هر كس شغلي و هر شغل لوازمي دارد:يكي راننده است كه اكثرعمرش را در راهها بسرميبرد و نميتواند مانند افراد ديگر هر شب به منزل بيايد،يكي پاسبان است كه بعضي شبها ياهمه شب بايد پاسداري كند،
يكي طبيب است كمتر وقت فراغت دارد با خانوادهاش بنشيند يابه تفريحبرود،يكي استاد يا دانشمند اهل مطالعه است كه ناچار استشبها مطالعهكند،يكشغلش ايجاب ميكند زياد در سفر باشد،يكي نفت فروش استبوي نفت ميدهد،يكي مكانيكاست لباسهايش چرب و بوي روغن ميدهد،يكي ذغال فروش و هميشه سياه است،يكي كارگرشبانه استشبها بايد بهكارخانه برود.ووو...
بالاخره كمتر شغلي پيدا ميشود كه كاملا بيدردسر باشد.چارهاينيستبايد امور دنيا بچرخد،نان پيدا كردن آسان نيست،مرد چارهاي نداردجز اينكه با مشكلات بسازد،ليكن در اينجامشكل ديگري توليد ميشود،وآن مشكل ناسازگاري و نق نق خانواده است.
زنها معمولا شوهري را دوست دارند كه هميشه در وطن باشد،اولشب به منزل بيايد.اوقاتفراغتي داشته باشد كه به شب نشيني و گردش وتفريح بروند،شغل نظيف و آبرومند و پردرآمدي داشته باشد،ليكنمتاسفانه شغل بسياري از مردها با خواسته همسرانشان وفقنميدهد.
يك سري اشكالات خانوادگي از همين جا شروع ميشود،رانندهايكه چند شبانه روز در بيابانهازحمت كشيده،با صدها ناراحتي مواجه شده نه خواب حسابي داشته نه خوراك منظم بعد ازچند شبانه روزبا اعصاب خسته وارد منزل ميشود تا چند ساعت استراحت كند و ازاحوالخانوادهاش با اطلاع شود،هنوز از در نرسيده غر و لند خانم شروعميشود:اين چه زندگياست كه ما داريم،من بدبخت را با چند تا بچهميگذاري و معلوم نيست كجا ميروي؟همهكارها را خودم بايد انجام دهم.ازدست اين بچههاي شيطان خسته شدم.اصلا رانندگي كارخوبي نيست،ياشغلت را تغيير بده يا تكليف مرا روشن كن،من نميتوانم تا آخر عمر بهاينطور زندگي كنم.
بيچاره مرديكه بعد از اين ايراد و بهانهها و غر و نقها با فكرپريشان و اعصاب خسته ميخواهددنبال رانندگي برود.سرنوشت چنينرانندهاي و مسافرانش معلوم است.
طبيبي كه از صبح تا نيمههاي شب با دهها بيمار مختلف سر و كارداشته و اعصاب و مغزشپيوسته در كار بوده اگر در خانه هم با ايراد و نقو نقهاي همسرش مواجه شود چه حالي پيداميكند؟و با چنين اعصاب ومغزي چگونه ميتواند طبابت كند؟
كارگري كه تمام شب زحمت كشيده و خواب به چشمش نرفتهصبح كه براي استراحتبهمنزل ميآيد اگر با ايراد و بهانهجوييهايهمسرش برخورد كند چگونه ميتواند باز دنبال كاربرود؟
دانشمنديكه كارش مطالعه و تحقيق است اگر همسر غير موافقيداشته باشد كه به كارشايراد بگيرد چگونه ميتواند موفق گردد؟
در اينگونه موارد است كه زن فهميده و دانا از زن نفهم و خودخواهتميز داده ميشود. خانممحترم،ما نميتوانيم اوضاع جهان را بر طبق ميل خودمانبچرخانيم ليكن ميتوانيمخودمان را با وضع موجود وفق دهيم.شوهرتانبراي تهيه روزي ناچار استشغلي داشته باشدو شغل او هم لوازمي دارد،شما ميتوانيد زندگي خودتان را بر طبق شغل او مرتب سازيد بهطوريكههم آزادانه به شغل خويش ادامه دهد هم شما آسوده زندگي كنيد،تنها بهفكر خودتو آسايش خودت نباش قدري هم به فكر راحتي شوهرت باش،دانا و فداكار باش،شوهرداريكن،اگر شوهرت راننده است و بعد از چندشب با اعصاب خسته به منزل آمد با آغوش باز ولب خندان از وي استقبالكن،اظهار مهر و علاقه كن تا خستگيهايش برطرف گردد،نق نقنكن،ازشغلش ايراد مگير.مگر رانندگي چه عيبي دارد؟
او براي رفاه و آسايش شما شب و روزش را در بيابانها ميگذارند،به جاي قدرداني به شغلشايراد ميگيري؟و از خانه و زندگي گريزانشميكني؟شغل او هيچ عيبي ندارد.براي اجتماعخدمت ميكند،براي تهيهروزي زحمت ميكشد،اگر تنبلي ميكرد يا دنبال كارهاي غيرمشروعميرفتبهتر بود؟كار او عيب ندارد،عيب از تو است كه توقع داري هرشب در خانهباشد و نميتواني خودت را با وضع موجود سازش دهي.
آيا بهتر نيست كه خودت را با اين نوع زندگي عادت دهي و با كمالآسودگي زندگي كني وهنگاميكه شوهرت به خانه آمد از او استقبال كني وبا سخنان شيرين به كسب و كار تشويقشكني و با لب خندان تا درب خانهبدرقهاش نمايي و با يك خداحافظي گرم تا ملاقات بعددلشادش سازي؟
اگر چنين كردي به كسب و كار و خانه و زندگي علاقهمند ميگردد.
دنبال خوشگذراني نميرود.اعصابش سالم ميماند،تصادف نميكند، زودتر به خانه ميآيد،براي رفاه و آسايش شما بيشتر زحمت ميكشد.
اگر شوهرت يك كارگر شبانه استبراي تامين مخارج شما ازاستراحتشب چشم پوشينموده است،خودت را با اينگونه زندگي عادتبده،اظهار نارضايتي نكن.
اگر از تنهايي حوصلهات سر ميرود ميتواني مقداري از كارهايخانه را در شب انجام دهي.مقداري از شب را به خياطي و گلدوزي وخواندن كتاب بگذراني،وقتي شوهرت از كارخانه بهمنزل آمد فوراصبحانه را حاضر كن،اتاقي برايش خلوت كن تا بخوابد و رفع خستگيكند،بچهها را عادت بده سر و صدا نكنند،و نزديك استراحتگاه شوهرتنروند.به آنها بفهمان كهپدرتان شب نخوابيده و بايد روز استراحت كند.
بلكه خودت و بچهها هم ميتوانيد شبها كمتر بخوابيد و روز با شوهرتقدري استراحتنماييد،مزاحم او نشو بگذار خوب بخوابد،بدين نكتهتوجه داشته باش كه شوهرت تمام شب رابيدار بوده و روز برايش به منزلهشب استبايد بدون سر و صدا استراحت كند.
يك چنين خانمي بايد دو برنامه داشته باشد يكي براي خودشديگري براي شوهرش.مبادا بانق نق و اوقات تلخي روح خستهاش راخستهتر كني.بگذار اعصابش سالم باشد تا براي تامينمخارج شمازحمتبكشد.به كارش ايراد نگير،كار او چه عيبي دارد؟اگر بيكاري وتنبلي ميكرديا دنبال ولگردي ميرفتبهتر بود؟افتخار كن كه چنين شوهرزحمتكشي داري كه براي تهيهروزي خواب شب را بر خودش حرامنموده،از جديت و استقامت او قدرداني كن،با لب خندانتا درب منزلبدرقهاش كن.
اگر شوهرت يك طبيب يا يك دانشمند اهل مطالعه است،و شب وروز براي اجتماع زحمتميكشد از زحماتش قدرداني كن،به وجودچنين شوهر ارزندهاي افتخار كن.
البته لازمه شغلش اينست كه اوقات فراغت زيادي ندارد ليكن توميتواني برنامه زندگيخودت را با شغل او تطبيق دهي.انتظار نداشتهباش دست از شغلش بردارد تا مطابق ميل تودر آيد.بگذار با فكر آزاد بهكار و مطالعات خودش مشغول باشد.وقتي مشغول كار استميتوانيكارهاي خانه را انجام دهي،و بقيه را بخواندن كتاب بپردازي يا با اجازهاو،به منزلخويشان و دوستانتبروي.اما سعي كن هنگاميكه موقعاستراحتشوهرت فرا ميرسد درمنزل حاضر باشي.قبلا برايش وسيلهپذيرايي آماده كن.وقتي وارد شد با لب خندان و خلقخوش استقبالشكن.با اظهار محبت گرم و شيرين زباني خستگي اعصابش را برطرفساز.مبادا از كارش ايراد بگيري و اعصاب خستهاش را خستهتر كني.
اگر خوب شوهرداري كني نه تنها اسباب عظمت و ترقي او رافراهم ساختهاي بلكه در خدمتاجتماعي او نيز سهيم خواهي شد.
هر زني لياقت همسري چنين مردان پر كاري را ندارد با فداكاريهاو رفتار پسنديدهاتياقتخويش را باثبات رسان.
اگر شوهرت شغلي دارد كه لباسهايش كثيف و چركين ميشود لابدآنرا مناسب وضع خودشتشخيص داده كه انتخاب نموده است،خردهگيري و ايراد و نق نق نكن.نگو:اين چه شغلكثيفي است انتخابكردهاي بايد آنرا ترك كني.
خانم محترم،كار كردن عيب نيست هر چه و هر كه باشد،بيكاري و تنبلي و دنبال كارهاي غيرمشروع رفتن عيب است،بايد از يك چنينمردي قدرداني كني كه براي تهيه روزي زحمتميكشد و عرق ميريزد،باايراد و بدگويي،اسباب دلسردي او را فراهم نساز،اصرار نكنحتماشغلش را تغيير دهد،لابد آنرا مناسب شناخته كه دنبالش ميرود.
تو از وضع كسب و كار بياطلاعي،خيال ميكني تغيير شغل كارآساني است،اصولا چه عيبيدارد كه اصرار داري تغييرش بدهد،مگر نفتفروشي و ذغال فروشي و تعمير موتور آلات مثلاچه بدي دارند؟تنها عيبيكه ميتواني بتراشي كثيف شدن لباس است.حل آن هم چنداندشوارنيست،اگر شوهرت لباس مخصوص كار ندارد با زبان خوش از او تقاضاكن لباس كارتهيه كند،و زود بزود لباسهايش را شست و شو و تميز كن،به هر حال موضوع آن قدر مهمنيست كه به طلاق و جدايي منجر شود،ايراد و بهانه جويي بعض خانمها واقعا تعجبآور است.
زني در شوراي داوري گفت:«شوهرم تغيير شغل داده بوي نفتميدهد از اين وضع خسته شدهام (6) ».
6-اطلاعات 13 مرداد 1349
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید