در زندگى انسان هميشه مشکلاتى بوده و هست و اين طبيعت زندگى دنيا است ، و هر قدر انسان بزرگتر باشد اين مشکلات بزرگتر است ، و از اين رو مى توان به عظمت مشکلاتى که پيامبر در آن دعوت بزرگش با آن روبرو بود پى برد.
ولى مى بينيم خداوند به پيامبرش دستور مى دهد که براى کسب نيرو و سعه صدر بيشتر در برابر انبوه اين مشکلات ، به تسبيح پروردگار و نيايش و سجده بر آستانش روى آورد، اين نشان مى دهد که عبادت اثر عميقى در تقويت روح و ايمان و اراده آدمى دارد.
از روايات مختلف نيز استفاده مى شود که پيشوايان بزرگ هنگامى که با بحران ها و مشکلات عظيم روبرو مى شدند به در خانه خدا مى رفتند و در پرتو عبادتش آرامش و نيرو مى يافتند.
اين نکته نيز قابل توجه است که اعمال نيک و عبادات سرچشمه حصول خلق هاي پسنديده نفسانى است ، و هنگامى که اين اعمال به حد کافى انجام گرفت و آن خلق هاي پسنديده در نفس انسان قوت يافت ، آن خلق و خوي ها نيز به نوبه خود سرچشمه اعمال نيک بيشتر و اطاعت و بندگى خدا خواهد شد.
يکى از مهمترين آثار ايمان به خدا همان وسعت روح ، و بلندى افق فکر، و شرح صدر و آمادگى مقابله با مشکلات و مصائب و مبارزه با هيجانات نامطلوب نعمت ها است .
امير مؤ منان على (عليه السلام ) ضمن دعاهائى که در آن سرمشق به ياران خود مى دهد عرض مى کند: نسئل الله سبحانه ان يجعلنا و اياکم ممن لا تبطره نعمة ، و لا تقصر به عن طاعة ربه غاية ، و لا تحل به بعد الموت ندامة و کئابة ؛ از خدا مى خواهيم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هيچ نعمتى آنها را مست و مغرور نمى سازد، و هيچ هدفى آنها را از طاعت پروردگار باز نمى دارد، و پس از فرا رسيدن مرگ پشيمانى و اندوه دامانشان را نمى گيرد".1
ايمان و آرامش (سکينه)
"سکينة " در اصل از ماده "سکون " به معنى يک نوع حالت آرامش و اطمينان است ، که هر گونه شک و دودلى و ترس و وحشت را از انسان دور مى سازد، و او را در برابر حوادث سخت و پيچيده ثابت قدم مى گرداند، "سکينه" با ايمان رابطه نزديکى دارد، يعنى زائيده ايمان است ، افراد با ايمان هنگامى که به ياد قدرت بى پايان خداوند مى افتند و لطف و مرحمت او را در نظر مى آورند ، موجى از اميد در دلشان پيدا مى شود، و اينکه مى بينيم در بعضى از روايات "سکينه " به ايمان تفسير شده و در بعضى ديگر به يک نسيم بهشتى در شکل و صورت انسان همه بازگشت به همين معنى مى کند.
يکى از مهمترين آثار ايمان به خدا همان وسعت روح ، و بلندى افق فکر، و شرح صدر و آمادگى مقابله با مشکلات و مصائب و مبارزه با هيجانات نامطلوب نعمت ها است
در قرآن مجيد مى خوانيم : «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا » 2 ؛ اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند. و سپاهيان آسمان ها و زمين از آنِ خداست، و خدا همواره داناى سنجيدهكار است.
و در هر حال اين حالت فوق العاده روانى ، موهبتى است الهى و آسمانى که در پرتو آن ، انسان مشکل ترين حوادث را در خود هضم مى کند، و يک دنيا آرامش و ثبات قدم در درون خويش احساس مى نمايد. پا بر جا و آرام بايستند.
آرامش روح در سايه ايمان
بنابراين اولياء خدا کسانى هستند که ميان آنان و خدا حائل و فاصله اى نيست ، حجاب ها از قلبشان کنار رفته ، و در پرتو
نور معرفت و ايمان و عمل پاک ، خدا را با چشم دل چنان مى بينند که هيچگونه شک و ترديدى به دل هايشان راه نمى يابد، و به خاطر همين آشنائى با خدا که وجود بى انتها و قدرت بى پايان و کمال مطلق است ، غير خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپايدار و بى مقدار است
کسى که با اقيانوس آشنا است ، قطره در نظرش ارزشى ندارد و کسى که خورشيد را مى بيند نسبت به يک شمع بى فروغ بى اعتنا است .
و از اينجا روشن مى شود که چرا آنها ترس و اندوهى ندارند، زيرا خوف و ترس معمولا از احتمال فقدان نعمت هائى که انسان در اختيار دارد و يا خطراتى که ممکن است در آينده او را تهديد کند، ناشى مى شود، همانگونه که غم و اندوه معمولا نسبت به گذشته و فقدان امکاناتى است که در اختيار داشته است ،اولياء و دوستان راستين خدا از هرگونه وابستگى و اسارت جهان ماده
آزادند، و "زهد" به معنى حقيقيش بر وجود آنها حکومت مى کند، نه با از دست دادن امکانات مادى جزع و فزع مى کنند و نه ترس از آينده در اين گونه مسائل افکارشان را به خود مشغول مى دارد.
بنابراين "غم ها" و "ترس هائى " که ديگران را دائما در حال اضطراب و نگرانى نسبت به گذشته و آينده نگه مى دارد در وجود آنها راه ندارد.
يک ظرف کوچک آب ، از دميدن يک انسان متلاطم مى شود، ولى در پهنه اقيانوس کبير حتى طوفان ها کم اثر است و به همين دليل اقيانوس آرامش مى نامند «لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»3 ؛ تا بر آنچه از دستتان مي رود اندوهگين نباشيد و بدانچه به دستتان مي آيدشادماني نکنيد و خدا هيچ متکبر خود ستاينده اي را دوست ندارد .
سکينه موهبتى است الهى و آسمانى که در پرتو آن ، انسان مشکل ترين حوادث را در خود هضم مى کند، و يک دنيا آرامش و ثبات قدم در درون خويش احساس مى نمايد. پا بر جا و آرام بايستند
نه آن روز که داشتند به آن دل بستند و نه امروز که از آن جدا مى شوند غمى دارند، روحشان بزرگتر و فکرشان بالاتر از آن است که اينگونه حوادث در گذشته و آينده در آنها اثر بگذارد.
به اين ترتيب امنيت و آرامش واقعى بر وجود آنها حکم فرماست و بگفته قرآن «أُوْلَـئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُون»َ4 و يا به تعبير:ياد خدا مايه آرامش دلها است
خلاصه اينکه غم و ترس در انسا نها معمولا ناشى از روح دنياپرستى است ، آنها که از اين روح تهى هستند، اگر غم و ترسى نداشته باشند بسيار طبيعى است .
آرامش بى نظير!
اگر ايمان هيچ ثمرى جز همين مسأله آرامش نداشت کافى بود که انسان با تمام وجود از آن استقبال کند، تا چه رسد به
ثمرات و برکات ديگر.بررسى حال مؤ منان ، و افراد بى ايمان ، روشنگر اين حقيقت است که گروه دوم در يک حال اضطراب و نگرانى دائم به سر ميبرند، در حالى که گروه اول از اطمينان خاطر بى نظير بهره مندند، و در سايه آن هرگز از کسى جز خدا نمى ترسند: «يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» 5 ؛ از هيچ كس جز خدا بيم ندارند. و خدا براى حسابرسى كفايت مىكند.
هرگز ملامت ها و سرزنش اين و آن در اراده آهنينشان اثر نمى گذارد .هرگز به خاطر آنچه از دست داده اند غمگين نمى شوند، و به آنچه دارند دلبستگى شديد ندارند، و اين دو اصل سبب مى شود که آرامش روحى آنها به خاطر گذشته و آينده متزلزل نشود .
و بالاخره هرگز در برابر حوادث سخت سست نمى شوند، و اندوهى به خود راه نمى دهند،
مؤ من در ميدان حوادث خود را تنها نمى بيند، دست لطف و حمايت خدا را دائما بر سر خويش احساس مى کند، و يارى فرشتگان را در وجود خويش لمس مى کند.در حالى که اضطراب حاکم بر افراد بى ايمان از خلال گفتار و رفتارشان مخصوصا به هنگام وزش طوفان هاى حوادث کاملا محسوس است .
دو وسيله مهم آرامش
خداوند بلند مرتبه فرمود : لشکريان آسمان ها و زمين از آن خدا و تحت فرمان اويند سپس ميفرمايد "خداوند عليم و حکيم است ".
اولى به انسان مى گويد اگر با خدا باشى تمام قواى زمين و آسمان با تو است ، و دومى به او مى گويد: خداوند هم نيازها و مشکلات و گرفتاري هاى تو را مى داند و هم از تلاش ها و کوشش ها و اطاعت و بندگى تو با خبر است . و با ايمان به اين دو اصل چگونه ممکن است آرامش خاطر بر وجود انسان حاکم نگردد؟ و به قول معروف با خدا باش پادشاهي کن بي خدا باش هر چه خواهي کن.
فاطمه محمدي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید