کودکان و ترس از مرگ
تأثیر چگونگی مرگ بر کودک
علت مرگ نیز یکی دیگر از عواملی است که بر کودک تأثیر می گذارد. فرهنگ ها و ادیان مختلف برداشت های متفاوتی در قبال مسئله ی مرگ دارند. علاوه بر آن، هر خانواده ای نیز به گونه ای خاص، مسئله ی مرگ را می پذیرد. عوامل دیگری که می تواند بر دیدگاه کودک تأثیری مستقیم داشته باشد، عبارتند از:
1- هر چه مرگ چهره ی دردناک تری داشته باشد، تاثیر بیشتری بر کودک می گذارد و شیوه رویارویی با آن برای کودک مشکل تر است.
2- مرگ، چه ناگهانی باشد و چه قابل پیش بینی، همراه با غم و اندوه و رنج کشیدن خواهد بود. اما مرگ های ناگهانی تاثیری عمیق تر و شدیدتر بر کودک می گذارند و عکس العمل های حادتری را از سوی کودک موجب می شوند.
3- اگر سایر اعضای خانواده توان رویارویی و مقابله با مرگ را نداشته باشند، طبیعی است که کودک هم از آنان تاثیر می پذیرد و با شدت بیشتری به آن رویداد پاسخ می دهد.
4- هرچه حمایت اعضای خانواده از کودک صمیمی تر و دوستانه تر باشد، کودک توان مقابله بیشتری با این موضوع خواهد داشت. بدیهی است هیچ کس دوست ندارد فرزندش چهره ی غمگین و افسرده ای داشته باشد. اما مخفی کردن این موضوع از کودک و محروم کردن او از رفتن به خانه ی متوفی این پیام را در بر دارد که، «گریه کردن و ناراحت شدن برای مرگ افراد، کار پسندیده ای نیست». و این موضوع عکس چیزی است که کودک انتظار دارد بفهمد. در حالی که شما می توانید به او یاد دهید که غم و اندوه در عین حال که بخشی از زندگی هستند، به تدریج از شدتشان کاسته می شود.
روش های حمایت از کودکان داغدیده
زمانی که پدر و مادر شیوه ی رفتار کودک را در قبال مسئله ی مرگ بدانند، با شناخت بهتری می توانند به فرزندشان کمک کنند. در این جا به بررسی مراحل مختلف رویارویی با مسئله ی مرگ می پردازیم:
الف) مراحل اولیه: گاهی والدین و اعضای خانواده کودک سعی دارند با صحبت نکردن درباره مصیبت و مرگی که اتفاق افتاده است و سکوت اختیار کردن، در صدد حمایت از کودک برآیند. در صورتی که تجارب و تحقیقات نشان می دهند که اگر کودک از علت مرگ اطلاع داشته باشد، بهتر می تواند آن را بپذیرد و یا با آن روبه رو شود.
اغلب کودکان و نوجوانان از این که در عیدها، و مراسم های مختلف و دید و بازدیدهای خانوادگی شرکت کنند، راضی و خشنود می شود، حتی اگر این مراسم مربوط به سوگواری و از دست دادن یکی از اعضای فامیل باشد. شاید به این دلیل است که می خواهند خود را برای پذیرش مشکلات آینده آماده کنند. البته لازم به ذکر است، اگر کودک و یا نوجوانی تمایل به شرکت در این گونه مراسم ها را ندارند، نباید او را با زور و اجبار همراه برد.
ب) مراحل ثانویه: گاهی کودکان بعد از پذیرش مسئله ی مرگ تمایل دارند احساسات خود را به صورت غم و خشم ، گاهی نیز اضطراب و ترس نشان دهند. در چنین شرایطی والدین و اعضای خانواده باید به او اجازه دهند تا بدون هیچ دلهره و ترسی احساسات خود را بیرون بریزد. در برخی موارد ممکن است کودک به کلی فراموش کند که یکی از اعضای خانواده فوت شده است و یا با مقاومت زیاد منکر فوت آن فرد شود، و معتقد باشد که او هنوز زنده است. این امر برای هفته های اول طبیعی است، ولی اگر ادامه یابد و او مصرانه بر افکار خود پافشاری کند، ممکن است کودک را دچار مشکل کند.
رفتارها و عکس العمل هایی که می توانند هشداری برای والدین و نزدیکان کودک باشد، عبارتند از:
- افسردگی طولانی مدت همراه با کاهش علاقه نسبت به انجام فعالیت های روزمره.
- ناتوانی در خوابیدن، بی اشتهایی، طولانی شدن ترس از تنهایی.
- انجام رفتارهای کودکانه در درازمدت از سوی نوجوانان.
- انکار فوت فرد متوفی.
- تقلید مفرط و بیش از اندازه از حرکات و رفتارهای فرد متوفی.
- صحبت های مکرر درباره ی این که قصد دارد به فرد متوفی بپیوندد.
- انزواطلبی و کناره گیری از دوستان و هم کلاسی هایش.
- افت شدید تحصیلی و یا امتناع از مدرسه رفتن.
با کودکان صادق و روراست باشید.
پاسخ دادن به پرسش های کودک درباره ی مسئله مرگ قدری مشکل است. بهترین کاری که در چنین شرایطی می توان انجام داد آن است که با حمایت های خود، احساسات و عواطف کودک را بپذیرید و او را در بیان آن ها کمک کنید.
اجازه دهید کودک هم، حمایت خود را نسبت به شما بیان دارد، زیرا محبت دادنی و گرفتنی است. کودکان به دلیل فقر واژگان قادر نیستند به راحتی احساساتشان را به رشته ی کلام درآورند و تنها با سکوت و گوشه نشینی خود سعی می کنند در صدد مقابله با تصورات و افکارشان برآیند.
پدر و مادر و نزدیکان کودکان می توانند با پاسخ های ساده و در حد فهم کودک، جواب های قانع کننده ای به او بدهند. اگر کودک دوست دارد درباره مرگ و یا فوت یکی از دوستان و یا بستگانش صحبت کند، مانع نشوید. برای مثال، اگر می پرسد، « آیا من هم می میرم؟» می توانید به او بگویید، «تو حالا خیلی وقت داری... کلی کار برای انجام دادن هست...»
یکی از مهم ترین نکاتی که برای کودکان اهمیت دارد، «امنیت» آن هاست. آن ها می خواهند بدانند که، «آیا مامان و بابا همیشه پیش آن ها خواهند بود؟» در جواب این سؤال باید این اطمینان به آن ها داده شود که، «مامان و بابا تا سال ها نزد آن ها خواهند ماند، اما گاهی اتفاقاتی پیش می آید که باید مواظب بود...»
خاطرات را زنده نگه دارید. بهتر است به جای این که مانع از مرور ساعت های خوشی که با فرد متوفی داشته اید، بشوید و یا صحبت کردن درباره ی او را ممنوع و قدغن کنید، اجازه دهید تا خاطرات او زنده بماند. ساختن یک آلبوم زیبای عکس از زمانی که به عنوان مثال، پدربزرگ زنده بوده است، و یا پختن غذایی که مادربزرگ خیلی دوست داشته است، می تواند در حفظ خاطرات و رویدادهای گذشته موثر باشد. کودکی تعریف می کند: «زمانی که مادربزرگم فوت شد، من 4 ساله بودم، اما الان 8 ساله ام و می دانم مادربزرگم چه شیرینی ای را خیلی دوست داشته است... و از چه مغازه ای خرید می کرده است...» او با خنده ادامه می دهد، «من هم همان شیرینی را دوست دارم... و برای خرید هم به همان مغازه مورد علاقه مادربزرگم می روم.» توجه داشته باشید، این کودک بدین ترتیب سعی کرده است ارتباطش را با مادربزرگش حفظ کند و کماکان خاطرات او را در ذهنش زنده نگه دارد.
خوب است زمانی که درباره ی فرد متوفی صحبت می کنید، گفته های تان همراه با خنده و شادی باشد، زیرا این کار باعث می شود که کودک نسبت به آن فرد احساس خوبی پیدا کند.
ماهنامه ی تخصصی کودک- با تغییر وتلخیص
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید