زنان الگو از نظر قرآن
اگر انسان وارسته شد مىتواند الگوى ديگر انسانها قرار گيرد.
اگر مرد باشد ، الگوى مردم است نه مردان، و اگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان.
اين مطلب را قرآن كريم به صورت صريح روشن كرده و چهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) ذكر مىكند. زن، چه بد و چه خوب نمونه زنان نيست، زن نمونه است.
قرآن كريم مىفرمايد: آن كه خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نيست، بلكه زن نمونه است، چه اين كه زن بد، نمونه زنان بد نيست، بلكه نمونه انسانهاى بد است.
در اين مقاله به بررسي ويژگي هاي " زن فرعون " به عنوان يکي از نمونه هاي خوب و شايسته از زنان و مردان مي پردازيم و در مقاله ي بعد به بررسي فضائل ديگر اسوه هاي خوب و بد ، که در قرآن ذکر شده است ، خواهيم پرداخت .
قرآن كريم دو نمونه خوب از زنان را به عنوان الگو ذكر مىكند، زنان با فضيلتى كه خداوند آنها را نمونه ي مردم مؤمن مىشمارد و درباره ي آنها چنين مىفرمايد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ و َنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.(تحريم/ 11)
براى كسانى كه ايمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت: پروردگارا پيش خود در بهشت براى من خانهاى بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
ذات اقدس اله در اين آيه نيز نمىفرمايد:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» (تحريم/11)
بلكه مىفرمايد: نمونه مردم خوب، زن فرعون است.
يك چنين زنى ، در خانهاى زندگى مىكرد كه صاحب آن خانه ادعاى:
أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى.(نازعات/ 24)
پروردگار بزرگتر شما منم ،
داشت و شعار:
مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي .(قصص/ 38)
براى شما خدايى غير از خودم نمىشناسم ، در سر مىپروراند و ادعاى انحصار مىنمود. ذات اقدس اله در قرآن كريم به صورت حصر مىفرمايد:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى.(اعلي/ 1)
تسبيح كن نام پروردگار والاى خود را.
كلمه اعلى مفهومى است كه حصر را همراه دارد، بنابراين، دو نفر به عنوان اعلى نمىتوانند يافتشوند، فرعون نيز با گفتن اين كلمه داعيه انحصار داشت و اين اعلى بودن را ادعا مىكرد. او همانطورى كه ادعاى ربوبيت را داشت، مدعى توحيد ربوبى هم بود. سخن از ارباب متفرقه نمىگفت. او مي گفت: نه تنها من خدايم، بلكه من، تنها خدا هستم. به جاى «لا اله الا الله» شعار «لا اله الا انا» را سر مىداد و در چنين خانهاى بانويى نشات گرفت كه نمونه ي مردم متدين است.
علت اين كه اين بانو نمونه مردم خوب است به خاطر آن است كه در نيايشش به ذات اقدس اله عرض مىكند: رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ . (تحريم/ 11)
اين زن در كنار خدا، بهشت را مىطلبد. ديگران بهشت را مىطلبند، و در دعاهايشان از خداوند:
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ. (بقره/ 25)
بهشتهايى كه از زير آنها نهرها جارى است. درخواست مىكنند، اما اين بانو اول خدا را مى خواهد و بعد در كنار خدا، خانه طلب مىكند. نمىگويد «رب ابن لي بيتا في الجنة» و نمىگويد «رب ابن لي بيتا عندك في الجنة» بلكه مىگويد: رب ابن لي عندك بيتا في الجنة، اول عند الله را ذكر مىكند بعد سخن از بهشت را به ميان مىآورد. يعنى اگر سخن از:
«الجار ثم الدار».
اول همسايه بعد منزل خود.
است، اين بانو هم مىگويد: «الله ثم الجنة» البته جنتى كه عند الله باشد، با جنتى كه تجري من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد.
بنابراين بانويى كه تا به اين حد عالى مىفهمد و در خواستههايش تبرى و تولى داشته و مسائل اجتماعى و فردى را از ذات اقدس اله مسالت مىكند، آيا اين زن نمونه، تنها نمونه ي زنان است؟ يا به تعبير قرآن كريم نمونه ي مردم جامعه است؟
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید