پاسخ به 4 سوال شايع خانمها درباره عشق و حسادت
حسود هرگز نياسود ...يا عاشق؟
عشق به بهترين وجه ميتواند با گرمي محبت و نه با شدت درد اندازهگيري شود.
الهه عشق يك نيش دارد كه سم آن ميتواند شور عشق را لكه دار كند. آن نيش، گزش كوچك حسادت است كه بهنظر ميرسد حتي شيرينترين عشقها را نيز همراهي ميكند. اين نيش اگر خيلي خفيف باشد، حتي ميتواند باعث پيشرفت عشق شود و حركت سريع زوجين از امنيت به يك رابطه زناشويي جذابتر شود. اما در هر حال، حسادت اگر از كنترل خارج شود ميتواند سلامت روان و سلامت ازدواج شما را به مخاطره بيندازد. كجا و چگونه بايد خط قرمزي بر اين نيش عشق كشيد؟
خودتان را با 4 موقعيت زير مواجه كنيد و اوضاعتان را بسنجيد:
1) من و شوهرم، 20 سال است كه ازدواج كردهايم ولي اگر هنوز بهنظر برسد كه يكي از ما با شخص ديگري مثلا كمي گرم گرفته است، احساس حسادت و غيرت ميكنيم. بهنظرم احساس خوبي است و تعجب ميكنم وقتي زوجهايي را ميبينم كه ميگويند در اين جور مواقع حسود نيستند. البته ممكن است معني آن اين باشد كه به يكديگر اعتماد دارند ولي آيا نميتواند به اين معني هم باشد كه برايشان اهميت ندارد؟
احساس گاهگاهي مالكيت ميتواند يادآور اين موضوع باشد كه همسران چقدر به يكديگر اهميت ميدهند و همديگر را دوست دارند، ولي در مورد آنهاييكه به ندرت حسود ميشوند نبايد به سرعت قضاوت كرد.
ممكن است فقدان اين احساس به اين معنا باشد كه ازدواج نابود شده و زن و شوهر نسبت به يكديگر بيتفاوت شدهاند، ولي برخي از زوجين حسادت را آنقدر دردناك و آزار دهنده مييابند كه موانع بسيار قدرتمندي را در برابر آن ميسازند. به ياد داشته باشيد كه حسادت نشانهاي بر اين است كه شما احساس تهديد ميكنيد و نه الزاما عشق.
عشق به بهترين وجه ميتواند با گرمي محبت و نه با شدت درد اندازهگيري شود.تعالي عشق بر اساس محبت و اعتماد است، نه بر اساس حسادت و خود خواهي.
2) شوهرم حلقه ازدواجش را گم كرده است و دوست ندارد حلقه ديگري بهجاي آن بخرد. وقتي هم كه در مورد آن با او صحبت ميكنم، ناراحت ميشود و بحث را عوض ميكند. اين مورد مرا نگران ميكند كه مبادا تغييري در روابط بوجود آمده باشد و اينكه ازدواجمان در خطر باشد. آيا ممكن است مشكلي وجود داشته باشد؟
اين مورد ميتواند گولزننده باشد. افراد در تضادهاي احساسي، گاهي مشكل خود را بطور ناخودآگاه اعلام ميكنند ولي هنگامي كه يك ازدواج در خطر است، اغلب بيش از يك نشانه براي آن وجود دارد. تمركز بر روي حلقه را متوقف كنيد و به دنبال نشانههاي ديگر باشيد؛ نبودن روابط نزديك زناشويي، محبت يا صحبتهاي مهرآميز، افزايش سكوت، اجتناب از يكديگر و مخالفت. بيتوجهي شوهر شما نسبت به حلقه ازدواجش ميتواند شيوهي وي براي بيان اين موضوع باشد كه موارد ديگري در حال از بين رفتند. شايد منظور شوهرتان اين باشد كه بگويد: < كمك! من راه نزديك شدن به تو را گم كردهام>! حالا كه خوشبختانه اين را فهميدهايد، وقت آن است كه به او نزديكتر شويد. شايد مشاوره در مورد روابط زناشويي براي شما موثر باشد.
3 )من با يك مرد خوش قيافه و موفق ازدواج كردهام كه از ديد بقيه خانمها هم مرد جذابي است و وقتي ميبينيم چطور زنان ديگر حتي در حضور من با او راحت صحبت ميكنند، ناراحت ميشوم. به خودم ميگويم نبايد حسادت كنم ولي ميدانم كه حسود هستم. آيا اشتباه ميكنم؟ آيا اين به معني اين است كه ازدواجم در خطر است؟ يا اينكه حسادت يك خصوصيت سالم و طبيعي است؟
حسادت وقتي به معني اين باشد كه شخصي دارد تلاش ميكند تا فردي را كه شما دوست داريد از شما بگيرد، احساس ترسناك و كشندهاي است. هر چه بيشتر احساس كنيد كه شخصي ميتواند يا ميخواهد شوهرتان را از شما بگيرد، بيشتر مستعد به حسادت خواهيد بود و در اين صورت، حسادت وسيلهاي براي سنجش امنيت كم ازدواج است. ولي برخي از شرايط اجتماعي و آدمهاي اطراف ميتوانند رابطه محكم از دواج را به خطر بيندازند. هر وقت احساس كرديد در چنين شرايطي هستيد، آن وقت است كه حسادت مثل يك سيستم اعلام خطر عمل ميكند و به شما ميگويد: <مواظب باش>! به نظر ميرسد شما و شوهرتان در محيطي زندگي ميكنيد كه خيلي امن نيست. احساس خطر شما، احتمالا از تركيبي از خطرات حقيقي اطرافتان و عدم ثبات زندگي زناشويي خودتان ريشه ميگيرد.
ميتوانيد براي كاهش اضطرابتان، با شوهرتان صحبت كرده و يك سري قوانين رفتاري جديد بين خودتان وضع كنيد. مثلا ميتوانيد راههايي پيدا كنيد كه به فردي كه به همسرتان نزديك ميشود، نشان دهيد كه بايد حريم خاصي را حفظ كند. مثلا وقتي در يك جمع هستيد و زنان ديگر با او صحبت ميكنند، او ميتواند از شما دعوت كند تا وارد جمع آنها شويد. او ميتواند دست شما را بگيرد و نظرتان را راجع به موردي بپرسد و به اين ترتيب استقرار رابطه زناشوييتان را اعلام كند. مطمئن باشيد كه با اين روش، زنان اطراف متوجه پيام شما خواهند شد.
4 )شوهرمن براي تجارت اكثر اوقات در حال سفر است. وقتي كه در سفر است، ما هر روز با هم صحبت نميكنيم و وقتي با او حرف نميزنم ،عصبي ميشوم. اخيرا كنجكاو شدهام و هنگامي كه از سفر برميگردد در وسائل او بهدنبال نشانههايي ميگردم كه در نبود من چه كار ميكرده است. من بخاطر اين كارم از خودم خجالت ميكشم ولي نميتوانم جلوي خودم را بگيرم زيرا نگران هستم. آيا اين رفتارم خيلي بد است؟
خير ولي شما فرد بسيار حسودي هستيد و اين براي هر همسري به قدر كافي عذاب آور است. سوال اين است كه چرا اين حملات دردناك حسادت به شما رو ميكنند؟ آيا قبلا نيز اين احساسات را داشتهايد؟ بعضي افراد تمام عمرشان را در جنگ با حسادت هستند. آنها وقتي حس ميكنند ديگران دوستشان ندارند، احساس خيلي بدي پيدا ميكنند. گاهي حتي به دليل اضافه وزنشان، يا به دليل از دست دادن شغل مورد علاقهشان يا حتي يك افسردگي ساده، فكر ميكنند ديگران به آنها اهميت نميدهند.
اگر شما سابقه دورههاي حسادت را داريد، ممكن است حالت كنوني شما توسط برخي از احساسات عميقتر شما نسبت به خودتان بوجود آمده باشد و نه احساسات مربوط به زندگي مشتركتان. ولي اگر حسادت شما جديد است، از خودتان بپرسيد كه چرا به يكباره اعتمادتان را از دست دادهايد. آيا سفرهاي شوهرتان خيلي تهديد كننده است؟ آيا ممكن است مشكلات زناشويي زمينهاي داشته باشيد كه در غياب همسرتان به ذهنتان ميآيند؟ آيا نشانههاي خطري وجود دارد كه شما آنها را انكار ميكنيد؟
دليل حسادت شما هرچه كه باشد، شما معذب هستيد. بدون اقرار به جستجوهايي كه در وسائل شوهرتان كردهايد، به او بگوييد كه از اين حسادت در رنج و عذاب هستيد، ولي او را به خيانت متهم نكنيد. شما هيچ شواهدي نداريد و متهم كردن رابطه شما را بهتر نخواهد كرد. بهجاي آن با او در مورد اضطرابهايتان صحبت كنيد و از آن بهعنوان مقدمهاي براي صحبت در مورد مسائل زناشويي كه باعث ترس شما ميشوند، استفاده كنيد. با كمك يكديگر ميتوانيد راههايي پيدا كنيد تا مواقعي كه او در سفر است، بيشتر با هم در ارتباط باشيد. شايد ديدن توجه او به احساسات شما همان اطمينان بخشياي باشد كه شما در شبهاي تنهايي به آن نياز داريد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید