زن در تاريخ
تاريخ زندگى زنها در بعد مظلوميت ، سه دوره مشخص را طى كرده است؛ البته ادوار فرعى نيز دارد ، ولى سه حالت مشخص در زندگى خانمها ديده مىشود كه جامعهشناسان و مورخان روى آنها بيشتر تكيه كردهاند. بدترين دورهاش ، زمانهايى است كه در ميان ملل وحشى و غير متمدن بود ؛ كه از لحاظ زمانى يكه دوره مشخص نيست و ممكن است تا اين اواخر هم در بعضى از نقاط جهان چنين حالتى وجود داشته و شايد الان هم در گوشهاى از جهان باشد، اما به اين جهت يك دوره حساب مىشود كه زن بعنوان شىء و كالا، يعنى قبل از حيوان ، مطرح است و ارزش زن براى اينگونه جوامع در حكم يك كالاست. زن ،كالاى سرگردان و سرمايه بازرگانان و در بازار داد و ستد، وسيله نيل به هدف پست زور مردان است. بدين جهت عدّهاى كه تعصب داشته، دختران را زنده به گور مىكردند كه سبب ننگ آنها نشود . در معابد كليساها، زن آبستن را زنده سر مىبريدند و خونش را به قربانگاه مىپاشيدند و سرش را تقديم به پيشگاه معبودِ ساخته و پرداخته خود تقديم مىداشتند. براى فراوانى آب، دوشيزگان را مرتب به زيور مىآراستند و در رودخانه غرق مىكردند. در جنگ ، زن جزء غارت و غنيمت بود . اقوام وحشى ، زنان هم را مىدزديدند(1).
دورهاى كه يك مقدار وضع خانمها بهتر مىشود، دورهاى است كه زن در حد حيوان و به عنوان يك موجود زنده، البته با ارزش در حد حيوانات ، مورد توجه بوده است(2).
در قديم ،مردان جز جمالِ ظاهرى زن را نمىديدند و نمىخواستند به خصايص فطرى و معنوى زن توجه داشته باشند يا غافل از اين بودند. كه زن مىتواند بزرگترين مربى انسانى باشد.(3) دورههاى ما قبل تاريخ ،از لحاظ وضع زندگانى انسان و اصول زناشويى هنوز مورد تحقيق و بررسى كامل واقع نشده است آن چه مىتوان از رسوم قبايل وحشى كه در حال حاضر در نقاط دور افتاده و محافل آفريقا و آمريكا و به دست آورد، اين است كه ازدواج در آغاز به قهر و غلبه صورت مىگرفته و اين روش مانند شكار براى لذت بخشى بوده است. زنها نيز خود اين سنت را پسنديدند صياد را به دنبال خود مىكشانيدند و از راه شهوات نفسانى، راه را براى غلبه مردان باز كرده، و خود را در دام و چنگال آنان مىانداختند. دختران و زنانى كه نصيب شكارچيان نمىشدند و مورد دستبرد واقع نمىشدند، ارزش نداشتند(4).
در دوره ديگرى زن ، يك انسان مهجور و تحت قيموميت و ولايت مرد است كه استقلال انسانيش را به كلى از دست مىدهد و به عنوان يك انسان ، فاقد اختيارات در جامعه ، زندگى مىكند .
اين سه مرحله، سه حالت و سه دوره از زندگى زن جزء بدترين دورانهاست(5).
شخصيت و مقام زن در اسلام
اسلام ، اولين مكتبى است كه زن را به عنوان مسئله مهم زندگى و متمّم حيات انسانى در مسائل اجتماعى و اخلاقى و قانونى خود جا داده است.(6) درست در همان موقعى كه دنيا در آتش جهل و ستم مىسوخت، و جوامع مختلف بشرى گرفتار انحرافهاى گوناگون بودهاند، گروهى از افراد زن را معبود خويش و جمعى از او را حيوانى مىپنداشتند و هر گونه تعدى را بر او روا مىداشتند؛ پيامبر گرامى اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم براى خاتمه بخشودن به انحرافها، كجىها و كجروىها، پندارهاى غلط، تجاوزات از جانب خداوند متعال مبعوث، و خط بطلان بر روى غلطهاى بشرى كشيد و همه راههاى فضيلت و رستگارى را به او نشان داد(7) خداوند ، حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم را در روزگارى مبعوث نمود كه جهان بشريت دستخوش تيرگىها و سقوط بود، و در درياى حيرت و سرگردانى دست و پا مىزد؛
در چنين زمانى بود كه ظهور اسلام بسان باران نيروبخش بهار ، زمين عبوس بشريت را خرم و شاداب ساخت، و يوغها و زنجيرها را از گردنها و دست و پا برداشت و تجاوزات و خرافات را چون دزدان صبح شده رسوا گردانيدند و عقلها و استعدادها و تفكرات زندانى شده، باشكوهى خاص از زندان آزاد كرد و طومار جاهليت را دريد(8) و اين حقيقت را به دنياى بشرى اعلام داشت كه زن و مرد، از نظر دارا بودن روح كامل انسانى و روح باقى براى حشر و نشر در قيامت، مساوى هستند، و هر دو، به كردارهاى زشت و زيباى خود كيفر يا پاداش داده مىشوند و به همان نيت كه مردان جزئى از پيكر جامعه انسانى محسوب مىشوند زنان نيز چنين هستند.
خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: «يا ايها الناس اتقو ربّكم الذى خلقكم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها و بَثَّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً و اتقواللّه الذى تساءلون به و الارحام ان اللّه كان عليكم رقيبا.»
اى مردم از پرودگارتان بپرهيزيد؛ همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد، و همسر او را از جنس او خلق كرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت و از خدايى بپرهيزيد كه هنگامى كه چيزى از يكديگر مىخواهيد، نام او را مىبريد و از قطع رابطه با خويشاوندان خود پرهيز كنيد، زيرا خداوند مراقب شماست.(9)
هيچيك از آيات قرآن كريم كه مردم را دعوت به تدبير و تعقل در نظام آفرينش مىكند، مخصوص بر مردان نيست، بلكه زنان و مردان به طور برابر مخاطب قرار داده است. بررسى آيات قرآن كريم نشان مىدهد زن و مرد از نظر آفرينش، هيچ تفاوتى با يكديگر ندارند و همه انسانها از هر صف خواه زن و خواه مرد از يك ذات و گوهر خلق شدهاند:(10)
«يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»
- اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. گرامىترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است.(11)
شكى نيست كه اسلام ، احترام ويژهاى براى زنان قائل است. زيرا اگر آيات قرآن را مورد بررسى قرار دهيم، به مقام و منزلت زن در اسلام پى خواهيم برد . مقام زنان در اسلام چنان است كه در قرآن مجيد ، سومين سوره مفصل ، به نام آنان (النساء) ناميده شده است، و در ده سوره ديگر از قرآن مجيد مسائلى مربوط به حقوق و منزلت زنان هست، و همه جا در خطابات عام قرآن، زنان مورد خطابند و غير از اين مورد، از بسيارى از مفاهيم قرآن مىتوان مطالبى درباره حقوق و منزلت زنان استنباط نمود. قرآن مجيد اين اتهام دروغ و مغرضانه را، كه اسلام براى زن ارزشى قائل نيست، به كلى منتفى مىسازد. پيش از اسلام ، هيچ قانونى از قوانين اجتماعات متمدن و بزرگ، درباره ارزش واقعى زن، و اثر وجودى او، و حفظ كرامات و حقوق او تفصيلات فلسفى و روانى و مواد قانونى وجود ندارد.(12)
مقام و منزلت زنان در فرهنگ اسلامى بر همگان آشكار است. دفاع از حقوق زنان، اعطاى مقام كوثر به دخت پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم ، سخن از زنان و مردان نيكوكار در سرتاسر قرآن و اعطاى حق رأى به زن نمايانگر اهميت تقريبا مساوى زنان و مردان در اين فرهنگ مىباشد.(13) اسلام ، زن را به عنوان عنصر مؤثر جامعه پذيرفته و او را در امر مهم و سرنوشتساز بيعت شريك ساخته است؛ اسلام وقتى از زن بيعت گرفت، در حقيقت به او اعلام كرد . كه تو يكى از خشتهاى بناى اسلامى و بايد سهم خود را در استوارى و نگهدارى اين بنيان ايفا كنى همچنين شركت زنان در جنگها در صدر اسلام، نشان دهنده مشاركت زنان آن عصر در امور سياسى است. دو بانوى نمونه اسلام، حضرت فاطمه عليهاالسلام و حضرت زينب كبرى عليهاالسلام نمونهاى از زنانى هستند كه نسبت به سرنوشت سياسى جامعه خويش حساس بوده و رسالت خود را به خوبى انجام دادهاند.(14) برخلاف پندار نادرست جوامع بشرى،(15) اسلام نيز احترام ويژهاى براى زنان قائل است؛ زيرا همه مىدانيم كه اولين كسى كه اسلام را قبول كرد، يك زن بود. اولين شهيد راه اسلام نيز يك زن بود؛ تنها فردى كه در كعبه دفن مىباشد يك زن است . و وارث پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم نيز دخترش، حضرت فاطمه عليهاالسلام است كه پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم بر دستان مباركش بوسه مىزد و او را امابيها خطاب مىفرمود، (16)
پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم مىفرمايد: «هريك از زن يا مرد موجبات آزار يكديگر را فراهم كنند خداوند نه نماز و نه هيچ عمل خيرى را از آنان قبول نمىكند».(17)
اسلام براى تمام تلاشهاى زن كه در خانه همسر انجام مىدهد، ارج مىنهد تا آنجا كه امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «ليوان آبى كه زن به همسر مىدهد از يك سال عبادت شب و سحرخيزى كه روزش را روزه بگيرد، نزد خدا بهتر است».(18)
براى مقام زن همين بس كه زمانى حضرت على عليهالسلام به خواستگارى فاطمه عليهاالسلام آمد ، پيامبر فرمود: «صبر كنيد تا از فاطمه اجازه بگيرم».
اسلام به مردان سفارش كرده كه نيازهاى همسر و فرزندان را به خوبى تأمين نمايند و كسانى كه در اداره زندگى بىتفاوت هستند، و همسران خود را هم چنان رها و معطل، و حقوق آنان را تضييع مىنمايند، مورد لعنت پيشوايان معصوم قرار گرفتهاند،ملعونٌ ملعونٌ من ضيع من يعول.(19)
پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود: «احترام و علاقه به همسر نشانه ايمان است و سپس اضافه كرد كه من از همه شما بيشتر به همسرانم احترام مىگذارم».(20)
نيز فرمود: «انسان باايمان در غذا ، تابع همسر و فرزندان است:المؤمن ياكل بشهوة اهله
امام صادق عليهالسلام فرمود: «مردى كه مهريه همسر خود را براى خود ، حلال بداند و به او ندهد ، در حقيقت ، سارق است».«و گناه چنين همسرى نابخشودنى است».(21)
تساوى حقوق زن و مرد در پيشگاه خداوند
از جمله شبهاتى كه در زمينه حقوق زن و مرد مطرح مىكنند، اين است كه اسلام حقوق زن و مرد را به طور مساوى مطرح نكرده است.(22) برخى چنين تصور مىكنند كه اسلام كفه سنگين شخصيت را براى مردان قرار داده و زنان در برنام اسلام چندان جايى ندارند.(23) از جمله نكاتى كه بايستى در اينگونه مباحث بدان توجه نمود، اين است : بين تساوى و تشابه تفاوت وجود دارد. سؤال ما اين است: آيا لازمه تساوى حقوق، تشابه حقوق هم هست يا خير؟ «تساوى به معناى برابرى و يكسانى است، ولى تشابه به معناى يكنواختى و يكگونگى است. استاد مطهرى در همين خصوص مثالى مىزنند كه براى تقريب به ذهن خالى از فايده نيست؛ ايشان مىفرمايد: ممكن است پدرى ثروت خود را به طور مساوى ميان فرزندان خود تقسيم كند، اما به طور مشابه تقسيم نكند؛ مثلاً ممكن است اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد، هم تجارتخانه هم ملك مزروعى و هم مستغلات و بىنظر بهاين كه قبلاً فرزندان خود را استعداديابى كرده، و بر اساس استعدادشان ثروت خود را تقسيم نموده است، با در نظر گرفتن اين كه آنچه به همه فرزندان مىدهد، از لحاظ ارزش مساوى با يكديگر باشد و ترجيح و امتيازى از اين جهت در كار نباشد. آرى بايد بين كميت و كيفيت تفاوت قائل شد بين برابرى و يكنواختى نيز. آنچه مسلم بوده و مورد تأييد همه بزرگان دين است، اين است كه اسلام حقوق مشابه و يكنواختى براى زن و مرد قائل نشده است؛ ولى زن را برتر از مرد و يا مرد را برتر از زن، از لحاظ حقوق نمىداند؛ چرا كه اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نيز رعايت كرده است.(24) براى كسانى كه اندك آشنايى با دين مبين اسلام و كتاب آسمانى آن داشته باشد، تساوى زن و مرد به خوبى نمايان است. از ديدگاه اسلام، تنها معيار برترى و امتياز، براى كسانى است كه از تقواى بيشترى برخوردار باشد، و نزد خداوند جنس برتر مطرح نيست.(25) يعنى زن و مرد هر دو به يك اندازه انسان مىباشند و در انسانيت بينشان تفاوتى نيست. «تفاوت در جنسيت پس از اشتراك در ذات و نوع است. به تعبير منطقى آنها دو صنف از يك نوع مىباشند، يعنى حقيقت و گوهر آنها يك چيز است، در انسانيت يكى را بر ديگرى تفاضلى نيست، آنها فرزندان يك والدين مىباشند، و از ارزش يكسان برخوردارند، تنها ملاك تفاوت در ارزش تقوا است كه امرى اكتسابى است و ربطى به جنسيت ندارد، چنانكه ربطى به نژاد، جغرافيا، طبقه اجتماعى، ثروت، زيبائى و غير آن ندارد.»(26)
________________________________________
پاورقي ها:
1. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، سيد محمدحسين طباطبائى، ص 22.
2. زن و عدالت اجتماعى، آيت اللّه هاشمى رفسنجانى، ص 12.
3. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، استاد سيد محمدحسين طباطبائى، ص 22.
4. زن در نظر تاريخ، محمد جناب زاده، ص 3.
5. زن و عدالت اجتماعى، على اكبر هاشمى رفسنجانى، ص 13.
6. قرآن و مقام زن، سيد على كمالى، ص 26.
7. حقوق زن در اسلام و جهان، يحيى نورى، 58-47.
8. حقوق زن در اسلام و جهان،يحيى نورى.
9. حقوق زن در اسلام و جهان، ص 58.
10. زن، مشاركت، توسعه، اكرم قديم، ص 33.
11. سوره حجرات، آيه 13.
12. قرآن و مقام زن، سيد على كمالى، ص 25.
13. زن، مشاركت، توسعه، اكرم قديمى، ص 34.
14. همان ، ص 35.
15. حقوق زن در اسلام و جهان، يحيى نورى، ص 58.
16. زن، مشاركت، توسعه، اكرم قديمى، ص 36.
17. وسائل الشيعه، ج 14، ص 116.
18. وسائل الشيعه، ج 14، ص 123.
19. همان ، ص 122.
20. همان .
21. بحارالانوار، ج 103، ص 349 و 350.
22. منزلت زن از منظرى ديگر، هادى قطبى، ص 9.
23. تفسير نمونه، ج 17، ص 313.
24. منزلت زن از منظرى ديگر، ص 9.
25. همان ، ص 18-15.
26. منزلت زن در انديشه اسلامى به ضميمه معرفت و تربيت گفتارى در مبانى نظرى و عملى اخلاقى، ص13.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید