران اختراع شده اند. ما از گفتن اينها نفرت داريم. ما اي خدا ما چارة ديگر نداريم چون زندگي ما كاملا به اين كفار بستگي دارد. اي خدا چرا بايد اينطور باشد. خدايا حداقل اين توانايي را به ما بده كه بتوانيم در موقع مواجه شدن با بيماري جان خود را نجات دهيم. خدايا به نظر مي رسد كه تو به تدريج ما را به دست فراموشي سپرده اي . خدايا بگو چه خطايي از ما سر زده. تا آنجا كه مي دانيم گناهي از ما سر نزده است.
در حقيقت تعدادي از هموطنان ما در بهشتهاي اسلامي تو در حال به اجرا گذاري دستورات ناب تو مي باشند. اما با وجود اين تو هنوز از آنها راضي نيستي. و انواع بلاياي طبيعي و رنج هاي غير قابل قياس را براي آنها فرو مي فرستي.. ما فكر مي كرديم اين بلاياي طبيعي نظير سيل و قحطي و طوفان را لايق آن كافران ميداني. خدايا آيا اين عادلانه است كه آنهايي را كه به تو ايمان دارند در رنج نگه داري و كافران از بلايا كاملا مصون باشند.
خدا جان ما كارهايمان بي نتيجه مانده. ما هر روز از طرف آزاد انديشها و سكولارها مورد تهاجم قرار مي گيريم. ما فكر مي كرديم اينترنت(هديه تو به بشر) در اختيار ما خواهد بود. ما مبلغ هنگفتي را براي ساختن سايتهايي كه به تو اختصاص داشته باشد خرج كرديم.. ما فكر مي كرديم اينترنت چون اسلحه اي بدست ما خواهد بود تا به وسيلة آن همة مردم كرة زمين را به اسلام دعوت كنيم. ما فكر مي كرديم ميتوانيم با انديشة روشنمان يك در ده از اين دگر انديشان و كافران را از بين ببريم. از مقالهها بحثها و نويد هاي زندگي جاويدان و بهشت سخن رانديم. در همة اين سايتها از اين چرخهها استفاده كرديم. افراد ما به دليل پيروي از دستورات تو نظير خواندن نماز و روزه و حج و اجراي آن در داخل و خارج بسيار مشغولند.. به اين دليل است كه آنها قادر نيستند مقاله هاي جديد و اصيل بنويسند.. خدا جان چه اشكالي دارد كه ما مطالبمان را همانند يك چرخه مرتب در سايتها تكرار كنيم. نوشته هاي خودت هم خيلي تكراريست.. بعضي اوقات اين دگر انديش ها و سكولارها از ما سوال مي كنند براي چه مطالب قرآن اين همه تكراري است. ما با گفتن اينكه اين تكرارها براي تاكيد بيشتر است آنها را ساكت مي كنيم. ما همان كاري را كه خودت انجام دادي تكرار مي كنيم يعني سپردن به حافظة موقت و چسباندن در جاي ديگر
cut and paste , cut and paste , cut and paste,.....
ما به مطالب جديد دسترسي نداريم كه يك سايت جديد براي تو درست كنيم.. در اين بهشتهاي اسلامي تو پولهاي زيادي خرج اسلام مي شود. ما اين قدر به كپي كردن و چسباندن در جاي ديگر ادامه مي دهيم تا سايتهاي برادران اسلامي همه مثل هم بشوند .شبيه آيه هاي قرآن خودت. تنها چيزي كه ما كم داريم اين است كه آنقدر قدرت مغزي نداريم كه اين سكولارها و دگر انديشها را ساكت كنيم ..به اين دليل هست كه ما به انجام تكاليف بيشتري نيازمنديم .ما شب و روز مشغول انجام دادن تكاليفمان هستيم در حقيقت ما آنقدر مشغول انجام تكاليفمان هستيم كه نه تنها در خانه بلكه در بيرون از منزل نيز به انجام تكاليف خود مي پردازيم. ببين چقدر ما با استعداد و با هوش هستيم .سكولار ها و آزاد انديشها هرگز تكاليفشان را انجام نمي دهند.. براي همين است كه ما براي آنها صحبت مي كنيم كه چگونه يك مقاله بنويسند. وقتي ما اين كار را مي كنيم خيلي به ايمان خودمان مي باليم.. اما به نظر مي رسد كه اين جنگ اينترنتي نيز به نفع سكولارها و دگر انديشها تمام شود.. حقيقتا اينترنت ما را به آتش كشانده. يك روز در ميان ما در اين سايتهاي اينترنتي كه متعلق به سكولارها و دگر انديشان هست به مطالب جديدي بر مي خوريم كه پيروان تو قادر نيستند از پس آنها بر بيايند. خيلي براي ما شرم آور است وقتي كه متوجه مي شويم اين دگر انديشها و سكولارها روزي يكي از پيروان تو بوده اند. اگر دوست داري در مورد آنها بيشتر بداني مي توانيم آدرس ايميل آنها را همراه با مقالات كفر آميزي كه جرات به نوشتن آن كردند براي تو بفرستيم. خدايا آيا تو خودت عقيدة آنها را نسبت به خود تغيير دادي؟. ما اين مطلب را از گفته هاي بي شمار خودت استنباط كرديم. اگر فراموش كردي چند نمونه از اين آيهها را براي ياد آوري در اينجا متذكر مي شويم:
سورة يونس10:100: هيچ كدام از نفوس بشر را تا خداي رخصت ندهد ايمان نياورند. و پليدي را خدا براي مردم بي خرد كه عقل را به كار نبندند مقرر داشته است
سورة فاطر35:8: خدا هر كه را خواهد گمراه كرده و هر كه را خواهد هدايت سازد. پس تو نفس شريف خود را براي هدايت اين مردم به غم و حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند آگاه است.
سوزة انعام6:125: پس هر كه را كه خدا هدايت او را طالب باشد قلبش به نور اسلام روشن و منشرح گردانيد. و هر كه را خواهد گمراه گرداند. و دل او را تنگ و سخت گرداند كه گويي مي خواهد از زمين به آسمان رود. اين است كه خدا آنان را كه به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند.
خدا جان در ايميلي كه در جوابمان ميدهي علت ترسمان را تصديق بكن. اگر اين مطالب از جانب تو تصديق شد بهتر است ما وقتمان را براي اين كافران و دگر انديشان به هدر ندهيم. چون اين خواستة خودت بوده است.
خدا جان باور كن ما هر روز شاهديم كه اين دگرانديشها و كافران به آهستگي اما با اطمينان در اين جنگهاي اينترنتي بر ما فائق مي آيند اما كاري از دست ما بر نمي آيد. .براي اينكه موقعيت را دشوارتر كنند اين كافران و دگر انديشها از اسمهاي جعلي استفاده مي كنند. و هويت واقعي خود و محل زندگيشان را پنهان مي كنند. . خدا جان لطفا سوء تفاهم نشود .ما خيلي تلاش كرديم كه پرده از چهره اين دشمنان اسلام برداريم ما آنها را مرتد ناميديم و حكم جهاد بر عليه آنها صادر كرديم .ما هرگز فرمايشات تو را در مورد اين كافران فراموش نكرديم .به عنوان يك حرفه اي نكاتي از فرمايشات خودت را خاطر نشان مي كنيم.
سورة نساء4:137: آنان كه به غيب ايمان آوردند و سپس كافر شدند باز ايمان آورده و دگر بار كافر شدند. پس بر كفر خود افزودند اينان را خدا نخواهد بخشيد. و به راهي هدايت نخواهد فرمود
سورة نحل 16:106:هر آن كس بعد از اينكه به خدا ايمان آورده باز كافر شد نه آنكه به زبان از روي اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت باشد . بلكه به اختيار كافر شود وبا رضا و رغبت و با هواي نفس . دلش آكنده به ظلمت كفر گشت.. بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود.
سوره الشوري 42:16: و آنان كه در دين خدا جدل و احتجاج بر گزينند. پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند. حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است. و بر آنها قهر و عذاب سخت خواهد بود.
خدايا ما تعدادي ايميل انزجار" تهديد" و اخطار آميز به آنها فرستاديم. در بعضي از اين ايميلها ما آنها را تهديد كرديم كه سرشان را مي بريم . همانطور كه آموزش خودت بوده و پيامبرت نيز به آن عمل كرده. اما آنها اصلا اهميت نمي دهند. آنها از سلمان رشدي و تسليمه نسرين خطرناك تر شده اند. خدا جان به ما كمك كن كه اين مرتدها را پيدا كنيم.. تو گفتي كه از همه داناتري. ما مطمئنيم كه تو فراموش نكردي كه در فرمايشاتت هر ورق از قرآن را تحسين كردي.
آيا تو يك ظبط صوت داري. لطفا اين نوار را برگردان به 1400 سال پيش. ما مي دانيم كه در آيه ذيل فرمودي در مورد ايمان نبايد هيچگونه سوالي بكنيد
سورة المائده5:101 : اي اهل ايمان هرگز از چيزهايي مپرسيد كه اگر فاش شود شما را زشت و بد مي آيد. و غمناك مي شويد. و اگر پرسش آن را هنگام نزول قرآن واگذاريد. قرآن براي شما هر آنچه مصلحت است بيان مي دارد. و خدا از اعقاب سوالات بيجاي شما در گذشت. كه خدا بخشنده و بردبار است.
سورة مائده5:102: قومي پيش از شما هم سوال از آن امور نمودند. آنگاه كه برايشان بيان شد كافر شدند.
خدايا اين خيلي مسخره است كه اگر ما سوالي در مورد اسلام بكنيم منجر به بي ايمانيمان بشود.
حالا ما مي فهميم كه چرا تو مجازاتهاي سختي را براي آنها كه سوال مي كنند نظير كافران و دگر انديشان در نظر گرفته اي.
خدايا ما به راستي خيلي كنجكاويم كه بدانيم آيا تو براي جلو گيري از كج فهميها جايي را براي ضبط بياناتت نظير يك سي دي يا يك كاست يا يك دي.وي .دي در نظر گرفته اي يا نه. خدايا لطفا ما را به خاطر چنين تقاضاهايي ببخش. ما به وحي تو به طور اضطراري نيازمنديم. لطفا به ما بگو سلمان رشدي و تسليمه نسرين كجا هستند.. آنها هر روز دارند چند برابر مي شوند.. وقتي ايميلت را دريافت كرديم فورا آن را به طرفدارانت نظير گروه هاي طالبان و ديگر گروه هاي اسلامي مي دهيم كه حساب آنها را برسند. ما خيلي سعي كرديم كه با عقل و منطق اين دشمنان اسلام را سركوب كنيم. اما نتوانستيم. بنا بر اين چاره اي نداريم جز اينكه آنها را از نظر جسمي نابود كنيم.
اين همان چيزي است كه معمولا تو به وسيلة آن پيروز مي شدي. اينطور نيست؟ كشتار در ايران ' بنگلادش' افغانستان و سودان را به ياد مي آوري؟ اين تنها زباني است كه تو در قرآن بوسيلة آن با كافران و دگرانديشان سروكار داري. خدايا نگاه كن در كلام پاكت چه نوشته اي:
سوره بقره 2:193 با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود. و همه را آيين خدا باشد. و اگر فتنه و جنگ دست كشيدند ستم جز بر ستمكاران روا نيست
المائده5:33 : همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و به فساد كوشند در زمين جز اين نباشد كه آنها را به قتل رسانند و يا دست و پايشان به خلاف ببرند و يا با نفي بلد و تبعيد از سرزمين صالحان دور كنند. اين ذلت و خواري عذاب دنيوي آنهاست و اما در آخرت باز به عذابي بزرگ گرفتار خواهند شد.
محمد47:4: شما مومنان چون با كافران روبرو شويد بايد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه از خونريزي زياد دشمن را از پا در آوريد. پس از آن اسيران جنگ را محكم به بند كشيد كه بعدا آنها را آزاد كنيد يا فدا بگيريد. تا جنگ سختيهاي خود را فرو گذارد. اين حكم فعلي است و اگر خدا مي خواست خود از كافران انتقام مي كشيد و همه را هلاك مي كرد. و ليكن اينها براي امتحان خلق به يكديگر است. و آنها كه در راه خدا كشته شوند خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند.
خدا جان همان طور كه قبلا گفتيم خيلي حرفها داريم كه با تو بزنيم. اگر زبان ما را متوجه ميشوي و مي تواني به ما جواب بدهي منتظر جوابت هستيم. ارادتمند و بندة تو هل-لوم-ونا. به دليل امنيتي ما از حروف رمزي شبيه آنچه خودت در قرآن استفاده مي كني (الم 'طه 'حم و ....)
خدا جان من مطمئن هستم كه تو مي تواني اين حروف را از رمز در بياوري . "
از خوانندگان محترم به واسطه درج اين مطالب كفرآميز عذرخواهي ميكنيم اين مطالب گوشهاي از شبهاتي است كه به طور دائم از طرف معاندين و مخالفان اسلام و انقلاب در سايتها نوشته ميشود و قلب و روح و ايمان مسلمانان را مورد هجمه قرار ميدهد .
شيطانپرستي به مثابه يك تهديد
در اين بخش به دنبال آن هستيم تا به تبيين " تهديد " آميز بودن فعاليت گروههاي شيطانپرست در داخل كشور بپردازيم .
1. همكاريهاي جاسوسي
با توجه به اينكه در 4 كشور آنگلو ساكسون مكانهاي مقدس شيطانپرستان با نام
" كليساي شيطان " واقع شده است و در همين كشورها نيز بنابر بر دلايل سياسي از گروههاي ناهنجار اجتماعي و سياسي مهاجر و مسافر بهره برداري جاسوسي مي شود لازم است كه به صورت ويژه به همكاريهاي جاسوسي عناصر مربوط اشاره داشت.
2. جرائم باندي
در جهان كنوني جرايم در دو دستهبندي كلي يعني جرايم فردي و غيرسازماني و جرايم باندي يا سازماندهي شده ، ارزيابي و تحليل ميشوند .
مصاديق جرايم باندي يا سازماني بمبگذاري ، اقدام براي ترور ،قاچاق مواد مخدر عليالخصوص مواد مخدر شيميايي ،راهاندازي مراكز فساد و.. ميباشد كه طبق تحقيقات به عمل آمده شيطانپرستان با تمامي جرايم مذكور ارتباط داشته و عمدتا از طريق مشاركت در آنها بودجههايي را دريافت مينمايند .
3. روابط سازماني
روابط سازماني در ادامه جرايم سازماني و بلكه به عنوان عامل زيربنايي بر آن تعريف ميشود . از سوي ديگر ايجاد برخي ناامنيهاي عمومي و اجتماعي در اثر عنصر روابط سازماني جهت مييابد .
البته نگاهي جامعتر به ساير بخشهاي مورد اشاره در پژوهش ميتواند هرچه بيشتر گوياي اين مطلب باشد ، لكن تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اعضاي اين گروهها عميقاً سازمانگرا و سازمانمحور ميباشند.
4. ارتباط خارجي
همانطور كه در بند اول اشاره شد ، شيطانپرستان در 4 كشور آنگلو ساكسون ، يونان و رژيم صهيونيستي داراي تشكيلات سازماني اماكن مقدس و ... ميباشند كه زمينهساز ارتباطات مختلف از مجراهاي گوناگون را براي ايشان فراهم ميآورد .
حجم روابط به خودي خود مي تواند منشا تهديدات امنيتي متعددي براي كشورهاي اسلامي بخصوص نظام اسلامي باشد . همچنين نبايد از نظر دور داشت بقا و استمرار فعاليت اينگونه گروهها به لحاظ ماهيت و اهداف عميقاً نياز به روابط با خارج از كشور دارد . در اين باره بايد عنايت ويژهاي نيز به ارتباط اين افراد با خانوادههايشان در ساير كشورها عليالخصوص كشورهاي آمريكايي و اروپايي داشت .
5. سرقت
اغلب جوانان كه به شيطانپرستان مي پيوندند حتي چنانچه از خانواده هاي ثروتمند نيز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب ميآيند ، لذا حضور ايشان در جمع گروه اجتماعي ميتواند زمينه جرايمي را همچون سرقت براي تامين منابع مالي فراهم آورد كه اين سرقتها در ابعاد مسلحانه طبيعتا تهديدي براي امنيت اجتماعي به شمار ميآيند .
در اين خصوص مجدداً تاكيد ميشود كه هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهاي شيطانگرايان ميباشد . بديهي است كه بخشي از اين مفاسد نيز در پوشش سرقتهاي متعدد انجام ميپذيرد ، بايد در نظر داشت كه سرقت نيز عاملي است براي نزديكي به شيطان .
6. تجاوز جنسي
در جمع شيطانپرستان اصولا تجاوز جنسي يك ارزش و شرط براي ورود و استمرار حضور در گروه به حساب ميآيد .
اين تجاوز كه عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و كودكان نيز همراه است عنصر اصلي ايراد خسارت و انتقامگيري از فرد متجاوز جنسي است . تصور شيوع يافتن اين ضد فرهنگ مخرب نيز ميتواند مرزهاي امنيت اخلاقي را در جامعه درنوردد .
تجاوز جنسي از ضدارزشهاي تبليغي اين دست گروههاست كه دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظيم آلبومهاي موسيقي ، ترويج فكري و از طريق فيلمهاي مبتذل دنبال ميشود . در حقيقت شيطانگرايان مدعياند " تجاوز " تنوع در كسب لذت جنسي است .
7. قتل
قتل يك عمل شيطاني بزرگ به حساب آمده و شيطانپرستي كه تعداد و كيفيت قتلهايش بيشتر باشد به درگاه شيطان نزديكتر خواهد شد . ناگفته پيداست كه اين مولفه نيز تاثيرات سوء امنيتي را به همراه خواهد داشت .
افزايش تعداد قتل در جوامع مختلف يكي از معيارهاي بينالمللي و تعيينكننده درخصوص وضعيت امنيتي هر كشور به شمار ميآيد ، حال اگر اين جرم كلان با يك انديشه سازماندهي شده و تقدسزا همراه شود و حاشيههايي چون تجاوز جنسي را نيز با خود همراه سازد ، ناگفته پيداست كه ميتواند تاثيرات گستردهاي را در خدشهدار نمودن مقوله مهم امنيت به همراه داشتهباشد .
شيوههاي تبليغ
انتشار سيدي ، كاست و پوستر مربوط به خوانندگان متاليكا
گسترش يافتن سايتها وبلاگهاي مربوط به شيطان پرستي
تبليغ و اطلاعرساني از طريق پارتيهاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه عليالخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران ، شيراز و ...
تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي
زمينههاي جذب
بايد يادآور شد كه علاوه بر تمامي موارد مورد اشاره در اين بخش يعني زمينه جذب" بايد به تكرار برخي از آنها پرداخت ،كه در كشورمان داراي بازخورد مثبت بوده است .
موسيقي متال :
اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونهاي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاههاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه فردوسي و ... راه يابد .
با توجه به وفور موسيقي هاي مبلغ اين گروه ها در ايران و رويکرد برخي جوانان بي اطلاع به اين نوع موسيقي و حتي چاپ کتاب حاوي متن اين موسيقي ها و سرمايه گذاري زياد دشمن در اين باره بررسي و تحقيق پيرامون اين موضوع و اطلاع رساني و آگاهي افکار عمومي امري ضروري به نظر مي رسد. به عنوان مثال خبر گزاري فارس طي خبري در 20مورخ /10/1383پرده از اين فعاليتها برداشت .
خبر گزاري فارس در اين باره گزارش داد :
"امين" دانشجوي يکي از رشتههاي گروه پزشکي دانشگاه که از افراد موثر گروه شيطان پرست هوي متال در ايران است، مدتي پيش به صورت اتفاقي و بر اساس درخواست يکي از دوستان خود که قصد بازديد از جبهههاي جنوب کشور در کاروانهاي راهيان نور داشت به همراه جمعي از دانشجويان عازم اين مناطق شد که تاثيرات روحي اين سفر، زمينهساز رويگرداني وي از فعاليت در گروههاي فعال شيطان پرست و بيان حقايقي قابل توجه درباره آنها شده است.
وي افزود: به گفته اين فرد، عناصري از رژيم صهيونيستي که درکشور امارات حضور دارند شبکه اصلي هدايت گروههاي هوي متال را در ايران در دست دارند.
به گفته اين منبع آگاه بر اساس اسناد ارائه شده توسط "امين" در حسابهاي ارزي اين گروه در شبکه بانکي کشور که از طريق شبکه اينترنت هدايت ميشود، در سال گذشته حدود "هشت ميليون دلار آمريکا" واريز شده است که بين گروههاي شيطان پرست در شهرهاي مختلف ايران توزيع ميگردد.
وي با بيان اينکه تعداد اعضاي اين گروه در برخي شهرهاي کشور به دو هزار نفر بالغ ميشود، اضافه کرد: مطالب ارائه شده نشان ميدهد که برخي فعاليتهاي ضد امنيتي نيز توسط برخي عناصر خاص در اين گروهها براي رژيم صهيونيستي انجام ميشود.
اين منبع آگاه با يادآوري اينکه مجوزهاي ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي چاپ گسترده کتابهاي گروههاي هويمتال در کشور زمينه ارتباط نزديک فکري اعضاي اين جريان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: در سالهاي اخير به دليل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعي در کشور، گروههاي اجتماعي معارض کارکرد سياسي و ضد امنيتي پيدا کرده و زمينه سوء استفادهههاي ضد ملي بيگانگان از آنها فراهم شده است…در حال حاضر گروه متال با قديمي شدن علاقه به رپ در ايران، طرفداران بيشتري را به خود جذب نموده است. ))
افول معنويت :
اگرچه در بسياري موارد ، ايران اسلامي در جايگاه بالاتري از معنويات قرار دارد . لكن
سير جهاني و فراگير تلاش هاي قدرتهاي بزرگ فرامنطقهاي براي استحاله فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تاثيرپذيري مردم كشورمان از شرايط جهاني زمينهاي براي رشد چنين جرياناتي را فراهم نموده است .
بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبكههاي ماهوارهاي نيز عامل تعيينكننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروهها ميباشد .
سرمايهگذاري :
در بخشهاي قبل اشاره كرديم كه سازمان هاي جاسوسي كشورهاي غربي تلاش سازمان يافتهاي را براي استحاله فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده و مدتهاست كه ميكوشند تا به " تهيسازي فرهنگي " جوانان كشور عزيزمان بپردازند . دشمن در اين راه مبالغ هنگفتي را نيز تدارك ديدهاست . از جمله بايد اشاره كرد كه طبق گزارش برخي از رسانههاي مستقل در سال گذشته مبلغ هشت ميليون دلار آمريكا به فعاليت تبليغات گروههاي شيطان پرست از سوي دولت آمريكا اختصاص يافته است .
اينترنت :
رشد تعداد مخاطبين شبكه جهاني اينترنت طي ساليان اخير آسيبهايي را متوجه نظام فرهنگي كشور نموده است كه از جمله ميتوان به فعاليت شيطان گرايان اشاره كرد .
اما عمده فعاليت اين افراد در قالب وبلاگنويسي صورت ميپذيرد ،
اين دست از وبلاگها همزمان با اعلام موجوديت " جنبش شيطانگرايان ايران " فعاليت خود را آغاز كرده و اظهار مينمايند كه توسط فردي به نام مستعار " اهريمن " در ايران هدايت ميشوند .
روند ارتباطگيري و فعاليت وبلاگهاي مذكور بدين صورت است . افراد پس از تكميل فرم ثبتنام يك ايميل در صندوق پست الكترونيك خود با موضوع خوش آمدگويي دريافت ميكنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد به برخي از مهمانيهاي شبانه و يا پاركها براي آشنايي دعوت شده و مورد راهنمايي قرار ميگيرند .
اين وبلاگها عمدتا فعاليت خود را در چندين محور : انتشار عكسهاي شيطان گرايان جهان ، انتشار نامه شبيه به نامه هاي مسيحيان شيطان پرست خطاب به خداوند متعال كه بار سياسي نيز دارد ، دنبال مينمايند . به صورت مثال وبلاگ شيطان در اين خصوص مينويسد :
" چرا چيزهايي را كه به اطرافيانم دادي به من ندادي؟ و چرا ميخواهي بدبختي مرا ببيني ؟ چرا منو ازين دنياي كثيف و از بين كساني كه ازشون نفرت دارم رها نمي كني ؟ حالم از زندگي بين اين لجن به هم ميخوره . جلوي پاي من كم سنگ انداختي ؟ كم آدمهايي رو مثل من بدبخت كردي . "
اين وبلاگ همچنين در ادامه ميآورد : " هميشه لحظه شماري مي كردم براي سال نو عيدي پدر و مادر از همه چيز لذت بخش تر بود ولي الان سال نو بوي تنفر مي ده بوي مرده ميده وقتي كسي رو مي بينم كه خدارو ستايش مي كنه تفو لعنتش مي كنم نفرينش ميكنم از هيچ چيز خبر نداره آنقدر خوشه كه هيچ چي حس نمي كنه چرا پدر مادرم منو ترك كردن چرا منو نفرين مي كنن بهم مي خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوي كفنو دارم حس مي كنم تو خدا نيستي تو هيچي نيستي اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون براي من بي ارزشي پستي من به هيچ چيز اعتقاد ندارم هيچ كس هم نه مي پرستم نه قبول دارم بعد اين دنيا هم دنيايي نيست ميميريم و ميپوسيم از لاشه ي ما گلي سبز ميشه كه خار نداره هيچ شيطاني وجود نداره ولي آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فكر مي كنن كه شيطان پروردگار ما هست كه يك نيرويي به وجود اومده كه خيلي چيز هارو مي تونه نابود كنه. اگر Black Metal نبود من مي مردم اي كاش نبود چون وقتي گوش مي دم ميرم به دوران (خلسه) به جايي ميرم كه هيچ كس وجود نداره گناهي نيست ثوابي نيست آدم احمق نيست خدا نيست پيامبران دروغين نيست شهوت و هزار تا چيز ديگه اي كه اين جا هست يا چيزي كه هست و اين جا وجود نداره اونجا نيست فقط يك نور سياهي هست كه چشمتو نميزنه بوي همون گلي كه گفتم از لاشه آدمها سبز ميشه مياد كه مست مي كنه ترس و وحشت نيست چيزي نيست كه بهش فكر كني خودتي . "
سردار حسين ذوالفقاري با اشاره به اينکه بيش از سه هزار فرقه تخديري و شيطان پرستي در جهان وجود دارد که حدود 50 تا از آنها وارد ايران شده اند، گفته است؛ نيمي از فرقه هاي وارد شده به کشور در حال حاضر فعالند و در رابطه با اين موضوع قريب به 200 عنوان کتاب ترجمه و چاپ و توزيع شده است.
جانشين فرمانده انتظامي، با اشاره به اينکه اصول مشترک اين فرقه ها انحراف از اديان حنيف و التقاط در اعتقادات و وعده هاي کاذب و سوءاستفاده از گرايش جوانان به مبدا هستي و سوءاستفاده جنسي است، ماموريت اخير اين افکار وارداتي را اسلام ستيزي، مسلمان گريزي و تخدير اصول پاک ناب محمدي و نفي واژه هاي ايثار و شهادت دانسته است.
بسياري از کارشناساني که حوزه اجتماعي را رصد مي کنند بر اين باورند که انتخاب چنين روش هايي براي اطلاع رساني آرامش مردمان را برمي آشوبد و به نگراني هاي خانواده ها دامن مي زند. چنانکه حجت الله ايوبي معاون اجتماعي وزير کشور در واکنش نسبت به انتشار چنين اخباري مي گويد؛ «بنده که در حوزه معاونت اجتماعي و فرهنگي فعاليت مي کنم معتقدم بايد تا مي توانيم به ترويج خداپرستي بپردازيم. من طرفدار کارهاي ايجابي هستم و معتقدم اگر کارهاي ايجابي با قدرت انجام شود کارهاي سلبي رنگ مي بازد و از بين مي رود. به نظر من براي خيلي از مردم ايران باور کردني نيست که عده يي به نام شيطان پرست داشته باشيم و حتي اگر چنين عده يي وجود هم داشته باشند اشاعه آن را صلاح نمي دانم. چنانکه معتقدم طرح چنين موضوعاتي خودش قباحت امر را از بين مي برد و حرمت ها را فرو مي ريزد.» در سخنان سردار ذوالفقاري مشخصات اين گروه ها به شرح زير آورده شده است؛ «شيطان پرست ها ضمن برگزاري مراسم خاصي، تبليغ پوشيدن لباس خاص به عنوان لباس مقدس منقوش به نمادهاي شيطان پرستي، از گردنبند (صليب شکسته يا صليب برعکس) انگشتر با نقوش استخواني و جمجمه انسان استفاده کرده و در برگزاري اين مراسم ضمن شرب خمر، اقدام به رقص و پايکوبي مي کنند. اين افراد بر اين باورند که بايد برخلاف اديان به ويژه اسلام، عمل کرد و با انجام اعمال دلخواه و کارهاي خلاف، دنيا را به هرج و مرج و آشوب کشاند.»
سردار ذوالفقاري با اشاره به اينکه افراد عضو گروه هاي شيطان پرست در برخي رشته هاي ورزشي، مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام ورزش از موزيک هاي خاص شيطان پرستي استفاده مي کنند، گفته است؛ «اين گروه ها داراي کتاب هايي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پارک ها و تفرجگاه ها درباره رخدادهاي جديد در سطح کشور در رابطه با شيطان بحث و گفت وگو مي کنند. بنا به گفته جانشين فرمانده نيروي انتظامي، يکي از فرقه هاي انحرافي تحت عنوان TSM توسط فردي به نام «الف» که خارج از کشور زندگي مي کند، هدايت مي شود. اين فرد با لابي صهيونيست ها مرتبط است و محبوبيت زيادي در بين جوانان دارد، به طوري که صدها جوان در کلاس هاي او شرکت کرده و در مقابل او اشک ريخته و به گناهان خود اعتراف مي کنند. فرد ديگري به نام « الف.ر.» داراي مريداني است که حاضرند براي مراد خود، هر کاري انجام دهند، به طوري که دختران زيادي به خاطر او ازدواج نمي کنند و ادعا مي کنند او همسر عرفاني شان است. «الف.ر.» ادعا کرده قادر به زنده کردن مردگان است و اين فرد عمدتاً در تاريکي زندگي مي کند.
حسن يوسفي اشکوري فعال اجتماعي در باب اينکه نبايد چنين مسائلي را به اين شکل اطلاع رساني کرد با معاون وزير کشور هم نظر است؛ «مساله يي که که نه در سطح علمي شناخته شده است و نه مردم در جامعه با آن آشنا هستند نبايد درباره آن به اين شکل اطلاع رساني تبليغي و غيرکارشناسانه انجام داد. به نظر من صحبت کردن درباره برخي از جوانان به اين شکل باعث مي شود برخي از افراد نسبت به يکديگر دچار سوء ظن شوند. مثلاً اگر پدري ببيند پسر يا دخترش يکي از اين نشانه ها را دارد نسبت به او شک مي کند و همين مساله کوچک موجب بي اعتمادي مردم و خانواده ها مي شود. اگر نيروي انتظامي مطمئن است چنين افرادي وجود دارند و مرتکب جرم هم شده اند بايد دادگاه هاي دقيق همراه با حضور کارشناسان و اهل نظر براي آنها ترتيب دهد تا چرايي پيوستن جوانان و علت گرايش شان روشن شود و پس از آن براي مردم اطلاع رساني کنند تا مردم هم آگاهي لازم را در اين زمينه کسب کنند.»
سياست اسراييل
رژيم اشغالگر قدس كه سلامت اخلاقي و روحي و رواني انسانها را همواره به منزله تهديدي جدي براي منافع ملي خود ميبيند ، در اقداماتي گوناگون و پي در پي مبادرت به ساخت جريانهاي مسموم فرهنگي نموده و اين جريانات مسموم را به شراين حياتي جوامع از طريق جاذبههاي مجازي تزريق مينمايد.
در يك نگاه جامع ارتباط رژيم صهيونيستي و نقش آن در سازماندهي گروه هاي شيطانپرست در محورهاي ذيل قابل اشاره ميباشد .
الف) اين گروهها به لحاظ فلسفه اوليه و بسترهاي معرفتي دامنه وسيعي از ارتباط با اين رژيم داشته و خواهند داشت.
ب) نحلههاي مختلف شيطاني توسط دو سازمان عمده جاسوسي يعني CIA و موساد سازماندهي ،هدايت و تغذيه ميشوند .
ج) بودجه ، نظارت ، پشتيباني و ... شيطانپرستان فعال در جمهوري اسلامي ايران به صورت مستقيم توسط سازمان موساد تامين شده و اين سلسله اقدامات با اهداف امنيتي دنبال ميشود.
د) رژيم صهيونيستي از اعضاي گروهها براي مقاصد شوم سياسي و جاسوسي بهره ميبرد ، به گونه اي كه خشونتبارترين اعمال به دست اين گروهها واگذار ميشود .
سمبل هـا و نمادهـا
شيطان پرستان داراي سمبل ها و نشانه هايي هستند که حتما همه ما بعضي از آنها را بروي تيشرت ها، زيورآلات و بدليجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و ... ديده ايم، بد نيست تا معاني برخي از اين علائم را بدانيم.
پنتاگـــرام (ستاره پنج ضلعي وارونه)
از جمله معروف ترين نمادهاي شيطانگراها پنتاگـــرام است، نشانه ستاره صبح، نامي كه به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسمهاي مخفيانه و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود.
پنتاگرام شيطاني نمادي پيچيده است كه از تركيب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و اين نوع استفاده درعين اين كه جديدترين مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترين و جدال آميزترين نوع استفاده از پنتاگرام نيز به شمار ميآيد. پنتاگرام شيطاني هميشه وارونه است با يك رأس رو به پايين و دو رأس رو به بالا. اين علامت نشاني از جادوي سياه است كه حاكي از پيروزي ماده و آرزوهاي فردي بر عقايد و تعصبات ديني و مذهبي است.
پنتاگـــرام:
ستاره پنج پر يا پنتاگرام يکي از مهمترين، قدرتمندترين و ماندگارترين سمبل ها در تاريخ بشر است. اين علامت در فرهنگ و تمدن باستان مايان هاي امريکاي لاتين، هند، چين، مصرو يونان از مهمترين و پرمعناترين علامتها بوده است. ابتدايي ترين شکل پنتاگرام بر روي ديوارهاي غارهاي عصر حجر کنده کاري شده بوده و در نقاشي هاي مردم بابل به عنوان الگوي ترسيم سياره ونوس به چشم مي خورد. رازهايي مابين سير استفاده از اين علامت، طراحي هاي قديمي از مدار حرکت سياره ونوس و رب النوع معروف بيشتر وجود دارد که گاهي باعث اين تفکر غلط ميشود که پنتاگرام سمبل ايشتر است. در کتب آسماني مخصوصا کتابهاي يهوديان بسيار زياد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام هاي اوليه اشکالي زمخت با شکل هندسي ناهمگون به صورت کنده کاري روي سنگهاي عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که اين علامت معنايي روحاني و غيرمادي دارد. اعتقاد آنان بر اين بود که رازي در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشيده است، آنها پنتاگرام را از روي شکل قرار گيري پنج سياره برداشت کرده بودند که وقتي با خطي فرضي به هم اتصال پيدا مي کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود مي گرفت. نسل هاي بعدي بشر معاني مختلفي را از اين شکل برداشت کردند معاني بسيار زياد و اغلب مقدس و خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومري ها براي نوشتن و استفاده از متون کمکهاي زيادي کردند. اين علامت نشان دهنده پنج سياره مهم بود که با چشم غير مسلح قابل رويت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زيبايي ونوس نيز شهرت يافت.
برطبق نظريات رياضي دان و فيلسوف يوناني فيثاغورث عدد پنج نماد انسان بود چون اعضاي بدن انسان به پنج طرف تمايل داشتند، ( اگر دستها و پاها را ازهم باز کنيد به شکل يک ستاره پنج پر در مي آيد)، او اين تفکر را براي اولين بار در يونان پايه گذاري کرد که پنتاگرام نماد روح انساني است و البته چون در آن زمان آفرينش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود ( آتش ، آب ، خاک ، هوا ، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اينگونه توصيف شد. طبق اين تفکر انسان از اين پنج عنصر به وجود مي آمد.
پيروان مکتب فيثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آييني مقدس حفظ کردند. آنها نام اين آئين را HGIEIA ناميدند.
و معتقدند ترکيبي از ابتداي نام يوناني عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصيت منحصر به فردي که اين سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگي شديد و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدايي آن است که در مقاطع زماني مختلف و بين اقشار و نسلهاي گوناگون کاربرد داشته است، چه اين خدا خداي يگانه بوده يا خدايان متعدد. سپس با ظهور مسيح پنتاگرام جامه کريستين به تن کرد.
مي گويند بر تن مسيح با خنجر ستاره اي زخم زدند که پنج گوشه داشت ( شايد به همين خاطر مي باشد که آنتي کريست هاي امروزي از پنتاگرام زياد استفاده مي کنند، ممکن است منظورشان اين باشد که ما بر پيکر مسيح اين زخم را زديم. )
مورخان زيادي سعي در پيدا کردن رابطه ميان زخم زنندگان اين علامت بر پيکر مسيح و پيروان مکتب فيثاغورث داشتند که هنوز شاهدي بر اين مدعا پيدا نکرده اند.
در دوره رنسانس اعتقادات عجيب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بيشترين حد خود رسيد و باورهاي مردم تا جايي پيش رفت که پنتاگرام را علامتي الهي از سوي خدا پنداشتند. از سويي نيز اين علامت را مرتبط با علم کيمياگري و علم جادو قلمداد کردند.
پنتاگــرام در جــادو
در آيين پرستش جادوگران يوناني پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان ) شناخته مي شود. اين باور باعث بوجود آمدن احساسي در بين جادوگران مي شد که توسط آن ارتباطي ميان خود، جهان و سمبوليسم ايجاد مي کنند.
هدف از اين احساس درک عميق شيطان است که مهارتش در ارتباط برقرار کردن ميان جهان فعال (جهان بيروني) و جهان ساکن (روح انسان) است. يکي از جادوگران مشهور در اين زمينه، جيوردانو برونو است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهاي سياه هشدار داده است. ( پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلي رسوم پرستش جادوگران به کار مي رود، ضمن اينکه عامل پديد آمدن رسوم وتشريفات ديگري نيز در اديان مختلف شده است.)
پنج نيروي پاک از فروپاشي روح جلوگيري مي کنند و هيچکس را ياراي شکست آنها نيست مگر خود روح، عدالت ، رحمت ، معرفت ، ادراک و شکوه متعالي .
پنتاگــرام مسيحيــان
کاباليستهاي مسيحي در دوره رنسانس علاقه وافري به پنتاگرام پيدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتي رازگونه است که در دست نوشته هاي مسيح مشاهده شده و پيامي از سوي خداست. آنان مي گفتند اين سمبلي است که آشکار مي کند مسيح نيز پيرو اميال حيواني ( شهوت ) خود بوده است. کاري که بسيار رواج يافته بود نوشتن نامه هايي به زبان عبري با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، اين نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعياد پنجاهه است.
در کتاب مقدس يهوديان چهارنامه وجود دارد که با نام خداوند مهر شده اند
YHVH تلفظ غير دستوري کلمه JEHOVAH ، ( يهوه خداي بني اسرائيل )، Yahveh
YHSHVH - Yehoshua يا جسوس، ( عيسي )، ( Jesus )
اين رازي متصل به کتب آسماني است. نتيجه اين بيان آنست که نام اعياد پنجاهه مسيحيان با خدا و مسيح مرتبط مي شود. چندين رابطه بين پنتاگرام و مسيحيت وجود دارد. پيش از به صليب کشيده شدن مسيح، پنتاگرام يک نشان رجحان يافته براي آرايش کردن و زينت دادن جواهرها و طلسم هاي مسيحيان اوليه بود. اين علامت که به راحتي و در يک حرکت پيوسته قلم کشيده مي شد، با پنج زخم مسيح آميخته شده بود.
پنتاگرام همچنين براي يک فرقه نهاني عرفاني مسيحي نمادي از Isis ( الهه حاصل خيزي ) و Venus ( اصلي ترين رب النوع مونث، الهه عشق و زيبايي ) بود. فرقه اي که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاريخ مسيحيت وجود داشت.
پنتاگــرام در ويکـا و عقايـد نئوپگـان
درحال حاضر رايج ترين مذاهبي که پيروان آن از پنتاگرام استفاده مي کنند گروه هاي ويکان ها، نئوپاگان ها و شيطان پرستان هستند. در اغلب عقايد و رسوم ويکان ها و نئوپاگان ها معناي نمادي پنتاگرام از مراسم جادوي تشريفات قرون وسطي و چهار عنصري که به وسيله روح حکومت مي شدند نتيجه مي شود.در برخي از اين رسوم همچنين پنتاگرام مي تواند نمايانگر يگانگي نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پايين رأس، نمادي از خداي شاخدار ويکا است.
در عقيده کاباليست هاي يهودي که بسياري از انديشه ها و ايده هاي فيثاغورثي را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقيقت برتر در زندگي است:عدالت، رحمت، دانش، ادراک ، شکوه ماورايي و مافوق جهان مادي.
تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا يا قله رو به پاييـن
پنتاگرام هايي که نوک آنها رو به پايين است در اولين ظهور خود لزوما نشان شيطان پرستي نبودند. طبق تاريخ پنتاگرامهايي که فرقشان در نقطه بالا يا پايينشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پايه گذاري شدند، دو فرهنگي که بنا به مقتضيات آييني سعي در جدائي از همديگر را داشتند.امروزه هرکجا با پنتاگــرام رو به پايين روبرو شويم ناخودآگاه به ياد شيطان پرستي مي افتيم. شايد دليل اين موضوع آنست که پنتاگرام رو به پايين بسيار شبيه علامت ماسونيک ها و فراماسونها مي باشد. واقعيت اينست که چون سر آن رو به پايين است يادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ويکان ها گاهي ادعا مي کنند هر پنتاگرام رو به پاييني علامت شيطان پرستان است که اين تفکر نابجاست. با اين حال اين سمبل در طول زمان معرف خداي شاخدار ويکان ها شد و امروزه نيز در درجه دوم به آن باغبان ويکا ميگويند.
پنتاگــرام در شيطان پرستـي
پنتاگرام شيطاني نمادي پيچيده است که از ترکيب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است و اين نوع استفاده درعين اين که جديدترين مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترين و جدال آميزترين نوع استفاده از پنتاگرام نيز به شمار مي آيد. پنتاگرام شيطاني هميشه وارونه است با يک رأس رو به پايين و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان يک نشان و علامت شيطاني به نيمه دوم قرن بيستم برمي گردد. جايي که شيطان پرستي مدرن توسط Anton Lavey موسس و بنيانگذار کليساي شيطان پايه گذاري شد. اين علامت نشاني از جادوي سياه است که حاکي از پيروزي ماده و آرزوهاي فردي بر عقايد و تعصبات ديني و مذهبي است.
البته پنتاگرام متشابه و قابل قياس با صليب برعکس نيست. صليب برعکس نماد جنبش Anti Christ و نشاني از طغيان، سرکشي در برابر فرهنگ مسيحي است.
همچنين پنتاگرام نبايد با هگزاگرام اشتباه شود. هگزاگرام، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده مي شود و نمونه آن ستاره داوود مي باشد. اين ستاره با اعتقادات يهوديان پيوند دارد.شيطان پرستي، شکل ظاهري شيطان تشکيل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پاي جن و با دم کوتاه. در شيطان پرستي مدرن، شاهد اتخاذ کردن روش هاي فردي و توجه بيشتر به شخص هستيم. توجه بيشتر به ضمير و خود بجاي توجه به خدا و عالم بالا، تمايلات جنسي آزاد که شيطان پرستي آن را تمجيد مي کند. علامتي که به رايج ترين صورت با عقايد شيطاني SabbaticGoat يا بز طلسم ستاره پنج سر Mendes است.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطي برمي گردد. آنان همواره در توصيف ساحره ها، آنان را همراه با بزها مي دانستند. آنان اغلب بز را نماينده شيطان مي دانستند. بز در اين مفهوم اغلب به عنوان نمادي از سرکوبي جنسي در نظر گرفته مي شود. نماد باستاني پنتاگرام در شيطان پرستي مدرن نمادي است از آزادي در برابر مسائل جنسي.
پنتاگرام در بالا و بافومت در پايين
به تر تيب از بالا ستاره 5 پر، ستاره 6 پر، آدجت
ستاره 5 پر
در جادوگري استفاده ميشود و براي آنها نشانگر عناصر آب، خاک، آتش و روح اطراف آنهاست.
آدجت :
اين هم علامت لوسيفر(پادشاه جهنم!)، اشك زيرچشم هم نماد محيط محزون و افسرده اطرافش است.
هگزاگرام (ستاره شش پر)
هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده ميشود و نمونه آن ستاره داوود ميباشد. كه با اعتقادات يهوديان پيوند دارد.اين نماد تشكيل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پاي جن و با دم كوتاه.
اين دو مثلث وقتي به صورت معناداري روي هم قرار ميگيرد، معناي عشق ـ البته از نوع جنسي آن ـ را بيان ميكند و اين همان ستارة داوود است كه امروزه در وسط پرچم اسرائيل ديده ميشود.
عدد 666 و FFF
عدد 666 و FFF ششمين حرف انگليسي كه متناظر عدد666 است. از نمادهاي شيطانپرستي است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هيولا) اين عدد به گفتة مكاشفة يوحنا كه يك يهودي تازه مسيحي بود، عدد شيطان معرفي شده است. در مكاشفات نوشته شده: "جانور عجيب ديگري ديدم كه از زمين بيرون آمد. اين جانور دو شاخ داشت مانند شاخهاي بره و صداي وحشتناكش مثل صداي اژدها بود... بزرگ و كوچك، فقير و غني، برده و آزاد را وادار كرد تا علامت مخصوص را روي دست راست يا پيشاني خود بگذارند. و هيچ كس نميتوانست شغلي به دست آورد يا چيزي بخرد مگر اينكه علامت مخصوص اين جانور يعني اسم يا عدد او را بر خود داشته باشد. اين خود معمايي است و هركس با هوش باشد ميتواند عدد جانور را محاسبه كند. اين عدد اسم يك انسان است كه مقدار عددي آن به 666 ميرسد. (انجيل. مكاشفات يوحنا/11-18: 13)
بافومت(Baphomet)
يكي ديگر از اين نمادها كه در عرفان كابالا( عرفان يهودي) نيز جايگاهي دارد، بز يا قوچي به نام بافومت است كه هم با جانور شاخ دار يوحنا همانندي دارد و هم در اسطورههاي مصري خداي هوش و دانايي معرفي شده و آفرينش انسان به وسيلة چرخ سفالگري را به او نسبت ميدهند. و دو ماه سياه و سفيد در طرفين او نشانة تركيب روشنايي و تاريكي است. سر بافومت معمولاً در ميان ستارة پنج پر (پنتاگرام) طراحي ميشود.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطي برمي گردد. آنان همواره در توصيف ساحرهها، آنان را همراه با بزها ميدانستند. آنان اغلب بز را نماينده شيطان ميدانستند. بز در اين مفهوم اغلب به عنوان نمادي از سركوبي جنسي در نظر گرفته ميشود.
Ankh : سمبل باروري و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت اين جمع زنان ومردان مي باشد.
wastika or Sun Wheel (صليب شکسته يا چرخ خورشيد): يک علامت مذهبي باستاني است که سالها قبل از قدرت گرفتن هيتلر به کار ميرفت. اين علامت در کتيبه هاي بودايي و مقبره هاي سلتي و يوناني استفاده شده است. در آيين پرستش خورشيد، اين علامت به نظر مي رسد نشانه مسير حرکت خورشيد در آسمان باشد.
All Seeing Eye (چشمي که به همه جا مي نگرد): آنها معتقدند که اين چشم لوسيفر (شيطان) است و کسي که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارايي ها حکومت ميکند. اين علامت در پيشگويي ها به کار ميرود. جادوها ، نفرين ها ، کنترل هاي روحي و تمامي انحرافات تحت اين علامت کار ميکنند. اين علامت روشنفکران است . به پول رايج ايالات متحده نگاهي بيندازيد .اين علامت اساس نظم نوين جهاني است.
Upside Down Cross صليب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسيح ميباشد. گردنبندهاي آن توسط شيطان پرستان زيادي به کار ميرود. اين علامت را ميتوان همراه خواننده هاي راک و روي آلبوم هاي آنها ديد.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل خداي باروي مصر باستان) ، بافومت ، خداي جادو ، scapegoat (بز طليعه يا قرباني). اين يکي از راههاي شيطان پرستان براي مسخره کردن مسيح است زيرا گفته ميشود که مسيح مانند بره اي براي گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج): اين علامت به معناي از بين بردن تمام قوانين ميباشد. به عبارت ديگر " هرچه تخريب کننده است تو انجام بده " يعني همان قانون شيطان پرستي، اين علامت توسط پانک ها، هوي متالها و راک ها به کار ميرود.
Justice Anti (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قديم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت يا شورش و طغيان مي باشد. فمنيست ها از دو تبر رو به بالا به معني مادر سالاري باستاني استفاده مي نمايند.
ابليسك(obelisk)
مشهودترين نماد شيطانگرايي ستون چهار ضلعي بلندي است به نام ابليسك، كه سمبلي از "رع" خداي خورشيد در مصر بوده است. بزرگترين ابليسك دنيا در واشنگتن ساخته شده كه ارتفاع آن به 555 متر ميرسد اين ابليسك در نزديكي كنگره و خانه اصلي فراماسونري است و رئيس جمهورهاي آمريكا سوگند خود را در پاي آن ياد ميكنند.8
مشخصه هاي ظاهري
گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل ها، شيطان پرستان ظاهري متفاوت با ديگران دارند که مي توان آنها را به راحتي از جمع تشخيص داد.
بطور مثال مدل موهايشان عجيب و غريب است اکثرا ابروهايشان را مي تراشند يا به سمت بالا طراحي مي کنند، رنگ آرايششان اغلب مشکي، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالي مانند جمجمه، صورتک هاي شيطاني و سنبل ها خال کوبي مي کنند، لباسهايشان از جنس جير و چرم و اکثرا به رنگ مشکي و قرمز مي باشد، چکمه هاي چرمي ساق بلند که اغلب با فلز تزئين شده است مي پوشند.
نگاهي بر عقايد شيطان پرستي
قدرتي که بشر امروز با شيطانپرستي به دنبال آن است با اقتدار معنوي تفاوت دارد، قدرت شيطانپرستي، قدرت زودگذري است که در فضاهاي مختلف نميتواند خودش را در بالاترين جايگاه قرار دهد اما اقتدار معنوي به واسطه پشتوانه و جايگاهي که نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحي الهي دارد، هميشه در بالاترين موقعيت ميايستد.
شيطانپرستي جديد آييني است داراي شباهتهايي به اومانيسم که انسان را برترين موجود مي داند و او را تنها در برابر خود مسئول مي داند: آنتون لاوي يکي از سردمداران اين آيين ميگويد: " خداي باعظمت و با شکوهي وجود ندارد، و جهنمي که در آن گناهکاران کباب ميشوند هم نيست . اينجا و حالا روز شکنجه و سختي ماست ! حالا و اينجا روز خوشي ماست ! اينجا و حالا فرصت ماست ! اين روز، اين ساعت را انتخاب کن که زندگي رهاييبخشي نيست ! "
شيطانپرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهننماد (archetype ) ميداند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود . شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي طبيعت ، طبيعت شهواني ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخههاي متعددي است اما ميتوان گفت جز يکي دو نوع آن همگي داراي اصول زير هستند:
Atheism: خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic: روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists: خود پرستي ، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.
Materialistic: اعتقاد به اصالت ماده.
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايي است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي کارهاي روزانه آماده ميکنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .
حجتالاسلام "ادبي" دانشجوي دوره دکتراي دين شناسي تطبيقي است، که به صورت تخصصي مکاتب نوپديد ديني را مطالعه ميکند. او نويسنده چندين کتاب در زمينه عرفان و اديان است که از آن جمله ميتوان به کتابهاي «آشنايي با دايرهالمعارفهاي اديان» و «اسلام، تعامل يا تقابل با جهاني شدن» اشاره کرد.
"ادبي" ميگويد: انسان، به فطرت خود وابسته است و در پي تمناي اين فطرت به معنويتهاي نوگرا گرايش مييابد. اين معنويتها به دنبال چه هستند؟ چه چيزي را ميپرستند و چه آيينهايي دارند؟ مباحثي چون دينهاي نوظهور، فرقههاي جديد و مکاتب نوپديد ديني، اولينبار در علوم اجتماعي پس از جنگ جهاني دوم مطرح شدند. اين اديان سعي ميکردند به برخي پرسشهاي غايي بشر و پرسشهاي وجودشناسي انسان پاسخ دهند.
"از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا ميروم، آخر ننمايي وطنم" به پرسشهاي اين شعر در اديان الهي پاسخهاي روشني داده شده است، اما برخي از زمينهها باعث شد که برخي از اديان کلاسيک به پسزمينه زندگي انسان مدرن رانده شوند و توانايي پاسخ دادن به سؤالات امروزي بشر را نداشته باشند. زمينه را براي مکاتب نوپديد ديني فراهم کرد تا به پرسشهاي غايي انسان پاسخ دهند. پرسشهايي که ميکوشيد، خدا را در درون انسانها حاضر کند و در پاسخهاي خود تلاش ميکرد، فضاي زندگي بشر امروز را به نوعي آرامش زودگذر ارتباط دهد. مکاتب نوپديد ديني در پي پاسخهاي غايي انسان بوده و هستند، اما اين پاسخ با مسير اديان الهي و يا اديان کلاسيک يکي نبود ، بلکه راه متفاوتي را در پيش گرفتند. اديان کلاسيک به واسطه برخي مسائل نتوانستند خود را بهروز کنند و يا بهروز شدنشان با مسائل زندگي امروز هماهنگ نشد و انسان امروزي نتوانست، به سادگي از يهوديت، مسيحيت، بودايسم و.... برداشتهاي دوران مدرن خود را استيفاد کند، يک نقبي به عالم معنا زد، اما با روشي جديد که در مکاتب نوپديد ديني وجود داشت. مکاتب نوپديد ديني پاسخ وجود شناسانه به پرسشهاي بشري ميدهد، اما به اين پرسشها در اديان کلاسيک پرداخته نشده است. هرچه پيش ميرويم،اديان نوظهور، حضورشان را در زندگي امروز، بيشتر تحميل ميکنند؛ اولاً به دليل اينکه شريعت خاصي ندارند، ثانياً بخش خاصي از جامعه را هدف قرار نميدهند و ادعاي جهاني دارند. ثالثاً آيينها و آموزههايشان بسيار ساده و با زبان امروزي و در دسترس است، رابعاً مدعياند، راهي که پيامبران کلاسيک نتوانستند فراهم کنند، در دوران مدرن با پيامبران جديد پيشروي انسان قرار دارد. در دايرهالمعارف اديان جديد که به تازگي در انگلستان منتشر شده، بيش از 2500 دين و مرام جديد که هر کدام متدينين و مؤمنين خاص خود را دارند شناسايي شده است. برخي از اين اديان و مکاتب بسيار فعال هستند مانند، «کليساي شيطان»، «شاهدان يهووه»، «کليساي علمشناسي»، «فرزندان خداوند»، «اکنکار» (ديننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بينالمللي وجدان کريشنا»، که فضاي عيني و تبليغات رسمي را در سطح جهان دارند. برخي ديگر هم مانند، زيرمجموعه ذن و بوديسم، که در ايران تحت عنوان اوشو تبليغ ميشوند وجود دارند. دستهدگيري از اين اديان هم بيشتر مجازياند و در اينترنت فعاليت ميکنند و در فضاهاي عيني حضور ندارند.
وي در پاسخ به اين سوال که آيا آماري در زمينه شيطانپرستي و جايگاه و تعداد آنان در کشور وجود دارد، گفت: آمارهاي رسمي و غيررسمي که در اين زمينه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمايانگر اين است که در کشور، مجالس و مهمانيهايي به نام شيطان و شيطانپرستي برگزار ميشود. در اين مهمانيها بيشتر، موسيقيهاي راک، هوي متال و موسيقيهايي که خشونت در آن مجازند به همراه رقصهاي آتش، استفاده از مشروبات الکلي، مواد مخدر صنعتي و روانگردان نمايان است. البته، آمارهاي دقيقي در برخي زمينهها وجود دارد. اما شيطانپرستي آنگونه در انگلستان، آمريکا و کشورهاي غربي وجود دارد به هيچوجه و با آن شدت و گستردگي در ايران وجود ندارد.
شيطانپرستي در ايران در سطح نمايش و نمادها جلوهگري ميکند. تعداد افرادي که به معناي خاص شيطانپرست باشند بسيار ناچيز و انگشتشمار است. وي افزود: شاخههايي از شيطان پرستي و حتي برخي مکاتب نوپديد ديني با صهيونيسم در ارتباط هستند به لحاظ مالي از صهيونيستها کمک ميگيرند. البته نميتوان همه مکاتب نوپديد ديني را به صهيونيسم ارتباط داد. نگاهي که همه چيز را در اين عرصه توطئهآميز ببيند پژوهشگرانه و علمي نيست. مدارکي وجود دارد که گواهي ميدهند صهيونيستها در کمک و مساعدت به شيطان پرستي و ديگر فرقههاي نوظهور، از هيچ کوششي دريغ نميکنند. عرفان يهودي که تحت عنوان قباله يا اصطلاح انگليسي آن «کابالا» است، زمينههاي، مکاتب نوپديد ديني و از جمله شيطانپرستي را فراهم ميکند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پيدا کردن در هستي، عرفان تصرف در کائنات در معناي منفي خودش، از جمله مواردي است که بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعي اقتدار مجازي است که البته هيچگاه به آن دست نخواهد يافت، به دليل اينکه تنها وهم و سرابي از اين اقتدار را تجربه کرده است.
وي در مورد عناويني چون کليساي شيطان، انجيل سياه و... که برگرفته از مسيحيت است، گفت: اناجيل اربعه، تنها دستاورد جدي و قابل پذيرش در عالم مسيحيت هستند. انجيل 70سال پس از مصلوب شدن عيسي، نوشته شده است. يک فاصله تاريخي بين عيسي (ص) و انجيل وجود دارد. در کنار انجيلهاي قانوني، شاهد انجيلهاي غيرقانوني و غير رسمي (اپوکريفا) هم هستيم. اين انجيلها که تعداد فراواني هم دارند، در ميان «مورمونها»، «متديستها» و حتي در فضاهاي غير رسمي پروتستانها هم وجود دارد، ميتوان يک کتاب جديد به نام انجيل شيطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجيل اين فرصت را فراهم ميکند تا هرکسي بتواند به نام انجيل و عيسي سخني بگويد و از حقيقت ندايي در بياورد!
تهیه کننده محمود کریمی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید