موشك اندازآر پي چي
هليكوپترها و هواپيماهاي عراقي درمهران امان بچهها بريده بودند و نيروهاي خودي را هيچ سلاحي براي مقابله با اين هواپيماها(pc7) كه در ارتفاع كمي پرواز ميكردند نداشتند. به همين خاطر با همفكري لودرچي جهاد سكويي خاكي كه داراي شيبي به يك سمت بود، زدند تا آرپيجيزنها به نوبت روي آن رفته و شليك كنند. زيرا اگر در روي زمين مسطح شليك ميشد به خاطر آتش عقبه آن هنگام شليك كه 7 تا 8 متر جا نياز داشت خود شليك كننده ميسوخت. ولي با اين سكو بچهها اگرچه به هدف نميزدند ولي باعث ترس دشمن شدند.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 95
موانع سنگي
اوايل جنگ در منطقهي دزفول به سمت رودخانهي كرخه، مسيري بود كه عراقيها به صورت چريكي در آن نفوذ ميكردند. مسيري كه براي ما چندان شناخته شده نبود و مين و مهمات ديگري براي جلوگيري از تردد نداشتيم.
با ابتكار يكي از بچهها مقداري قوطي يك ليتري روغن آورديم و آنها را با سنگ ريزه پر كرده سپس به چند رشته طناب متصل كرديم و در مسير تردد احتمالي نهاديم. شب موقعي كه نيروهاي شناسايي عراق قصد نفوذ داشتند به آن رشته طناب گير ميكردند و بچهها هم آنجا را به گلوله ميبستند.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 106
موش بر عليه موش
براي مبارزه با موشها در منطقه، درخواست گربه كرديم اول جدي نگرفتند. حتي به ما خنديدند. اما بعد از مدتي تعدادي گربه در اختيار ما گذاشتند. موش ها گربهها را تعقيب كردند و طرح با شكست روبرو شد.
نقشه ديگري ريختيم تعدادي موش را از اينجا و آنجا گرفتيم و در جايي حبس كرديم آنقدر كه از گرسنگي مجبور بشوند يكديگر را بخورند بعد موشهاي «همخوار» را در دشت رها كرديم و به اين وسيله در آن منطقه چيزي به نام غائله موشها خاتمه پيدا كرد.
منبع: كتاب خلاقيتهاص202
منورهاي تبليغي
از همان روزهاي آغاز جنگ بچههاي واحد تبليغات يگانهاي رزم ابتكار جديدي كردند كه اثرات مفيدي بر روي نيروهاي فريب خورده صدام گذاشت.
بچهها پس از چاپ مطالبي روشنگرانه به زبان عربي بر روي برگههاي كاغذ، مقداري از مواد گلوله منور را خارج كرده و به جاي آن برگههاي كاغذ را بر روي يك قرقره آهني جاسازي ميكردند.
پس از شليك شدن گلوله منور، چتر آن در آسمان باز ميشد و به جاي نورافشاني به آرامي اطلاعيههاي تبليغاتي بر مواضع دشمن پخش ميگرديد. اين ابتكار آنگونه كه اسرا و پناهندگان عراقي اظهار ميداشتند اثرات مهمي بر نيروهاي عراقي داشته و باعث عصبانيت و خشم فرماندهان و مسئولين عراقي ميگرديد.
منبع: كتاب خلاقيتها
مهمات تعميري
در جبهه مهمات خمپاره شصت تازه رسيده بود كه با بررسي مشخص شد، گلولههاي معيوب جمعآوري شده از خطوط است و اشتباهي به دست ما رسيدهاست، ولي نميشد از وجودشان بيبهره ماند.
هركدام را تعمير كرده، به عراقيها هديه كرديم. چند تايي پرهشان شكسته بود، پره مقابل را هم ميشكستيم تا تعادل برقرار شود يا ماسورههاي از نوع گلوله ديگر دور موشك آرپيجي، با چسب ميچسبانديم و شليك ميكرديم، اگر هم چاشني نداشتند دور فشنگ گازي ژ-سه نوار ميبستيم تا ته گلوله قرار گيرد و محكم شود.
بعضي كه نه پره داشت نه چاشني، خرج پرواز گلولهها آرپيجي تركش خورده را باز ميكرديم و گلوله خمپاره بيچاشني و پره را با سيم تلفن به خرج آرپيجي ميبستيم و با سلاح آرپيجي به سمت دشمن ميفرستاديم.
منبع: كتاب خلاقيتها
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید