پول پيدا كردن كار آساني نيست،هزاران زحمت و دردسر دارد،انسان مال را براي رفاه وآسايش خويش ميخواهد و ذاتا بدان علاقهمنداست،اگر به كسي احسان كرد و مالي را كه بهريشه جانش بسته است دراختيار او قرار داد انتظار دارد قدرداني كند،اگر مورد سپاسگزاريقرارگرفت تشويق ميشود،به احسان و نيكوكاري راغب ميگردد،نه تنها نسبتباين شخصاحسان بيشتري خواهد كرد بلكه به مطلق نيكي علاقه مندميگردد،به حديكه ممكن است كمكم به صورت يك عادت ثانوي و يك خوي طبيعي تبديل شود و مشتاق احسان و كار خيرگردد،اما اگر قدرش رانشناختند و احسانش را ناديده گرفتند به كار خير بيرغبت ميشود،پيشخود ميگويد:حيف نيست كه به اين مردم نمك نشناس احسان كنم و اموالمرا دراختيارشان بگذارم؟حق شناسي و شكرگزاري يكي از اخلاقپسنديده است،و بزرگترين رمزجلب احسان ميباشد،حتي خداوند بزرگهم كه نيازي به ديگران ندارد سپاسگزاري ازنعمتهايش را شرط ادامهنعمتشمرده ميفرمايد:«اگر سپاسگزاري كنيد نعمتهايم را افزون ميكنم (1) ».
خانم محترم،شوهر شما نيز يك بشر عادي است،از قدرداني خوشش ميآيد،هزينه زندگي راتامين ميكند،حاصل دسترنجخويش را درطبق اخلاص نهاده رايگان تقديم شما ميكند،اين عمل را يك وظيفهاخلاقي و شرعي محسوب ميدارد،و از انجام دادن آن لذت ميبرد،ليكن ازشما انتظار دارد كه وجودش را مغتنم شمرده از كارهايش قدرداني كنيد،هر گاه اسباب ولوازم زندگي را خريداري نموده به منزل آورد اظهار سرورو خوشحالي نماييد،و سپاسگزاريكنيد،هر گاه براي تو يا فرزندانتكفش و لباس يا چيز ديگري آورد فورا از دستش بگير واظهار خورسنديكن،چه مانع دارد بگويي:متشكرم؟اگر ميوه و شيريني يا چيز ديگريبهخانه آورد زود از دستش بگير و در جاي خود بگذار،اگر بيمار شدي وبراي معالجهاتكوشش كرد تا شفا يافتي تشكر كن،اگر ترا به تفريح ومسافرت برد سپاسگزاري كن.اگر پولتوجيبي گرفتي قدرداني كن،مواظب باش كارهايش را كوچك مشماري،بي اعتنائي و مذمتنكني،ناديده نگيري،اگر كارهايش را مورد توجه قرار داده تشكر كردي احساس غرور وشخصيت ميكند،به زندگي و خرج كردن تشويق ميشود،باز همسعي ميكند توجه شما رابسوي خويش جلب كند و به وسيله احسان دلتانرا بدست آورد،اما اگر كارهايش را كوچكشمردي و به نظر بياعتنائينگاه كردي دلسرد ميشود،پيش خود ميگويد:حيف نيستزحمتبكشم وحاصل دسترنجم را خرج افراد نمك نشناسي كنم كه قدرم را نميدانندواحسانهايم را كوچك ميشمارند،رفته رفته به خانه و زندگي بيعلاقهميگردد،تا بتواند از زيربار خرج كردن شانه خالي ميكند،به كسب و كاربيرغبت ميشود،ممكن استبه فكرخوشگذراني بيفتد،اموالش را خرجديگران كند،مرد بيچاره بيك تعريف خالي و تشكر مفت ومجاني دلخوشاست از اين هم دريغ داريد؟!
اگر يكي از خويشان يا دوستان يك جفت جوراب بيارزش يادسته گل بيقابليتبشما تقديمنمود صدها مرسي متشكرم را نثارش ميكنيدليكن احسانهاي دائمي شوهرتان را به رويمبارك نياورده از يك اظهارتشكر بيمايه هم دريغ ميكنيد؟!
راه و رسم شوهرداري چنين نيست.اصلا منافع شخصي خودتانرا تشخيص نميدهيد،تكبر وخودخواهي بلاي بزرگي است،گمان ميكنيداگر تشكر كنيد كوچك ميشويد در صورتي كه برمحبوبيتشما افزودهميشود،حق شناس و با ادب شناخته ميشود.
امام صادق عليه السلام فرمود:«بهترين زنهاي شما زني است كهوقتي شوهرش چيزي آوردسپاسگزاري كند و اگر نياورد راضي باشد (2) ».
حضرت صادق عليه السلام فرمود:«هر زني كه به شوهرش بگويد:
از تو خيري نديدم تمام اعمالش باطل و از درجه اعتبار ساقط ميگردد. (3) »
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:«كسي كه از احسان مردمقدرداني نكند شكر خداي رانيز بجاي نميآورد (4) ».
عيبجويي نكن
هيچكس بيعيب نيست،يا كوتاه استيا دراز،يا سياه رنگ استيا رنگ پريده،يا چاق استيالاغر اندام يا دهانش بزرگ استياچشمهايش كوچك،يا بينياش بزرگ استيا سرش طاس،ياتندخواستيا ترسو،يا كم حرف استيا پر مدعا،يا دهانش بدبو استيا پاهايش،يا بيمار استياپر خور،يا ندار استيا بخيل،يا آداب زندگي را بلد نيستيا بد زبان است،يا كثيف استيابيادب.
از اين قبيل عيوب در هر مرد و زني وجود دارد.
آرزوي هر مرد و زني اينست كه همسر ايدهآلي پيدا كند كه از تمامعيوب و نواقص خالي بودهنقطه ضعفي نداشته باشد.ليكن كمتر اتفاقميافتد كه به مطلوب خيالي خويش دستيابد.
گمان نميكنم در دنيا زني پيدا شود كه شوهرش را صد در صد كاملو بيعيب بداند.
زنهاييكه در صدد عيبجويي باشند خواه ناخواه عيب يا عيبهايي رادر شوهرانشان پيداميكنند،يك عيب كوچك و بياهميت را كه نبايد آنراعيب شمرد در نظر خودشان مجسمميسازند و آنقدر دربارهاش فكر ميكنند كه كم كم به صورت يك عيب بزرگي كه قابل تحملنيست جلوهگر ميشود،خوبيهاي شوهر را يكسره ناديده گرفته هميشه به آن عيب كوچكتوجهدارند،چشمشان به هر مردي بيفتد دقت ميكنند كه داراي آن عيب هستيانه،آنها مردباصطلاح ايدهآلي را در مغز خويش مجسم مينمايند كه حتيكوچكترين عيبي هم نداشتهباشد و چون شوهرشان با آن صورت خياليتطابق كامل ندارد،هميشه آه و ناله دارند،ازازدواجشان اظهار پشيمانيميكنند،خودشان را شكستخورده و بدبخت ميشمارند.كم كممطلب راعلني كرده گاه و بيگاه از شوهرشان عيبجويي مينمايند،ايراد و بهانهميگيرند،غرغرميكنند،طعنه ميزنند:آداب معاشرت را بلد نيستي،منخجالت ميكشم با تو در مجالسشركت كنم،برو با اين بيني گندهات،دهانتبوي لاشه گنديده ميدهد،چقدر سياه و زشتي!
ممكن است مرد عاقل و بردبار باشد و در مقابل بيادبيهاي زنسكوت كند ليكن قلبا مكدرميشود،كينهاش را در دل ميگيرد،بالاخرهكاسه صبرش لبريز ميشود و در صدد انتقام برميآيد،يا به زد و خوردميكشد يا مقابل به مثل ميكند،او هم در صدد بر ميآيد از همسرشكهبه طور حتم بيعيب نيست عيبجويي كند،او بگو و اين بگو،اين بگو و اوبگو،اگر محبت وصفائي در ميانشان بود به كلي زائل ميگردد.كينه يكديگررا در دل ميگيرند،دائما در صددعيبجويي هستند،پيوسته جنگ و جدالدارند.در نتيجه،اگر با همين وضع به زندگي ادامهبدهند بدترين زندگي راخواهند داشت،در شكنجه و عذاب خواهند بود تا يكي از آنها بميرد واينزندگي ننگين از هم بپاشد،و اگر يكي از آنها يا هر دو لجاجتبخرج بدهندو به دادگاهحمايتخانواده و طلاق متوسل شوند گر چه عقدههاي دروني خود را حل كرده و انتقامگرفتهاند ليكن هر دو متضرر ميشوند،پيمانزناشويي را برهم ميزنند ولي معلوم نيستبعدابتوانند با ديگري ازدواجكنند و بر فرض وقوع معلوم نيست زن يا شوهر بهتري نصيبشانشود.
امان از ناداني و لجاجتبعضي خانمها!در بعضي از امور بسيارجزئي به قدري پافشاريميكنند كه حاضر ميشوند زندگي خودشان رامتلاشي سازند.براي اينكه به سبك مغزي وكوتاه فكري آنها پيببريد بهداستانهاي زير توجه فرماييد:
«زني بنام...از شوهرش بنام...شكايت كرد كه شوهرم در موقعخواب انگشتش را ميمكد.چون حاضر نيست دست از اين كارش برداردتقاضاي طلاق ميكنم (5) ».
«زني به بهانه اينكه دهان شوهرش بوي بد ميدهد به خانه پدرشمراجعت نمود و اظهارداشت تا بوي دهانش را برطرف نكند به خانهنخواهد رفت ولي با شكايتشوهر دادگاه زن وشوهر را سازش داد وليوقتي به خانه رفت ديد هنوز دهانش بو ميدهد لذا به اتاق ديگر رفت.شوهركه ناراحتشده بود زنش را بقتل رسانيد (6) ».
«خانم دندان پزشك از شوهرش طلاق ميگيرد.ميگويد هم شان مننيست.زيرا سه سال بعداز من درجه دكترا گرفته است» (7) .
«يك زن 27 سالهاي كه از خانه شوهرش قهر كرده در پاسخ بهعرضحال او نوشت:شوهرم زيادميخورد من قادر نيستم غذاي مورد نياز او را تهيه كنم (8) ».
«زني به اين علت كه شوهرش روي زمين مينشيند،با دست غذاميخورد،از آداب معاشرت بياطلاع است،صورتش را هر روز اصلاحنميكند درخواست طلاق كرد (9) ».
ليكن همه خانمها چنين نيستند.در بين آنها افراد فهميده و باهوشي هست كه واقعياتزندگي را حساب ميكنند و هرگز در صددعيبجويي بر نميآيند.
خانم محترم،شوهر شما يك بشر عادي است ممكن استبيعيبنباشد اما در مقابل،خوبيهاي فراواني نيز دارد.اگر به زندگي و خانوادهاتعلاقهمندي در صدد عيبجوئي بر نيا.عيبهاي كوچك او را ناديده بگير،بلكهاصلا عيبشان مشمار،شوهرت را با يك مرد خيالي كه درخارج وجودندارد مقايسه نكن بلكه او را من حيث المجموع با ساير مردها مقايسه كن،ممكناست مردي عيب مخصوص شوهرت را نداشته باشد ليكن دارايعيوب ديگري است كه شايدبمراتب بدتر از او باشد،اصولا عينك بدبينيرا از چشم خويش بردار و خوبيهاي شوهرت راببين،آنوقتخواهي ديدكه خوبيهاي او بمراتب بيشتر از بديهايش ميباشد،اگر يك عيب داردو درعوض صدها خوبي دارد.
محاسن و خوبيهايش را مورد نظر قرار بده و خرسند باش،مگرخودت بيعيب هستي كهانتظار داري شوهرت بيعيب باشد،نهايت اينكهخودخواهي و خودپسندي اجازه نميدهدعيبهاي خودت را ببيني،اگر شك داري از ديگران بپرس.
رسولخدا فرمود:«عيبي بالاتر از اين نيست كه انسان عيوبديگران را ببيند اما از عيبهايخودش غافل باشد (10) ».
چرا يك عيب كوچك را به قدري بزرگ ميكني و دربارهاشغصه ميخوري كه بنياد زندگي وكانون انس و مودت را بر هم ميزني؟
عاقل و با هوش باش،دست از هوسبازي و سبك مغزي بردار،عيبهايكوچك را نديده بگير،بااظهار محبت كانون خانوادگي را گرم كن تا ازنعمت انس و محبتبرخوردار گردي،مواظبباش عيب شوهرت را نه درحضور و نه در غيابش بزبان نياوري زيرا رنجيده خاطر و مكدرميگردد،در صدد عيبجويي بر ميآيد،محبت و علاقهاش كم ميشود،پيوسته در حالجدال وستيزه خواهيد بود،اگر با همين وضع بزندگي ادامه دهيد زندگيناگواري خواهيد داشت،واگر كار به طلاق و جدايي خاتمه يابد كه بد ازبدتر.
البته اگر عيب قابل اصلاحي داشته باشد ميتواني در صدداصلاحش بر آيي،ليكن در صورتيامكان موفقيت داري كه با نرمي و مداراو صبر و حوصله و بصورت خيرخواهي و خواهش وتمنا رفتار كني،نه بهعنوان عيبجويي و اعتراض،سرزنش و ايراد،قهر و دعوا.
خانم محترم،ممكن است قبل از ازدواج براي خواستگاري شماآمده باشند،ممكن استافرادي را در نظر داشته در انتظار خواستگاري آنها بودهايد،شايد آرزو داشتهايد شوهرتانثروتمند باشد،داراي فلانشغل باشد،تحصيل كرده باشد،زيبا و خوشگل باشد و....
اين قبيل آرزوها قبل از ازدواج مانعي نداشت ليكن اكنون كهمردي را براي همسريبرگزيدهاي و پيمان مقدس زناشويي را امضاكردهايد كه تا آخر عمر با هم باشيد،يار و مونس وغمخوار هم باشيد بايدگذشته را يكسره فراموش كني،بر افكار و آرزوهاي گذشته خطبطلانبكشي و از غير شوهرت بطور كلي چشم بپوشي،دلت را از اضطراب وپريشاني نجاتبده،غير شوهرت را از دل بيرون كن و ششدانگ آنرا دراختيار او قرار بده،خواستگار سابقت رافراموش كن،باو نگاه نكن،بفكرش نباش،چكار داري ناراحتشده يا نه؟اصلا چرا از احوالشجوياميشوي؟اين حالت دو دلي جز پريشاني روح چه نتيجهاي دارد؟و بسااوقات اسباببدبختي ترا فراهم ميسازد.
بعد از اينكه با مردي پيمان زناشويي بستيد و قول و قرار گذاشتيدتا آخر عمر با هم باشيدچرا چشم چراني ميكني،به اين مرد و آن مرد نگاهميكني و شوهرت را با آنها مقايسهمينمايي؟اين چشم چرانيهاي غلط جزپريشاني و اضطراب روح و آه و حسرت دائم چهسودي دارد؟
حضرت علي عليه السلام فرمود:«هر كس چشم خويش را آزادبگذارد هميشه اعصابشناراحتخواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتارخواهد شد (11) ».
وقتي با نظر خريداري به مردها نگاه كردي و شوهرت را با آنهامقايسه نمودي ناچار بهمردهايي برخورد ميكني كه عيب شوهرت را ندارند خيال ميكني افراد برگزيده و بيعيبيهستند كه از آسمان نازل شدهاند بااينكه ممكن است آنها داراي دهها عيب باشند كه اگر ازآنها اطلاع داشتيشوهر خودت را بر آنها ترجيح ميدادي.اما چون از عيوب مخفي آنهااطلاعنداري و فقط خوبيهايشان را مشاهده مينمايي خودت را شكستخورده و مغبون در ازدواجميپنداري و اسباب بدبختي خويشتن را فراهمميسازي.
«زن 18 سالهاي به نام...كه از خانه فرار كرده بود ديشب به وسيلهماموران پاسگاه ژاندارمري نعمت آباد دستگير شد.در پاسگاه گفت:سهسال پيش به عقد...در آمدم ولي به تدريج احساس كردم كه او را دوستندارم.چهره شوهرم را با قيافه بعضي از مردها مقايسه ميكردم وافسوسميخوردم كه چرا زن اين مرد شدم» (12) .
خانم گرامي،اگر ميخواهي بدبخت و سيه روز نشوي،به ضعفاعصاب و پريشاني روح مبتلانگردي،با خوشي و آسايش زندگي كنيدست از هوسبازي و چشم چراني و آرزوهاي خام بردار.غير از شوهرتهمه را نديده بگير،از مردهاي ديگر تعريف نكن،به فكر آنها نباش.دردلت نگو:كاش فلان شخص بخواستگاريم آمده بود،كاش با فلان شخصازدواج كرده بودم،كاش شوهرم داراي فلان شغل بود،كاش فلان قيافه راداشت.كاش و كاش و كاش.نميدانم اين افكارغلط و آرزوهاي خام چهنتيجهاي به حال تو دارد؟چرا زندگي را به خودت و شوهرت تلخميكني؟
چرا مهر و صفا را از بين ميبري و بنياد ازدواج را متزلزل ميسازي؟ازكجا ميداني اگر با فلانمرد ازدواج كرده بودي صد در صد راضي بودي؟تو از ظاهر او بيش از اين خبر نداري شايدداراي عيوبي باشد كه اگر مطلعبودي شوهر خودت را بر او ترجيح ميدادي.از كجا ميداني كهخانم آنمردها كاملا راضي هستند؟
خانم محترم،اگر شوهرت احساس كند كه به مردهاي ديگر نظرداري بدبين ميشود،مهر وعلاقهاش كم ميشود به زندگي و خانوادهبيعلاقه ميگردد،مواظب باش از مردهاي ديگرتعريف نكني با آنها گرمنگيري،خنده و شوخي نكني،مرد اينقدر حساس است كه نميتواندتحملكند كه همسرش حتي به تصوير مرد بيگانهاي اظهار علاقه كند.
پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:«هر زن شوهرداريكهچشمش را از نگاه كردن به غيرشوهرش پر كند مورد غضب شديدپروردگار جهان واقع خواهد شد (13) ».
حجاب اسلامي
زن و مرد گر چه در بسياري از امور اشتراك دارند ليكن امتيازاتويژهاي نيز دارند.يكي ازامتيازات مهم آنان اينست كه زن موجودي استظريف و لطيف و زيبا و محبوب.زن دلبراست و مرد دلداده زن جاذباست و مرد مجذوب،مرد دوستدار است و زن دوست داشتني.هنگاميكهمرد با زني ازدواج ميكند ميخواهد تمام خوبيها و زيبائيهاي اين موجودظريف رادر انحصار خويش ببيند.زني را دوست دارد كه زيبائيها،دلبريهاو طنازيها،شوخيها وخوشمزهگيها،و همه چيزش را در انحصار شوهرشقرار دهد و نسبتبه مردان بيگانه جدااجتناب نمايد.مرد بسيار غيور است و نميتواند تحمل كند كه مرد بيگانهاي به همسرش نگاهكند يا با او درارتباط و آميزش باشد،بگويد و شوخي كند و بخندد و چنين عملي راتجاوز بهحق مشروع خويش ميداند.و از همسرش انتظار دارد كه بارعايت پوشش و حجاب اسلامي وبا تقيد به ضوابط شرعي و قوانيناخلاقي و با حفظ متانت و حجب و حياء اسلامي شوهرش رادر اينخواسته مشروع كمك و ياري نمايد.هر مرد مؤمن و غيوري چنينخواستهاي را دارد.اگر همسرش به اين وظيفه اسلامي و اجتماعي عملكرد او نيز با آرامش خاطر زندگي ميكندو براي تامين نيازمنديهايخانوادهاش تلاش مينمايد و بر محبتش اضافه ميگردد.و همينصفا ومحبتسبب ميشود كه او نيز به زنان بيگانه بيتوجه باشد.اما اگر مردمشاهده كرد كههمسرش تقيدي به حجاب و پوشش اسلامي ندارد وزيبائيهايش را در معرض ديد مردانبيگانه قرار ميدهد و با آنها نيز درارتباط و تماس استشديدا ناراحت ميشود زيرا حقانحصاري خويش راتضييع شده و در معرض ديد ديگران ميبيند.و مسؤوليت اين امر رابرعهده همسرش ميداند.چنين مردي همواره پريشان خاطر و بدبين است.
محبت و صفايش نسبتبه خانواده تدريجا كم ميشود.
بنابراين صلاح جامعه و بانوان در اين است كه پوشيده و محجوبباشند و متين و بدون آرايشاز منزل خارج شوند و زيبائيهاي خودشان رادر معرض ديد همگان قرار ندهند.
رعايتحجاب يك وظيفه اسلامي است.خدا در قرآن ميفرمايد:
به زنان مؤمن بگو:از مردان بيگانه چشم بپوشند.و فروج و اندام خويشتنرا از نگاه ديگرانمحفوظ بدارند،و محل زيبائيها و زينتهاي خويش را براي اجانب آشكار نسازند،مگر آنچه راكه طبعا آشكار است (مانندصورت و دستها) و روسريهاي خودشان را بر سينهها بيندازند (تاخوبپوشيده شود) و زينت و جمالشان را جز براي شوهر و پدر و پدر شوهر وپسران خود وپسران شوهر،و برادران و فرزندان برادر و فرزندان خواهر...آشكار نسازند (14)
آري رعايتحجاب و پوشش اسلامي از جهات مختلف به نفعبانوان است:
1-بهتر ميتوانند مقام و منزلت و ارزش وجودي خودشان را دراجتماع محفوظ بدارند،وخويشتن را از معرض ديد چشمهاي بيگانگاننگه دارند.
2-بانوان با رعايت پوشش اسلامي بهتر ميتوانند مراتبوفاداري و علاقه خودشان را نسبتبههمسرشان باثبات رسانند و درآرامش و صفا و گرمي خانواده كمك نمايند و از بوجود آمدنبدبيني واختلافات و مشاجرات جلوگيري بعمل آورند.و در يك كلام،بهترميتوانند دل شوهررا بدست آورند و جايگاه خويش را تثبيت نمايند.
3-با رعايتحجاب اسلامي جلو چشم چرانيها و لذتجوئيهايغير مشروع بصري مردان بيگانهرا ميگيرند و بدين وسيله از اختلافات وبدبينيهاي خانوادهها ميكاهند و به استحكام و ثباتو آرامش آنها كمكمينمايند.
4-با رعايت پوشش اسلامي بهترين كمك را به نسل جوان ومردان مجردي كه امكان ازدواجندارند انجام ميدهند و از فسادها و انحرافها و ضعف اعصابهاي جوانان كه نتائجسوئش درنتيجه عائد خودبانوان خواهد شد جلوگيري ميكنند.
5-اگر همه بانوان حجاب اسلامي را كاملا رعايت نمايند،هرزني كه همسرش از منزل خارجميشود اطمينان دارد كه در برابر بد حجابيهاو طنازيها و خودنمائيهاي زنان كوچه و بازار قرارنميگيرد-تا دلش راببرند و از محبت و علاقهاش نسبتبه خانواده بكاهند.
آري اسلام چون از آفرينش ويژه زن آگاه است و او را يك ركنمهم اجتماع ميداند كه نسبتبهصلاح و فساد جامعه نيز مسؤليت دارد،ازاو ميخواهد كه در انجام اين مسؤليتبزرگفداكاري نمايد و با رعايتحجاب اسلامي از مفاسد و انحرافهاي اجتماعي جلوگيري كند و درثباتو آرامش و عظمت ملتخويش بكوشد.و يقين بداند كه در انجام اينمسؤوليتبزرگالهي بهترين پاداش را از خداوند بزرگ دريافتخواهدنمود.خانم گرامي!اگر به آرامش و ثباتخانواده و اعتماد و اطمينانشوهرت علاقه داري،اگر به مصالح واقعي جامعه بانوانميانديشي،اگر بهسلامت رواني جوانان و جلوگيري از انحراف و لغزش آنان فكر ميكني،اگرميخواهي بانوان را از معرض چشم چراني بيگانگان و فريب دادن وبانحراف كشيدن آناننجات دهي،و اگر ميخواهي رضايتخدا را جلبكني و يك مسلمان مؤمن و فداكار باشي،پوشش و حجاب اسلامي راهمواره رعايت كن.و زيبائيها و آرايش خودت را در معرض ديدبيگانگانقرار نده.گر چه در داخل منزل و با خويشان نزديك باشد.داخل منزل وخارج آن،درمجالس مهماني و در خارج فرقي ندارد.برادر شوهر،پسربرادر شوهر،شوهر خواهر شوهر،شوهر خواهر خودت شوهر عمهات، شوهر خالهات،پسر عمهها،پسر دائيها،همه اينها به تونامحرم هستندواجب استحجاب اسلامي را رعايت كني گر چه در منزل خودتان يا درمجلسمهماني باشيد.اگر نسبتباينها حجاب را رعايت نكني هم مرتكبگناه ميشوي هم شوهرت راقلبا ناراحت ميكني.ممكن استشوهرت برزبان نياورد ولي يقين داشته باش كه ناراحتميشود و به صفا و صميميتخانوادگي شما لطمه وارد ميگردد.
اما نسبتبه محارم مانند،پدر شوهر و پدر خودت برادر خودت،فرزندان برادر،فرزندان خواهر،رعايتحجاب لازم نيست.ليكن تذكراين نكته لازم است كه بهتر است نسبتباينها هم تاحدي حريم قائلشوي.و آرايش كرده و با لباسهائي كه براي شوهرت ميپوشي،نزد اينهانيزظاهر نشوي.گر چه شرعا جايز باشد.زيرا اكثر مردها حتي در اينموارد ناراحت ميشوند،وحفظ اعتماد و آرامش قلبي آنها لازم و مفيداست و براي بقاء و ثبات و آرامش خانواده سودمندميباشد.
پينوشتها:
1-سوره ابراهيم«ع»:7
2-بحار ج 103 ص 239.
3-شافي ج 2 ص 139.
4-وسائل ج 11 ص 542.
5-اطلاعات 3 ديماه 1348
6-اطلاعات 7 آذر 1350.
7-اطلاعات 17 بهمن 1350.
8-اطلاعات 10 اسفند 1350.
9-اطلاعات 8 اسفند 1350.
10-بحار-ج 73 ص 385.
11-بحار جلد 104 ص 38.
12-اطلاعات 3 اسفند 1350.
13-بحار جلد 104 ص 39.
14-سوره نور آيه 31
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید