سنتهای ریشه دار اجتماعی و دینی، زنان را به سوی حفظ اركان خانواده دعوت میكند؛ اما هنجارهای دنیای متجدد - از دیگر سو - آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همكاری فعال در مراكز اشتغال فرا میخواند. حال چگونه میتوان این دو را با هم جمع كرد؟ در صورت به خطر افتادن یكی، اولویت با حفظ كدام است؟ و بالاخره در مهندسی جامعه و در سیاستگذاریهای كلان و خرد برای تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح كدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، كدامیك در اولویت قرار دارد؟
موضوع اصلی این نوشتار، «زنانِ دارای همسر و در مجموعه خانواده» است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادی است كه منشأ درآمد باشد. «جامعه» نیز در این جستار گستره وسیعی دارد كه شامل بازار، كارخانهها، مراكز اداری و خدماتی و... و حتی خانه و كارهای خانگی میشود.
مفروضات اساسی زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شدهاند:
الف) تساوی زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلی انسانیت (روح)
یا أیها الناس اتّقوا ربّكم الّذی خلقكم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها وبثَّ منهما رجالاً كثیراً و نساءً؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۱ و ر.ك: زمر (۳۹) آیه ۶، اعراف (۷) آیه ۱۸۹.)
ای مردم! از پروردگارتان كه شما را از نفس (گوهر) واحدی آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراكنده كرد، پروا دارید.
ب) تساوی در وصول به بالاترین مراتب كمال و معنویت
من عمل صالحاً من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاهٔ طیبه؛(پاورقی ۲ . نمل (۲۷) آیه ۹۷ و ر.ك: احزاب (۳۳) آیه ۳۵ و توبه (۹) آیه ۷۲.)
هر مرد یا زن مؤمنی كه عمل شایسته انجام دهد، قطعاً او را با زندگی پاكیزهای حیات (حقیقی) بخشیم.
ج) مشاركت زنان و مردان در مسئولیت اجتماعی
پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
آگاه باشید كه همگی شما چون چوپان و همگی در برابر هم مسئولید.(پاورقی ۳ . میزان الحكمهٔ، ج ۴، ص ۳۲۷.)
و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر.(پاورقی ۴ . توبه (۹) آیه ۷۱.)
د) استقلال اقتصادی زنان و مردان
للرجال نصیب ممّا اكتسبوا و للنساء نصیب ممّا اكتسبن.(پاورقی ۵ . نساء (۴) آیه ۳۲ و ر.ك: المیزان، ج ۴، ص ۳۳۷ و ۳۳۸.)
برای مردان از آنچه كسب كردهاند بهرهای است و برای زنان نیز از آنچه كسب كردهاند بهرهای است
اصول دیگری از جمله حاكمیت معنویت و قرب خدا در ارزشگذاریها، اهمیت خانواده در تعالی وتربیت انسانها و... را میتوان در نظر گرفت كه در صورت نیاز به آنها اشاره میكنیم.
پس از پذیرش اصول فوق، مدعای اصلی مقاله اولویت حضور جدّی زنان در اداره امور داخلی خانواده است و اشتغال به طور كلی و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوی دارد و پس از فراغت از مسئولیت اولیه مطلوبیت مییابد.
ـ از جمله ادله ما در این استنتاج عبارتند از:
۱) تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقشها
ساخت خانواده مجموعه نامرئی انتظارات عملكردی است كه شیوههای مراوده یا میان كنشهای اعضای خانواده را سامان میدهد. خانواده سیستمی است كه عملكرد آن از طریق الگوهای مراودهای صورت میگیرد. مراودات یا میان كنشهای تكراری، الگوهایی به وجود میآورند مبنی بر اینكه چطور، چه وقت و با چه كسی رابطه برقرار میشود و همین الگوها زیر بنای سیستم را هم تشكیل میدهند. الگوهای مراودهای، رفتار اعضای خانواده را منظم میكند. دو سیستم مقید كننده باعث تداوم این الگوهاست. اوّلی همگانی و مستلزم قواعد جهانی است كه بر سازمان خانواده حكومت میكند؛ مانند سلسله مراتب قدرت كه باید وجود داشته باشد و در آن والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند. هم چنین باید نقشهای مكمل وجود داشته باشد؛ زن و شوهری كه اتكای متقابل را پذیرفته و به صورت یك تیم عمل میكنند. دومین سیستم مقید كننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضای هر خانواده از یكدیگر است.
سیستم خانواده وظایف خود را از طریق زیر منظومههای خود متمایز و اجرا میكند. اعضا، زیر منظومههای خانواده را تشكیل میدهند. جفتهایی از قبیل زن و
شوهر، یا مادر و فرزند میتوانند زیر منظومه باشند. زیر منظومه زن و شوهری متشكل از دو بزرگسال با جنسیتهای مخالف است كه با هدف تشكیل خانواده به هم ملحق شدهاند. زیر منظومه زن و شوهری دارای تكالیف یا نقشهایی است كه برای عملكرد خانواده حیاتی است. مهارتهای اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تكالیف این زیر منظومه عبارت از «مكملیت» و «برون سازی متقابل» است؛ یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند كه در آن هر كدام عملكرد دیگری را در بسیاری زمینهها حمایت و تكمیل كند. هم زن و هم شوهر باید بخشی از مجزا بودن خود را برای كسب تعلق از دست بدهند. پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود ممكن است زیر بار «به هم وابستگی» رفتن را در یك رابطه قرینه مختل كند.(پاورقی ۱ . ر.ك: مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص ۸۱ - ۸۷ .)
سالوادور مینوچین(پاورقی ۲ . Minuchin,s.)، روانشناس امریكایی و متخصص خانواده درمانی، با تحلیل ساختاری فوق از خانواده معتقد است تداوم به هنجار یك خانواده در گرو انجام تكالیف مكمل از سوی هر یك از زن و شوهر است و الّا استرسهای ناشی از عدم توجه به نقشها، منشأ اختلال در خانواده میشود. بنابراین یكی از مبانی استنتاجها در نهایت توجه به این موضوع است كه خانواده منظومه واحدی است و هر یك از اعضای خانواده (در اینجا منظور زن و شوهر است) دارای تكالیف و نقشهای ویژه است. با توجه به كاركردهای موجود در خانواده و تكالیفی كه در بین هست - مانند رفتار جنسی و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، كاركردهای اقتصادی، تربیت و... - برخی از آنها منوط به مشاركت طرفینی است، مانند رفتار جنسی و برخی از آنها با نوعی تقسیم كار در انجام وظایف نیز ممكن است، مانند تربیت و كاركرد اقتصادی.
مك مستر(پاورقی ۳ . Mcmaster.) نیز مدل خود را برای خانواده مطلوب ارائه میدهد و معتقد است كاركردهای ضروری خانواده نقشهایی است كه باید برای كاركرد سالمتر خانواده
انجام گیرند. نقشها در قالب رفتارهای توصیه شده و تكراری موجود در مجموعهای از فعالیتهای دو جانبه با سایر اعضای خانواده تعریف شدهاند. انجام وظیفه نیازمند این است كه تخصیص نقش متناسبی وجود داشته باشد و اعضای خانواده فعالیتهای خواستهشده را بر اساس تخصیص نقش انجام دهند.
نقشها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل درآیند، همچنین باید با یكدیگر یكپارچه گردند. كاركردهای ضروری شامل تأمین امور مادی، تغذیه، حمایت اعضای خانواده، ارضای جنسی زن و شوهر، ایجاد مهارتهای زندگی و حفظ و كنترل سیستم خانواده میشود.(پاورقی ۱ . فیلیپ باركر، خانواده درمانی پایه، ص ۱۰۰.)
۲) تفاوتهای تكوینی زن و مرد
حلقه دوم از استنتاج در این مجموعه بر پایه وجود تعدادی از تفاوتهای روانی و جسمانی است، این تفاوتها عبارتنداز:
الف) تفاوتهای زیستی: از نظر بیولوژیك (ساختار بدن) و فیزیولوژیك (كاركرد اعضا) تفاوتهای زیر بین زن و مرد وجود دارد:
▪ دستگاه تولید مثل:
تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاستگاه تفاوتهای بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمونهای جنسی (تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و... همین امر منشأ برخی تفاوتهای زیستی و روانی دیگر هم میشود؛ مثلاً زن در طول باروری حدود ۴۰۰ تخمك تولید میكند، امّا در هر بار انزال مرد ۴۰۰ میلیون اسپرم وجود دارد.(پاورقی ۲ . كلیات فیزیولوژی پژشكی، ج ۲، ص ۸۱۵ .) بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ میدهد و صفات ثانویه جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید میآید.(پاورقی ۳ . روانشناسی رشد، ج ۱، ص ۲۸۷.) توان باروری مرد بسی بیشتر از زن است و تا هشتاد سالگی میتواند ادامه یابد، در حالی كه باروری زن بایائسگی در حدود پنجاه سالگی پایان مییابد.(پاورقی ۱ . كلیات فیزلوژی پزشكی، ج ۲، ص ۷۸۴.) در مراحل مختلف آمیزش جنسی (مرحله تحریك، میل به جنس مخالف، تهییج و استمرار شهوت، اوج لذت جنسی و ارضا) نیز تفاوتهایی وجود دارد. از جمله میل جنسی مرد شدیدتر از زن و جنبه شهوانی دارد، زن برای آمیزش به عوامل روانی، احساسی، ذهنی و فیزیكی نیازمند است و توان آمیزش مرد با انزال پایان مییابد، ولی در زن میتواند بارها تكرار شود.(پاورقی ۲ . روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص ۱۰۷ و خلاصه روان پزشكی، ج ۳، ص ۱۸.) این تفاوتها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیر گذار است و منشأ تفاوت در انتظارات میگردد.
▪ هورمونها:
تفاوت هورمونهای زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) كه از غدد درون ریز ترشح میشود و در سراسر بدن انتشار مییابد، موجب اختلاف اندامهای زن و مرد میگردد. از جمله تستوسترون اثر سازنده پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد، رشد بافتهای عضلانی را تحریك میكند و بر قدرت بدنی مرد میافزاید. توده عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب كلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحكام آنها میافزاید. از اینرو مرد برای انجام كارهای سنگین توانایی بیشتری مییابد.(پاورقی ۳ . فیزیولوژی پزشكی، ج ۲، ص ۱۵۸۷ و غدد درون ریز، ص ۵۲۸ .) تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمیانگیزاند.(پاورقی ۴ تفاوتهای فردی، ص ۱۴۸.) سختی بافت زیر جلدی و پوست سراسر بدن مرد ضخیمتر است.(پاورقی ۵ . زمینه زیست شناختی روانشناسی، ص ۳۹۳.) تستوسترون در اعتماد به نفس و تمركز فكر اثر دارد، از خستگی میكاهد و ادامه فعالیتها و اجرای كارها را آسان میكند.(پاورقی ۶ . آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص ۱۳۵.)
در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوانها جلوگیریمیكند، از این رو به طور نسبی قد زن كوتاهتر از مرد است و كاهش ترشح آن عامل پوكی استخوان است، تحرك و نرمی مفاصل و انعطافپذیری بیشتر بدن زنان را میتوان ناشی از آن دانست.(پاورقی ۱ . غدد درون ریز، ص ۱۳۲، ۳۸ و ۵۳۷ .) از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست كه در رفتار زن اثر میگذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل مییابد، زن بیتاب میشود و آرامش روانیاش به هم میخورد.(پاورقی ۲ . ژانت، روانشناسی زنان، ص ۳۲ و ۱۳۱.)
▪ مغز و اعصاب:
از آنجا كه كروموزومها در زن و مرد متفاوت است و سلولهای مغز زن دارای كروموزوم XX و سلولهای مغز مرد دارای كروموزوم XYاست؛ مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است.(پاورقی ۳ . همان، ص ۱۸۷.) به طور متوسط وزن مغز زن یك دهم كمتر از وزن مرد است.(پاورقی ۴ . فیزیولوژی اعصاب و غدد درون ریز، ص ۳۱۹.) تمایز غده هیپوتالاموس در زنان و مردان با توجه به ارتباط آنها با سیستم عصبی مركزی به نوعی تفاوت در مغز زن و مرد محسوب میشود.(پاورقی ۵ . سیامك رحیمی، روانشناسی زنان، ص ۳۳۴.)
در مورد نیمكرههای مغز در پسران، یك طرفه شدن كارهای فضایی (تجسّم فضایی) در شش سالگی پدید میآید ولی در دختران این كنشها تا سیزده سالگی در هر دو نیمكره رشد یكسان دارد. اختلالات زبانی ناشی از آسیب دیدن نیمكره چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع مغز زن از نظر كنش با قرینه تراز مغز مرد است و برای پردازشهای كلامی آمادگی بیشتری دارد.(پاورقی ۶ . روانشناسی رشد بزرگسالان، ص ۲۵۱.)در مورد تفاوتهای زیستی دیگر نیز نكاتی قابل توجه است: عضلات یك مرد بالغ چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یك پسر هجده ساله به طور متوسط دو برابر نیروی یك دختر هجده ساله است و از این رو مردان در تواناییهای بدنی و جسمی از زنان ماهرترند.(پاورقی ۷ . سیامك رحیمی، روانشناسی زنان، ص ۱۳۴.) حس بینایی مردان از زنان بهتر است، و برخی
گزارشها از حساستر بودن حس شنوایی زنان نسبت به مردان حكایت دارد. در حس لامسه پوست زن از مرد لطیفتر و نسبت به درد و تحمل فشار حساستر است، زنان در كارهای دستی چابكترند.(پاورقی ۱ . ژانت، روانشناسی زنان، ص ۱۱ و ۱۱۰.)
بنابراین در بخش تفاوتهای زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای كارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آنكه این بخش از تفاوتها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.
ب) تفاوتهای روانی:
تفاوتهای روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد كه از نظر علم روانشناسی به اثبات رسیده است. این تفاوتها را نمیتوان به سادگی تنها زاییده تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوتها، هر یك از دو جنس زن مرد و به طور كلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیشتر رهنمون میسازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن - چنانكه برخی فمنیستهای افراطی دنبال میكردند نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاكت و بی هویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق میدهد.
برخی تمایزات روانی زن و مرد را چنین میتوانیم برشماریم:
شكلگیری هویت دختران برای صمیمیت و در پسران برای استقلال و رقابت و فردیت است،(پاورقی ۲ . ژانت، روانشناسی زنان، ص ۳۹ - ۴۰.) از جهت شخصیتی زنان از مردان حسودتر و كنجكاوترند، اعتماد به نفس كمتری دارند امّا پرخاشگری در مردان بیشتر از زنان است.(پاورقی ۳ . روانشناسی كودك از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۴۲۳.) علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زنها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و نظری علاقه دارند و زنها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان میدهند. زنها با حرارت به بی عدالتی اعتراض میكنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی تلقین پذیرترند.(پاورقی ۴ . روانشناسی تفاوتهای فردی، ص ۲۱۰ و ۲۱۱.بر اساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند.(پاورقی ۱ . همان، ص ۴۲۳.) زن از مرد عاطفیتر است و به روابط عاطفی علاقه بیشتر نشان میدهد. احساس محبت در دختران بیش از پسران است امّا مردان بیشتر بر ارتباطهای فعالیت مدار توجه دارند و دنیای بیرون را هدف قرار میدهند و انرژی خود را صرف آن میكنند.(پاورقی ۲ . روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص ۹۲.) جنس زن هیجانیتر از مرد است و كیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میكند. بر اساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج میبرند، این رقم در مورد زنان به ۲۱ درصد میرسد، از نظر واكنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود.(پاورقی ۳ . روانشناسی رشد: مفاهیم بنیادی در روانشناسی كودك، ص ۴۵.) وابستگی زن به مرد و استقلال خواهی مرد از نظر وضعیّت جسمانی یك امر طبیعی است. روان زن به وابستگی گرایش دارد، از تنهایی میترسد و در ارتباط با دیگران كار آمدتر میشود و از آن سو مرد استقلال طلب است؛ زمانی كه نیازمندی دیگران را به خود دریابد احساس توانمندی میكند.(پاورقی ۴ . روانشناسی رشد كودك از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۱۹۱.) به طور كلی مرد برون گرا و زن درون گراست و این ویژگی از كودكی در جنس زن وجود دارد.(پاورقی ۵ . روانشناسی نوجوانی، ص ۱۳۴.)
در ناحیه هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن و میلز»(پاورقی ۶ . Terman, l. M. and miles, c. c.) بر روی صدها نفر تفاوتهای زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزه جویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویی و همدردی بیشتر است و اینان ریز كارتر و از نظر ذوقی حساسترند. مردان به عملیات بر جسته، حادثه آفرینی، فعالیت در هوای آزاد و كارهای مستلزم كوشش بدنی تمایل بیشتری دارند و به ماشین، ابزار و داد و ستد بیشتر علاقهمندند، امّا زنان به كارهای خانه، اشیا و اعمال ذوقی، مواظبت و دل سوزی كودكان و... علاقه دارند.(پاورقی ۱ . روانشناسی اجتماعی، ج ۱، ص ۳۱۶، بسیاری از مطالعات و تحقیقات میدانی داخلی نیز نتایج فوق را به طور اجمالی تأیید میكند از جمله ر.ك: محمد بشیری، «بررسی ویژگیهای شخصیتی طلاب و دانشجویان» (پایاننامه كارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹) و مسعود آذربایجانی، آزمون جهتگیری مذهبی با تكیه بر اسلام (پژوهشكده حوزه و دانشگاه).)
ج) تفاوتهای رفتاریِ اقتصادی: در زمینه تفاوتهای رفتاری میان زنان و مردان، مطالعات «مردوك»(پاورقی ۲ . Murdock) از دفاتر بایگانی دانشگاه ییل، توزیع فعالیتهای اقتصادی بین زنان مردان را اینگونه ترسیم میكند:
در ۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله سراسر دنیا چنین بوده است: مردان به كارهایی مثل گله بانی، صید ماهی، بریدن درختان، تله گذاری، كار در معادن، شكار، جنگ و... میپرداختهاند و امّا زنان به اموری مانند آسیاب دانهها، آب كشی، آشپزی، جمعآوری مواد سوختی و محصولات گیاهی، دوختن، بافتن لباس، تهیه ظروف سفالی و غیر آنها میپرداختهاند.(پاورقی ۳ . روانشناسی اجتماعی، ص ۳۲۲.)
«مارگارت مید»(پاورقی ۴ . Mead,M.) با مطالعات مردمشناسی خود برخی از تفاوتهای روانی و رفتاری را زیر سؤال میبرد و میگوید:
در قبیله «مندوگمرها» مردان و زنان هر دو افرادی خونخوار و ستیزه جو هستند و بالعكس در قبیله «آراپش» مرد كامل مردی است ملایم و حساس كه با زن مهربان و حساسی ازدواج كرده است. بنابراین، در این دو قبیله هیچكدام از اختلاف بین زن و مرد استفاده نمیكردند. در قبیله «چامبولی» شیوه رفتار زن و مرد درست به عكس شیوه رفتاری است كه در جوامع ما رایج است؛ زن تسلّط جو و بی عاطفه است و اداره كارها به عهده اوست؛ مرد با مسئولیت كمتر و از نظر عاطفی وابسته به زن میباشد.(پاورقی ۵ . همان، ص ۳۲۳.)
تحقیقات «مكوپی و جاكلین» نیز میگوید:
بررسی دقیق بیش از ۲۰۰۰ كتاب و مقاله پژوهشی نشان میدهد كه بسیاری از فرضهای رایج مبنی بر تفاوتهای جنسیتی بین زن و مرد افسانهای بیش نیست.(پاورقی ۱ . زمینه روانشناسی، ج ۱، ص ۱۶۴.)
قبل از همه اینها «افلاطون» در استدلالهای خود بر نفی تفاوت بین زن و مرد چنین میگوید:
هیچ حرفه اجتماعی نیست كه خاص جنس زن باشد یا مرد. استعداد پرداختن به كارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و اینكه از جهت نطفه گذاری و زایمان متفاوتند، موجب تفاوت استعدادها نمیشود. پس زنان و مردان باید از تربیت برابر بهرهمند بشوند و چون برای مردان تربیت روحی و بدنی را ضروری شمردیم، پس زنان نیز باید از هر دو بهرهمند شوند و فنون جنگ را نیز بیاموزند تا از هر حیث با مردان برابر باشند.(پاورقی ۲ . كتاب جمهوری افلاطون (كتاب پنجم)، ص ۴۵۰.)
در جمع بندی مجموعه تفاوتهای تكوینی - اعم از زیستی، روانی و رفتاری - ممكن است برخی تفاوتها را ناشی از فرهنگ و تربیت ویژه بدانیم. امّا میتوان گفت اوّلاً، شواهد محدود مارگارت مید در مقابل مطالعات وسیع مردوك (۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله دنیا) نتیجه را چندان تغییر نمیدهد. ثانیاً، در مورد تفاوتهای بسیار زیستی كه ناشی از ترشحات هورومونی، ساختمان بدنی، مغز و اعصاب و... است و همینها آثار و پیامدهای روانی نیز دارند، مسئله كاملاً بدیهی و روشن است و توصیه افلاطون نیز تحمیلی شاق و ناگوار بر طبیعت انسان (=زنان) است.
۳) تفاوتهای تشریعی
ادیان الهی نیز در قالب احكام و تكالیف، بین زنان و مردان تفاوتهایی قائل شدهاند. این تفاوتها به ویژه در ادیان زرتشت، یهود و اسلام قابل مشاهده است. از آن جا كهمخاطبان این نوشته تعالیم اسلام را به عنوان چارچوبی ارزشی - اعتقادی برای خود پذیرفتهاند، برخی از احكام اختصاصی زنان از دیدگاه اسلام كه این تفاوتها را آشكارتر میكند بیان میشود:(پاورقی ۱ . ر.ك: بحارالانوار، ج ۱۰۳، باب جوامع احكام النساء و نوادرها.)
الف) حجاب یعنی پوشاندن بخشی از بدن مانند موی سر و زینتها بر زن واجب است.(پاورقی ۲ . نور (۲۴) آیه ۳۱ و احزاب (۳۳) آیه ۵۹ .)
ب) شهادت دو زن معادل شهادت یك مرد است.(پاورقی ۳ . بقره (۲) آیه ۲۸۲.)
ج) سهم ارث زن نصف سهم مرد است.(پاورقی ۴ . نساء (۴) آیات ۱۱ و ۱۲ و ۱۷۶.)
د) مرد میتواند تا چهار زن دائمی اختیار كند ولی زن نمیتواند بیش از یك مرد را به همسری برگزیند.(پاورقی ۵ . همان، آیه ۳.)
و) دیه زن نصف دیه مرد است.(پاورقی ۶ . وسائل الشیعه، ج ۱۹، كتاب الدیات، باب ۵ .)
هـ) طلاق به دست مرد است.(پاورقی ۷ . همان، ج ۱۵، كتاب الطلاق، باب ۴۲)
ی) برخی مناصب اجتماعی مانند قضاوت، مرجعیت و... اختصاص به مردان دارد.(پاورقی ۸ . همان ج ۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۲.)
ر) شركت در جهاد برای زنان واجب نیست.(پاورقی ۹ . همان ج ۱۱، ابواب جهاد العدو، باب ۴.)
ز) شركت در مراسم مذهبی عمومی مانند نماز جماعت و جمعه، نماز عید، تشییع جنازه و... برای زنان واجب نیست.(پاورقی ۱۰ . همان ج۵، ابواب صلاهٔ الجمعه، باب ۱.)
س) خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر جایز نیست.(پاورقی ۱۱ . همان، ج ۱۴، ابواب مقدمات النكاح، باب ۷۹.) البته برخی علما ممنوعیت خروج را در حدی میدانند كه با حقوق زناشویی منافات داشته باشد.
مجموعه احكام فوق و برخی موارد دیگر بر اساس دیدگاه عدلیه كه احكام تشریعی را مبتنی بر مصالح و مفاسد تكوینی میداند، به طور كلی بر عدم لزوم حضور اجتماعی زنان و عدم حضور وسیع در مسئولیتهای اجتماعی تأكید میورزد.
نتیجه اینكه تقسیم وظایف و كاركردهای موجود در منظومه خانواده به صورتی كه مكمل یكدیگر باشند، بر اساس تفاوتهای تكوینی اعضای این سازمان (زن و شوهر) و بر اساس قانونمندیها و هنجارهایی رقم میخورد كه مبتنی بر تفاوتهای تشریعی متخذ از تعالیم اسلام است و همینها در حقیقت الگوهای مراودهای را تعیین میكنند.
۴) اداره مالی خانواده
از دیدگاه تعالیم اسلام اداره مالی خانواده به طور كلی به عهده مرد است:
الف) در قرآن كریم آمده است:
الرّجال قوّامون علی النساء بما فضّل اللَّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصاحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللَّه...؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۳۴ و ر.ك: المیزان، ج ۴، ص ۳۶۵ - ۳۶۷.)
مردان سرپرست زنانند به دلیل آن كه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آنكه از اموالشان خرج میكنند. پس زنان شایسته، فرمانبردار (همسرانند) و به پاس آنچه خدا برای آنان حفظ كرده اسرار (شوهران خود) را حفظ میكنند.
ب) نفقه زن در ازدواج دائمی بر عهده مرد است. منظور از نفقه مسكن، لباس، غذا، اثاث خانه و سایر مواردی است كه به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد.(پاورقی ۲ . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ابواب النفقات، باب ۱ و ۲.)
ج) مهر یا صداق (كابین )زن بر عهده مرد است و زن بر اثر ازدواج مالك آن میشود و میتواند آن را از همسر خود مطالبه كند.(پاورقی ۳ . همان، ابواب المهور.)
د) تفاوت احكام مالی زنان و مردان در مورد ارث، دیه و غیر آنها نیز متناسب با همین وظیفه و مسئولیت مرد تنظیم شده است.(پاورقی ۱ . ر.ك مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.)
بنابراین بخش از استدلال نیز، از دیدگاه تعالیم اقتصادی - اجتماعی اسلام، اشتغال زنان به عنوان منبع درآمد برای خانواده توصیه نشده بلكه به عهده مردان است.
و) اداره تربیتی و عاطفی خانواده
براساس یافتههای روانشناسی خلأ عاطفی به ویژه در سالهای اولیه كودكی خسارتی جبرانناپذیر بر شخصیت و رشد كودك خواهد داشت.(پاورقی ۲ . ر.ك: روانشناسی ژنتیك، ج ۲.) فروید(پاورقی ۳ . Freud,s.) با تعبیر «موضوع عشق و عشق به موضوع»، اریكسون(پاورقی ۴ . Erikson,R. ) با تعبیر «اعتماد در برابر عدم اعتماد و استقلال عمل در برابر شرم و تردید» (تا حدود سه سالگی)، بالبی(پاورقی ۵ . Bowlby,j. ) با ارائه الگوی دلبستگی (كنش حمایتی و ایمنی تأمین شده توسط مادر یا جانشین وی و كنش اجتماعی شدن)، و والن(پاورقی ۶ . Wallon,t) با تأكید بر مرحله هیجانپذیری در شش ماهه اول، هر یك به نوعی بر روابط عاطفی مادر با كودك در این دوره تأكید میكنند.
سپردن كودك به مراكز نگهداری و مهد كودك به ویژه در سالهای اول زندگی و به مدت طولانی وی را با «محرومیت مؤسسهای»، «عدم توانایی در ارتباطات عاطفی پایدار، و عدم ثبات شخصیت» مواجه میسازد(پاورقی ۷ . پیشگامان روانشناسی رشد، ص ۵۵ و ۵۶ .). مطابق نظر اشپیتز(پاورقی ۸ . Spitz,R.) جداییهای تا حدود هجده ماهگی ممكن است كودك را تا مرز «افسردگی اتكایی» با نشانههای بیاشتهایی روانی و اختلالهایی در رفتار غذایی، توقف رشد و تأخیر در تحول روانی - حركتی پیش ببرد(پاورقی ۹ . روانشناسی مرضی تحولی، ج۱، ص ۲۷۳ - ۲۷۵.). مطالعات روانپزشكان نیز نشان میدهد، اختلالاتعاطفی كودكان مانند كندی در سخن گفتن، كاهش بهره هوشی، كاهش جنب و جوش، كمعمقی واكنش عاطفی، اختلال حواس، ضعف استعداد تفكر انتزاعی و... میتواند از آثار ناگوار محرومیت از مادر به حساب آید.(پاورقی ۱ . ر.ك: علی اكبر شعارینژاد، روانشناسی رشد، ص ۷۲.)در آموزههای اسلام نیز ملاحظه میكنیم كه مادر تا دو سال در مورد پسر و تا هفت سال در مورد دختر، نسبت به پدر در حضانت (نگهداری و تربیت اولاد) اولویت و تقدم دارد(پاورقی ۲ . وسائل الشیعه، ج۱۵، ابواب احكام الاولاد، باب ۸۱ و جواهر الكلام، ج۳۱، ص ۲۹۰.).
در نتیجه حضور هر چه بیشتر مادر در كنار فرزندان به ویژه در سالهای آغازین، نیاز عاطفی آنان را برای رشد به هنجار شخصیت و عواطفشان فراهم میسازد و نبود مادر در كنار كودك، به سبب اشتغال، میتواند زمینههای اختلال را فراهم سازد. به عبارت دیگر، با وجود نیاز عاطفی فرزندان، از مجموعه پدر و مادر، بدون تردید مادر بهتر و مناسبتر میتواند این نیاز را تأمین كند، البته در صورتی كه ارتباط عاطفی لازم برقرار شود، تحقیقات كلارك - استوارت(پاورقی ۳ . Clark ه Stewart.) نشان میدهد كه مادران شاغل و مادران خانهداری كه همواره در فكر كار منزل هستند و كمتر به فرزندان توجه میكنند، هر دو تأثیر نامطلوبی بر روند رشد كودك بر جای میگذارند.(پاورقی ۴ . ر.ك: حسین لطفآبادی، روانشناسی رشد كودك، ص ۱۷.)
در سالهای بعد زندگی فرزندان، گر چه نیاز عاطفی در حد سالهای اولیه نیست امّا در صورتی كه اشتغال و نبود مادر، فضای عاطفی - تربیتی خانواده را دچار اختلال سازد، همان ضرورت به قوّت خود باقی است.
افزون بر این، بیتردید در شرایط متساوی، مردان و فرزندانی میتوانند در صحنههای اجتماع و در به حركت در آوردن اهرمهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارای موفقیت بیشتری باشند كه از پشتوانه روحی و روانی بالاتری برخوردارباشند، و بخش عمدهای از این توان روحی و روانی در خانه تأمین میشود. رعایت نظم و نظافت خانه، رسیدگی به امور تغذیه و بهداشت خانواده، تربیت فرزندان، دلگرمی و حمایت عاطفی از افراد خانواده و... همه اینها به طور طبیعی با وجود اشتغال زنان در تعارض و غیر قابل جمع است (اگر از موارد استثنایی صرف نظر كنیم)، یا حداقل در حد قابل توجهی تنزل مییابند. البته این دیدگاه منافاتی با همراهی و همیاری مردان در كارهای خانه ندارد، بلكه از دیدگاه اسلام مورد ترغیب و مثوبت نیز قرار گرفته است.(پاورقی ۱ . بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۸ و ج ۱۰۴، ص ۱۳۲ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۳۹.)
۵) پیامدهای اشتغال زنان
در این بخش میتوانیم مسئله را از زاویه دیگری بررسی كنیم و پیامدهای مثبت و منفی اشتغال زنان را در خارج خانه ملاحظه نماییم. اموری از قبیل مشاركت در امور اقتصادی جامعه، احساس استقلال اقتصادی، رشد اجتماعی و جلوگیری از برخی بیماریهای روانی - عاطفی مانند افسردگی را با دید خوش بینانه میتوانیم از پیامدهای مثبت اشتغال زنان برشماریم. در مقابل، علاوه بر اختلال در مسائل تربیتی و عاطفی خانواده - كه بحث شد - بر نكات زیر میتوانیم تأكید كنیم:
الف) تحمیلی طاقت فرسا بر زنان:
به نظر میرسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقشهای متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است؛ زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچگاه از زیر بار مسئولیتهای همسری و مادری شانه خالی نمیكنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی (ناخودآگاه) و فوق طاقت است و میتواند اضطراب، فشار روانی و... را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعهشناسان تصریح میكنند كه اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.(پاورقی ۲ . دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج ۲، ص ۸۶۳ .)
ب) اذیت و آزار جنسی زنان در محیط كار:
«در محیط كار... آزار جنسی بسیار معمول است، آزار جنسی در محل كار میتواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواستههای جنسی تعریف شود. اگر چه مردان ممكن است شكلهای ملایمتر آزار جنسی را بیزیان بپندارند زنان اغلب آنها را اهانتآمیز تلقی میكنند. از زنان انتظار میرود صحبتهای جنسی، اشارات یا نزدیكی جوییهای فیزیكی ناخواسته را تحمل كنند و اهمیت ندهند.... برپایه گزارشهای شخصی برآورد گردیده است كه در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی میگردند...».(پاورقی ۱ . آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.)
ج) سست شدن كانون خانواده:
رابطه اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است كه باید بیشتر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدتها قبل از طلاق بر میخوریم. در كالبد شكافی، سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر، یكی از عوامل مهم ارضای عاطفی در روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با همكاران كه به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تكلیفی هم در بین نیست، به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی به همسر را كاهش میدهد. افزون بر این، خستگی سر كار و پیامدهای ناشی از آن (مانند عدم رسیدگی كافی به خود در منزل) مزید بر علّت میشود و به صورت تدریجی خانهای كه قبلاً آرامشگاه و محل تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر بود، اكنون مبدّل به استراحتگاه دو كارمند میشود كه ساعتهایی را صرفاً برای آماده شدن برای كار فردا در زیر یك سقف و چه بسا در دو اطاق به سر میبرند و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیكی را به دنبال دارد (البته این بحث نیازمند تحقیقات میدانی بیشتر است).
د) اشتغال زنان و مسئله بیكاری:
یكی از معضلات جوامع مختلف و به ویژه كشور مابیكاری است. بدیهی است كه زنان با اشتغال در جامعه، به طور طبیعی بسیاری از فرصتهای شغلی و بخش قابل توجهی از مشاغل را به خود اختصاص میدهند.
البته در صورتی كه لزوم اشتغال زنان ثابت میشد، استفاده از فرصتهای شغلی از حقوق مسلّم آنان بود. امّا با توجه به مقدمات گذشته و حلقههای استدلال كه شرایط تكوینی و تشریعی، هستها و بایدها، تكالیف و حقوق زنان و مردان یكسان نیست، چه بسا كلان نگری به این مسئله ما را به این نكته متوجه میسازد كه توسعه اشتغال زنان میتواند به نوعی تجاوز به حقوق خانوادههایی باشد كه بیكاری مردان آنان از پیامدهای اشتغال فرصتهای شغلی توسط زنان است.
بنابر این با توجه به پیامدهای منفی اشتغال زنان، مرجوحیّت و عدم اولویت آن نیز ثابت میگردد.
در یك جمع بندی میتوانیم بگوییم با توجه به تحلیل ساختاری خانواده كه هر یك از زن و شوهر دارای نقشهای متمایز و مكمل هستند و با ملاحظه تفاوتهای تكوینی كه سوگیری طبیعی پذیرش نقشها را فراهم میكند و با توجه به تفاوتهای تشریعی كه هنجارهای زیر بنایی قوانین و الگوهای مراودهای در خانواده را مشخص میكند. و نیز با در نظر گرفتن تخصیص اداره مالی خانواده به عهده مرد از دیدگاه اسلام و اولویت اداره تربیتی - عاطفی خانواده برای زن، هم چنین با لحاظ پیامدهای اشتغال بانوان، در مجموع به عنوان اصل اوّلی، اولویت حضور زنان در اداره امور داخلی خانواده ثابت میگردد و اشتغال به طور كلی و به ویژه در خارج از خانه به عنوان نقش ثانوی و پس از فراغت از ایفای مسئولیت اولیه، برای زنان قابل توصیه است.
در این جا حدیث نبوی شریفی را متذكر میشویم كه از جهات متعددی قابل تأمل است و علّامه طباطبائی نیز با عنایت خاصی آن را در المیزان ذكر كردهاند:(پاورقی ۱ . المیزان، ج۴، ص ۳۷۳.)
اخرج البیهقی عن اسماء بنت یزید الانصاریه انّها اتت النبیصلی الله علیه وآله وسلم و هو بین اصحابه فقالت: بابی انت و امّی، انّی وافدهٔ النساء الیك و اعلم نفسی لك الفداء انّه ما من امرأهٔ كائنهٔ فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رأیی. انّ اللَّه بعثك بالحقّ الی الرجال و النساء فامنّا بك و بالهك الّذی ارسلك و انّا معاشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتكم مقضّی شهواتكم و حاملات اولادكم و انّكم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعهٔ و الجماعات و عیادهٔ المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بعد الحجّ و افضل من ذلك الجهاد فی سبیل اللَّه و انّ الرجل منكم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لكم اموالكم و غزلنا لكم اثوابكم و ربّینا لكم اولادكم فما نشارككم من الاجر یا رسول اللَّه؟
فالتفت النبی - صلی الله علیه وآله وسلم - الی اصحابه بوجهه كلّه ثم قال: هل سمعتم مقالهٔ قطّ احسن من مساءلتها من امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول اللَّه! ما ظنّنا ان امرأهٔ تهدی الی مثل هذا فالتفت النبیصلی الله علیه وآله وسلم الیها ثم قال: انصرفی ایّتها المرأه و اعلمی من خلفك من النساء انّ حسن تبعّل احداكنّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتّباعها موافقته یعدل ذلك كلّه. فادبرت المرأهٔ و هی تهلّل و تكبّر استبشاراً.(پاورقی ۱ . الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۵۳.)
در این روایت اولاً پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم حضور اجتماعی زن را آن هم به نمایندگی از زنان دیگر نه فقط تأیید میكنند بلكه وی را به سبب سخنان نیكویش ترغیب و تشویق مینمایند و این مطلب همان نكتهای است كه در اصل دوم از اصول موضوعه در ابتدای این نوشته متذكر شدیم. در این جا باز تصریح میكنیم حضور اجتماعی زنان هنگامی كه با رعایت شرایط عفّت عمومی و مرزهای مورد نظر اسلام باشد، منعی ندارد ولی بحث ما در مورد اشتغال زنان بود. ثانیاً در مورد اشتغالات اجتماعی و ادای وظایف دینی كه در آموزههای اسلام اختصاص به مردان دارد، مانند جهاد و جمعه و جماعات و... پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم معادل همان ثواب و رشد معنوی را برای زنان در خانهداری و اداره تربیتی عاطفی خانواده (به تعبیر ما) میدانند و تصریح میكنند، واخرج البیهقی عن اسماء بنت یزید الانصاریه انّها اتت النبیصلی الله علیه وآله وسلم و هو بین اصحابه فقالت: بابی انت و امّی، انّی وافدهٔ النساء الیك و اعلم نفسی لك الفداء انّه ما من امرأهٔ كائنهٔ فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رأیی. انّ اللَّه بعثك بالحقّ الی الرجال و النساء فامنّا بك و بالهك الّذی ارسلك و انّا معاشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتكم مقضّی شهواتكم و حاملات اولادكم و انّكم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعهٔ و الجماعات و عیادهٔ المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بعد الحجّ و افضل من ذلك الجهاد فی سبیل اللَّه و انّ الرجل منكم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لكم اموالكم و غزلنا لكم اثوابكم و ربّینا لكم اولادكم فما نشارككم من الاجر یا رسول اللَّه؟
فالتفت النبی - صلی الله علیه وآله وسلم - الی اصحابه بوجهه كلّه ثم قال: هل سمعتم مقالهٔ قطّ احسن من مساءلتها من امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول اللَّه! ما ظنّنا ان امرأهٔ تهدی الی مثل هذا فالتفت النبیصلی الله علیه وآله وسلم الیها ثم قال: انصرفی ایّتها المرأه و اعلمی من خلفك من النساء انّ حسن تبعّل احداكنّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتّباعها موافقته یعدل ذلك كلّه. فادبرت المرأهٔ و هی تهلّل و تكبّر استبشاراً.(پاورقی ۱ . الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۵۳.)
در این روایت اولاً پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم حضور اجتماعی زن را آن هم به نمایندگی از زنان دیگر نه فقط تأیید میكنند بلكه وی را به سبب سخنان نیكویش ترغیب و تشویق مینمایند و این مطلب همان نكتهای است كه در اصل دوم از اصول موضوعه در ابتدای این نوشته متذكر شدیم. در این جا باز تصریح میكنیم حضور اجتماعی زنان هنگامی كه با رعایت شرایط عفّت عمومی و مرزهای مورد نظر اسلام باشد، منعی ندارد ولی بحث ما در مورد اشتغال زنان بود. ثانیاً در مورد اشتغالات اجتماعی و ادای وظایف دینی كه در آموزههای اسلام اختصاص به مردان دارد، مانند جهاد و جمعه و جماعات و... پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم معادل همان ثواب و رشد معنوی را برای زنان در خانهداری و اداره تربیتی عاطفی خانواده (به تعبیر ما) میدانند و تصریح میكنند، وطُرفه این كه زن مسلمان مؤمن (یعنی اسماء) از این تقسیم وظایف خوشحال و سرمست میشود و با رضایت تمام برمیگردد.
بنابراین آنچه در نظام ارزشگذاری اسلام اهمیت دارد انجام وظیفه است به نوعی كه موجب رشد و تقرّب معنوی انسان بشود و صورتهای ظاهری عمل و این كه در داخل خانه یا خارج خانه باشد، جنبه فرعی و ثانوی دارد.
این مطلب را هم متذكر میشویم كه مطابق معیار این مقال، اشتغال زنان بدون همسر مورد بحث نیست، اشتغال زنان پس از فراغت از وظیفه اصلی و اولیه نیز در صورتی كه برای كسانی مقدور باشد مورد اشكال نیست. هم چنین حضور زنان در مراكز اشتغال به جهت ضرورت شغل (مثل مشاغل اختصاصی بانوان) یا به جهت ضرورتهای اقتصادی (در صورتی كه به حدّ ضرورت برسد) نیز از امور اجتنابناپذیر است كه البته دولت و نهادهای اجتماعی، به ویژه نهادهای مربوط به بانوان، باید با برنامه ریزی صحیح موارد ضرورت را به حداقل برسانند و در این موارد حداقل نیز با مساعدتهای ویژه، ساعات عدم حضور زنان در خانواده را تقلیل دهند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید