دلايلي كه براي اثبات وجود خداوند اقامه شده است، متعدد و متنوع است. اما اصل كلي در تمامي اين دلايل اين است كه آنها به منزله تابلوهاي راهنمايي و فلشهايي هستند كه انسان را از جهتهاي گوناگون متوجه يك امر فطري و روشن و بديهي ميكنند، زيرا وجود خداوند متعال از روشنترين و واضحترين مفاهيم براي بشر است. شايد يكي از سادهترين اين دلايل برهان نظم باشد كه دانشمندان مسلمان و غير مسلمان به بيانهاي مختلف بدان تمسك جستهاند. براي نمونه ميتوانيد به كتاب "توحيد استاد شهيد مطهري"، ص 55 - 98 و كتاب "اثبات وجود خدا" ويرايش "جان كلوور مونسما" ترجمه احمد آرام و ديگران از سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي كه به قلم برخي از دانشمندان علوم طبيعي نگارش يافته است و كتاب كم حجم و پرفايده "علم و ايمان در گفتگو با دانشمندان" تدوين جواد محقق از انتشارات مدرسه مراجعه كنيد. در كتاب اثبات وجود خدا، ص 227 - 230 بياني از پرفسور ادموند كارل كور نفلد استاد و محقق شيمي آورده شده كه پاسخ به همان مشكلي است كه دوست شما مطرح كرده است. بله حقيقت مطلب اين است كه خداوند متعال خود را از لابلاي اتمها و نوترونها نمايانده است، چنانچه خود را در تمام وجود آدميان نشان داده است منتها چشمي بينا ميخواهد.
از همه بيچارهتر خفاش بود كو عدوي آفتاب فاش بود
اما يكي از بهترين دلايل براي اثبات وجود خداوند متعال، دليل فطرت است كه به بيانهاي گوناگون تبيين شده است. و ما به اختصار به يكي از آنها اشاره ميكنيم:
1. ما براي حل مشكلات و نيازهاي خود به دنبال راهحلهاي گوناگون ميرويم. اما بزودي در مييابيم كه تمام آنها نيز چون ما نيازمند و محتاجند و نميتوانند نياز ما را برآورده كنند. 2. نيازهاي ما محدود به احتياجات مادي نيست. بلكه نيازهاي معنوي و علمي را نيز شامل ميشود. در اين جهت نيز در مييابيم كه ديگران نميتوانند ما را ياري دهند.
3. آنگاه كه از همه موجودات نااميد شديم و دليل اين نااميدي هم اين بود كه آنها نيز چون ما نيازمند هستند، روي به بينياز مطلق ميكنيم. زيرا هنوز نياز را در خود احساس ميكنيم و اين نيازها نيز توسط كسي يا چيزي برطرف نشده است. از طرفي اميد به برطرف شدن نياز خود داريم. چنين است كه رو به حق مطلق ميآوريم. اين راهي است كه حضرت ابراهيم(ع) در مواجه با مشركان زمان خود رفت و فرمود كه من آنهايي كه افول ميكنند، دوست ندارم و با تمام وجود روي به سوي كسي ميآورم كه آفرينده آسمانها و زمين است، (الانعام: 73 - 79) طي اين مراحل هيچ نيازي به معلم ندارد، منتها دلمشغوليهاي دنيوي و عادت به توجه به علتهاي مادي و طبيعي برخي از ما را از وجود خداوند متعال دور كرده است. اين فطرت سرمايه اصلي و اوليه انسان است كه نياز به تقويت دارد. شرط لازم فهم معارف بلند الهي است اما شرط كافي نيست و در سايه تعاليم الهي و انبياء و اولياء الهي و تزكيه و عبادت شكوفا ميشود و با تأسف فراوان به دليل گناهان زير خروارها خاك دفن ميگردد. براي آگاهي بيشتر ر.ك: 1. تفسير الميزان، ج 6، ص 238 به بعد ذيل آيه 105 سوره مباركه مائده و ج 14، ص 193 به بعد ذيل آيه 12 سوره مباركه طه 2. معارف قرآن استاد مصباح يزدي، ج 1 - 3، ص 26 - 37 انتشارات در راه حق به جز اين دليل دلايل ديگري نيز اقامه شده است كه برخي از آنها را ميتوانيد در كتاب "توحيد استاد مطهري"، ص 11 - 222 و آموزش عقايد استاد مصباح يزدي، صص 49 - 62 مطالعه فرماييد. 2-1 درباره معاد هم دلايل متعددي اقامه شده است كه به يكي از آنها اشاره ميشود: اگر معاد و قيامتي در كار نباشد و نيكان به پاداش كارهاي خوب خود و بدكاران به سزاي رفتار ناپسند خود نرسند، آفرينش انسان عبث و بيهوده ميشود و اين با حكمت خداوند متعال نميسازد. زيرا اولاً ثابت شد كه خداوند وجود دارد و تمام موجودات به او نيازمندند، ثانياً انسان آزاد آفريده شده است و با حسن اختيار يا سوء اختيار خود راه راست و درست يا نادرست را انتخاب ميكند. ثالثاً همگي در اين دنيا به پاداش و سزاي عمل خويش نميرسند. پس بايد جايي باشد كه مردمان پاداش يا سزاي رفتار خود را ببينند و گرنه خلقت بيهوده ميشود. واقعيت اين است كه در وراي دلايل متعدد عقلي و نقلي براي قيامت بايد اذعان كرد كه اصل معاد هم فطرت آدميان است. زيرا انسان تمام وجودش از خداست إِنَّا لِلَّهِ و در نهايت هم به او باز ميگردد وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَاين مطلب را آيات و روايات ما تأكيد ميكنند و عقل نيز تأييد مينمايد، (ر.ج زندگي جاويد يا حيات اخروي و معاد هر دو از استاد مطهري). اما نكتهاي كه از سؤال شما بر ميآيد اين است كه شايد برخي از دوستان شما با وجود دلايل متعدد باز از پذيرش اين حقايق بديهي طفره بروند. دليل اين امر را بايد در اين نكته دانست كه آنكه به خدا و قيامت و روز جزا ايمان دارد به صورت طبيعي به خود اجازه نميدهد تا از دستورات ديني سرپيچي كند و خود را موظف به انجام بسياري از كارها و دوري از بسياري كارهاي ديگر ميداند. بنابراين برخي براي فرار از مسئوليتپذيري، روي به انكار خدا و معاد ميآورند و هر چه دليل و برهان نيز براي آنها اقامه شود نميپذيرند. واقعيت اين است كه آنها مشكل علمي ندارند زيرا مشكل علمي با دليل و برهان حل ميشود بلكه مشكل آنها عملي است يعني ميخواهند جلويشان باز باشد و هر كاري كه خواستند انجام دهند. قرآن به اين مسئله در سوره مباركه روم اشاره دارد. پس از آنكه در آيه 28 با مثالي ساده توحيد را تبيين فرمود، در آيه 29 ميفرمايد: بَلِ اِتَّبَعَ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ؛ ولي ظالمان بدون علم و آگاهي، از هوا و هوسهاي خود پيروي ميكنند". يعني مشكل منكران خدا هوامداري و شهوتپرستي است و آنها مشكل علمي ندارد. قرآن در سوره قيامت پس از آنكه شبهه منكران قيامت درباره حيات پس از مرگ را بازگو كرد و پاسخ فرمود، ميفرمايد بَلْ يُرِيدُ اَلْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ؛ بلكه انسان ميخواهد جلويش باز باشد تا تمام عمر گناه كند"، (القيامه: 3 - 4). يعني اينها نسبت به قيامت شبهه علمي ندارند، بلكه لجاجت عملي و شهوت عملي دارند. آنها ميخواهند ميدان عملشان باز باشد و كسي و چيزي جلودار آنها نباشد و معاد كه عبارت از روز جزا و سؤال و پاسخ است، جلوي آنها را ميگيرد و به آنها اجازه هر كاري را نميدهد، (الميزان، ج 20، ص 115). در برابر اين افراد بايد چند كار كرد. اولاً ايمان خودتان را تقويت كنيد و ايمان با شناخت و مطالعه دقيق و عبادت مخصوصاً نماز و توسل به ساحت مقدس ائمه اطهار(ع) و قرائت قرآن تقويت ميشود. براي مطالعه اصولي كتابهاي استاد مطهري پيشنهاد ميشود و اگر سير مطالعاتي لازم داشتيد مرقوم فرماييد تا بيان شود. ثانياً سعي كنيد با اين افراد و ديگراني كه در معرض شبهات آنها هستند با زبان نرم و با استدلال مطالب را بيان كنيد، نگران تأثير يا عدم تأثير سخنان خود نباشيد، زيرا ما مأمور به تكليفيم ونتيجه به دست خداست و يقين بدانيد در افرادي كه دنبال حقيقت باشند تأثير ميكند. ثالثاً اگر ديديد كه سخنان شما در برخي از افراد تأثير ندارد، ارتباط خود را با آنها قطع كنيد و در هر حال در اعتقادات خود راسخ باشيد. قدرت و استحكام ايمان شما باعث تضعيف آنها خواهد شد. زيرا سخنان شما بر حق است و مبتني بر استدلال و برهان و فطرت و سخنان آنها پوچ و بيمحتوا و غير واقعي است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید