چكيده: پژوهش حاضر با هدف «بررسي تأثير اشتغال زنان بر رضايت همسرانشان از زندگي مشترك» صورت گرفته است. چهارچوب نظري پژوهش بر اساس نظريات دوگانگي نقش زن (نظريه فرهنگ، نظريه نقش اقتصاد و نظريه شبكه) و نظريات ثبات و استحكام خانواده (نظريه كاركردگرايي، نظريه مبادله و نظريه برابري) تنظيم شده است.
روش تحقيق مورد استفاده در اين كار روش پيمايشي بود. با توجه به تعداد افراد جامع آماري كه 350 نفر بودند با استفاده از جدول كرچسي و مورگان حجم نمونه 140 نفر در نظر گرفته شد و اطلاعات لازم براي كار با روش پرسشنامه از افراد نمونه كه به روش نمونه گيري طبقه بندي ساده انتخاب شده بودند گردآوري گرديد و دادهها در پايان با روشهاي مختلف آماري و با استفاده از برنامه نرم افزاري spss تجزيه و تحليل شدند و در جداول يك بعدي دو بعدي توصيف شدند و در بخش بعدي يافتههاي آماري توضيح داده شدند. در بين 10 متغيري كه تأثيرشان بر متغير رضايت از زندگي مشترك سنجيده شد، بين متغيرهاي سن مردان، سن زنان، ميزان درآمد مردان، ميزان درآمد زنان، تعداد فرزندان، تحصيلات مردان و رضايت شغلي مردان با متغير وابسته ارتباط معنيدار آماري ديده نشد و بين متغيرهاي نوع شغل مردان، ميزان مسئوليتپذيري زنان و ميزان ارتباط با اقوام و اطرافيان با متغير وابسته (رضايت از زندگي مشترك) ارتباط معنيدار آماري وجود داشت كه با توجه به اين مسئله در فصل آخر تحقيق به ارائه راهكارهايي جهت بهبود وضعيت رضايت از زندگي مشترك در بين زوجين دادهشد.
مقدمه
مشاركت زنان بطور چشمگير در زمينههاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و... از بعد از جنگ جهاني دوم آغاز شد و فعاليت زنان در هر يك از اين زمينهها پيامدهاي منفي و مثبتي در پي داشته است.
«نقش شغلي زنان، نقشي جديد در مقايسه با نقشهاي سنتي همسري و مادري مطرح و عوامل متعددي ميتوانند بر احراز نقش شغلي زنان يا عدم آن و ادامه يا ترك آن موثر واقع شوند.
شايسته است جهات مثبت و امتيازات نقش اشتغال زنان از ابعاد مختلف اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي براي افراد جامعه چه زن و چه مرد مورد شناسايي و تاكيد قرار گيرد. پرداختن به نقش اشتغال براي زنان در كنار نقشهاي خانوادگي، وظيفهي سنگين و خطيري است كه بر دوش مادران نهاده ميشود» (احمدينيا، 1383: 340).
بطور كلي بيرون رفتن زن از خانه و چند ساعتي از روز را در اجتماع بودن باعث ميشود كه رفتار وي در خانواده هم تحت تاثير قرار گيرد و در مواردي وظايف مادري و همسري را هم به نحو بهتري انجام دهد و يا به عكس.تاثيري كه اشتغال زنان بر رضايت زناشويي (چه از جهت منفي و چه از جهت مثبت) ميگذارد آنچنان ابعاد وسيع و گستردهاي را دارد كه بسياري از جامعه شناسان، روانشناسان و اقتصاددانان به اين قضيه ميپردازند. به نظر ميرسد كه زنان هنگامي كه به استقلال مالي ميرسند،آرامش خاطر بيشتري دارند و همين آرامش خاطر تاثير بسزايي بر روابط وي با همسر، بچهها و ساير اقشار جامعه ميگذارد كه باعث به وجود آمدن رضايت زناشويي در زندگي ميشود.
بيان مسئله
تاثيري كه كار زن و درآمد وي در ابعاد مختلف زندگي دارد بر كسي پوشيده نيست خصوصاً اثري كه اين درآمد بر رفاه خانواده و رضايت زناشويي ميگذارد. امروزه رفاه خانواده در جوامع بسيار مهم است و اعضاي آن خصوصاً زن و شوهر تلاش خود را انجام ميدهند تا از هر جهت به آرامش و خوشبختي و رضايت برسند.
اشتغال زنان در فعاليتهاي اقتصادي خارج از چهارچوب خانوار كه طي چند دهه گذشته تدريجاً اهميت يافته مسائلي را مطرح كرده است كه به دليل اهميت، موضوع پژوهشهاي متعددي قرار گرفتهاست و از آنجا كه اين امر خصوصا در ایران با شتابزدگي در ميان برخي از گروهها مطرح گرديد و در عين حال شرايط اجتماعي، فرهنگي جامعه ایران در خيلي موارد پويايي مناسب با آن را نداشته است، اشتغال زنان از سويي با مسائل حاد -در برخي از موارد- مواجه گرديده و از سويي ديگر اختلاف عقيده در ميان تودههاي مختلف مردم موجب شد(ساروخاني، 1379 : 178).
از جمله این عوامل رضايت يا عدم رضايت زناشويي است. اگر بخواهيم رضايت زناشويي را در خانواده ايجاد كنيم بايد به دنبال عواملي باشيم كه موجب ايجاد رضايتمندي ميشود و خانوادهها را به سوي آن ترغيب كنيم. يكي از اين عوامل اشتغال زنان است. مشاركت روزافزون زنان در بيرون از خانه باعث تقويت حس اعتماد به نفس و استقلال و افزايش قدرت تصميمگيري و برخورد مناسب با و حوادث زندگي و اثر مطلوب بر روابط خانوادگي بر جاي گذارده است.مطالعات زيادي نشان داده كه يكي از مهمترين عوامل موثر بر رضايت زناشويي مسئله اقتصادي و درآمد است، چنانچه اين درآمد از طرف هر دو زوج باشد باعث سهولت زندگي ميشود؛ ولي در كنار اين سهولت زندگي، در پارهاي موارد باعث بروز مسائل و مشكلات هم ميشود كه در اين تحقيق به آن پرداخته ميشود.
بطور كلي پژوهش حاضر در پي آن است كه تاثير اشتغال و استقلال مالي زنان را بر رضايت زناشويي در بين معلمان زن مدارس دخترانه شهرك معلم شهرستان كرمانشاه بررسي كند. در واقع مساله اصلی اينست كه زنان بعد از اشتغال، استقلال مالي پيدا ميكنند، چه تاثيري بر زندگي خانوادگي و رضايت همسرانشان از زندگي مشترك مي گذارند؟
ضرورت و اهميت تحقيق
جهان امروز سير هزاران سالهاي را براي رسيدن به تمدن جديد گذراندهاست كه اين سير همچنان ادامه دارد. كشور ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست و تلاش ميكند تا همگام با كشورهاي پيشرفته براي رسيدن به تمدنهاي جديد حركت كند. در اين ميان «گشايش جامعه ايران به سوي آوردههاي تمدن جديد دگرگونيهاي بسياري به بار آورد كه از مهمترين آنها حركت زن از خانه و دستيابي وي به بازار اشتغال است. اين پديده جامعه و مخصوصاً خانواده ايراني را از جهاتي بسيار تحت تاثير قرار داد و چهره اشتغال صورتي تازه يافت. با رفتن زنان از خانه و اشتغال آنان اصول زندگي سنتي درهم شكسته شد و در همه زمينهها محاسن و معايبي را به دنبال داشت؛ انقلابي را در بسياري از اركان جامعه به وجود آورد كه بيشترين تاثير آن بر روی ساختار خانواده بوده است.
رضايت زناشويي از عوامل بسيار مهم در زندگي است، در صورت وجود آن در زندگي و خانواده، باعث ميشود زوجين آرامش را در زندگي ببينند و با آرامش و رضايت آنها، فرزندان نيز در خانواده به خوبي تربيت ميشوند و آثار آن را در جامعه از خود نشان خواهندداد؛ نبود رضايت زناشويي باعث مشكلات و اختلافات زيادي در بسياري از زمينهها ميشود، حتي در پارهاي موارد زوجين را تا پاي ميز طلاق هم ميكشاند كه عواقب بسيار بد و وخيم آن بر كسي پوشيده نيست.
در اين ميان وجود نگرش منفي مردان نسبت به نقش شغلي زنان و تاثير عمده ممانعت برخي از مردان از شروع به كار يا ادامه اشتغال همسران، شرايط نابرابري شغلي و درآمدي زنان و مردان در بازار كار، ابراز ناخرسندي شوهران نسبت به كاركردن زنان شاغل، احساس تعارض نقش در مورد مادران شاغل كه در نتيجه شرايط اجتماعي فرهنگي مذكور پديد آمده، بعضاً منجر به مشكلات سلامت رواني و جسماني براي زنان شاغل ميگردد (احمدينيا، 1383 : 340-339). همين مشكلات سلامت رواني و جسماني در زنان باعث بروز مشكلات در خانواده شده و موجب ميشود كه زنان مسئوليتهاي همسري و مادري خود را در خانواده انجام ندهند؛ همين امر اهميت تحقيق حاضر را دو چندان ميكند چرا كه خانواده بنيان جامعه است و چنانچه خللي بر آن وارد شود كل جامعه دچار مشكل ميشود.
مباني نظری (زناشويي):
سازگاری زوجی به معنای عملکرد و رفتار متناسب زوجین براساس وظایف سنتی و عرفی و قانونی تعیین شده برای هر كدام از آنان در قالب قانون خانواده و خرده فرهنگ است این تناسب عملکرد ميتواند در جنبههای رفتاری، شناختی و عاطفی مطرح شود مهمترین نظریهای که در مورد سازگاری زوجی وجود دارد، نظریه روانکاوی فیربیرن (1964- 1889) است این نظریه که به «ارتباط موضوعی» مشهور است، با نظریه فروید متفاوت است. فیربیرن (1952) معتقد است که چیزی به عنوان نهاد وجود ندارد تنها چیزی که هست «من» مرکزی است که در هنگام تولد ظاهر ميشود «من» دارای منبع انرژی است، به علاوه به عقیده وی انگیزش اساسی انسان در جهت کاهش اضطراب، تنش و جستجوی لذت و خوشی نیست بلكه انگیزش اولیه رفتار (جستجوی اشیاء) است. فیربیرن معتقد است كه رشد شخصیت به وسیله مراحل متمایز از وابستگی، یعنی بوسیله مرحله انتقالی به وابستگی کامل ميرسد، منظور از او وابستگی بزرگسالی این است که فرد قابلیت دارد خود را بعنوان يك فرد متمایز از دیگران دریابد به عبارت دیگر فردی که بتواند به روابط مسالمت آمیز با سایر افراد دستیابد؛ وی نیز ميخواست مانند سایر روانکاوان نحوهي پیدایش و ایجاد اختلافات روانی را تبیین کند او هم مثل دیگران به وجود يك تعارض اعتقاد داشت اما معتقد بود که این تعارض ربطی به نهاد ندارد بلكه این تعارض به تجربههای ناهماهنگ فرد با اشیاء مربوط است (خدا رحیميو همکاران، 1377: 180).
ديكس در مورد روابط شیء موضوعی و مطالعات زوجی ميگوید: «من در واحد زناشویی از چارچوب فیربیرن برای استخراج تعامل بین دو شخص استفاده ميکنم» و در ادامه میافزاید که در عمل از «حیطه فرهنگ و شخصیت مرتبط با منش ملی به اهمیت مطالعات زناشویی پی برده است وی که به اثرات فرهنگ و نقش خانواده علاقمند بوده است به این نتیجه رسید که «الگوهای نقش» افراد دارای مشكلات زوجی در مورد رفتار خودشان و همسرانشان قویاً به شكل «غیر قابل انتقال» است در حقیقت این «الگوهای نقش غیر قابل انتقال، همان واقعیتسنجی ناخودآگاهانه ازدواج هستند که فرد در تعامل روزمره صمیمانه خواهان آن است.
اما ازدواج که يك رابطه جامعهزاد است در گستردهترین سطح انبساط دو شخص است (با منهای مرکزی آنها) که هر كدام نقشهای اجتماعی مشخصی را به سبکی ایفا ميکنند. نه تنها نیازهای دیگری را به نحوی که او ادراک ميکند برآورده ميسازد بلكه به درجات مختلفی لوازم فرهنگی و اخلاقیات جامعه آنان را نیز ارضاء نماید.
ازدواج در سطح عمیقتر، گذر بین خرده هویتهای پنهانی زوجین است که در ورای ریشه ظاهری برآورده ميشود، ليكن طبق حقایق بالینی پس از يك فاصله زمانی معقول، ممکن است اهداف اجتماعی-زیستی در زوج و «منهای» مرکزی آنها به وسیله فشارهای فراتر از طاقت، بخشهای پنهانی شخصیت آنان مورد تهدید قرار گیرد.
به نظر ديكس (1963) بر اساس نتایج بدست آمده از موارد بالینی، ناهمخوانی زوجی بوسیله عدم پذیرش شخصیت واقعی دیگری توسط يكی یا هر دو شريك زندگی ایجاد ميشود، بطوريكه آنان در کنش متقابل با يكدیگر گاهی از طریق تنبیه یا طرد شدن یا سرزنش کردن شريك زندگی «تأیید ناکننده»، به او واكنش نشان ميدهند از طرف دیگر هر كدام از زوجین میکوشند تا دیگری را وادار کنند که مطابق با میل و الگوهای درونی او رفتار کنند و این نیز موجب افزایش تعارضات زوجین ميشود البته این اعمال در سطح ناخودآگاهانه عمل ميکنند و بخشی از يك فرایند ساخت و پاخت هستند به همین دلیل نیز ازدواجهای «سگ و گربه» به رغم تحریفات مداوم و رفتارهای وابسته به نقش آزارنده و مخرب ادامه ميیابند این موارد را فقط ميتوان با مفاهیم اشتقاق «من» فیربیرن تبیین کرد (همان: 184-183).
فرضيات
1- به نظر ميرسد بين اشتغال زنان و ميزان رضايت همسرانشان از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
2- به نظر ميرسد بين ميزان تحصيلات همسران زنان شاغل و ميزان رضايت از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
3- به نظر ميرسد بين نوع شغل همسران زنان شاغل و ميزان رضايتشان از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
4- به نظر ميرسد بين ميزان درآمد زنان شاغل و ميزان رضايت همسرانشان از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
5- به نظر ميرسد بين ميزان درآمد همسران زنان شاغل و رضايتشان از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
6- به نظر ميرسد بين ميزان رضايت شغلي همسران زنان شاغل و رضايت آنها از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
7- به نظر ميرسد بين سن زنان شاغل و رضايت همسرانشان از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
8- به نظر ميرسد بين سن همسران زنان شاغل (جواني، ميانسالي و پيري) و ميزان رضايت از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
9- به نظر ميرسد بين تعداد فرزندان زنان شاغل و رضايت از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
10- به نظر ميرسد بين ميزان مسئوليتپذيري زنان شاغل و رضايت همسرانشان از وضعيت زندگي زناشويي رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
11- به نظر ميرسد بين ميزان برقراري روابط با اقوام و اطرافيان در همسران زنان شاغل و رضايت از وضعيت زندگي زناشويي آنها رابطه معنيدار آماري وجود دارد.
روش تحقيق
در اين تحقيق با توجه به ويژگيهاي روش پيمايشي از اين روش استفاده شدهاست.
پيمايش دقيقاً به معني تكنيك خاصي در گردآوري اطلاعات نيست: هرچند عمدتاً از پرسشنامه استفاده ميشود اما فنون ديگري از قبيل مصاحبه عميق و مصاحبه ساختمند، مشاهده، تحليل محتوا و جز اينها هم به كار ميروند.
جامعه آماري
«جامعه تحقيق عبارت است از همهي اعضاي واقعي يا فرضي كه علاقمند هستيم يافتهها و پژوهش را به آنها تعميم دهيم» (دلاور، 1368 : 147).
در اين پژوهش جامعه آماري مورد مطالعه را معلمان شهرك معلم شهر كرمانشاه تشكيل ميدهند كه شامل 350 نفر معلمي بود كه در اين مدارس به تدريس اشتغال داشتند.
روش نمونه گيري
در اين پژوهش از روش نمونهگيري طبقهبندي كه يكي از شيوههاي نمونه گيري احتمالي است استفاده شدهاست نمونهگيري طبقه بندي شكل اصلاح شدهاي از نمونه گيري تصادفي ساده و سيستماتيك است ؛اين روش ابتدا طبقات مختلف موجود در جامعه را تعيين نموده و سپس مشخص مينماييم كه در هر طبقه چه نسبتي از افراد جامعه قرار دارند و براي معرّف بودن نمونه به همان نسبت موجود در جامعه از طبقات مختلف به روش نمونه گيري تصادفي، افراد نمونه را انتخاب مينماييم.
حجم نمونه
در اين پژوهش از جدول كرچسي و مورگان براي تعيين حجم نمونه استفاده شده است، كه علت اين انتخاب اين است كه عليرقم بزرگتر شدن حجم نمونه و دشوار شدن كار اين روش استاندارد شده است و از نظر محقق اعتبار اين روش از روش كوكران به خاطر اشتباهاتي كه ممكن است در بدست آوردن متغيرها و محاسبات آن انجام شود، بيشتر است كه با توجه به تعداد افراد جامعه آماري (350 نفر) شامل 140 نفر از معلمان ميشود.
روش تجزيه و تحليل اطلاعات
پس از تكميل پرسشنامهها و گردآوري اطلاعات لازم، اطلاعات كليهي پرسشنامهها به كامپيوتر داده شده و با استفاده از برنامه آماري SPSS دادهها تحليل شدند و در اين كار از جداول يكبعدي و دوبعدي و همچنين از شاخصهايي مانند: نما، ميانه، ميانگين، و نمودارهاي هيستوگرام و دايرهاي و آزمونهاي پيرسون، كاي دو ، گاما و كندال Tau-c و Tau-b به كار گرفته شدهاست.
رد و اثبات فرضيات
فرضيه 1 : رابطه سن مردان و رضايت از زندگي مشترك آنان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (سن مردان) در سطح فاصلهاي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از ضريب همبستگي پيرسون براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (670/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 2 : رابطه سن زنان و رضايت از زندگي مشترك همسرانشان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (سن زنان) در سطح فاصلهاي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از ضريب همبستگي پيرسون براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (686/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 3 : رابطه تعداد فرز ندان و رضايت از زندگي مشترك همسران زنان معلم
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (تعداد فرزندان) در سطح فاصلهاي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از ضريب همبستگي پيرسون براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (960/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 4 : رابطه ميزان درآمد مردان و رضايت از زندگي مشترك آنان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (ميزان درآمد مردان) در سطح فاصلهاي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از ضريب همبستگي پيرسون براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (114/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 5 : رابطه ميزان درآمد زنان و رضايت از زندگي مشترك همسرانشان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (ميزان درآمد زنان) در سطح فاصلهاي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از ضريب همبستگي پيرسون براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (251/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 6 : رابطه تحصيلات مردان و رضايت از زندگي مشترك آنان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (سطح تحصيلات) در سطح ترتيبي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز مجدداً كد گذاري شده و به صورت ترتيبي محاسبه شده است از ضرايب همبستگي تاو كندال b و cو ضريب همبستگي گاما براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (917/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 7 : رابطه نوع شغل مردان و رضايت از زندگي مشترك آنان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (نوع شغل) در سطح اسمي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از آزمون x2 (كاي دو) پيرسون، براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول صفحه قبل ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (00/0) كه كمتر از 05/0 است، فرض H0 رد شده و فرض H1 يعني وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 8 : رابطه رضايت شغلي مردان و رضايت از زندگي مشترك آنان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (رضايت شغلي) در سطح ترتيبي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز مجدداً كد گذاري شده و به صورت ترتيبي محاسبه شده است از ضرايب همبستگي تاو كندال b و cو ضريب همبستگي گاما براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (912/0) كه بيشتر از 05/0 است، فرض H1 رد شده و فرض H0 يعني عدم وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 9 : رابطه مسئوليت پذيري زنان و رضايت از زندگي مشترك همسرانشان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (ميزان مسئوليت پذيري زنان) در سطح ترتيبي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز مجدداً كد گذاري شده و به صورت ترتيبي محاسبه شده است از ضرايب همبستگي تاو كندال b و cو ضريب همبستگي گاما براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (00/0) كه كمتر از 05/0 است، فرض H0 رد شده و فرض H1 يعني وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
فرضيه 10 : رابطه ميزان ارتباط با اطرافيان و اقوام در مردان و رضايت از زندگي مشترك آنان
با توجه به اينكه متغير مستقل در اين آزمون (ارتباط با اقوام و اطرافيان) در سطح فاصلهاي سنجيده شده است و متغير رضايت از زندگي مشترك نيز به صورت فاصلهاي سنجيده شده است از ضريب همبستگي پيرسون براي سنجش فرضيه استفاده شده است، با توجه به نتايج اين آزمون كه در جدول بالا ذكر شده است و مقدار sig محاسبه شده (00/0) كه كمتر از 05/0 است، فرض H0 رد شده و فرض 10 يعني وجود رابطه معني دار آماري بين اين دو متغير تاييد ميشود.
نتيجه گيري:
در این تحقیق سعي شد كه با در نظر گرفتن عوامل مختلف، دلايل وجود يا عدم وجود رضايت از زندگي مشترك در بين همسران معلمان مدارس دخترانه شهرك معلم شهر كرمانشاه كه به عنوان نمونهاي از جامعه ايران انتخاب شده بود سنجيده شود؛ كه در اين تحقيق متغيرهايي مانند سن مردان، سن زنان، تعداد فرزندان، ميزان درآمد مردان، ميزان درآمد زنان، سطح تحصيلات مردان، نوع شغل مردان، ميزان رضايت شغلي مردان، ميزان احساس مسئوليت زنان و ميزان رضايت از روابط با ديگران (اقوام و اطرافيان)، با متغير وابسته يعني رضايت از زندگي مشترك در مردان (همسران زنان معلم) در ارتباط قرار داده شدهاست؛ كه پس از تجزيه و تحليل دادهها و استفاده از روشهاي آماري متفاوت در برنامه spss بين تعدادي از آنها با رضايت از زندگي مشترك رابطه معنيدار آماري ديدهشد و بين تعداد ديگري از آنها با رضايت از زندگي مشترك رابطهي معنيداري ديده نشد.
يافتههاي اين تحقيق نشان ميدهد كه به طور كلي بيشتر مرداني كه به سوالات اين تحقيق پاسخ دادند (1/57%) رضايت از زندگي مشترك بالايي داشتهاند و اين رضايت از عواملي مانند نوع شغل مردان، ميزان مسئوليت پذيري زنان و ميزان ارتباط با اطرافيان و اقوام متأثر است؛ همچنين ساير متغيرهايي كه در رابطه با اين متغير (رضايت از زندگي مشترك) قرار داده شدند و در سطور قبل نام آنها ذكر شد با متغير وابسته رابطه معنيدار آماري نداشتند.
# کارشناس ارشد پژوهش در علوم اجتماعی
## کارشناس پژوهش در علوم اجتماعی
منابع و مآخذ
1- آبوت، پاملا و ولاس، كلر (1381)، جامعه شناسي زنان، ترجمه منيژه نجم عراقي، چاپ دوم، نشر ني، تهران؛
2- آزاده، م (1354)، فرهنگ اصطلاحات اجتماعي و اقتصادي، چاپ اول، انتشارات مازيار، تهران؛
3- احمدينيا، شيرين (1382)، مسائل اجتماعي ايران (انجمن جامعه شناسي ايران) چاپ اول، چاپ نقش جهان؛
4- احمدينيا، علي اصغر و تقوي، سيد حسن (1382)، فصلنامه پژوهشي زنان، شماره 5، انتشارات تهران؛
5- اسكندري، سهيلا (1384)، بررسي رابطه بين ميزان رضايت زناشويي والدين و افسردگي كودكان، پايان نامه كارشناسي دانشگاه پيام نور سنقر؛
6- افروز، غلامعلي (1382)، مباني روانشناختي ازدواج در بستر فرهنگ و ارزشهاي اسلامي، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران؛
7- افشاري، زهرا (1380)، اشتغال زنان و رفاه خانواده: يك چارچوب تحليلي، فصلنامه پژوهشي زنان، شماره 2، زمستان 80، تهران؛
8- برناردز، جان (1384)، درآمدي بر مطالعات خانواده، ترجمه حسين قاضيان، چاپ اول، نشر ني، تهران؛
9- بستان (نجفي)، حسين و همكاران (1385)، اسلام و جامعه شناسي خانواده، ناشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم؛
10- جعفريمژدهي، افشين (1382)، عدم تعادل در وضعيت ازدواج در ايران، فصلنامه پژوهشي زنان شماره 5، انتشارات دانشگاه تهران؛
11- حجتي، سيدمهدي (1380)، زن زيباترين گل آفرينش، چاپ اول، ناشر بخشايش، قم؛
12- حسيني (بيرجندي)، سيدمهدي (1380)، مشاوره در آستانه ازدواج، چاپ سوم، انتشارات آواري نور، تهران؛
13- حكيم پور، محمد (1382)، حقوق زن در كشاكش سنت و تجدد، انتشارات نغمه نو انديش؛
14- خدارحيمي، سيامك و همكاران (1377)، روانشناسي زنان، انتشارات مردمك، تهران؛
15- دوستمحمدي، هادي (1379)، شخصيت زن از ديدگاه قرآن، چاپ سوم، موسسه انتشارات امير كبير، تهران؛
16- دلاور، علي (1368)، روشهاي تحقيق در علوم تربيتي،انتشارات دانشگاه پيام نور، تهران؛
17- دي، اي، دِ واس (1383)، پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمه هوشنگ نايبي، نشر ني، تهران؛
18- دهخدا، علي اكبر (1365)، لغتنامه، جلد 6 و 7، موسسه انتشارات امير كبير، تهران؛
19- رهنما، ريحانه (1385)، نرمافزار نمايه
20- ساروخاني، باقر (1379)، مقدمهاي بر جامعه شناسي خانواده، چاپ سوم، انتشارات سروش؛
21- سالاريفر، محمد رضا (1385)، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسي، چاپ اول، انتشارات سمت، تهران؛
22- سخاوت، جعفر (1383)، وضعيت اشتغال زنان در ايران با تكيه بر اشتغال فارغالتحصيلان مدارس فني و حرفهاي دختران در شهر تهران، مسائل اجتماعي ايران (انجمن جامعه شناسي ايران)، چاپ اول، چاپ نقش جهان؛
23- سفيري، خديجه (1383)، مسئله اجتماعي به نام اشتغال زنان، مسائل اجتماعي ايران (انجمن جامعهشناسي ايران)، چاپ اول، چاپ نقش جهان؛
24- سگالن، مارتين (1375)، جامعه شناسي تاريخي خانواده، ترجمه حميد الياسي، چاپ دوم، نشر مركز، تهران؛
25- سياح، ع (1378)، فرهنگ جامع فارسي به فارسي، چاپ سوم، انتشارات اسلام، تهران؛
26- شفيعآبادي، عبدالله (1382)، راهنمايي و مشاوره شغلي و حرفهاي و نظريههاي انتخاب شغل، چاپ سيزدهم، انتشارات رشد، تهران؛
27- صدريافشار، غلامحسين، حكمي، نسرين و حكمي، نسرين (1375)، چاپ دوم، موسسه نشر كلمه، تهران؛
28- عميد، حسن (1374)، فرهنگ فارسي عميد، جلد اول، چاپ دهم، انتشارات امير كبير، تهران؛
29- قاسمي، صديقه (1385)، بررسي ميران رضايت زناشويي در بين زوجهاي جوان كه در سال 1375 ازدواج كردهاند در سطح شهر سنفر و عوامل مؤثر بر آن، پايان نامه كارشناسي دانشگاه پيام نور سنقر؛
30- قربانيان، رضا (1370)، رساله آموزشي مطابق با فتواي حظرات آيات عظام، امام خميني، گلپايگاني، اراكي، خوئي، ناشر رضا قربانيان، اصفهان؛
31- كار، مهرانگيز (1373)، زنان در بازار كار ايران، چاپ اول، انتشارات روشنگران؛
32- كوئن، بروس (1382)، درآمدي به جامعه شناسي، ترجمه محسن ثلاثي، چاپ چهاردهم، نشر توتيا، تهران؛
33- گيدنز، آنتوني (1382)، جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، چاپ دهم، نشر ني، تهران؛
34- گزارش ملي وضعيت زنان در جمهوري اسلامي ايران، ناشر دفتر امور زنان نهاد رياست جمهوري اسلامي ايران، چاپ اول، 1374؛
35- محمدزاده، راضيه (1384)، زن اگر اينگونه ميبود، مركز فرهنگي انتشاراتي منير، تهران؛
36- معينالاسلام، مريم و طيبي، ناهيد (1383)، روانشناسي زن در نهجالبلاغه، چاپ چهارم، انتشارات بهشت بينش، قم؛
37- ناجيراد، محمد علي (1382)، موانع مشاركت زنان در فعاليتهاي سياسي، اقتصادي ايران، چاپ اول، انتشارات كوير؛
38- هاشمي رفسنجاني، علي اكبر (1380)، زن و عدالت اجتماعي، چاپ اول، انتشارات سفير صبح، تهران؛
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید