"اشتغال" امروزه در جامعه ما، یكى از مسائل اساسى و موضوعات مورد بحث مىباشد، و هركس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصى و اندیشههاى خود، در مورد چگونگى اشتغال جوانان و آداب و شیوههاى كار، علل و انگیزههاى بیكارى، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغلها و... سخن گفته و بحث مىكند.
اشتغال به كارهاى مفید و مورد نیاز جامعه، داراى اثرات و نتائج قابل توجه براى همه افراد جامعه اسلامى است كه از جمله آنها مىتوان به فوائد زیر اشاره نمود:
1. زمینه رستگارى
اساسا كار و اشتغال در بینش توحیدى اسلام، یك ارزش محسوب مىشود و تلاش بیشتر در كارهاى دنیوى و اخروى، زمینه سعادت و رستگارى افراد را در دنیا و آخرت فراهم مىنماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا مىبرد. رسول اكرمصلی الله علیه و آله مىفرماید:"الكاد على عیاله كالمجاهد فى سبیل الله(1)؛ كسى كه براى تامین معاش خانوادهاش تلاش مىكند، همانند مجاهد در راه خداست."
انس بن مالك مىگوید: هنگامى كه پیامبرصلی الله علیه و آله از جنگ تبوك برمىگشت، سعد انصارى ـ یكى از كارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامى كه رسول اللهصلی الله علیه و آله با او دست داد، لمس دستهاى زبر و خشن مرد انصارى، حضرت خاتم الانبیاصلی الله علیه و آله را تحت تاثیر قرار داد. براى همین، از او پرسید: چرا دستهاى تو این چنین كوفته و خشن مىباشد؟ آیا ناراحتى خاصى به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبرى دستان من، بر اثر كار با بیل و طناب است كه به وسیلهى آنها زحمت مىكشم و مخارج خود و خانوادهام را تامین مىنمایم.
پیامبراكرمصلی الله علیه و آله دست او را بوسیده و فرمود: این دستى است كه آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد كرد.
2. تامین مخارج زندگى
یك مسلمان با پیش گرفتن كسب حلال، مخارج زندگى خود را تامین نموده و تا حدودى از فقر اقتصادى، اخلاقى و فرهنگى خود و جامعه مىكاهد.
3. وسیله ارتباط سالم
اشتغال به كار، افراد را در زندگى تحت یك برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعى و معاشرت با دیگران یارى مىنماید.
4. آرامش روح و وجدان
تمام كسانى كه به كارهاى مفید اقتصادى اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود مىپردازند؛ علاوه بر این كه آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم مىكنند، به نوعى تفریح نیز مىپردازند، هم چنان كه افراد سست عنصر و بیكار معمولا به اضطراب و افسردگى و عذاب وجدان دچار هستند.
5. بیدار نمودن روحیه خلاقیت
اشتغال به كسبهاى مورد علاقه، روحیه ابتكار و خلاقیت را در افراد زنده كرده و استعدادهاى درونى آنان را شكوفا نموده و انسان را متوجه نیروهاى نهفته در اندرون خود مىسازد. و به این ترتیب، مفید و موثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت مىشود. چنین فردى با روحیه سرشار از عشق به كار، از زندگى خود لذت برده و براى رسیدن به اهداف عالى تلاش مىكند.
6. تثبیت موقعیت اجتماعى
اشتغال به كار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعى یك فرد مسلمان مىباشد و شغل او هر قدر از نیازهاى جامعه بكاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادى و عزت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعى صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامى، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند مىفرماید:"و ان لیس للانسان الا ما سعى"(2)؛ و این كه براى انسان بهرهاى جز سعى و تلاش او نیست.
7. جلوگیرى از مفاسد
بیكارى افراد، موجب ضررهاى جبرانناپذیر و داراى مفاسد بىشمار براى اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا كه یك فرد با انتخاب یكى از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، بارى از دوش مردم و مسئولین برمىدارد و در مقابل، فرد بیكار نه تنها مشكلى را در جامعه حل نمىكند بلكه خود، مشكل آفرین و سربار جامعه
پیامبر اكرم در گفتارى حكیمانه، افراد تنبل و بىحال را كه تن به كار نمىدهند و مىكوشند كه از دست رنج دیگران بهرهمند شوند، مورد نكوهش و سرزنش شدید قرار داده، مىفرماید:" از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است كسى كه بار زندگى خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است كسى كه اعضاى خانوادهاش را (در اثر ندادن نفقه) تباه كند."
اسلامى نیز مىشود و علاوه بر این كه نیرویى هدر رفته، نیروهاى دیگرى را به خود مشغول خواهد كرد.
با توجه به نكات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اكرمصلی الله علیه و آله، مورد بحث قرار گرفته است.
اهمیت كار
در سیره پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله فعالیتهاى اقتصادى افراد، ارزش بالایى دارد. آن حضرت كارگران و تولیدكنندگان در عرصه اقتصادى را چنان تشویق مىكند كه در طول تاریخ جوامع بشرى، هیچ فرقه و مذهبى چنین جایگاهى براى اساسىترین ركن جامعه، یعنى تامین كنندگان حیاتىترین كالاى اقتصادى، قائل نشدهاند.
انس بن مالك مىگوید: هنگامى كه پیامبرصلی الله علیه و آلهازجنگ تبوك برمىگشت، سعد انصارى ـ یكى از كارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامى كه رسول اللهصلی الله علیه و آله با او دست داد، لمس دستهاى زبر و خشن مرد انصارى، حضرت خاتم الانبیاصلی الله علیه و آله را تحت تاثیر قرار داد. براى همین، از او پرسید: چرا دستهاى تو این چنین كوفته و خشن مىباشد؟ آیا ناراحتى خاصى به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبرى دستان من، بر اثر كار با بیل و طناب است كه به وسیلهى آنها زحمت مىكشم و مخارج خود و خانوادهام را تامین مىنمایم.
"فقبل یده رسول اللهصلی الله علیه و آله و قال: هذه ید لا تمسها النار؛ پیامبراكرمصلی الله علیه و آله دست او را بوسیده و فرمود: این دستى است كه آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد كرد."(3)
در سیره اقتصادى پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله باغدارى، زراعت و كشاورزى آن چنان از اهمیت برخوردار است كه آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان، به دولت مردان اسلامى هشدار داده و ضمن دستورالعملى، دهقانان را به زمامداران اسلامى كاملا سفارش نموده و به علىعلیه السلام فرمود:
یا على! مبادا در حكومت تو به دهقانان و كشاورزان ستم شود.
نكوهش افراد سست عنصر
رسول اكرمصلی الله علیه و آله گاهى با جوانان سالم و نیرومندى مواجه مىشد. بازوهاى ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتى پیامبرصلی الله علیه و آله مىگشت. آن حضرت با آنان احوالپرسى نموده و از وضعیت زندگى و شغلشان سوال مىنمود، اگر در جواب گفته مىشد كه: وى فردى بیكار است و هیچ گونه شغلى ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت مىشد
و مىفرمود:"سقط من عینى؛ از چشمم افتاد." (فرد بیكار در نظر من ارزشى ندارد.) اطرافیان مىپرسیدند: یا رسول الله! چرا این افراد را دوست نمىدارید؟ پیامبرصلی الله علیه و آله مىفرمود: براى این كه اگر مومن شغلى نداشته باشد كه با آن امرار معاش كند، براى امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.(4)
آن حضرت در گفتارى حكیمانه، افراد تنبل و بىحال را كه تن به كار نمىدهند و مىكوشند كه از دست رنج دیگران بهرهمند شوند، مورد نكوهش و سرزنش شدید قرار داده، مىفرماید:"ملعون ملعون من القى كله على الناس، ملعون ملعون من ضیع من یعول؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است كسى كه بار زندگى خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است كسى كه اعضاى خانوادهاش را (در اثر ندادن نفقه) تباه كند."(5)
البته سیره و سخن پیامبراكرمصلی الله علیه و آله در مورد افراد بیكار ـ كه با بهانههاى واهى فرصتهاى شغلى را از دست مىدهند ـ حاوى نكته مهمى است و آن، این كه بیكارى ریشه بسیارى از مشكلات و گرفتارىها در زندگى یك جوان فعال و پر انرژى است. زیرا اگر یك فرد مسلمان مخارج زندگى خود را با فعالیتهاى اقتصادى سالم و اشتغال به یك كسب پاكیزه و حلال، تامین نكند به ناچار براى تامین زندگىاش ارزشهاى دینى را زیر پا گذاشته و به راههاى فریبنده كه به ظاهر سود سرسام آورى هم دارند، كشیده خواهد شد. و این، مصداقى از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است كه در كلام پیامبرصلی الله علیه و آله بود.
گذشته از این، بیكارى یك فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهاى درونى وى مىشود و او را به فردى تن پرور و بىخاصیت مبدل مىسازد، بلكه به عنوان یك معضل و بیمارى اجتماعى، یك جوان مسلمان و پاك و سالم را، دچار انواع مفاسد اخلاقى و اجتماعى و بیمارىهاى روحى خواهد ساخت.
در حقیقت یك عضو فعال و پر انرژى كه از سرمایهها و ذخایر خدادادى جامعه اسلامى است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل كند، سربار جامعه خواهد شد؛ به همین دلیل پیامبرصلی الله علیه و آله بیكارى را براى یك جوان خطرناك مىداند.
نقش انگیزههاى مقدس در اشتغال
از منظر حضرت محمدصلی الله علیه و آله تمام فعالیتهاى یك مسلمان مىتواند نوعى ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادى و دنیوى، از پاداشهاى معنوى نیز درجهان آخرت برخوردار مىباشد.
آرى كار براى خدا، نقش مهمى در شكل دادن به رفتار اقتصادى انسان دارد. به علاوه این انگیزه مىتواند قواى جسمى و روحى وى را در فعالیتهاى اقتصادى چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والاى وى، كار او نیز مقدس خواهد شد. رسول اكرمصلی الله علیه و آله بر این باور بود كه:"العبادةسبعون جزءا افضلها طلب الحلال(6)؛ عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزى حلال است."
آن حضرت اشتغال به كارهاى حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضرورى دانسته و مىفرماید:"طلب الحلال فریضة على كل مسلم و مسلمه(7)؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است."
بنابراین انگیزههاى مقدس مىتواند همه كارها و فعالیتهاى اقتصادى یك مسلمان را ـ اعم از كارهاى تجارى، كشاورزى، صنعتى و خدماتى ـ فراگرفته و آنها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتى آمده است كه: روزى رسول خداصلی الله علیه و آله با جمعى از اصحاب در محلى حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانى نیرومند و
امام صادقعلیه السلام به فردى كه در اثر جهل و غرور، تن به كار نمىداد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمود: برو كار كن! و در بالاى سرت بار حمل كن. (و هرچه مىتوانى تلاش كن.) و از مردم بىنیاز باش.
سپس به وى فرمود: همانا رسول خداصلی الله علیه و آله سنگها را به دوش خود حمل مىكرد و دیوار خانهاش را مىساخت.
زیبا اندام افتاد كه در اول صبح به كار اشتغال داشت. یاران پیامبرصلی الله علیه و آله گفتند: یا رسول الله! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژى خود را در راه خدا مصرف مىكرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان براى تامین معاش مىكوشد و انگیزه او بىنیازى از دیگران است، او در راه خدا قدم برداشته، و اگر هدف او پذیرایى از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا كار مىكند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدسى دارد.(8)
در سیره پیامبراكرمصلی الله علیه و آله، هدف از رفتارهاى اقتصادى جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار، انگیزه مقدس و هدف والایى است كه یك انسان مسلمان را در سختترین شرایط به فعالیتهاى اقتصادى وادار مىكند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضاى الهى خرج مىكند.
اما از نظر متفكران مادى و اقتصاددانان غربى، هدف نهایى از كار، دستیابى به لذتهاى فردى است. و در آن صورت، انگیزه كار، دستیابى به حداكثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقى و انسانى تحت الشعاع سودجویىهاى مادى قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصههاى زندگى فقط به سودهاى سرشار مادى مىاندیشد؛ گرچه در این راه، حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.
روشهاى ترویج اشتغال
حضرت رسول اكرمصلی الله علیه و آله براى ایجاد انگیزه تولید و كسب درآمد در وجود مسلمانان، از روشهاى مختلفى بهره مىگرفت كه به برخى از آنان اشاره مىشود:
الف) زمینه سازى براى رشد استعدادها
آن حضرت با استفاده از فرصتهاى مناسب براى شكوفایى نیروهاى درونى و استعدادهاى نهفته افراد، زمینه سازى مىنمود و از این طریق، در آنان انگیزه تولید و كسب درآمد را تقویت مىكرد. روایت زیر، نشانگر این روش رسول گرامى مىباشد:
مردى از اصحاب در تنگناى زندگى قرار گرفت. وى كه داراى شغل مناسبى نبود و بسیارى اوقات از بیكارى رنج مىبرد، خانه نشین شد. روزى همسرش به وى گفت: اى كاش به محضر پیامبرصلی الله علیه و آله مىرفتى و از او درخواست كمك مىنمودى! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول اللهصلی الله علیه و آله رفت. هنگامى كه چشم حضرت به او افتاد، فرمود:"من سالنا اعطیناه و من استغنى اغناه الله؛ هركس از ما كمك بخواهد، ما به او یارى مىكنیم ولى اگر بىنیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نكند، خداوند او را بىنیاز مىكند."
او پیش خود فكر كرد كه مقصود پیامبر، من هستم و بدون این كه سخنى بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را براى همسرش بازگو كرد. زن گفت: رسول خداصلی الله علیه و آله هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگى نكبت بار و پر مشقت خود آگاه كن.
مرد ناچار براى بار دوم به حضور پیامبرصلی الله علیه و آلهرفت اما قبل از این كه حرفى بزند، پیامبرهمان سخن قبلى را تكرار كرده و فرمود:"من سالنا اعطیناه و من استغنى اغناه الله." بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت ولى چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیكارى، ضعیف و ناتوان مىدید، براى سومین بار با همان نیت به مجلس رسول اكرمصلی الله علیه و آله رفت. باز هم لبهاى رسول اللهصلی الله علیه و آله به حركت درآمد و با همان آهنگ ـ كه به دل، قوت و به روح، اطمینان مىبخشیدـ همان جمله را تكرار كرد. این بار اطمینان بیشترى در قلب خود احساس نمود؛ حس كرد كه كلید مشكل خویش را در همین جمله یافته است. وقتى كه خارج شد، با قدمهاى مطمئنترى راه مىرفت. با خود فكر مىكرد كه دیگر به دنبال كمك خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تكیه مىكنم و از نیرو و استعدادى كه در وجودم به ودیعت نهاده شده است، بهره مىگیرم و از او مىخواهم كه مرا در كارهایم موفق گردانیده و از دیگران بىنیاز سازد. با این نیت، تیشهاى عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقدارى هیزم جمع كرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهاى دیگر به این كار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار كار را فراهم نماید. بازهم به كار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانى شد. وى در اثر تلاش و كوشش شبانه روزى، یكى از افراد ثروتمند گردید. روزى به محضر پیامبرصلی الله علیه و آله آمده و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد كه چگونه در آن روز فلاكت بار به محضر حضرت آمده و چگونه سخن پیامبرصلی الله علیه و آله وى را به تحرك و كار واداشت. پیامبر فرمود: من كه به تو گفتم؛ هركس از ما كمكى بخواهد، ما به او كمك مىكنیم ولى اگر بىنیازى بورزد، خدایش او را كمك خواهد نمود.(9)
ب) روشهاى رفتارى
گرچه رهنمودهاى گفتارى، در تربیت افراد تاثیر دارد اما اقدامات عملى، به مراتب بیشتر از شیوههاى گفتارى موثر است. براى همین پیامبراكرم نه تنها با راهنمایىها و زمینه سازىهاى خود موجب هدایت افراد به سوى میدانهاى كارى شد بلكه خود عملا وارد صحنه شده و همدوش با دیگران كار مىكرد.
رفتار رسول اكرم را مىتوان تبلور اصول و ارزشهاى اسلامى قلمداد نمود. آن حضرت همچنان كه در صحنه سیاست، حكومت، اخلاق، معارف، علوم و حكمت، خطابه و سایر صفات والاى انسانى اسوه تمام عیار مسلمانان به شمار مىآید، رفتار اقتصادى آن حضرت نیز مىتواند شیوهاى موفق و كارآمد براى چگونه زیستن باشد.
نمونههایى از سیره عملى حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
خانه سازى
امام صادقعلیه السلام به فردى كه در اثر جهل و غرور، تن به كار نمىداد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمود: برو كار كن! و در بالاى سرت بار حمل كن. (و هرچه مىتوانى تلاش كن.) و از مردم بىنیاز باش.
سپس به وى فرمود: همانا رسول خداصلی الله علیه و آله سنگها را به دوش خود حمل مىكرد و دیوار خانهاش را مىساخت.(10)
باغدارى
علىعلیه السلام روزى به سلمان فرمود: اى[ابا] عبدالله! باغى را كه پیامبرصلی الله علیه و آله با دستان خویش آن را ساخته و درختهایش را كاشته است،براى فروش به مشتریان عرضه كن. سلمان باغ پیامبر را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت.(11)
دامدارى
روزى حضرت رسول اكرمصلی الله علیه و آله فرمود: ما بعث الله نبیا الا راعى غنم؛ تمام پیامبران الهى پیش از آن كه به مقام نبوت برسند، مدتى چوپانى كردهاند. قالوا: و انت یا رسول الله؟؛ از پیامبر سوال شد: آیا شما نیز چوپانى كردهاید؟ قال: و انا رعیتها لاهل مكه بالقراریط؛ فرمود: بله، من مدتى گوسفندان اهل مكه را در سرزمین«قراریط» به چراگاه برده ام." (12)
بازرگانى
پیامبرصلی الله علیه و آله قبل از ازدواج، با خدیجه یك قرارداد تجارتى بسته بود. طبق آن قرار داد مضاربهاى، پیامبر متعهد شده بود كه با سرمایه خدیجه به یك سفر تجارتى برود و در مقابل، آن حضرت در منافع كالاهاى بازرگانى خدیجه شریك باشد. بعد از توافق طرفین، خدیجه شترى راهوار و مقدارى كالاهاى ارزشمند در اختیار حضرت محمدصلی الله علیه و آله نهاد و به دو غلام خود سفارش كرد كه در این سفر تجارتى به همراه آن حضرت باشند و دستوراتش را اطاعت نمایند. این سفر تجارتى پیامبر به شام، تا حدودى وضعیت اقتصادى و مالى آن جناب را سر و سامان داد. بعد از پایان سفر، كاردانى و شایستگى این جوان قریشى مورد تقدیر و ستایش خدیجه ـ ثروتمندترین و سرشناسترین زن مكه ـ قرار گرفت و بدین منظور، مبلغى را علاوه بر قرار داد، به او پرداخت. اما نبى اكرم فقط مبلغ معین در قرارداد را دریافت كرده و از اخذ وجوه اضافى خوددارى نمود. سپس وجوه حاصله از تجارت شام را به خانه ابوطالبعلیه السلام برد و همه را در اختیار عموى گرامىاش گذاشت تا این كه مقدارى وضع زندگى حضرت ابوطالبعلیه السلام سر و سامان یابد.(13)
امام صادقعلیه السلام در مورد كارهاى تجارتى پیامبرصلی الله علیه و آله سخنان ارزندهاى دارد. اسباط بن سالم مىگوید:
روزى به حضور امام صادقعلیه السلام شرفیاب شدم, آن حضرت پرسید: عمربن مسلم چه مى كند؟ گفتم: حالش خوب است اما دیگر تجارت, نمى كند. امام صادقعلیه السلامفرمود: ترك تجارت، كار شیطانى است. ـ این جمله را سه بار تكرار كردـ آنگاه امام ادامه داد: رسول خدا با كاروانى كه از شام مىآمد معامله مىكرد و با بخشى از درآمد آن معامله قرضهاى خود را ادا نموده و بخشى دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم مىنمود. خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا مىفرماید:"رجا ل لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذكرالله" (14)؛مردانى كه تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمىكند."(15)
همكارى در فعالیتهاى اجتماعى
1. ساختن مسجد
هنگامى كه مسجد قبا ـ اولین مسجد در تاریخ اسلام ـ ساخته مىشد، حضرت خاتم الانبیاصلی الله علیه و آله همدوش سایر مسلمانان كار مىكرد. آن حضرت سنگهاى كوچك و بزرگ را برمىداشت و آنها را بغل مىنمود و حمل مىكرد. به طورى كه سفیدى گرد و خاك سنگها كاملا در بدن آن حضرت نمایان بوده و حكایت از سخت كوشى آن حضرت داشت. گاهى مردى از اصحاب به نزدش مىآمد و التماس مىكرد كه: یا رسول الله! پدر و مادرم فداى تو باد! اجازه بده سنگ و خاك را من ببرم و به جاى شما كار كنم. رسول خدا مىفرمود: نه، تو هم سنگ دیگرى بردار. بالاخره آن حضرت در اثر كوششهاى شبانه روزى، ساختمان مسجد قبا را به پایان برد.(16)
همچنین در تاسیس ساختمان مسجدالنبىصلی الله علیه و آله آن حضرت علاوه بر راهنمایى مسلمانان در طرح ریزى بناى مسجد، خود نیز در كنار آنان كار مىكرد و آن چنان از جان و دل كارهاى ساختمانى را انجام مىداد كه مسلمانان تحت تاثیر قرار مىگرفتند. اسید بن حضیر یكى از آنان بود كه جلو آمده و گفت: یا رسول الله! اجازه بفرمایید تا من به جاى شما سنگهاى سنگین را حمل كنم. فرمود: نه، تو یكى دیگر ببر.
یكى از مسلمانان نیز این شعر را قرائت مى كرد:
لئن قعدنا والنبى یعمل فذاك منا العمل المضلل(17)
اگر ما بنشینیم در حالى كه پیامبر كار مى كند, رفتار بسیار زشت و ناپسند انجام دادهایم!
2 . راهسازى
امام صادقعلیه السلامبه نقل از پدر بزرگوارش حضرت باقرعلیه السلامفرمود: پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله یكى از راههاى عمومى را ـ كه آب خراب كرده بودـ با چیدن سنگ تعمیر نمود. به خدا سوگند! انسانها و چهار پایان تا این لحظه از آن استفاده مىكنند.(18)
3 . انجام كارهاى منزل
رسول خداصلی الله علیه و آله علاوه بر اداره حكومت اسلامى و حل و فصل مشكلات مسلمانان، به كارهاى منزل نیز رسیدگى مىكرد.
امام صادقعلیه السلام فرمود:"كان رسول اللهصلی الله علیه و آله یحلب عنز اهله(19)؛ رسول خداصلی الله علیه و آله پیوسته بز خانوادهاش مىدوشید."
ج) ره توشههاى پیشه وران
حضرت خاتم الانبیا با این كه مسلمانان را به اشتغال در كارهاى تولیدى، خدماتى، كشاورزى و سایر مشاغل توصیه مىكرد ولى به لحاظ موقعیت جغرافیایى و با توجه به آب و هواى مناطق مختلف، به برخى از شغلها اهمیت خاصى قائل بود. در این جا به نقل چند مورد از گفتارهاى آن حضرت مىپردازیم:
- "تسعة اعشار الرزق فى التجارة والجزء الباقى فى السابیا ـ یعنى الغنم ـ"؛ (20) نُه دهم در آمد در داد و ستد و باقى مانده آن در دامپرورى (و كارهاى تولیدى) است.
-"من غرس شجرة فاینعت، غرس الله بها شجرا فى الجنه(21)؛ هر مسلمانى كه نهال درختى بنشاند و آن درخت (بر اثر كوششهاى باغبان) به ثمر بنشیند، خداوند متعال در مقابل آن درخت، درختى در بهشت قرار مىدهد."
- در سیره اقتصادى پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله باغدارى، زراعت و كشاورزى آن چنان از اهمیت برخوردار است كه آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان، به دولت مردان اسلامى هشدار داده و ضمن دستورالعملى، دهقانان را به زمامداران اسلامى كاملا سفارش نموده و به علىعلیه السلام فرمود:
یا على! مبادا در حكومت تو به دهقانان و كشاورزان ستم شود.(22)
پىنوشتها:
1. نجم /39.
2. فقه الرضا، ص208.
3. اسدالغابه، ابن اثیر،ج 2، ص 169/ الاصابه، ابن حجر، ج 3، ص 72/و النهایه، ج 4، ص 202.
4. بحارالانوار، ج 100، ص 10/مستدرك الوسائل، ج 13، ص 11.
5. تحف العقول، ص 37/الكافى، ج 4، ص 12، (باب كفایة العیال و التوسع علیهم).
6. بحارالانوار، ج 100، ص 209.
7. همان.
8. المحجة البیضاء، ج 3، ص 140.
9. اصول كافى، باب القناعه، حدیث 7/ داستان راستان، صص 28 و 29.
10. وسایل الشیعه، ج 17، ص 38.
11. حلیة الابرار، ج 1،ص 331.
12. میزان الاعتدال، ج 3، ص 293.
13. بحارالانوار، ج 16، ص 22 به بعد.
14. نور / 37.
15. وسائل الشیعه، ج 17، ص 14 و 15.
16. معجم الكبیر، طبرانى، ج 24، ص 318.
17. مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 161/فتح البارى، ج 7، ص 193.
18. حلیة الابرار، ج 1، ص 329.
19. الكافى، 5، ص 86.
20. وسائل الشیعه، ج 17، ص 11.
21. كنزالعمال، ج 3، ص 896، حدیث 9079.
22. تهذیب الاحكام، ج 7، ص 154.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید