اين مجموعه، به احاديثى در باره جايگاه زن و خاستگاه اجتماعى او اختصاص يافته است و نخست رواياتى در زمينه ارزش فرزند دختر و مبارزه اسلام با افكار جاهلى در اين خصوص، بازگو مىشود. ذكر اين روايات، از دو نظر براى ما قابل توجه است، يكى تأكيد بر بطلان اين تفكر جاهلى كه هنوز رسوبات آن در گوشه و كنار مشاهده مىشود؛ يعنى تفاوت گذاشتن ميان فرزند دختر و پسر، و ديگر اينكه نشاندهنده تلاش جدى و پىگير اسلام و اولياى عظيمالشأن آن در دفاع از ارزشهاى انسانى زن، و طرد فرهنگ منحطّ دوران جاهلى است. اسلام كوشش كرده است اين واقعيت در جامعه تثبيت شود كه داشتن فرزند دختر يك ارزش است و نه ضد ارزش، و زن و مرد از نظر حقيقت انسانى داراى يك منزلت هستند و تفاوتى ميان آن دو نيست.
بهترين فرزندانتان
1. پيامبر اكرم(ص):
خَيْرُ اَوْلادِكُمْ الْبَناتُ؛(1)
دختران، بهترين فرزندان شما هستند.
خوشقدمى زن
1. پيامبر اكرم(ص):
مِنَ الْمَرْأَةِ أَنْ يَكُونَ بِكْرُها جارِيَةً؛(2)
از ميمنت و خوشقدمى زن، اين است كه اولين فرزندش دختر باشد.
دختر، چه خوب فرزندى است!
3. پيامبر اكرم(ص):
نِعْمَ الْوَلَدُ، الْبَناتِ؛ مَلَطَّفاتٌ مُجَهَّزاتٌ، مُؤَنَّساتٌ، مُبارَكاتٌ، مُفَلَّياتٌ؛(3)
دختران چه فرزندان خوبى هستند! چرا كه گرم و با لطافتند، آماده به خدمتند، انسگير و با الفتند، با بركتند، و پاكيزهاند.
نعمت يا حسنه
4. امام صادق(ع):
الْبَناتُ حَسَناتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ وَ إنَّما يُثابُ عَلَى الْحَسَناتِ وَ يُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ؛(4)
دختران، حسنه و نيكىاند، و پسران، نعمتند. و همانا بر حسنات ثواب و پاداش داده مىشود ولى از نعمت سؤال و بازخواست مىگردد.
يكى از جنبههاى حسنه بودن دختران، خود وجود آنان و بها دادن به آنهاست، چرا كه مبارزهاى عملى با فرهنگ جاهلى است. از جانب ديگر حسنه شمردن آنها اين توهم غلط را نفى مىكند كه آنان سربار زندگىاند، با اين گمان كه اين فرزندان پسر هستند كه مىتوانند بارى را از دوش پدر و مادر بردارند. در روايت بعدى، بهشت، پاداش كسانى معرفى شده است كه داراى فرزند دخترند. واضح است كه صرف داشتن فرزند دختر نمىتواند چنين پاداشى را به دنبال داشته باشد بلكه در يك فضاى اسلامى و در يك زندگى سالم با شرايط مورد توجه اسلام، چنين ارزشهايى نيز معنا پيدا مىكند و داشتن فرزند دختر و حضور او يك ارزش به شمار خواهد رفت.
در مسير بهشت
5. پيامبر اكرم(ص):
مَنْ عالَ ثَلاثَ بَناتٍ اَوْ ثَلاثَ اَخَواتٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة.
قِيلَ: يا رَسُولَ اللَّه! وَاثْنَتَيْنِ؟
قالَ: وَاثْنَتَيْنِ.
قِيلَ: يا رَسُولَ اللَّهِ! وَ واحِدَةً؟
قالَ: وَ واحِدَةً؛(5)
كسى كه سه دختر يا سه خواهر را سرپرستى كند؛ بهشت بر او واجب گردد.
گفته شد: اى رسول خدا! دو تا نيز؟
فرمود: دو تا نيز.
گفته شد: اى رسول خدا! يكى نيز؟
فرمود: يكى نيز.
مبارزه با يك پديده فرهنگى غلط در جامعه كه سالها ريشه دوانده و زدودن آثار آن، طبيعى است كه نيازمند سالها تلاش و كار مستمرّ فرهنگى و علمى است. و چندان جاى شگفتى نيست كه هنوز در ميان جامعه اسلامى و اصحاب پيامبر اكرم(ص) و حتى ياران امامان(ع) كسانى باشند كه رگههايى از فرهنگ غلط دوران جاهليت در باره زن و دختر در باورهايشان جاى داشته باشد و آثار آن در گوشه و كنار، ميان گفتار و كردارشان ظاهر گردد. روايات بعدى نشان دهنده اين واقعيت است.
گل خوشبو
6. اين مژده به پيامبر اكرم(ص) داده شد كه داراى دخترى شده است. حضرت(ص) به چهره اصحابش نگاه كرد و آثار كراهت و ناخشنودى را در آنها مشاهده نمود؛ فرمود:
ما لَكُمْ! رَيْحانَةٌ أَشُمُّها وَ رِزْقُها عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ كانَ(ص) أَبا بَناتٍ؛(6)
شما را چه مىشود! گياه خوشبويى است كه آن را مىبويم و روزى او هم، بر عهده خداوند عزوجل است. و حضرت(ص) پدر چندين دختر بود.
7. جارود بنمنذر:
قالَ لي أَبُوْعَبْدِاللَّهِ(ع): بَلَغَني اَنَّهُ وُلِدَ لَكَ اِبْنَةٌ فَتَسْخَطُها؛ وَ ما عَلَيْكَ مِنْها؟ رَيْحانَةٌ تَشُمُّها وَ قَدْ كُفِيْتَ رِزْقَها، وَ كانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَبا بَناتٍ. (7)
حضرت صادق(ع) به من فرمود: به من خبر رسيده كه داراى دخترى شدهاى، اما براى آن ناراحت و خشمناكى؛ چه ضررى به تو دارد؟ گياه خوشبويى است كه آن را مىبويى و روزىاش هم كه به عهده تو نيست؛ رسول خدا(ص) پدر چندين دختر بود.
از همين روايات مىتوان به درجه بىمهرى و تحقير زن و دختر در دوران ظهور اسلام از همين روايات پى برد چرا كه بعد از حدود يك قرن از پيدايش اسلام و مبارزه عليه ظلمى كه در حق زنان مىرفت، هنوز نيز آثار آن حتى در ميان برخى مؤمنانى كه با معارف اهلبيت(ع) نيز آشنايى داشتند مشاهده مىشد. طبيعى است كه در چنين بينشى، آن مادرى نيز كه چنين فرزند مغضوبى را به دنيا آورد مورد سرزنش و تحقير باشد. روايت بعدى گوياى همين امر است.
به من خيانت كرده!
8. يكى از اصحاب امام صادق(ع):
تَزَوَّجْتُ بِالْمَدِينَةِ فَقالَ لي اَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع): كَيْفَ رَأَيْتَ؟
فَقُلْتُ: ما رَأَى رَجُلٌ مِنْ خَيْرٍ فيِ امْرَأَةٍ اِلاّ وَ قَدْ رَأَيْتُهُ فِيها، وَ لكِنْ خانَتْني.
فَقالَ: وَ ما هُوَ؟
قلتُ: وَلَدَتْ جارِيَةً!
فَقالَ: لَعَلَّكَ كَرِهْتَها؛ اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً (8)»؛(9)
در مدينه ازدواج كردم. پس از آن، امام صادق(ع) از من در باره همسرم پرسيد: او را چگونه ديدى؟
عرض كردم: هيچ مردى، خيرى را در زنى نديد مگر اينكه من آن را در همسرم ديدم، اما به من خيانت كرد!
حضرت(ع) فرمود: چه خيانتى؟
عرض كردم: دخترى زاييد!
حضرت(ع) فرمود: شايد تو اين دختر را خوش ندارى [ولى بدان كه] خداوند عز و جل مىفرمايد:
«پدرانتان و فرزندانتان، شماها نمىدانيد كدام يك از آنان براى شما سودمندترند».
اين گونه برخوردها ناشى از ضعف ايمان و غفلت از ارزشهاى انسانى و اسلامى است، و همان گونه كه در روايت بعدى آمده اين خداى متعال است كه به هر كس بخواهد پسر مىدهد و به هر كس بخواهد دختر مىبخشد؛ چنان كه مىفرمايد:
«يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ اِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ».(10)
انتخاب خداوند تعالى
9. حسين بنسعيد:
وُلِدَ لِرَجُلٍ مِنْ اَصْحابِنا جارِيَةٌ فَدَخَلَ عَلى اَبيعَبْدِاللَّهِ(ع) فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً، فَقالَ لَهُ: أَرأَيْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ اَوْحى اِلَيْكَ أَنْ أَخْتارَ لَكَ اَوْ تَخْتارَ لِنَفْسِكَ، ما كُنْتَ تَقُولُ؟
قالَ: كُنْتُ اَقُولُ: يا رَبِّ! تَخْتارُ ليِ.
قالَ: فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدِ اخْتارَ لَكَ ...(11).
مردى از اصحاب ما داراى فرزند دخترى شد. پس از آن به خدمت امام صادق(ع) رسيد؛ حضرت(ع) او را خشمناك ديد؛ به او فرمود: بگو ببينم، اگر خداوند به تو وحى مىكرد كه من براى تو انتخاب كنم يا تو براى خودت انتخاب مىكنى، چه مىگفتى؟
عرض كرد: مىگفتم: اى پروردگار! تو برايم انتخاب كن.
حضرت(ع) فرمود: خوب، خداى عز و جل براى تو [دختر را] برگزيده است ... .
ارزشگذارى قرآن
10. هنگامى كه اسماء بنتعُمَيْس، به همراه شوهرش، جعفر ابنابىطالب از حبشه برگشت، وارد بر زنان پيامبر اكرم(ص) شد و گفت:
هَل فِينا شَىءٌ مِنَ الْقُرْآنِ؟
قُلْنَ: لا.
فَأتَتْ رَسُولَ اللَّهِ فَقالَت: يا رَسُولَ اللَّهِ! اِنَّ النِّساءَ لَفيِ خَيْبَةٍ وَ خَسارٍ!
فَقالَ: وَ مِمَّ ذلِكَ؟
قالَت: لِاَنَّهُنَّ لا يُذْكَرْنَ بِخَيْرٍ كَما يُذْكَرُ الرِّجالُ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ «اِنَّ الْمُسلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ وَ المُؤْمِنينَ وَ المُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِينَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِينَ وَ الصَّائماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرةً وَ اَجْراً عَظِيماً (12)»؛(13)
آيا چيزى از آيات قرآن در باره ما نازل شده؟
گفتند: نه.
لذا اسماء به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! زنان در ناكامى و خسارتند!
پيامبر(ص) فرمود: به چه خاطر؟ عرض كرد: زيرا آن گونه كه مردان به خوبى و خير ياد مىشوند، از آنان ياد نمىشود.
پس از آن بود كه خداوند اين آيه را نازل فرمود:
«همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان مؤمن و زنان مؤمن، و مردان اطاعتپيشه خاضع و زنان اطاعتپيشه خاضع، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان بردبار و زنان بردبار، و مردان باخشوع و زنان باخشوع، و مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده، و مردان روزهدار و زنان روزهدار، و مردان خودنگهدار، و زنان خودنگهدار، و مردانى كه فراوان به ياد خدايند و زنانِ اين گونه، خداوند براى آنان مغفرت و پاداشى بزرگ را آماده كرده است».
ملاحظه مىشود كه زن و مرد در پيشگاه خداوند تعالى در اوصاف ستوده و ارزشهاى انسانى يكسانند و ملاك برترى، عبارت از فضايل و اعمال شايستهاى است كه هر كدام دارا هستند و بر همين اساس است كه در روايت بعدى، ارزش يك زن، بيشتر از هزار مرد به شمار رفته است.
پينوشتها:
1- مستدرك الوسائل، ج15، ص116.
2- همان، ص111.
3- وسائل الشيعه، ج15، ص100.
4- همان، ص104.
5- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص482، و وسائل الشيعه، ج15، ص105.
6- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص481.
7- وسائل الشيعه، ج15، ص102.
8- سوره نساء(4)، آيه11.
9- وسائل الشيعه، ج15، ص101.
10- سوره شورى (42)، آيه 49، «به هر كس بخواهد دخترانى مىبخشد و به هر كس بخواهد فرزندان پسر مىبخشد».
11- وسائل الشيعه، ج15، ص102.
12- سوره احزاب (33)، آيه 35.
13- مجمع البيان، ج8، ص358.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید