منظور از آرمان در زندگي همان بحث هدف زندگي است. از مهمترين ارکان حيات انساني «هدفداري زندگي» است. زندگي بدون هدف، پوچ است و پوچتر از آن، اشتباه در انتخاب هدف است.
در تعريف هدف، سخن ها گفتهاند؛ بعضي از اين تعريف ها عبارتند از:
«هدف، آن چيزي است که براي رسيدن به آن تلاش و کوشش ميشود» 1. و نيز گفته اند: «هدف، عبارت است از آن حقيقت مطلوب که اشتياق وصول به آن، محرک انسان است به انجام کارها و انتخاب وسيلههايي که آن حقيقت را قابل وصول مينمايد»2
«فلسفه حيات» يا «هدف زندگي» از مسائل مهم انسانشناسي به شمار ميرود و يکي از اساسيترين موضوعات زندگي انسان است. از اين رو لازم است ميان هدف و وسيله تفکيک صورت گيرد تا انسان دچار خطا نشود و وسيله را به جاي هدف اشتباه نگيرد، و هدفهاي زودگذري که درواقع وسيلههاي زندگي نهايي بيش نيستند هدف اعلاي زندگي انتخاب نکند زيرا کسي که به هدفهاي زودگذر دل ميبندد و براي دستيابي به آنها تلاش ميکند، بايد به خود احتمال شکست بدهد. اما دل بستن به هدفهاي جاويدان و متعالي و سعي در راه رسيدن به آنها، بنا به وعده تخلفناپذير قرآن 3موفقيت را در پي خواهد داشت.
فلسفه حيات در قرآن:
«حيات جاريه معمولي در اين دنيا از نظر قرآن، حياتي ابتدائي است و مرحله پست حيات به شمار ميرود، اين مطلب در 69 آيه از قرآن تذکر داده شده و با تعبير الحياة الدنيا که به معناي حيات ابتدائي ميباشد، وارد شده است».4
آياتي از قرآن کريم به بيان اين حقيقت نيز ميپردازد که حيات معمولي و پست اين دنيا نميتواند آرمان و ايده آل نهائي انسان تلقي شود، زيرا اين دنيا در عين جالب بودن حقيقتي است ابتدائي، نه متعالي و نهائي؛ و لذا قرآن از اين گونه حيات تعابيري همچون متاع فريبنده، لهو و بيهوده، بازي، متاع اندک، آرايش فريبا و... دارد که در سورههاي مختلف و آيات متعدد بيان شده است. 5
عليرغم جذابيت ها و ارزش هاي ظاهري که در حيات دنيا مشاهده ميشود و ميتواند وسيله کمال و تعالي انسان نيز باشد نميتواند هدف نهايي زندگي قرار گيرد و لذا انتخاب چنين حياتي به عنوان هدف متعالي زندگي، سراب را آب پنداشتن است و راهي که به چاه منتهي خواهد شد.
«با چشمان فرو بسته لب بر جام زندگي نهاده اشک سوزان بر کناره زرين آن فرو ميريزيم، تا آنگاه که دست مرگ، نقاب از ديدگان ما بردارد، در آن موقع خواهيم فهميد که اين کاسه حيات از اول خالي بوده و ما جز باده خيال چيزي از آن ننوشيدهايم».6
از ديدگاه قرآن هدف نهايي زندگي، تقرب به خداوند است و هيچ هدفي متعاليتر از آن وجود ندارد؛ زيرا تقرب به خداوند رسيدن همه کمالات، زيباييها، لذتها و سعادت ابدي است و اين تقرب همراه با چشيدن طعم حيات طيبه و پايدار و فناناپذير در جوار رحمت حق است
براي آن دسته از انسانها که «هدف زندگي» را در لابلاي حيات مادي و زودگذر همين دنيا جستجو ميکنند و لذت بردن، تجمل پرستي، فزونطلبي در اموال، هوسراني و بدست آوردن قدرت را هدف نهايي زندگي ميپندارند. قرآن کريم در آيه 20 سوره حديد چنين هشدار ميدهد:
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَينَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» ؛ بدانيد که زندگي اين جهاني بازيچه است و بيهودگي و آرايش و فخر فروشي ، وافزون جويي در اموال و اولاد همانند باراني به وقت است که روييدني هايش کافران را به شگفت افکند سپس پژمرده مي شود و بيني که زرد گشته است و خاک شده است و در آخرت نصيب گروهي عذاب سخت است و نصيب گروهي آمرزش خدا و خشنودي او و زندگي دنيا جز متاعي فريبنده نيست
به اين ترتيب «غفلت»، «سرگرمي»، «تجمل»، «تفاخر» و «تکاثر» دورانهاي پنجگانه عمر آدمي را تشکيل ميدهند.
نخست «دوران کودکي» است که زندگي در هالهاي از غفلت و بيخبري و لعب و بازي فرو ميرود. سپس مرحله «نوجواني» فرا ميرسد، و سرگرمي جاي بازي را ميگيرد، و در اين مرحله انسان به دنبال مسائلي است که او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدي دور دارد.
قرآن
مرحله سوم مرحله «جواني» و شور و عشق و تجملپرستي است از اين مرحله که بگذرد مرحله چهارم فرا ميرسد و احساسات «کسب مقام و فخر» در انسان زنده ميشود. و سرانجام به مرحله پنجم ميرسد و در اين مرحله به فکر افزايش مال و نفرات و جمع ثروت ميافتد.
سپس، قرآن با ذکر يک مثال آغاز و پايان زندگي را در برابر ديدگان انسانها مجسم ساخته، ميفرمايد: «همانند باراني است که از آسمان نازل ميشود، و چنان زمين را زنده ميکنند که گياهانش، زارعان را در شگفتي فرو ميبرد، سپس خشک ميگردد، به گونهاي که آن را زردرنگ ميبيني، سپس درهم شکسته و خرد و تبديل به کاه ميشود. اينگونه است زندگي ناپايدار دنيا» که شايسته نيست با چنين اوصافي هدف اعلاي زندگي انسان قرار گيرد، بلکه بايد به عنوان مزرعه جهان باقي و مکان آماده شدن براي ورود به حيات حقيقي و ابدي مورد استفاده قرار گيرد. 7
البته سؤالي مطرح ميشود که اگر حيات دنيا هدف نيست چرا خداوند آن را آفريده است؟ در پاسخ بايد گفت: خالق حکيم حيات، دنيا را از آن جهت آفريده است که وسيله رسيدن به هدف متعالي انسان و دستيابي به حيات حقيقي و ابدي در جوار رحمت حق باشد نه اينکه اين حيات ناپايدار خود هدف زندگي قرار گيرد.
«ما اگر بخواهيم خود حيات دنيا را هدف قرار دهيم، در منطق قرآن، با اختيار خود، خويشتن را عاشق خلأ محض کردهايم و اما اگر در اين حيات غوطهور نشويم و آن را به عنوان شايستهترين گذرگاه براي حيات واقعي « وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ » تلقي کنيم، در عاليترين هدف که براي يک «من انساني» قابل تصور است گام خواهيم گذاشت».8
قرآن هدف از زندگي ابتدايي دنيا را دستيابي و رسيدن به حيات طيبه ميداند که همان زندگي حقيقي و جاويد است و براي رسيدن به آن دو چيز را شرط قرار ميدهد: يکي ايمان و ديگري عمل صالح. در سوره نحل آيه 97 ميفرمايد:
«من عمل صالحاً من ذکرا و انثي و هو مومن فلنحيينة حياةً طيبة ولنجزينهم احدهم باحسن ما کانوا يعملون هر کس از مرد و زن عمل شايسته کنند و موءمن باشد. او را زندگي نيکو دهيم و پاداششان را بهتر از آنچه عمل ميکردهاند ميدهيم».
خداوند اين آثار را بر حياتي مترتب کرده که آن را مختص به مردم با ايمان و داراي عمل صالح دانسته، حياتي که حقيقي و واقعي و جديد است، که خدا آن را به کساني که سزاوارند افاضه ميفرمايد13» البته در آيات قرآن، اهداف متعددي براي آفرينش انسان مطرح شده است که ميتوان آنها را به سه دسته تقسيم کرد: 9
اغلب گمان ميکنند مقصود از عبادت، همان حرکات و ورد و ذکرهاي خشک است که بر اثر عادت انجام ميشود يا تنها نماز و روزه و امثال آن را عبادت به حساب ميآورند اما بايد توجه داشت که عبادت مفهوم بسيار گستردهاي دارد و براي آن يک معيار کلي بيان شده است که، «آنچه براي خدا انجام ميگيرد عبادت است»؛ و لذا «عبوديت، اطاعت بيقيد و شرط و فرمانبرداري در تمام زمينههاست،
1 - هدف مقدماتي (کوتاه مدت):
مقصود از آن، فراهم شدن زمينههاي مادي و اجتماعي و تحقق شناخت هاي لازم براي انتخاب آزادانه راه و رسم زندگي براي انسان و استمرار حيات است. از جمله اين اهداف ميتوان به آباداني زمين و دستيابي به توسعه مادي و اقتصادي اشاره کرد. چنان که در سوره هود آيه 60 ميفرمايد:
« وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ؛ براي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم صالح گفت: اي مردم! خدا را عبادت کنيد که معبودي غير از او نداريد. او شما را از زمين آفريد و آبادي آن را از شما خواسته است».
اين که خداوند انسان را به آبادکردن زمين وا ميدارد و عمران آن را از او ميخواهد، به اين معنا نيست که هدف نهائي همين باشد، بلکه بهرهوري از زمين براي بقاي انسان و استمرار حيات مادي، لازم و ضروري است و ادامه زندگي نيز مقدمه رسيدن به هدف والاتري است که انسان و استمرار حيات به تدريج بايد به سوي آن هدف در حرکت باشد و سرانجام به آن برسد.
2 - هدف مياني (متوسط):
بدون هدف هاي ميان مدتي که در قرآن براي زندگي انسان بيان شده است رسيدن به هدف نهايي ممکن نخواهد بود. دو نمونه از اين اهداف را «آزمايش بندگان» و «عبادت خدا» ميتوان نام برد.
الف - آزمايش:
«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.... خدايي که مرگ و زندگي را آفريد تا بيازمايد شما را که کدام يک نيکوکار ميشويد. (ملک/2)».
منظور از آزمايش خداوند نوعي پرورش است، به اين معني که انسانها را به ميدان عمل ميکشد تا ورزيده و آزموده و پاک و پاکيزه شوند ولايق قرب خدا گردند. 10
ب - عبادت
در آيه 56 سوره ذاريات يکي ديگر از هدفهاي مياني را
عبادت ذکر ميکند و ميفرمايد:
« وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » جن و انس را نيافريدم مگر اينکه مرا عبادت کنند ( و از اين طريق تکامل يابند و به من نزديک شوند)
اغلب گمان ميکنند مقصود از عبادت، همان حرکات و ورد و ذکرهاي خشک است که بر اثر عادت انجام ميشود يا تنها نماز و روزه و امثال آن را عبادت به حساب ميآورند اما بايد توجه داشت که عبادت مفهوم بسيار گستردهاي دارد و براي آن يک معيار کلي بيان شده است که، «آنچه براي خدا انجام ميگيرد عبادت است»؛ و لذا «عبوديت، اطاعت بيقيد و شرط و فرمانبرداري در تمام زمينههاست، و بالاخره عبوديت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعي يعني کمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام برندارد، و هرچه غير او است فراموش کند حتي خويشتن را».11
نکته اي که در اينجا بايد دقت کرد اين است که اين اهداف در واقع خود وسيله رسيئن به هذف غايي و نهايي انسان است و نبايد خود عبادت را هدف قرار داد کما اينکه عده اي به اشتباه اين گمان ميکنند همين که اعمال عبادي خود را انجام دهند کافي است و ديگر تمام شد ، خير بايد با عبادت روح را پرورش داد تا به کمال برسد .
3 - تقرب به خدا، هدف نهائي
مقصود از هدف نهايي چيزي است که بقيه کارها براي رسيدن به آن انجام ميگيرد. از ديدگاه قرآن هدف نهايي زندگي، تقرب به خداوند است و هيچ هدفي متعاليتر از آن وجود ندارد؛ زيرا تقرب به خداوند رسيدن همه کمالات، زيباييها، لذتها و سعادت ابدي است و اين تقرب همراه با چشيدن طعم حيات طيبه و پايدار و فناناپذير در جوار رحمت حق است و اينکه قرآن، عبادت را به عنوان هدف خلقت بيان ميکند از آن جهت است که عبادت - طبق مفهومي که بيان کرديم - رابطه انسان را با خدا محکم ساخته، زندگي او را خدا محور ميسازد و چنين زندگي موجب تقرب انسان به خدا ميشود.
قرآن اسباب تقرب و نزديک شدن را زيادي ثروت و کثرت فرزندان نميداند بلکه آنچه به عنوان اسباب تقرب و شرايط نزديکي به خدا بيان ميکند دو چيز است: ايمان و عمل صالح.
در آيه 37 سوره سبأ اين مطلب چنين بيان ميشود:
« وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا. اموال و اولادتان شما را به ما نزديک نميکند مگر آنان که ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند».
ايمان به خدا و عمل صالح، زندگي انسان را خدا محور ميکند و آن زندگي که محور اصلي آن خدا باشد، سراسر عبادت است و عبادت موجب کمال و تقرب به خداوند ميباشد، همان گونه که قرآن در اين آيه ايمان و عمل صالح را اسباب تقرب به خدا معرفي ميکند. در آيه 97 سوره نحل اين دو چيز را زمينه رسيدن به حيات طيبه ميداند و نيز در سوره عصر، اين دو را مايه نجات انسان از خسران عظيم بيان ميدارد. ميشود چنين نتيجه گرفت که نجات انسان از خسران عظيم و رسيدن به حيات طيبه و تقرب به خداوند، هر سه، ثمره و نتيجه ايمان به خدا و عمل صالح ميباشد که لازم است سرلوحه زندگي انسان قرار گيرد.
پس بهتر است ما در روند زندگي خود يک تجديد نظري داشته باشيم و ببينيم در حال حاظر کدام دسته از اهدافي را که قرآن براي ما ترسيم کرد دنبال ميکنيم و چشم انداز ما براي رسيدن به کمال چگونه است ؟
پي نوشت ها :
1 - فرنگ بزرگ سخن، ج8، ص 8/83، دکتر حسن انوري.
2 - ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج1، ص80، علامه محمدتقي جعفري.
4 - والذين جهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين (عنکبوت / 69).
5 - فلسفه و هدف زندگي، ص110، علامه محمدتقي جعفري، با تصرف.
6 - آل عمران / 185، انعام/ 32، توبه / 38، رعد/ 26. عنکبوت / 64، محمد(ص)/ 36، حديد/ 20.
7 - از کتاب منتخبي از زيباترين شاهکارهاي شعر جهان، به نقل از علامه جعفري، فلسفه و هدف زندگي.
8 - تفسير نمونه، ج23، ص351، با همکاري جمعي از نويسندگان، مکارم شيرازي.
9 - فلسفه و هدف زندگي، ص123، علامه محمدتقي جعفري.
10 - ترجمه تفسير الميزان، ص491 و ص493، علامه طباطبايي، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني.
11 - گامي بسوي معارف اسلامي، ص164، جمعي از نويسندگان.
12 - تفسير نمونه، ج24، ص317.
13 - تفسير نمونه، ج22، ص387.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید