گرفتاري هاي دنيا زياد است کسي منکر نيست هر کس به نحوي در گير است هر جا که افرادجمع ميشوند و يا با هم رو به رو ميشوند اکثرا از دست مشکلات آه و فغان ميکنند حتي اگر گردش روزگار بر وفق مرادشان باشد خيلي کم پيش مي آيد که کسي بگويد شکر توکل بر خدا و....همه مينالند که اي بابا اين چه جامعه ايست اين گراني و تورم روزگارمان را سياه کرده است هر چه جان ميکنيم به جايي نميرسيم ديگري هم تأييد ميکند خلاصه همه شاهد هستيم که بسياري از مردم از بيماري اعصاب رنج ميبرند کوچکترين ناملايمتي زندگيشان را متلاطم ميکند و دنيا زشترين چهره را برايشان دارد.
و موضوع ديگر اينکه گاه باعث تمام اين مشکلات را به گردن اسلام مياندازند و ميگوييند : مثلا جامعه مسلمان است و اين وضع ماست؟ اين چه ديني است چه اسلاميست؟ خوب عزيزان دقت کنيد که اين جامعه بد که آسايش ما را گرفته اين مسلماني ،که مايه عذاب من و شماست از همين من و شما تشکيل شده خوب مشکلات هست و لازمه زندگيست در هر جامعه اي هم هست چه بايد کرد ؟ خوب اين گلايه ها چه چيز را درست ميکند اين همان اسلامي است که يک قوم وحشي و بي تمدن را تبديل کرد به يک امپراتوري بزرگ حالا چرا شده وبال ما انسان هاي به اصطلاح متمدن مگر نه اينست که عيب از خود ماست از ناآگاهيمان از بي ايمانيمان ؟!
راجع به مسلمان صدر اسلام مى نويسند که آنها وقتى به يکديگر مى رسيدند، بعد از سلام ، به جاى اين که تعارف کنند، سوره والعصر را مى خواندند، مثلا يکى از آنها مى گفت :
بسم الله الرحمن الرحيم . « وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ.» ؛ سوگند به زمان که آدمي در، خسران است.
ديگرى مى گفت :
«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر» ؛ مگر آنها که ايمان آوردند و کارهاي شايسته کردند و يکديگر را به حق سفارش کردند و يکديگر را به صبر سفارش کردند. (1)
آنها رفتارى اين چنين داشتند که ساخته شدند و اين گونه زندگى مى کردند که در مدت پنجاه سال نصف دنياى آن روز را گرفتند و گرده دنيا را تکان دادند.
اگر همه ما، وقتى که به يکديگر مى رسيديم ، بعد از سلام و گلايه از زمين و آسمان سوره «الم نشرح» را براى يکديگر مى خوانديم ، خيلى ساخته مى شديم ؛ مثلا وقتى به هم مى رسيديم ، پس از سلام يکى مى گفت :
«بسم الله الرحمن الرحيم . أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ» (2) ؛ آيا براى تو سينهات را نگشادهايم؟ و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم؟ باري که بر پشت تو سنگيني مي کرد؟
و ديگرى مى گفت : «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ» (3) ؛ پس ، از پي دشواري آساني است آري با دشواري آساني است پس چون فراغت يافتى، به طاعت دركوش .
اين تلقين ها کم کم ملکه مى شود و اين ملکه هاست که آدم را مى سازد. اين هاست که اميد مي آفريند شوق ايجاد ميکند. عقيده به حرکت ميدهد.
اگر انسان وزين و با ظرفيتى شد، تمام مشکلات را با متانت مى پذيرد و به حل آن مى پردازد و به جايى مى رسد که هر خوبى و بدى را از جانب خدا مى داند، ديگر جز خدا هيچ نمى بيند
خداوند در سوره مبارکه الم نشرح به پيغمبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) منت مى گذارد و مى فرمايد: اى پيامبر، آيا ما به تو، سعه صدر نداديم ؟ (يعنى داديم .)
آيا مصيبت هاى کمرشکن مکه را از گرده ات برنداشتيم ؟ و آيا هدف تو را بلند نکرده و به ديگران نرسانيدم ؟ و بعد مى فرمايد: مسلم است که اگر کسى بتواند مشکلات را پشت سر گذارد، نتيجه خوبى دارد و به هدف انسانى خود مى رسد.
بعد مى فرمايد: اى پيامبر فاذا فرغت فانصب يعنى اگر مى خواهى به هدف برسى ، بايد استقامت داشته باشى و فعاليت تو ادامه داشته باشد؛ و بايد کارهاى خود را با اسم خدا شروع کنى و با اسم خدا ادامه دهى و با اسم خدا آن کار را تمام کنى ، يعنى کارهايت تماما بايد رنگ خدايى داشته و براى خدا باشد.
ما اگر بخواهيم پيشرفت کنيم و خوب زندگي کنيم زندگي با آرامش که آخرتمان را نيز نبازيم بايد به کنه اسلام و قرآن نظر کنيم بايد اصولي پيش برويم .در هر سوره قرآن دنيايي از حکمت نهفته است ما چقدر از قرآن سر در مي آوريم مثلا همين سوره الم نشرح را نگاه کنيد که چقدر چاره ساز است .
شرح صدر = قدرت
خداوند در اين سوره مى گويد: اگر چند چيز در خود به وجود آورى و از پروردگار بخواهى ، مى توانى بر دشمن درون و برون غلبه کنى و مى توانى بر دلت و تخيلت مسلط باشى و نيروى عجيبى پيدا مى کنى ، و نه تنها از اول تا آخر نماز به ياد خدا هستى ، بلکه هميشه خود را در محضر خدا مى بينى .
يکى از آن نيروها "شرح صدر" است ؛ شرح صدر و سعه صدر براى همه لازم است .
معناى ساده شرح صدر، دريا دل بودن است و اين که انسان بتواند مشکلات و ناملايمات را در خود هضم کند. همانطور که دريا، آب کثيف را در خود هضم مى کند و از آن آب ، آلوده و کدر نمى شود و در برابر حيوانات آبزى ثابت قدم ايستاده و رنگ و بوى آن حيوانات را به خود نمى گيرد. در برابر جزر و مدها و طوفان ها ايستاده است و خم به ابرو نمى آورد. انسان نيز اگر بخواهد بر نفس اماره غالب و مشکلات را در خود هضم کند، بايد دريا دل باشد، و بايد دلى مانند دريا داشته باشد، تا مانند آب دريا هميشه ثابت و استوار باشد و در مقابل آب هاى کثيف و زلال و شيرين وضع ثابتى داشته باشد، خوشي ها و ناخوشي ها او را به اين طرف و آن طرف نکشد.
همه به شرح صدر نيازمندند؛ يک زن خانه دار اگر سعه صدر داشته باشد، و اگر بتواند مشکلات خانه دارى را در خود هضم نموده و استقامت داشته باشد، اين چنين زن ، هم بتواند زن شوهر دار و خانه دار خوبى باشد و هم بچه ها را تربيت مى کند و از همه اينها بالاتر خود را از انواع بيماري هاى گوناگون جسمى و روحى حفظ کرده است .
اما برعکس ، اگر يک زن خانه دار نتواند مشکلات را هضم کند، به قول قرآن شريف شرح صدر نداشته باشد، اولين مصيبتى که گريبان او را مى گيرد، ضعف اعصاب است ، و به دنبال آن نمى تواند زندگي کند و در مسائل خانه دارى ، يا پرحرفى کرده و يا قهر مى کند و اين رفتار، سبب اختلاف خانوادگى و
بالاتر از اين ، عقده اى شدن بچه ها در چنين خانه اى مى باشد و اين بچه هاى عقده اى در جامعه نمى توانند مفيد واقع شوند، يا جنايتکار شده و رسوايى به بار مى آورند و يا دل مرده و منزوى مى شوند.
قرآن مى فرمايد: «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا »(4) ؛ به راستى كه انسان سخت آزمند [و بىتاب] خلق شده است.
انسان اگر مواظب خودش نباشد و مسائل اخلاقى را رعايت نکند سبکسر و بى قرار مى شود؛ مانند يک سنگ کوچکى است که با ضربه پاى هر بچه جابجا مى شود. اما اگر انسان از خود مواظبت کند، مانند کوهى مى شود که ناملايمات روزگار اثرى در آن نمى تواند داشته باشد و او همچنان پابرجا و استوار است .
بهعد از هر سختي آساني است مسلم است که اگر کسى بتواند مشکلات را پشت سر گذارد، نتيجه خوبى دارد و به هدف انسانى خود مى رسد
قرآن شريف سبکسرى انسان را چنين تفسير مى کند: وقتى يک ناراحتى براى انسان هلوع پيش مى آيد، داد و فريادش بلند مى شود. و زمانى که خير و خوشى نصيبش مى شود، سرکشى و طغيان کرده ، و خودش را گم مى کند. علت عدم ثبات او نداشتن شرح صدر و سعه صدر است ، زيرا کسى که دريا دل نباشد، مانند حوض کوچکى مى ماند که خيلى زود دستخوش حوادث مى شود و ثبات ندارد؛ اگر مشکلى برايش پيش آيد، نمى تواند صبر کند و چون نمى تواند صبر کند، سبب ناراحتى خود و ديگران مى شود و چون ظرفيت ندارد، خود را به انواع گناه ها از قبيل غيبت ، تهمت ، سخن چينى و فحش آلوده مى کند و زبانش کنترل خود را از دست مى دهد و کم کم گفتارش کفرآميز مى شود و به خدا ايراد و انتقاد مى کند.
از طرف ديگر، اگر آدم سبکسر وضعيت خوبى داشته باشد و همسر و بچه خوبى داشته باشد، خانه مرفهى خدا به او بدهد، قرآن شريف مى فرمايد: و اذا مسه الخير منوعا، اين شخص چون ظرفيت ندارد، خود را گم مى کند، به طورى که اگر مقام کوچکى پيدا کند، ديگر جواب سلام را نمى دهد، از پست و مقامش سوء استفاده مى کند. اين از مصيبت ها ست که گريبان جامعه ما را به سختي گرفته است .
و اما اگر انسان وزين و با ظرفيتى شد، تمام مشکلات را با متانت مى پذيرد و به حل آن مى پردازد و به جايى مى رسد که هر خوبى و بدى را از جانب خدا مى داند، ديگر جز خدا هيچ نمى بيند، اگر علم و مقامى دارد، آن را از خدا دانسته و خود را هيچ کاره مى داند.
ببينيد که همين آموختن و داشتن صعه صدر چه گستره وسيعي ميتواند داشته باشد و تصور کنيد اگر همه دستورات قرآن ار به خوبي بکار بگيريم چه بهشتي خواهيم داشت!
روايت داريم :
العلم ثلاثه اشبار من دخل فى شبر الاول تکبر و من دخل فى شبر الثانى تواضع من دخل فى شبر الثالث ، يعلم انه لا يعلم شيئا. ؛ علم سه منزل دارد، انسان سبکسر در منزل اول متکبر مى شود. به طورى که با دانستن چهار تا اصطلاح علمي و گرفتن يک مدرک تحصيلى در برابر پدر و مادرش مى ايستد و به آنها نسبت بيسوادى مى دهد و خود را عالم و باسواد مى داند.
کسى که شرح صدر داشته باشد، اراده اى قوى دارد و مى تواند در مقابل همه حرفش را بزند و داراى نفوذ کلمه است و روى حرفش حساب مى کنند
و من دخل فى شبر الثانى تواضع ؛ اما وقتى به منزل دوم رسيد، علم به او ظرفيت مى دهد و مى فهمد که خبرى نيست و درک مى کند که اگر تمام علوم دنيا در او جمع شود، باز علم او در مقابل جهلش ، مانند قطره اى در مقابل درياست .
نيوتن مى گويد: من از پشت اين عدسى دوربين عوالمى را مى بينم که علم من در مقابل آنها، مانند قطره اى در مقابل درياست .
قرآن شريف تمام ستاره ها و منظومه شمسى و همه کهکشان ها را آسمان اول مى داند، کهکشانى که مثلا دو ميليون سال نورى طول مى کشد تا نور بعضى از ستاره هاى آن به ما برسد! قرآن تا هفت آسمان را خبر مى دهد، اما اين که آسمان دوم ، سوم ، چهارم ، پنجم ، ششم و هفتم در کجاست قرار گرفته است ، نمى دانيم و اميدواريم کسى که علم ما کان و ما يکون و ما هو کائن را داراست ، بيايد تا از مجهولات پرده بردارد.
بنابراين ، وقتى که انسان عالم مى شود، از وجود مجهولات هم آگاه مى شود و اينجاست که متواضع مى شود و به آنجا مى رسد که مى گويد: هفتاد سال خون جگر خوردم و علم آموختم و اکنون برايم معلوم شده که هيچ چيز نمى دانم .
روانشناسان مى گويند کسى که شرح صدر داشته باشد، اراده اى قوى دارد و مى تواند در مقابل همه حرفش را بزند و داراى نفوذ کلمه است و روى حرفش حساب مى کنند.
مثل زمان صدر اسلام که پيامبر اعظم به همراه امير مؤمنان و حضرت خديجه (عليهم السلام) به تنهايي در مکه نماز ميگزاردند و مشرکان آنان را ريشخند ميکردند که آخر کار اين سه نفر به کجا بند است و آنان را آذار و شکنجه ميدادند و ناگهان به خود آمدند و ديدند نصف دنيا در دست اينان است و دودمان مجهزشان به باد فنا رفت.
راوى مى گويد: پيغمبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را، هنگامى که سنگباران مى کردند مشاهده کردم و موقعى که با دوازده هزار لشکر مجهز به مکه آمده بود، ديدم ؛ در اين دو موقعيت ذره اى در پيامبر تفاوت پيدا نشده بود. اين معنى "سعه صدر"است .
اگر من و شما هم دست از شعار برداريم و آستين همت بالا بزنيم صد البته که هم به خودمان کمک ميکنيم هم اين جامعه به قول خودمان فاسد را اصلاح ميکنيم اگر من و شما سعه صدر داشته باشيم چون گياهي خشک در باد به هر سويي نميرويم مي ايستيم و ميسازيم.
- سوره والعصر آيات 1-3.2- آسوره الشرح آيات ا-3.
3- سوره الشرح آيات 5-7 .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید