بحث پيرامون زنان به ويژه مادران از ديرباز مد نظر صاحب نظران بوده است. اما ضروري به نظر مي رسيد که ارتباط وظيفه مهم مادري و رسالت ديگر زن يعني حضور در اجتماع بهتر تبيين شود تا تداخل و تعارضي در نقشها پيش نيايد.
تاريخچه ي کار زن:
در سال هاي گذشته فعاليت هاي خانگي و توليدي از هم جدا نبودند؛ بسياري از توليدات يا در خانه ها و يا در کارگاه هاي نزديک خانه انجام مي شد و تمام اعضاي خانواده به خصوص زنان در امر توليد مشارکت داشتند. به همين دليل زنان نفوذ قابل توجهي در درون خانواده داشتند و گاه اداره کننده ي اصلي خانواده و درآمدهاي ناشي از آن بودند. اما به تدريج و با شروع انقلاب صنعتي در قرن نوزدهم ميلادي و توسعه ي صنايع و انتقال توليد به کارخانه هاي صنعتي، استخدام فردي جاي استخدام خانوادگي را گرفت و افراد مجبور شدند در بيرون ازخانه مشغول به کار شوند. 1
کارخانه داران براي اين که زن را از خانه به کارخانه بکشانند و از نيروي اقتصادي او بهره کشي کنند، حقوق زن، استقلال اقتصادي، آزادي و تساوي حقوق زن با مرد را عنوان کردند و آنها بودند که توانستند به اين خواسته ها رسميت قانوني بدهند. چرا که تکامل ماشينيسم و توليد به ميزان بيش از حد نياز واقعي انسانها و ضرورت تحميل بر مصرف کننده ، بار ديگر ايجاب مي کرد که سرمايه داري از وجود زن بهره کشي کند؛ اما نه از نيروي بدني و قدرت کاري او، بلکه از نيروي جاذبه و زيبايي او و از قدرت افسون گري اش در تسخير انديشه ها، اراده ها و مسخ آن ها در تحميل مصرف بر مصرف کننده.2
بنابراين حضور زنان روز به روز در مشاغل مختلف بيشتر شد و زمينه ي حضور گسترده ي آنان در بيشتر کشورهاي غربي فراهم آمد و به تدريج به کشورهاي آسيايي در حال توسعه نيز سرايت کرد. به طوري که امروزه آمار و ارقام ، بيانگر حضور بالاي زن در بازار کار است.3
به طور مثال آمار اشتغال زنان در کشورهاي صنعتي بدين قرار مي باشد:4
فنلاند: 41% فرانسه: 4/36% دانمارک: 7/37%
اتريش: 3/32% انگلستان: 7/31%
در کشورهاي عربي نيز آمار اشتغال زنان اين گونه مي باشد:5
امارت: 5/14% قطر: 9/35% مراکش: 7/34% بحرين: 1/32% موريتاني: 43% مصر: 1/30%
نقش مادر در تربيت:
اکنون بايد نقش مادر در دو مقطع مهم و حساس- کودکي و نوجواني- بيان شود تا مادران شاغل به اهميت آن پي برده و اولويتها را در مسير انتخاب شغل و تربيت فرزندان به شکل صحيح تشخيص دهند .
الف) مادر و تربيت در کودکي
برخي گمان مي کنند که نقش مادر در تربيت از زماني است که طفل او خوب و بد را تشخيص مي دهد و تا حدي قادر به تشخيص مصالح و مفاسد امور مي باشد. اما از نظر اسلام تأثير مادر حتي به دوران بارداري و قبل از انعقاد نطفه نيز مربوط مي شود و دوران حمل در سرنوشت طفل بسيار دخيل است.6
حتي برخي شروع زندگي آدمي را از لحظه ي انعقاد نطفه مي دانند.7
کودک ماه ها در رحم مادر، با جسم و روح او ارتباط تنگاتنگ برقرار مي کند. بعد از آن نيز تا مدتها براي رشد و ادامه ي حيات خود نياز به مادر دارد و طول مي کشد تا بتواند به تنهايي احتياجات خود را برطرف کند. تمام اين امور نياز به صبر و حوصله ي سرشاري دارد که خداوند به مادر بخشيده تا فرزندانش به سمت کمال پيش بروند و در اين وابستگي و احتياج، حکمتي نهفته است تا کودک پيوسته با مادر ارتباط داشته باشد و تحت تربيت او بزرگ شده و به کمال برسد.8
طفلي که قدم به اين دنيا مي گذارد اين حق را دارد که در کنار مادر باشد و از مهر و محبت او بهره مند شود. هرگاه گريه کرد به او جواب لازم را بدهد، در آغوش او بخوابد و يا شير بخورد. حال اگر به درخواستهاي او کم توجهي شود و پاسخ لازم به واکنش هاي او داده نشود؛ کودک در آينده از ثبات شخصيتي سالمي برخوردار نخواهد شد و به ناسازگاري اخلاقي روي خواهد آورد.9
وجود مادر در کنار کودک سبب به وجود آمدن احساس اعتماد نسبت به اطرافيان خواهد شد. اين احساس براي کودک بسيار مفيد است و سبب مي شود تا او بهتر بتواند شکستها و ناموفقيتها را در زندگي تحمل کند.10
اگر کودک در خانه از رابطه ي عاطفي خوبي برخوردار نباشد، نمي تواند آن گونه که بايد به آموزش محيط پيرامون خود بپردازد تا بتواند استعدادهاي خود را ظاهر سازد. تجربه نشان داده است کودکاني که در شيرخوارگاه ها بزرگ شده اند نمي توانند رابطه ي صميمانه اي با ديگران برقرار کنند.11
بنابراين زندگي کودک به خصوص دو سال اول آن، دوران بسيار سرنوشت سازي است؛ زيرا شخصيت کودک هنوز شکل نگرفته و براي پذيرفتن ، هر صورت و شکلي آماده است.12
پس وظيفه ي هر پدر و مادري است که از اين ويژگي انعطاف پذيري استفاده کرده و به تربيت کودکان خود اقدام کنند، پيش از آنکه شخصيت آنها شکل گيرد و ديگر از دست آنها کاري ساخته نباشد.13
ب) مادر و تربيت در نوجواني
همدلي و ايجاد ارتباط دوستانه و صميمانه راهي است براي جلوگيري از رو آوردن نوجوانان و جوانان به انحراف، جرم و بزهکاري و مادر به عنوان کسي که رابطه ي مستقيمي با فرزندان خود دارد و سرپرستي خانه با اوست، مي تواند اين رابطه ي دوستانه را با فرزندان خود برقرار کند. اين مادران که با مهرباني و محبت به نيازهاي عاطفي دختر و پسر خود پاسخ مي دهند، زمينه ساز به وجود آمدن اعتماد به نفس و استقلال در فرزندان خود خواهند شد.14
مادران سرمشق و الگوي فرزندان خود و شکل دهنده ي روح و شخصيت آنان هستند. مادراني که دچار بيماري از خود بيگانگي هستند فرزنداني همانند خود تربيت مي کنند. مادراني که در خانواده هايي پرورش يافته اند که دختر و زن مورد تحقير واقع شده اند، فرزنداني تربيت مي کنند که آنها نيز دچار عقده ي حقارت مي شوند و نتيجه ي اين احساس حقارت اين است که وقتي دختر به سن بلوغ مي رسد در برخورد با جنس مخالف رفتار و حرکات نامناسبي از خود بروز مي دهد و زيباييهاي خود را در اجتماع عرضه خواهد کرد تا مرحمي بر روح بيمار و جبران کننده عقده دروني اش باشد.
پسران نيز در چنين خانواده هايي بينشي نادرست نسبت به زن پيدا کرده و نسبت به زنان ديگر و همسران خود زورگو و ستمکار خواهند شد.15
پدران و مادران بايد اين نکته را مدنظر داشته باشند که دختران و پسران هرکدام تربيت متفاوتي را مي طلبند. زيرا هرکدام از دختر و پسر بايد در آينده نقش خاصي را در خانواده و اجتماع پياده کنند. يک مادر از کودکي بايد به دختر خود بفهماند که او در آينده مي خواهد مادر و همسر بشود. بنابراين بايد به مرور زمان به فرزند خود اعم از دختر و پسر نکاتي را که در زندگي آينده نياز خواهد داشت بياموزد.16
پي نوشت ها:
1- رک: خديجه سفيري، احمد جعفر نژاد، عوامل درون سازماني بر ارزيابي از وضعيت شغلي زنان (بخش غير دولتي)، فصلنامه مطالعات زنان، سال اول، بهار1382، ش1، ص128 .
2- مرتضي، مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سي و يکم، 1380، صص17-16
3- حسن، طغرانگار، حقوق سياسي- اجتماعي زنان قبل و پس از انقلاب اسلامي، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1383، ص35 .
4- باقر، ساروخاني، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده، (تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، 1370)، (تهران، انتشارات سروش، چاپ پنجم، 1382)، ص162 .
5- وضعيت زنان از نگاه آمار، روزنامه جوان، سال پنجم، 13/5/1382، ش1242، ص6
رک: حسين، مظاهري، تربيت فرزند از نظر اسلام، بي جا، انتشارات ام ابيها، چاپ سوم، 1378، صص23 و6.
7- رک: علي اکبر، مظاهري، هشدارهاي تربيتي، قم، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1376، صص31-30 .
8- زهرا، آيت اللهي، زن و خانواده، تهران، روابط عمومي شوراي فرهنگي- اجتماعي زنان، چاپ اول، 1381، ج3، صص19-18 .
9- رک: رضا، فرهاديان، والدين و مربيان مسئول، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول، 1377، ص15 .
10- رک: زهرا، درويزه، بررسي رابطه همدلي مادران و دختران دانش آموز دبيرستاني و اختلالات رفتاري دختران شهر تهران، فصل نامه مطالعات زنان، سال اول، زمستان1382، ش3، صص35-33
11- رک: همان .
12- ابراهيم، اميني، اسلام و تعليم و تربيت، تهران، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران، چاپ اول، 1372، ج1، ص126 .
13- علي اکبر، مظاهري، هشدارهاي تربيتي، ص191 .
14- رک: زهرا، درويزه، بررسي رابطه همدلي مادران و دختران دانش آموز دبيرستاني و اختلالات رفتاري دختران شهر تهران، فصل نامه مطالعات زنان، ش3، صص32-31 .
15- رک: محمد علي، سادات، راهنماي پدران و مادران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ سوم، 1372، ج1، ص81
16- رک: معصومه، حيدري، آداب رفتار با دختران، کاشان، انتشارات محتشم، چاپ اول، 1379، ص9 .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید