شيطان پرستي از نگاه فقه
شايد وقتي آن ماجراي بزرگ در بارگاه ربوبي اتفاق مي افتاد و ابليس ملعون يا همان شيطان رجيم خودمان از دستور الهي مبني بر سجده بر حضرت آدم (ع) سرپيچي مي کرد و کت بسته از ملکوت عالم اخراج مي شد، به ذهن خود اين خبيث هم خطور نمي کرد که روزي براي عده اي انسان نادان و گمراه در مسند خدايي قرار بگيرد و به اصطلاح براي خداي لاشريک هم عرض اندام شريکي و انبازي بکند! والا حتما همان جا اين مسأله را به رخ خدا مي کشيد و بخاطر همان به تهديد خداوند هم مي پرداخت!!
به هر حال قدما گفته اند«دنيا» هم ريشه با واژه «دني» و پست است و از پستي اين دنيا همين بس که اشرف مخلوقات آن يعني انسان به درجه اي از انحراف و انحطاط فکري و رفتاري برسد که شرورترين و منفورترين موجود عالم که همواره شايسته لعن و نفرين تکفير است را به منزله خدا و معبود خود بداند و بخواند و... «پنهت بالله» (چرا تعجب کرديد؟ اين بدبخت هاي شيطان پرست کلي پول مي دهند و با عمل جراحي گوش خودشان را دراز وتيز مي کنند يا زبان خودشان را از وسط شکاف مي دهند تا شبيه شيطان شوند؛ خلاصه قيافه خودشان را تغيير مي دهند، ولي کسي حرفي نمي زند حالا ما «پناه بر خدا» ي فارسي را قدري عربي کرديم تعجب مي کنيد؟!»
حتي جوجه شيطان پرست ها
خلاصه کلام اين که در اين شماره قصد داريم از منظر فقه وشريعت به دم ودستگاه وتشکيلات شيطان پرستي نگاهي بيندازيم. البته ممکن است برخي بگويند: «بابا شيطان پرستي به معناي واقعي کلمه خيلي نادر است وآن هم در برخي از کشورهاي اروپايي مانند انگلستان وايتاليا و.... رواج دارد و ادا و اطوار جوانان و نوجوانان داخلي که نوعي رفتارهاي طبيعي براي جلب توجه وکسب جايگاه اجتماعي در اين سنين است را نبايد به حساب شيطان پرستي گذاشت و به آن گير داد.»
اما در جواب اين دوستان بايد بگوييم؛ اولاً اگر نمي دانيد بدانيد که يکي از قديمي ترين تفکرات شيطان پرستي در همين بيخ گوش مان يعني در کردستان عراق رواج دارد به نام فرقه «يزيديه» که متأسفانه عده اي در مناطق مرزي داخل کشور هم به اين فرقه تعلق دارند که شيطان را «مک طاووسم خطاب مي کنند و براي خود تشکيلات گسترده و رهبر و.. دارند و حتي از نماينده در پارلمان عراق هم برخوردارند.
ثانياً انحراف و خطا ه شوخي بردار نيست وحتي يک بچه هم اگر با آتش بازي کند مي سوزد. در نتيجه همين جوجه شيطان پرستي هاي خودمان هم چه بسا شوخي شوخي خود را گرفتار برخي انحرافات و آلودگي ها کنند که گام اول جلوگيري از اين خطر آگاهي وشناخت درست جوانب وابعاد انحراف واشتباه در اين زمينه است.
ارتداد خطري در کمين
مهم ترين و جدي ترين خطري که ممکن است در تمايل و ورود به اين فرقه ها و گروه ها دامن گير انسان شود خطر ارتداد است. هر چند بحث ارتداد بحثي جدي و پرحاشيه و البته کاملاً منطقي و متقن در معارف ديني ما و ديگر اديان آسماني است که جاي بحث و تأمل بسيار داد،ر اما به طور مختصر مي توان گفت هر نوع تغيير تفکر اعتقادي و بازگشت عالمانه و از روي قصد از عقايد و باورهاي بنيادين اسلامي که از ضروريات دين به حساب مي آيد، در حکم ارتداد است و احکام سخت و سنگيني را به دنبال دارد.
البته تحقق عنوان مرتد براي يک فرد شروط و حدود خاص خود را دارد که فقها با برخي اختلافات آن را بيان کرده اند. اما نبايد تصور کرد که فرد مرتد مانند قطام سريال امام علي(ع) قيافه اش شبيه گرگ مي شود يا شاخ بزرگي وسط کله اش درمي آيد؟! بلکه با يک جمله ساده و کفرآميز هم ممکن است فرد در زمره افراد مرتد دربيايد که اين خطر را نبايد شوخي تلقي کرد.
در عين حال برخورد قضايي با فرد مرتد مسأله اي حکومتي است؛ اما وقتي فردي مرتد شد نه مالک اموال خود است و نه ديگر همسر شرعي اش به او تعلق دارد. يعني مانند فرد مرده تلقي مي شود که لازم است اموالش در بين ورثه تقسيم شود و همسرش هم از او جدا مي شود. به علاوه خودش هم طبق برخي نظرات نجس محسوب مي شود و...
در نيتجه اطرافيانش موظفند تاحد امکان اين احکام را رعايت کنند البته اگر ارتداد او برايشان محرز شد. (اين بار واقعاً «پنهت بالله»)
شيطان پرست هاي 12 امامي؟!
از اين مرحله که بگذريم و از خطر فجيع ارتداد صرف نظر کنيم نبايد از برخي خطرات و آلودگي هاي ديگر که ممکن است دامن گير اين تفکر شود غافل شد. زيرا بسياري از جوان هايي که خود را به شکل و شمايل شيطان پرستان در مي آورند ته دل شان مي گويند «بابا ما که شيطان پرست نيستيم، مسلمان و شيعه 12 امامي هستيم و از روي علاقه و حال و هواي جواني تيپ satanism مي زنيم و خلاصه اين کارها از نظر شرعي و ديني مشکلي ندارد.»
در حالي که جداي از بحث عقيدتي خطرات متعدد و گناهان متنوعي ممکن است در کمين همين شيطان پرست هاي 12 امامي باشد و بنا نيست که معيار و ميزان همه چيز فقط آن چه در دل انسان مي گذرد باشد و اعمال و رفتار ظاهري ما تحت هر شرايطي بي اشکال يا لااقل قابل اغماض باشد.
اگر بناي دين و شريعت اين بود و اين حرف هاي عوامانه که «آدم بايد دلش پاک باشد» يا «خدا به دل آدم نگاه مي کند نه ظاهرش» درست بود که نياز به دين جديدي نداشتيم.
پس رفتار ظاهري و عملکرد بيروني انسان هم داراي اهميت بسياري است، اگرنگوييم همه رفتارهاي بيروني به نوعي تجلي باورها و عقايد دروني ماست و به قول قدما: «از کوزه همان برون تراود که در اوست»
لطفاً مرا ببينيد!؟
اولين مشکل ورود در عرصه شيطان پرستي که شايد بارزترين نماد اين گروه هم باشد، تأثيرپذيري از مدل ها و شکل و شمايل و تيپ و قيافه شناخته شده اين تفکر است. در واقع شيطانپرست ها اصرار دارند در نوع آرايش و پوشش و مدل مو و آلات و ابزاري که به خود آويزان مي کنند از هر گروه و جمعيت و حزب ديگري متمايز و متفاوت باشند که الحق و الانصاف در اين تلاش موفق هم بوده اند و اگر برخي از تصاوير اين افراد را در اينترنت ببينيد تصديق مي کنيد که خداوکيلي اين عده از تيره آدميزاد جدا شده اند و به موجودي بين انسان و جن يا انسان و حيوان تبديل شده اند.
به هر حال حتي در نمونه هاي بسيار بسيار رقيق تر هم اگر کسي در کشور ما بخواهد اداي شيطان پرست ها را درآورد، مجبور است از مدل مو و تيپ و قيافه اي استفاده کند که معمولاً او را انگشت نما مي کند و چنان که مي دانيد اين کار يعني نوع قيافه و پوششي که موجب انگشت نما شدن انسان شود و تحت عنوان «لباس شهرت» قرار مي گيرد و حرام است. (هر چند واضح است که اکثر افراد تنها با همين هدف اين تيپ را مي زنند و ظاهر و باطن شان فرياد مي زند «ايها الناس لطفاً مرا ببينيد!»)
البته اين مسأله بسته به موقعيت هاي زماني و مکاني شرايط متفاوتي به خود مي گيرد و چه بسا پوشيدن يک تي شرت با آرم شيطان پرستي و حتي استفاده از برخي نمادهاي آنها در برخي شهرها مصداق لباس شهرت نباشد؛ اما مسلماً در بسياري از مناطق کشور هنوز اگر جواني با اين تيپ و قيافه بيرون بيايد ملت نچ نچ کنان او را به هم نشان مي دهند و مي گويند «حيف گوشت کيلويي 16 هزارتومان که...»
شبيه کروکوديل!
مشکل بعدي اين گروه آن است که با تيپ و قيافه اي که به طرفداران و علاقه مندان شان تحميل مي کنند عملاً آنها را از دايره تظاهر به مسلماني خارج کرده و اگر فرد بخواهد به ريخت و قيافه شيطان پرستان درآيد (حتي اگر در جايي زندگي کند که اين تيپ يا اين لباس باعث انگشت نما شدنس هم نباشد) اما چون با اين تيپي که مي زند شبيه اين موجودات بي دين و بي خدا مي شود کار حرامي انجام داده. زيرا در فقه ما شبيه شدن به کافران يا به اصطلاح «تشبه به کفار» حرام است و به همين دليل است که برخي از مراجع استفاده از کراوات و پاپيون و مانند آن را جايز نمي دانند.
البته چنان که مي دانيد کار اين گروه و ريخت و قيافه اي که براي انسان مي سازند از تشبه به کفار گذشته و چيزي شبيه تشبه به حيوانات وحشي است. چنان که شيطان پرستان اصل (Made in England) و مورد عنايت حضرت شيطان کاري با قيافه خودشان مي کنند که بيشتر شبيه کروکوديل و هشت پا و مانند آن مي شوند.
دست به يقه با خود!
همان طور که گفتيم اين قبيل کارها يعني ايجاد تغييرات مختلف بر روي اعضاء بدن، مانند درست کردن شاخ روي سر يا دو تکه کردن زبان يا رد کردن حلقه هاي مختلف از اعضاء بدن و ايجاد برجستگي هاي فراوان در دست و پا و... کار شيطان پرستان اصلي است و معمولاً طرفداران داخلي آنها عملاً در حکم نمونه هاي چيني ديگر اجناس هستند که کارايي و عملکرد جنس اصل را ندارند. اما در عين حال اگر کسي بخواهد به نوعي از اين کارها تقليد کند، بايد بداند که هر گونه صدمه زدن به بدن چه به شکل جدي و عميق يا سطحي و کم درد (اما در هر حال خطرناک) حرام است و کسي حق ندارد روي پوست بدن خود با خراش دادن يا سوزاندن حتي قلب تيرخورده بکشد و «سلطان غم مادر» بنويسد (چه رسد به کشيدن ستاره پنتاگرام يا صليب برعکس و هرم ابليسک و...)
در هر حال وارد کردن اين گونه صدمات جسمي به بدن، به خودي خود حرام است و فرداي قيامت که به اذن و اراده الهي همين اعضاء و جوارح به حرف آمدند يک دفعه مي بينيد دست خودتان يقه تان را چسبيد و از شما شاکي شد که چرا اين همه بلا سرش درآورديد و خلاصه براي اين که با خودتان دست به يقه نشويد مواظب بدن خودتان باشيد و اين قدر اين اعضاء زبان بسته را اذيت نکنيد (البته اين بحث براي خيلي از افراد ديگر هم مي تواند مطرح باشد. بخصوص افراد وسواسي که دو ساعت سر پا مي ايستند و مي خواهند يک غسل چند دقيقه اي انجام دهند!)
حواشي غيرمجاز!
يکي ديگر از مشکلات ورود به عرصه شيطان پرستي اگر اهل عقايد و باورها و ادا و اطوارها و ريخت و قيافه آنها هم نباشيم حضور در جمع اين افراد و ارتباط با محافل و مجالس آنهاست.
همان طور که مي دانيد رفتارهاي شايع در محافل شيطان پرستي رفتاري غير ديني و حتي غيرانساني است که نيازي به ذکر آنها نيست. اما حتي اگر بپذيريم در پارتي هاي شيطان پرستان داخلي، بسياري از آن اعمال زشت و تنفرآميز انجام مي شود اما رفتارهاي عادي در تقديس و سرسپردگي به شيطان و توهين به مقدسات اديان در قالب برخي اشعار و رقص ها و... انجام مي شود که حتي حضور در اين جمع و شنيدن اين کفريات و ديدن اين رفتارهاي حرام هم حرام بوده و غير قابل قبول است.
از همين جا گريزي مي زنيم به دسته آخري که نه شيطان پرستند و نه اهل استفاده از لباس ها و نمادها و آرايش هاي آنان و حتي با هيچ جمع شيطان پرستي يا هيچ جوجه شيطان پرست ديگر هم ارتباطي ندارند؛ اما در عين حال فيلم هاي شيطان پرستان را مشاهده مي کنند و به آهنگ هاي آنان علاقه مندند.
گرچه در شماره هاي قبل به طور مفصل در مورد موسيقي و جنبه هاي حرمت آن اشاره کرديم اما اجمالاً خدمت اين دوستان عرض مي کنيم که حتماً مي دانيد که بسياري از اين موسيقي ها و فيلم ها حاوي تصاوير مستهجن و آهنگ هاي حرام و بخصوص اشعار و متون کفرآميزي است که استفاده از اين محصولات خاص را به عملي غير شرعي تبديل مي کند و خلاصه نمي توان همانند بسياري از موسيقي هاي ديگر از اين محصولات هم استفاده کرد.
نويسنده:روح الله حبيبيان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید